پژوهش حاضر درصدد ارزیابی محتوای کتاب علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی بر مبنای دیدگاه حل مسأله دیویی است. ملاک تحلیل محتوا، مراحل حل مسأله از دیدگاه دیویی و مهارتهای ضروری آن است. تحلیل رویکرد عمومی کتاب به حل مسأله با استفاده از تکنیک ویلیام رومی و مطالعه رویکرد کتاب ب أکثر
پژوهش حاضر درصدد ارزیابی محتوای کتاب علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی بر مبنای دیدگاه حل مسأله دیویی است. ملاک تحلیل محتوا، مراحل حل مسأله از دیدگاه دیویی و مهارتهای ضروری آن است. تحلیل رویکرد عمومی کتاب به حل مسأله با استفاده از تکنیک ویلیام رومی و مطالعه رویکرد کتاب به مراحل و مهارتهای ضروری حل مسأله مطابق دیدگاه دیویی، به وسیله دو چک لیست مراحل حل مسأله و مهارتهای ضروری حل مسأله با پایایی 5/87 درصد انجام شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در کتاب نسبت به حل مسأله، مراحل و مهارتهای آن کم توجهی شده است؛ در سازماندهی محتوا، تنها 3 درس از 11 درس کتاب چارچوب ارائه محتوا، و فعالیتهای آن با مراحل حل مسأله انطباق دارد. لذا زمینهساز تدریس به شیوه حل مسأله نیست. مهارتهای ضروری حل مسأله نیز که در 10 مؤلفه مهارتهای مشاهده، طبقهبندی، اندازهگیری، کاربرد ابزار، جمعآوری اطلاعات، فرضیهسازی و پیشبینی، تفسیر یافتهها و نتیجهگیری، تشخیص متغیرها، برقراری ارتباط، ارزیابی و طراحی تحقیق طبقهبندی شده، موردکم توجهی است و به طور یکنواخت نیز به کار گرفته نشدهاند و تفاوت آنها طیفی از 0 تا 37 فراوانی را شامل میشود. بیشترین توجه به مهارت تفسیر، استنباط و نتیجهگیری و کمترین توجه نسبت به مهارتهای تشخیص متغیرها و ارزیابی است. سایر مهارتها نیز با فراوانی نامتوازن و نامتعادل میان این دو حیطه پراکنده هستند.
تفاصيل المقالة
پراگماتیسم،به مثابه یک نظریه ی فلسفی و روش دستیابی به حقیقت،دیدگاه تقریبا ًجدیدی است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در آمریکا رواج پیدا کرد. پراگماتیسم بر این اصل استوار است که درباره ی هر نظریه یا آموزه ای بایدبرپایه ی نتایجی که ازآن به دست می آید،داور أکثر
پراگماتیسم،به مثابه یک نظریه ی فلسفی و روش دستیابی به حقیقت،دیدگاه تقریبا ًجدیدی است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در آمریکا رواج پیدا کرد. پراگماتیسم بر این اصل استوار است که درباره ی هر نظریه یا آموزه ای بایدبرپایه ی نتایجی که ازآن به دست می آید،داوری کرد. به نظرپراگماتیست ها،اگرعقیده ای به نتیجه ی خوب وکار آمدبرای انسان بیانجامد،بایدآن راحقیقی قلمدادکرد. در واقع،حقیقت چیزی نیست که مستقل ومجردازانسان وجودداشته باشد. فلسفه ی پراگماتیسم نیز همانندسایر فلسفه ها دارای پیوندهای عمیقی باسیاست و مسائل سیاسی است.
تفاصيل المقالة
دکارت در ساختارِ شناختی خود قصد دارد تا بر مبنای ریاضیات، روشی مؤثر از جنس یقین را برای تحقیق و پژوهش ساماندهی نماید. ازنظر او ریاضیات، مجموعهای از حقایق ضروری و فراگیر است که مابین حالات مختلف ذهن، نظم و ارتباط ایجاد میکند. طبق معرفتشناسی دکارت، انسان تبدیل به محقق أکثر
دکارت در ساختارِ شناختی خود قصد دارد تا بر مبنای ریاضیات، روشی مؤثر از جنس یقین را برای تحقیق و پژوهش ساماندهی نماید. ازنظر او ریاضیات، مجموعهای از حقایق ضروری و فراگیر است که مابین حالات مختلف ذهن، نظم و ارتباط ایجاد میکند. طبق معرفتشناسی دکارت، انسان تبدیل به محقق و کاشفی شده است که باید به کشف خودش بپردازد. ازنظر دکارت شناختِ یقینی امکانپذیر است. در سبک شناختی ساختارگرایانۀ او، عمل تابع صورت است درحالیکه سبک شناخت دیویی عملکردگرایی است که در آن صورت تابع عمل و رفتار است. دیویی با بررسی پیامدهای نگاه داروینی به جهان دیدگاه دکارت را نقد نموده و بیان میکند که شناخت درگرو تجربۀ انسان است و پرسشی که از امکان شناخت و معرفت آدمی میشود اساساً نادرست بوده است. دیویی در رویکرد پراگماتیستی خود با نگاهی دوباره به امر مطلق، نامشروط و یقینی، آن را تنها بهعنوان ابزاری پذیرفته که در صورت داشتن نتایج موفقیت بار به کار بسته میشود. شناخت، سازماندهی ذهنی از حقیقتی ابدی و مطلق نیست، بلکه فناوری، روش و تکنیک است و بایستی ابزاری برای اصلاحات اجتماعی، تنظیم و بهبود رفتار انسان و جامعه باشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications