هنجارگریزی یکی از یافتههای مهم فرمالیستهاست که اساس مباحث سبکشناسی را تشکیل میدهد. آنها زبان ادبی را عدول از زبان معیار معرفی و سبک را نیز بر همین اساس مطالعه میکردند. قرآن کریم اگرچه یک متن ادبی نیست اما از لحاظ لغوی و زبانی و بلاغی، اعجازی شگفتانگیز محسوب میشو أکثر
هنجارگریزی یکی از یافتههای مهم فرمالیستهاست که اساس مباحث سبکشناسی را تشکیل میدهد. آنها زبان ادبی را عدول از زبان معیار معرفی و سبک را نیز بر همین اساس مطالعه میکردند. قرآن کریم اگرچه یک متن ادبی نیست اما از لحاظ لغوی و زبانی و بلاغی، اعجازی شگفتانگیز محسوب میشود که بررسی آن با تکیه بر دیدگاههای نو، می تواند در جهت دستیابی به یافتههای نوین راهگشا باشد. پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از روش تحلیلی- استنطاقی، به بررسی جزء بیست و نهم قرآن کریم از دیدگاه هنجارگریزی نحوی بپردازد.یافته های پژوهش حاکی از آن است که هنجارگریزی نحوی در قالب تقدیم و تأخیر، با هدف برجسته کردن بخشی از کلام، حذف با هدف اختصار و زیباییشناسی، التفات با هدف زیبایی کلام و نیز رسایی مفهوم، و تکرار، به دلیل تأکید نمایان شده است.
تفاصيل المقالة
گفتگو در آثار معروف و مشهور شاعران و نویسندگان پارسی از گذشته تاکنون به انحای مختلف، رواج داشته است. در شاهنامه، گفتگو بهطور کلّی به دو صورت، گفتگوی رودروی و دیگر گفتگوی دورادور صورت گرفته است که هرکدام از این نوع گفتگوها با اشخاص گوناگون و با اهداف و چشماندازهای خاصی أکثر
گفتگو در آثار معروف و مشهور شاعران و نویسندگان پارسی از گذشته تاکنون به انحای مختلف، رواج داشته است. در شاهنامه، گفتگو بهطور کلّی به دو صورت، گفتگوی رودروی و دیگر گفتگوی دورادور صورت گرفته است که هرکدام از این نوع گفتگوها با اشخاص گوناگون و با اهداف و چشماندازهای خاصی انجام شده است. گفتگوهای هر داستان، بیانگر شخصیّتهای آن داستان است و از طریق گفتگوهاست که میتوان به زوایای پنهانِ شخصیّتهای حکایات دستیافت. داستان عشق زال به رودابه یکی از مهمترین داستانهای عاشقانه شاهنامۀ فردوسی است؛ زیرا حاصل این عشق به دنیا آمدن رستم، قهرمان بـزرگ شـاهنامه است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا هنجارگریزی نحوی را با نگرشی توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانهای در دیالوگهای عاشقانه در داستان زال و رودابه بررسی نماید. همچنین به بررسی نوآوری و هنجارگریزی در سطح نحوی آن بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که فردوسی در داستان زال و رودابه با استفاده از هنجارگریزی نحوی، زبان خود را از زبان هنجار، متمایز ساخته و بهنوعی باعث برجستهسازی در سرودۀ خود شده است. فردوسی در این نوع هنجارگریزی، ساختار حاکم بر زبان را بههمریخته و از امکانات دستوری زبان برای برجسته نمودن، بهره برده و درصدد آفرینش در این حوزه شده است.
تفاصيل المقالة
زبان نظامی در منظومههایش زبانی برجسته و منحصر به خود اوست. نظامی همواره تلاش میکند با دقت و ظرافت فراوان سخنانی تازه بیافریند و از تقلید شاعران دیگر بپرهیزد. او به اهمیت فرم و زبان شعری آگاه است به همین منظور در زمینهی واژگان، آرایههای ادبی و دستورزبان به نوآوری و آ أکثر
زبان نظامی در منظومههایش زبانی برجسته و منحصر به خود اوست. نظامی همواره تلاش میکند با دقت و ظرافت فراوان سخنانی تازه بیافریند و از تقلید شاعران دیگر بپرهیزد. او به اهمیت فرم و زبان شعری آگاه است به همین منظور در زمینهی واژگان، آرایههای ادبی و دستورزبان به نوآوری و آشناییزدایی میپردازد و همین مسأله برجستگی زبانی شعر او را سبب میشود. حوزهی دستورزبان و نحو، یکی از زمینههای مورد توجه نظامی است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به این مسأله پرداخته شد که نظامی با چه شگردها و تمهیداتی به تصرف در زمینه دستور زبان پرداخته و سالهایی بس طولانی پرچمدار خلاقیت زبانی در شعر فارسی شدهاست. نتیجه بررسیها نشان داد که برخی از شگردهای نظامی در ایجاد ظرفیتهای نحوی زبان و زایایی آن عبارتند از: ایجاد معانی متعدد در کلام با خوانشهای متعدد، استفاده از ظرافتهای پنهان لغات، استفاده از شیوهی همنشینی کلمات برای ایجاد زیباییهای دیداری و القای مفهوم، ایجاد هماهنگیهای لفظی و افزایش موسیقی شعر، به همریختن اجزای جمله و جابهجاکردن کلمات و ضمایر برای تأکید و ایجاد هماهنگی، جابهجاکردن حرف نفی و ایجاد ایجاز. برای این مقاصد، از چگونگی همنشینی واژگان در محور افقی، سود میجوید. کلمات چند معنایی به کار میگیرد و با معانی ثانوی کلمات، معانی تودر تو ایجاد میکند از توازن آوایی کلمهها برای زیباییآفرینی و القای هر چه بیشتر مفاهیم بهره می برد. همهی اینها، ظرافتهای بلاغی منحصر به خود او را به وجود آورده است.
تفاصيل المقالة
پایه و اساس کلام ادبی هنجارگریزی و شکستن قواعد زبان معیار است. در کلام ادبی جایگاه اجزای کلام را بلاغت تعیین میکند. یکی از عناصر زبانی که در ساختار کلام امکان جابهجایی بالایی دارد و از این رهگذر میتواند زمینهساز شکلگیری کلام ادبی شود، ضمیر شخصی پیوسته است. در این پ أکثر
پایه و اساس کلام ادبی هنجارگریزی و شکستن قواعد زبان معیار است. در کلام ادبی جایگاه اجزای کلام را بلاغت تعیین میکند. یکی از عناصر زبانی که در ساختار کلام امکان جابهجایی بالایی دارد و از این رهگذر میتواند زمینهساز شکلگیری کلام ادبی شود، ضمیر شخصی پیوسته است. در این پژوهش جابهجایی ضمیر شخصی پیوسته در غزل سعدی از دو جنبه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاست؛ یکی جنبه بلاغی و دیگر گونههای مختلف جابه‎جایی از نظر پیوستن به اجزای جمله. برای این منظور 627 غزل سعدی مورد بررسی قرار گرفت و از آن میان 530 نمونه شناسایی شد. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که جابهجایی ضمیر پیوسته در غزل سعدی بسامد بالایی دارد و میتواند بهعنوان یک شاخص سبکی شناخته شود. دیگر این که گذشته از ضرورت وزن و موسیقی، انگیزههای بلاغی دیگری هم در جابهجایی این عنصر زبانی نقش داشتهاست
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications