-
حرية الوصول المقاله
1 - Qualitative Analysis of the Status of Bureaucracy in Iran based on Weber’s Viewpoint
Azam Raghimi Mohammad Hossein Pouriani Alireza Mohseni TabriziMax Weber's bureaucracy theory, which includes traditional structures to management and administrative system, is one of the most significant theories acknowledge to administrative knowledge. The concept of bureaucracy in Weber's opinion means that the desired organizat أکثرMax Weber's bureaucracy theory, which includes traditional structures to management and administrative system, is one of the most significant theories acknowledge to administrative knowledge. The concept of bureaucracy in Weber's opinion means that the desired organizational form, which is reasonably designed is very efficient, follows principles and logic and order and is based on legitimate authority. This article by using of the grounded theory is trying to address pathology of the bureaucracy system in Iran and its cause and effects based on Weber's viewpoint. The study subject of sociologists and senior managers of several organizations in Tehran which were 30 people through theoretical and targeted sampling to the extent that theoretical saturation was achieved. The data collection tool was a semi structured interview with 10 questions. Based on this situation, casual conditions, underlying conditions and intervening conditions, strategic and sociological consequences of the bureaucracy structure in Iran and effects of its important factors were analyzed. Finally, after analyzing the data based on G.T.M structure, the paradigm model was obtained and adjusted. The research findings indicate that the structure of Iranian bureaucracy is different from the traditional rational model. Based on Weber's bureaucracy theory, in terms of the existence of a hierarchy of authority and division of labor, it is closer to the rational model, but in terms of following the rules and regulations, valuing the expertise and the merit system is far from this pattern. Consequently, in order to make the structure of Iran bureaucracy more efficient, it was recommended to adapt between the structure of the bureaucracy with Iranian-Islamic values and cultural characteristics that are richer and more rational (strong tendency towards success and performance, caring for human dignity, beliefs and attentions to Islamic values, avoiding favoritism, valuing rationality and hard work and seriousness) تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - ماکس وبر، هاینریش ریکرت و تمایز میان علوم انسانی و علوم طبیعی
کیوان الستیبرای توضیح اینکه چرا پیشرفت، آنگونه که در تاریخ علوم طبیعی دیده میشود، در تاریخ علوم انسانی محسوس نیست،معمولاً دو رویکرد متفاوت اتخاذ میشود.یک رویکرد میپذیرد که روش علوم انسانی با علوم طبیعی یکسان است، ولی کیفیت علوم انسانی نازلتر از کیفیت علوم طبیعی است، و یا به أکثربرای توضیح اینکه چرا پیشرفت، آنگونه که در تاریخ علوم طبیعی دیده میشود، در تاریخ علوم انسانی محسوس نیست،معمولاً دو رویکرد متفاوت اتخاذ میشود.یک رویکرد میپذیرد که روش علوم انسانی با علوم طبیعی یکسان است، ولی کیفیت علوم انسانی نازلتر از کیفیت علوم طبیعی است، و یا به معنایی که علوم طبیعی علم است، علم نیست. رویکرد دیگر، علوم انسانی را به اندازهی علوم طبیعی، علم میداند. اما آن را دارای کیفیتی متفاوت میدانند؛ و به واسطهی همین، روش متفاوتی نیز برای آن قائل هستند. از طرفداران رویکرد دوم، میتوان نوکانتیهایی همانند ویلهلم ویندلباند و هاینریش ریکرت و همچنین کسی که بسیار وامدار آن دو است یعنی ماکس وبر را نام برد. در این مقاله، ابتدا در مورد تمایز موضوع دو علم، و همینطور تمایز میان توضیح و فهم شرح مختصری ارائه خواهد شد. سپس دیدگاههای مکتب نوکانتی، با برجسته کردن نظرات کسی که ماکس وبر بیشترین تأثیر را از او گرفته، یعنی هاینریش ریکرت مورد بررسی قرار میگیرد. سپس با تمرکز بر مرز بندی جدید، مورد نظر ریکرت و وبر، در مورد تمایز میان دو علم، به بررسی جزئیتر دیدگاههای ماکس وبر پرداخته خواهد شد. در نهایت این نتیجه گرفته خواهد شد که رویکرد وبر از بسیاری جهات میتواند مشابه روش دانشمندان علوم طبیعی نیز باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - ظهور بینشهای متعالی در ادیان عصر محوری بنا به تحلیل ساموئل آیزنشتاد
علی هوشمندخوی قربان علمی مجتبی زروانیدر این مقاله آرای ساموئل آیزنشتاد در شرح ظهور بینشهای متعالی در ادیان عصر محوری، به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیزنشتاد مهمترین دگرگونی دینی در عصر محوری را ظهور بینشهای متعالی در ادیان یهودی، کنفوسیوسی، هندوئی و بودائی میداند. بنا به ارزیابیهای او، بینشهای أکثردر این مقاله آرای ساموئل آیزنشتاد در شرح ظهور بینشهای متعالی در ادیان عصر محوری، به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیزنشتاد مهمترین دگرگونی دینی در عصر محوری را ظهور بینشهای متعالی در ادیان یهودی، کنفوسیوسی، هندوئی و بودائی میداند. بنا به ارزیابیهای او، بینشهای متعالی ناظر به تمایز میان دو عرصۀ نظم متعالی (پالوده) و نظم دنیوی (آلوده) بودند و کوشش برای رفع تنش میان آنها منجر به نهادینهشدن چند جهتگیری مختلف در ادیان عصر محوری شد: جهتگیری اینجهانی (انجام درست امورات دنیوی) در دین کنفوسیوسی؛ جهتگیری آنجهانی (کنارهگیری از امور دنیوی به منظور رستگاری) در ادیان هندوئی و بودائی؛ جهتگیری توامان اینجهانی و آنجهانی (قوانین شریعتمدار، جهتگیری نیایشی، دستورالعملهای آئینی و مَنهیات اخلاقی) در دین یهودی. در نظر آیزنشتاد نهادینهشدن این رویکردها منجر به بازسازی نظام دنیوی در برخی جنبهها شد: پدیدارشدن حاکمان سکولار که در برابر نظام متعالی پاسخگو و در برابر اَعمالشان مسؤول بودند؛ و مجزاشدن هویت جمعی مبتنی بر تقدّس از هویتهای مبتنی بر مدنیّت و خاستگاه مجزا. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تحلیل ویژگیهای رهبری امام خمینی از منظر روانشناسی سیاسی
مسعود اخوان کاظمی امید شکرانه ارزنقیهدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفههای رهبری و رفتار سیاسی امام خمینی از منظر نظریهپردازان روانشناسی سیاسی و علوم سیاسی بود. در این راستا و با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین ماهیت، شخصیت و رفتار سیاسی رهبری امام خمینی و علت تأثیرگذاری عمیق وی در تحولات اجتماعی و فرهنگی- سیاس أکثرهدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفههای رهبری و رفتار سیاسی امام خمینی از منظر نظریهپردازان روانشناسی سیاسی و علوم سیاسی بود. در این راستا و با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین ماهیت، شخصیت و رفتار سیاسی رهبری امام خمینی و علت تأثیرگذاری عمیق وی در تحولات اجتماعی و فرهنگی- سیاسی پرداخته شده است. بررسی تطبیقی دو نظریه آلفرد آدلر و ماکس وبر با ویژگیهای رهبری امام خمینی نشان داد که از استرتژیهای مناسب رفتار سیاسی امام خمینی میتوان به تکلیفگرایی، عدالت، تهذیب نفس، پرهیز از ریاکاری، سبک زندگی، خلاقیت، قاطعیت و مواردی از این قبیل اشاره کرد. امام خمینی برخلاف رهبران کاریزمایی و برخلاف نظریه ماکس وبر، منبع مشروعیت را با لحاظ نقش تثبیتی مردم، الهی و نه شخصی میدانستند و به شدت با مریدپروری و پیروانسازی و نگرش تودهای و انفعالطلب به مردم مخالف بودند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - «بررسی تطبیقی مفهوم عقلانیت در اندیشه های ماکس وبر و شهید مطهری و تبعات سیاسی آن»
سید امین تقوی فر حامد عامری گلستانی شیوا جلال پور حامد محقق نیاهسته پایدار اندیشه های ماکس وبر و شهید مطهری عقلانیت است. عقلانیت در اندیشه های وبر با عبور از خوانش پارسونزی، بر اساس سوبژکتویسم کانتی امری برساخته است. یعنی انسان واقعیت را نه در مطابقت با واقع بلکه باید آن را جعل و اعتبار کند؛ چون در حوزه های اندیشه و اخلاقیات هیچ پد أکثرهسته پایدار اندیشه های ماکس وبر و شهید مطهری عقلانیت است. عقلانیت در اندیشه های وبر با عبور از خوانش پارسونزی، بر اساس سوبژکتویسم کانتی امری برساخته است. یعنی انسان واقعیت را نه در مطابقت با واقع بلکه باید آن را جعل و اعتبار کند؛ چون در حوزه های اندیشه و اخلاقیات هیچ پدیده فرهنگی پیشینی وجود ندارد؛ همچنین عقلانیت در تفکرات شهید مطهری، جنبه های وسیعی چون وحیانی و قرین شرع بودن را در بر می گیرد که از ابزارهای گوناگونی همچون تجربه، وحی، نقل و عقل بهره می برد و از انجا که توانسته است به ابعاد مختلف اجتماعی انقلاب جامعیت بخشد مبنای ایدئولوژیک انقلاب اسلامی است. در این مقاله از روش تحقیق کیفی استفاده شده و روش تجزیه داده ها بصورت توصیفی است. نتیجه ای که به دست آمد این است که عقلانیت در اندیشه های وبر بر اساس ادراکات اعتباری و نه ادراکات حقیقی در منظومه فکری شهید مطهری قابل فهم و تحلیل می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - نقش نهادهای دینی و سیاسی در پایداری حکومتهادرشاهنامه و مقایسه آن با نظریات ماکس وبر
علیرضا مجیدیدر این مقاله تاثیر نهادهای دینی و سیاسی بر پایداری حکومت ها به عنوان یکی از مهمترین مولفه های حیات سیاسی و نیز از اصلی ترین عوامل اقتدار و پایداری حکومت ها مورد بررسی قرار می گیرد. در این بررسی به مقایسه نهادهای دینی و سیاسی مورد اشاره در شاهنامه و تاریخ ایرانشهری قدیم أکثردر این مقاله تاثیر نهادهای دینی و سیاسی بر پایداری حکومت ها به عنوان یکی از مهمترین مولفه های حیات سیاسی و نیز از اصلی ترین عوامل اقتدار و پایداری حکومت ها مورد بررسی قرار می گیرد. در این بررسی به مقایسه نهادهای دینی و سیاسی مورد اشاره در شاهنامه و تاریخ ایرانشهری قدیم و نیز نهادهای سیاسی موثر در پایداری حکومت ها از دیدگاه وبر یکی از مهمترین اندیشمندان غربی که نظریه ای منسجم و مهم در باب نهادهای سیاسی و عوامل اقتدار و پایداری حکومتها ارائه داده است پرداخته میشود. در این مقاله از روش تحلیل متن بهره برده شده است و نظریه لئو اشتراوس در باب بررسی متون کهن مورد توجه قرار گرفته است.نتیجه نظری این مقاله این است که نهادهای دینی و سیاسی در بقای حکومت ها نقش تعیین کنندهای دارد ولی بسته به سیاستهای کلان حکومت اثر آن در پایداری دولت ها متغیر است، یعنی نهادهای سیاسی در ارتباط با سیاست های کلان حکومت ها نقش ایفا می کنند. در یک حکومت ایدئولوژیک نهادهای سیاسی در اختیار صاحبان سلطه قرار دارد و از طریق آن نهادهای سیاسی، ایدئولوژی تداوم سلطه و به بیان دیگر پایداری حکومت را اعمال میکنند، دراین نوع حکومتها عموما تخصص فدای تعهد به ایدئولوژی میشود، در حالی که در حکومت های دموکراتیک نهادهای سیاسی، دربستر یک سیستم از پیش تعریف شده و سازمان یافته، در جهت اصلاح روشهای اداره خوب کشور، گردش نخبگان و بهبود زندگی شهروندان عمل میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - تحلیل کنش معطوف به قدرت رهبران طریقت صفوی
ابوالفضل فتحآبادیماکس وبر در نوعشناسی دینی خود دو نوع مثالی اصلی و عمده را ارائه میکند: ریاضتکشی فعالانه یا زهد دروندنیایی که مصداق اصلیاش پیروان مذهب پروتستاناند و عرفان مراقبهای یا عرفان دنیاگریز که مصداق اصلیاش پیروان ادیان شرق آسیا و صوفیه هستند. وبر جهتگیریهای دنیوی مصادی أکثرماکس وبر در نوعشناسی دینی خود دو نوع مثالی اصلی و عمده را ارائه میکند: ریاضتکشی فعالانه یا زهد دروندنیایی که مصداق اصلیاش پیروان مذهب پروتستاناند و عرفان مراقبهای یا عرفان دنیاگریز که مصداق اصلیاش پیروان ادیان شرق آسیا و صوفیه هستند. وبر جهتگیریهای دنیوی مصادیق این دو نوع مثالی را در مسیر کسب رستگاری به ترتیب، فعالانه و منفعلانه در نظر میگیرد. دیدگاه وبر نسبت به دنیاگریز بودن و انفعال صوفیه در امور دنیوی در حالی است که وقتی با استفاده از روش پژوهش اسنادی و بررسی متون تاریخی مرتبط، واقعیات تاریخی حیات دنیوی و اقدامات اجتماعی و سیاسی بزرگان خاندان صفوی در مسیر کسب قدرت و تشکیل حکومت بررسی میشود، وضعیتی ناهمخوان با دیدگاه وبر آشکار میگردد که مسئله نوشتار حاضر نیز از همین ناهمخوانی میان معرفت علمی و واقعیت تاریخی سرچشمه گرفته است. بنابراین، پرسش اصلی پژوهش این است که آیا مطابق نظر وبر میتوان تصوف و بزرگان صوفیه را در نوع مثالی عرفان دنیاگریز جای داد؟ یافتهها نشان میدهند که مرشدان طریقت صفوی که دارای مقامات معنوی بودهاند، در امور دنیوی، اجتماعی و سیاسی نیز نقشآفرینی فعالانه داشته و اقدامات فراوانی را انجام دادهاند. در نتیجه، تصوف صوفیان صفوی نهتنها موجب انفعال دنیوی و دنیاگریزی نزد آنان نبوده، بلکه نقش مهمی در تشکیل حکومت مرکزی مقتدر دیرپای صفوی داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تحلیل الگوهای کنش فعالان حزبی در ایران (موردمطالعه احزاب دهه 60 تا 90)
مردان حیدری ابوالفضل دلاوری فرح ترکمانحزب یکی از مهمترین شاخصهای توسعه سیاسی و عاملی جهت ثبات و مشارکت سیاسی است. تاریخچه تحزب در جامعه ایرانی، به عصر مشروطه بازمیگردد. تأسیسها، انشقاقها و انحلال های پیدرپی احزاب از مشروطیت تا به امروز، حکایت از وجود مسائل عدیده، پیش روی این پدیده اجتماعی دارد. بیشتر أکثرحزب یکی از مهمترین شاخصهای توسعه سیاسی و عاملی جهت ثبات و مشارکت سیاسی است. تاریخچه تحزب در جامعه ایرانی، به عصر مشروطه بازمیگردد. تأسیسها، انشقاقها و انحلال های پیدرپی احزاب از مشروطیت تا به امروز، حکایت از وجود مسائل عدیده، پیش روی این پدیده اجتماعی دارد. بیشتر مطالعات موجود در زمینه ی احزاب سیاسی بر عوامل ساختاری و کلان اجتماعی، نظیر ویژگیهای دولت، مناسبات قدرت و فرهنگ سیاسی تمرکز داشتهاند و کنش فعالان حزبی کمتر موردبررسی و تحلیل قرارگرفته است. بررسی الگوهای کنش فعالان حزبی در دهههای 60 تا 90 خورشیدی، میتواند به فهم بهتر ما از آسیبهای پیش روی این پدیده اجتماعی کمک کند. در این تحقیق با رویکردی متأثر از نظریه کنش ماکس وبر، متون مرتبط با تأثیرگذارترین احزاب در دهههای موردنظر بررسی شد. یافتههای تحقیق نشان می دهد که الگوی کنش فعالان حزبی بیش از آنکه عقلانی (بهعنوان لازمه فعالیت و تحکیم احزاب) باشد احساسی و سنتی بوده، بنابراین پدیده تحزب دچار چالشهای اساسی است. دلیل وجود چنین چالشهایی، پیش روی کنش فعالان حزبی، موضوعی است که خود تحقیقات مجزایی را میطلبد. تفاصيل المقالة