پژوهش کنونی با روش توصیفی ـ تحلیلی و با مراجعه به کتاب های مختلف روان شناختی و تکیه بر مکتب یونگ، مهم ترین کهن الگوهایی را که عامل رشد شخصیت انسان هستند، از دفترهای شعر ترکی و فارسی عمادالدین نسیمی استخراج نموده و سپس به نقد روان کانه آن ها پرداخته است. "کهن الگوهای رشد أکثر
پژوهش کنونی با روش توصیفی ـ تحلیلی و با مراجعه به کتاب های مختلف روان شناختی و تکیه بر مکتب یونگ، مهم ترین کهن الگوهایی را که عامل رشد شخصیت انسان هستند، از دفترهای شعر ترکی و فارسی عمادالدین نسیمی استخراج نموده و سپس به نقد روان کانه آن ها پرداخته است. "کهن الگوهای رشد" همچون "سایه"، "آنیما" و "خویشتن" در قالب نمادهای گوناگون در شعر این شاعر به کار رفته است. با تحلیل روان شناختی شخصیت نسیمی از طریق این انگاره ها که سرنخ های نفوذ به روان او هستند، می توان پی برد که آن ها برای مدتی در شکل های مختلفی مانند "فرافکنی"، "همانند سازی"، "تورم روانی" و... رفتار این شاعر را تحت تاثیر قرار داده اند اما، او از طریق فرایند "فردیت" توانسته از ارزش های آن ها در مسیر خودسازی و رسیدن به "خود" بهره ببرد.
تفاصيل المقالة
عارفان مسلمان و یونگ نظریات و تعالیم همانندی دارند. کهنالگوهای یونگ، بهویژه دو کهنالگوی سایه و نقاب را میتوان به تعالیم عارفان مسلمان نزدیک دانست. ویژگیهایی که یونگ برای کهنالگوی سایه برمیشمارد، نزدیک به ویژگیهایی است که عارفان اسلامی برای نفس برمیشمارند و عباد أکثر
عارفان مسلمان و یونگ نظریات و تعالیم همانندی دارند. کهنالگوهای یونگ، بهویژه دو کهنالگوی سایه و نقاب را میتوان به تعالیم عارفان مسلمان نزدیک دانست. ویژگیهایی که یونگ برای کهنالگوی سایه برمیشمارد، نزدیک به ویژگیهایی است که عارفان اسلامی برای نفس برمیشمارند و عبادتها و ریاضتهایی که عارفان برای رام کردن نفس انجام میدهند تا حدودی همانند کهنالگوی نقاب در نزد یونگ است. البته به دلیل متفاوت بودن هدف و مبانی معرفتی یونگ و عارفان، تفاوتهایی نیز در روش آنان وجود دارد. این پژوهش میکوشد این دو کهنالگو در نزد یونگ را با تعالیم ابوسعید ابوالخیر تطبیق و مقایسه کند. نگارنده کوشیده است با نگاهی مقایسهای شباهتها و تفاوتهای این دو شیوه معرفتی را تبیین کند و نمودهای سایه را در اندیشة ابوسعید بنمایاند و با یافتن انواع نقاب در دیدگاه وی نقش مثبت و منفی آنها را بیان کند. نتیجه پژوهش نشان میدهد که هدف یونگ سازگار و هماهنگ کردن انسان با جامعه و رساندن او به فردیت در همین اجتماع است، ولی هدف ابوسعید رساندن انسان به حقیقت است.
تفاصيل المقالة
هرکول، رستم و اسفندیار سه قهرمان اساطیر یونان و ایراناند. وجه مشترک هر سه انجام مأموریتهای دشوار است. هرکول برای رسیدن به جاودانگی مأمور انجام دادن کار طاقتفرسا میشود. رستم برای نجات شاه کهنسال و اسفندیار نیز برای رهاییِ خواهرانش، باید از هفت خوان عبور کنند. در این أکثر
هرکول، رستم و اسفندیار سه قهرمان اساطیر یونان و ایراناند. وجه مشترک هر سه انجام مأموریتهای دشوار است. هرکول برای رسیدن به جاودانگی مأمور انجام دادن کار طاقتفرسا میشود. رستم برای نجات شاه کهنسال و اسفندیار نیز برای رهاییِ خواهرانش، باید از هفت خوان عبور کنند. در این مقاله، سه عزیمت مذکور را با الگویِ فرایند فردیت تطبیق دادهایم. مطابق با نظر یونگ، کهنالگوها محتویات ناخودآگاه جمعی بشرند و در مراحلِ گوناگونِ فرایند فردیت حضور دارند. اساطیر و قصهها نیز تجلیِ لایههای زیرین و جمعی ذهن بشرند؛ بنابراین فرافکنی بسیاری از عناصر فردیت را در قصهها و اساطیر به صورت غول، اژدها، غار و... میتوان جستوجو کرد. تفاوتها و اشتراکات هر سه مأموریت افزون بر اینکه حاکی از تنوع فرهنگیِ بستر اساطیر و قصههاست، انعکاس نبرد درونی و دلمشغولیِ واحدی است که از تقاضای کمال و رسیدن به یکپارچگی شکل میگیرد. در مقالة پیشِ رو، ضمن تطبیق نظر یونگ با سازههای اساطیری هر سه مأموریت، با بررسیِ کهنگیِ رمزها و مطلوبها در هر سه داستان، گذر اسطوره به قصه نیز بررسی شده است.
تفاصيل المقالة
نقد کهنالگویی یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطورهها و کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. در این مقاله قصه شهر سنگستان از دیدگاه نقد کهنالگویی، بررسی و براساس کهنالگوهای قهرمان، مرگ و تولد دوباره، پیر دانا، سایه و خویشتن، و أکثر
نقد کهنالگویی یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطورهها و کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. در این مقاله قصه شهر سنگستان از دیدگاه نقد کهنالگویی، بررسی و براساس کهنالگوهای قهرمان، مرگ و تولد دوباره، پیر دانا، سایه و خویشتن، و نمادهای کهنالگویی درخت، کوه، درّه، غار، چشمه، چاه و عدد هفت، تحلیل شده است. اساس کهنالگویی این شعر بر اسطوره قهرمان ـ منجی شکل گرفته و بقیه کهنالگوها و نمادها در ارتباط با آن معنا یافتهاند. از میان مراحل سهگانه تحول و رستگاری، رفتار قهرمان (شاهزاده) با مرحله دوم که پاگشایی نام دارد و دارای سه مرحله (حرکت و جدایی، تغییر و بازگشت) است، تطبیق داده شده است.
تفاصيل المقالة
کهن الگوها در تجربه های نخستین آدمی ریشه دارند و به این دلیل، در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته اند و به صورت پیدا و پنهان در همۀ شؤونات زندگی انسانی بویژه ادبیات (حماسی) که انعکاس دهندۀ ناخودآگاه فردی و جمعی است، حضور و بروز دارند. بر این پایه، موضوع تحقیق حاض أکثر
کهن الگوها در تجربه های نخستین آدمی ریشه دارند و به این دلیل، در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته اند و به صورت پیدا و پنهان در همۀ شؤونات زندگی انسانی بویژه ادبیات (حماسی) که انعکاس دهندۀ ناخودآگاه فردی و جمعی است، حضور و بروز دارند. بر این پایه، موضوع تحقیق حاضر، نگاهی به شخصیت کوش پیل دندان بر اساس کهن الگوهای مورد نظر یونگ از جمله پیر خردمند و ولادت دوباره است. یونگ برای این دو کهن الگو، مؤلفه هایی را در نظر گرفته که نمودهای آن در زندگی کوش بازتاب داشته است. مهم ترین نتایج تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که هم سو با آراء یونگ، با ظهور کهن الگوی پیر خردمند، شخصیت اصلی داستان یعنی کوش پیل دندان، دچار تحولات معنوی گسترده ای گردیده و در اثر رهنمودهای پیر فرزانه و روشن گری های او، به فردی اخلاق مدار و پای بند به امور روحانی بدل شده است، به طوری که گویی از نو زنده شده و حیات مجددی را تجربه کرده است. اگرچه کوش در ابتدا شخصیتی ضدقهرمان بوده، اما تحت تأثیر تعالیم پیر دانـا، بر تاریکی های درونی خود غلبه کرده و پادشاه و قهرمانی مردمی شده است. با توجه به مؤلفه های کهن الگوهای یادشده در داستان، مراحل زندگی کوش بـه سه دورۀ پیش از تـحول، آماده سازی برای تحول و نوزایی شخصیتی تقسیم می شود.
تفاصيل المقالة
کریستوفر ووگلر، استاد فیلم‌نامه‌نویسی و نمایندة الگوی ساختاری شخصیتْ محور یا سفر قهرمان در جهان است. او به پیروی از جوزف کمبل بر بنیادِ نقش مایه‌های اندیشه‌های اسطوره‌ای و روان‌شناختیِ کارل گوستاو یونگ به شیوه‌ای دراماتیک به شناخت و کا أکثر
کریستوفر ووگلر، استاد فیلم‌نامه‌نویسی و نمایندة الگوی ساختاری شخصیتْ محور یا سفر قهرمان در جهان است. او به پیروی از جوزف کمبل بر بنیادِ نقش مایه‌های اندیشه‌های اسطوره‌ای و روان‌شناختیِ کارل گوستاو یونگ به شیوه‌ای دراماتیک به شناخت و کارکردِ شخصیت‌ها در داستان می‌پردازد. این جستار با نگرش به دیدگاه ووگلر، افزون بر بررسی شخصیت فرود که نمودی از کهن الگوی قهرمانِ تراژیک است، به همانندی‌های دیگر شخصیت‌های این داستان و کهن الگوهای پرکاربردِ هفت‌گانة شخصیت پرداخته است.پردازشِ شخصیت در پیوند با ساختار داستان از نگاه ووگلر، چنان فراگیر و انعطاف‌پذیر است که کمابیش دیدگاه‌های نامی‌ترین پژوهندگانِ گونه‌های داستانی را دربر می‌گیرد. با واکاوی در ساختار و شخصیت‌های داستان فرود در شاه‌نامة فردوسی،‌به این برآیند می‌رسیم که هم‌ شاه‌نامه از سرشارترین دست‌مایه‌ها برای این نوع پژوهش است و هم کتاب سفر نویسندة ووگلر یکی از برترین الگوها برای بازآفرینیِ سینمایی شاه‌نامه است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications