هدف از این پژوهش تأثیر روش آموزش علوم مبتنی بر پژوهش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله دانشآموزان پایه ششم ابتدایی بود. بدین منظور از بین دبستانهای ناحیه 1 شهر یزد، یک مدرسه بهصورت نمونهگیری تصادفی از نوع خوشهای چندمرحلهای انتخاب و از بین دانشآموزان پایه ششم آن م أکثر
هدف از این پژوهش تأثیر روش آموزش علوم مبتنی بر پژوهش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله دانشآموزان پایه ششم ابتدایی بود. بدین منظور از بین دبستانهای ناحیه 1 شهر یزد، یک مدرسه بهصورت نمونهگیری تصادفی از نوع خوشهای چندمرحلهای انتخاب و از بین دانشآموزان پایه ششم آن مدرسه 30 دانشآموز را انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد مهارت حل مسئله هپنر و کراسکوف (Heppner,1988) و آزمون معلم ساخته و نمرات درس علوم تجربی بود که روایی پرسشنامه با مقادیر آلفایی بین 72/0. تا 85/0. در خرده مقیاسها (72/0.PC،84/0AA ، 85/0 PSC) و 90/. برای مقیاس کلی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ در دامنة 83/0 تا 89/0 محاسبه گردیده است. روایی صوری و محتوایی آزمون معلم ساخته با اعمالنظر متخصصان تأیید شد و برای تعیین محاسبه پایایی آزمون از ضریب پایایی مصحح استفاده شد که مقدار پایایی آن 87/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS19 و آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون t، مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد، روش آموزش علوم مبتنی بر پژوهش بر مؤلفههای پیشرفت تحصیلی، مهارت حل مسئله، اعتماد به حل مسائل و کنترل شخصی تأثیر معنادار داشته و بر مؤلفه سبک گرایش - اجتناب دانشآموزان تأثیر معناداری نداشته است.
تفاصيل المقالة
زمینه: امروزه رتبهبندی جوامع و کشورها بیشتر بر پایه تولید دانش است که ریشه در خلاقیت افراد دارد. از دیدگاه مازلو خلاقیت را می توان به معنای بروز خویشتن به عنوان یک شخص خاص تعبیر کرد که به کمک حل خلاقانه مساله می توان آن را به بهترین روش افزایش داد. هدف: پژوهش با هدف تع أکثر
زمینه: امروزه رتبهبندی جوامع و کشورها بیشتر بر پایه تولید دانش است که ریشه در خلاقیت افراد دارد. از دیدگاه مازلو خلاقیت را می توان به معنای بروز خویشتن به عنوان یک شخص خاص تعبیر کرد که به کمک حل خلاقانه مساله می توان آن را به بهترین روش افزایش داد. هدف: پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین مهارت حل مسئله و خلاقیت، با واسطه گری خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش از لحاظ هدف تحقیق، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان شهر دوشنبه بودند که در سال تحصیلی 2013-2014 مشغول به تحصیل بودند. جهت انتخاب نمونه از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای استفاده شد و به منظور برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 250 نفر برآورد گردید. تکنیک جمع آوری داده ها سه پرسشنامه استاندارد مهارت حل مساله هپنر و پیترسون(1982)، خلاقیت عابدی(1983) و خودکارامدی تحصیلی اون و فرانمن(1998)می باشد. یافته ها : یافته ها حاکی از آن بود که مدل علّی مفروض از براش خوبی برخوردار بوده و در مجموع متغیرهای پژوهش 32 درصد از واریانس خلاقیت دانشجویان را تبیین نمود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مهارت حل مسأله علاوه بر تاثیر مستقیم بر خلاقیت به صورت غیرمستقیم نیز از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر خلاقیت دانشجویان تأثیر دارد. بدین معنی که خودکارآمدی تحصیلی می تواند در رابطه بین مهارت حل مسأله و خلاقیت، نقش میانجی داشته باشد.
تفاصيل المقالة
هدف از این پژوهش پیش بینی مهارتهای حل مسئله اجتماعی در دوبعد سازگارانه وناسازگارانه براساس ترتیب تولد و سبکهای دلبستگی در دانشجویان بود .جامعه آماری دربرگیرندهدانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران درسال 1391بودکه به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. حجم نمونه معادل 389 أکثر
هدف از این پژوهش پیش بینی مهارتهای حل مسئله اجتماعی در دوبعد سازگارانه وناسازگارانه براساس ترتیب تولد و سبکهای دلبستگی در دانشجویان بود .جامعه آماری دربرگیرندهدانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران درسال 1391بودکه به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. حجم نمونه معادل 389 دانشجو (155 دختر) و(234 پسر) برآورد شد. افراد گروه نمونه پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازن وشاور(AAI ) و فرم کوتاه پرسشنامه مهارتهای حل مسئله اجتماعی را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه و MANOVA استفاده شد.نتایج نشان داد که ترتیب تولد وسبکهای دلبستگی (ایمن، اجتنابی، مضطرب ) سهم معناداری درپیش بینی مهارتهای حل مسئله اجتماعی سازگارانه وناسازگازانه دارند. همچنین میانگین نمره های سبک دلبستگی اجتنابی فرزندان اول بالاتراز فرزندان آخر بود، اما بین میانگین سبک ایمن و اضطرابی در دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین فرزندان اول و آخر از نظر مهارت های اجتماعی سازگارانه و ناسازگارانه تفاوت معنادارینداشتند.
تفاصيل المقالة
هدف از این پژوهش بررسی شیوع میزان قربانی بودن قلدری؛ قلدری و ارتباط آن با مهارت های اجتماعی- هیجانی، مهارت حل مسئله و افسردگی در دانشآموزان پسر متوسطه اول بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و توصیفی است. جامعه شامل کلیه ی دانشآموزان مقطع تحصیلی متوسطه اول شهرستان بوکان می أکثر
هدف از این پژوهش بررسی شیوع میزان قربانی بودن قلدری؛ قلدری و ارتباط آن با مهارت های اجتماعی- هیجانی، مهارت حل مسئله و افسردگی در دانشآموزان پسر متوسطه اول بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و توصیفی است. جامعه شامل کلیه ی دانشآموزان مقطع تحصیلی متوسطه اول شهرستان بوکان می باشد و نمونه به روش نمونهگیری خوشهای 525 نفر انتخاب گردید و داده ها با استفاده از پرسشنامههای قلدری ایلی نویز، مهارت حل مسئله هپنر، افسردگی کودک و نوجوان (CADS)، مهارتهای اجتماعی هیجانی (SEL)، جمع آوری شد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده و به کمک spss17 انجام شد. نتایج نشان داد که رفتارهای قلدری با نمره کلی حل مسئله (29/0-r =، 001/0p=) و اعتماد به خود (21/0-r=، 000/0p=)، کنترل شخصی (25/0-r=، 002/0p=) گرایش به حل مسئله، (27/0- r=، 000/0p=) و نمره کلی مهارتهای اجتماعی - هیجانی (13/0- r=، 02/0p=) و مؤلفههای سازماندهی (14/0-r=، 009/0p=)، خودتنظیمی (12/0-r=، 003/0p=)، روابط با همسالان (10/0-r=، 03/0p=) رابطه منفی دارد اما با مؤلفه های افسردگی (16/0r=، 006/0p=) و اجتناب از حل مسئله (20/0r=، 005/0p=)، رابطه مثبت دارد؛ و نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که حل مسئله (19/.=β) و مهارت های اجتماعی هیجانی (71/.=β) و افسردگی (10/.=β) پیشبینی کننده های معتبری در مدل رگرسیونی بودند. یافته ها نشان دادند که قلدری را می توان بر اساس متغیرهای افسردگی (همبستگی مثبت)، مهارت های اجتماعی هیجانی (همبستگی منفی) و مهارت حل مسئله (همبستگی منفی) پیشبینی کرد. این نتایج را می توان در مداخلههای بالینی برای دانشآموزان در نظر و بهعنوان متغیرهای پیشگیری بکار گرفت.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف اصلی تبیین تأثیر آموزش مهارت تریز بر مهارت حل مسئله و خلاقیت کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام گرفت. روش انجام این پژوهش شبه تجربی بود که در آن از طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه استفاده شد که متشکل از یک متغیر مستقل آموزش تریز و متغی أکثر
پژوهش حاضر با هدف اصلی تبیین تأثیر آموزش مهارت تریز بر مهارت حل مسئله و خلاقیت کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام گرفت. روش انجام این پژوهش شبه تجربی بود که در آن از طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه استفاده شد که متشکل از یک متغیر مستقل آموزش تریز و متغیر وابسته مهارت حل مسئله و خلاقیت بود. جامعه آماری شامل کارکنان دانشگاه شهید صدوقی یزد که با روش نمونهگیری در دسترس تعداد 40 نفر بهصورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمون انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات، شامل دو پرسشنامه مهارت حل مسئله هپنر و سنجش خلاقیت رندسیپ بود. روایی و پایای این پرسشنامه ها هم توسط پژوهشگران تایید شده هم با آزمونهای مختلف مورد تایید قرار گرفته اند.دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس (مانکوا) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت تریز بر خلاقیت و مهارت حل مسئله کارکنان تأثیر مثبت دارد.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر مداخلهی آموزش اختصاصی سازی خاطرات بر بهبود مهارت حل مسئله و حافظه زندگینامهای بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی با ویژگیهای سایکوتیک و با روش نیمه آزمایشی انجام شد. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از میان کلیه بیماران مبتلا به اختلال دو أکثر
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر مداخلهی آموزش اختصاصی سازی خاطرات بر بهبود مهارت حل مسئله و حافظه زندگینامهای بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی با ویژگیهای سایکوتیک و با روش نیمه آزمایشی انجام شد. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از میان کلیه بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی با ویژگیهای سایکوتیک مجموعهی سرای احسان (مرکز نگهداری بیماران روانی مزمن) در حومهی شهر تهران، نمونهای به حجم 30 نفر (15 نفر جهت اجرای درمان آموزش اختصاصی سازی خاطرات و 15 نفر گروه گواه) با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها آزمون حافظه زندگینامهای، پرسشنامه توانایی حل مسئله استفاده شد. مداخله نیز پروتکل آموزش اختصاصی سازی خاطرات بود. جهت آزمون فرضیه اصلی پژوهش از آزمون مانکوا استفاده شد. نتایج نشان داد مداخله بر مهارت حل مسئله و حافظه زندگینامهای بیماران گروه آزمایش اثر معناداری دارد؛ بنابراین مداخلهی آموزش اختصاصی سازی خاطرات بر بهبود مهارت حل مسئله و حافظه زندگینامهای بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی با ویژگیهای سایکوتیک مؤثر بود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications