بحث کیفیت زندگی موضوع جدیدی است که در دهه های اخیر مورد توجه محققان و دانشگاهیان به خصوص در ایران قرار گرفته است.کیفیت زندگی دارای دو رویکرد اساسی عینی و ذهنی است. در این تحقیق کیفیت زندگی شهری با رویکرد ذهنی و با در نظر گرفتن شاخص های فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی، کالبدی- أکثر
بحث کیفیت زندگی موضوع جدیدی است که در دهه های اخیر مورد توجه محققان و دانشگاهیان به خصوص در ایران قرار گرفته است.کیفیت زندگی دارای دو رویکرد اساسی عینی و ذهنی است. در این تحقیق کیفیت زندگی شهری با رویکرد ذهنی و با در نظر گرفتن شاخص های فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی، کالبدی- محیطی و زیست محیطی بررسی شده و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. یافته های حاصل از پرسش نامۀ میدانی با استفاده از میانگین و آزمون های آماری t تک نمونه ای، آزمون Kolmogorov-Smirnov تک نمونه ای و رگرسیون خطی چند متغیره به کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای نشان دهندۀ این است که شرایط کیفیت زندگی مهاجران در روستای فیروزآباد شهرستان ری پایین و کمتر از حد متوسط ارزیابی شده است. که این نتایج نشان داد برای بهبود کیفیت زندگی مهاجران در سطح روستای فیروزآباد شهرستان ری برنامه ریزی در شاخص های اجتماعی و اقتصادی بسیار تأثیر گذار است.
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف پژوهش: با نگاهی کوتاه به پدیده مهاجرت حداقل در دو قرن گذشته، عواملی چون جنگ، فقر و بیکاری از مهمترین عوامل مهاجرتهای گروهی و فردی بوده است. مهاجرت اگر چه میتواند تاثیرات منفی اقتصادی، اجتماعی و روانی بسیار برای فرد مهاجر و کشور مهاجرپذیر داشته باشد، اما ا أکثر
مقدمه و هدف پژوهش: با نگاهی کوتاه به پدیده مهاجرت حداقل در دو قرن گذشته، عواملی چون جنگ، فقر و بیکاری از مهمترین عوامل مهاجرتهای گروهی و فردی بوده است. مهاجرت اگر چه میتواند تاثیرات منفی اقتصادی، اجتماعی و روانی بسیار برای فرد مهاجر و کشور مهاجرپذیر داشته باشد، اما از سوی دیگر میتواند مسایل مثبت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز داشته باشد. این مقاله تلاش میکند آثار و پیامدهای مهاجرت افغان ها را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. در همین راستا حضور بیش از سی سال مهاجرین افغانی در ایران مورد توجه بسیاری از فیلمسازان قرار گرفته و فیلمها و سریالهای مختلفی در رابطه با این موضوع ساخته شده، که با واکنشهای مثبت و منفی در سطح داخلی و بین المللی روبرو شدهاست. در این پژوهش موضوع مورد مطالعه، بررسی نقش سینما در پذیرش و عدم پذیرش مهاجران افغانی در ایران با تأکید بر سینمای ایران در دهه هشتاد است. اهمیت نقش سینما به دلیل تأثیری که بر اذهان جامعه دارد، می تواند در ایجاد نگرش های مردم در زمینه پذیرش مهاجران افغانی واقع گرایانه عمل کند و با خلق تصاویر و مضامین روشن و مثبت یا حتی برعکس در این زمینه به عنوان ابزاری آگاهی بخش کارساز باشد.
روش پژوهش:تحلیلی-توصیفی بصورت کمی و کیفی می باشد چرا که در بیان داده ها و تحلیل نظر سنجی از روش spss استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خانواده، تحصیل، ازدواج، اشتغال، حکومت، اقامت و جنگ بعنوان شاخص اصلی می باشد.
یافتهها: بر اساس مدل مفهومی تحقیق، کدگذاری متغیرهای تحقیق شامل شخصیت پردازی، پذیرش خود و دیگران، اعتماد اجتماعی، سبک زندگی، امنیت اجتماعی، توسعه اقتصادی و سیاست گذاری انجام شده است. همبنطور موثرین عامل در پذیرش و عدم پذیرش مهاجران افغان از طریق مشاهده و نظرسنجی جنگ می باشد که هفتاد درصد افراد به آن اشاره کرده اند.
نتیجهگیری: سینمای دهه هشتاد ایران در پذیرش و عدم پذیرش مهاجران افغان در ایران نقش داشته است. همچنین در زمینه سیاستگذاری ، عدم برنامه ریزی دولت و مراجع قانونی در مواجهه با مهاجرین افغان کاملاً مشهود است.
تفاصيل المقالة
این پژوهش سعی دارد تا کتاب کورسرخی از عالیه عطایی را از منظر نقد جامعهشناسی ادبیات و شیوه ساختگرایی تکوینی بررسی کند. لوسین گلدمن، نظریهپرداز این شیوه، ساختگرایی تکوینی را بر مبنای آرای جورج لوکاچ، در نقد جامعهشناسی ادبیات بنیان نهاد. در این رویکرد نقد، ساختار و مح أکثر
این پژوهش سعی دارد تا کتاب کورسرخی از عالیه عطایی را از منظر نقد جامعهشناسی ادبیات و شیوه ساختگرایی تکوینی بررسی کند. لوسین گلدمن، نظریهپرداز این شیوه، ساختگرایی تکوینی را بر مبنای آرای جورج لوکاچ، در نقد جامعهشناسی ادبیات بنیان نهاد. در این رویکرد نقد، ساختار و محتوای اثر ادبی در ارتباط با ساختارهای جامعهای که اثر مولود آن است، مورد مطالعه قرار میگیرد. عالیه عطایی نویسندهای افغانستانیـایرانی است و کورسرخی جستارهایی از زندگی اوست که میتواند گویای زندگی مهاجران افغانستانی باشد. روش کار در این تحقیق، توصیفیـ تحلیلی است و نتایج بهدستآمده نشان میدهد نویسنده بیش از هر چیز، به بحران هویت مهاجران افغان پرداخته است. او مسبب مشکلات تمامنشدنی کشور افغانستان را قدرتهای شرق و غرب و انفعال مردهای افغان میداند.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دانشآموزان دختر مهاجر افغانستانی با تأکید بر سرمایههای تحولی درونی بود. روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی بود و جمعیت شرکتکنندگان شامل ۲۰ دانشآموز دختر مهاجر افغانستانی متوسطه دوم ساکن شهر مشهد و حاشیههای آن به روش گلولهبرفی مورد مصاحب أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دانشآموزان دختر مهاجر افغانستانی با تأکید بر سرمایههای تحولی درونی بود. روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی بود و جمعیت شرکتکنندگان شامل ۲۰ دانشآموز دختر مهاجر افغانستانی متوسطه دوم ساکن شهر مشهد و حاشیههای آن به روش گلولهبرفی مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. هر مصاحبه حدود ۳۰ دقیقه به طول انجامید. سپس پاسخها با روش هفت مرحلهای کلایزی تحلیل شدند. بافتهها حاکی از ۴ مضمون اصلی سرمایههای تحولی درونی شامل منابع هویت مثبت، توانمندیهای اجتماعی، پایبندی به ارزشهای اخلاقی و در جستوجوی آموختن بود. در مجموع یافتهها بیانگر آن است که دختران دانشآموز افغانستانی دارای سرمایههای درونی مناسبی بودند. تحصیل در مدرسه، حمایت والدین برای ادامه تحصیل، داشتن ارزشهای اخلاقی جامعهپسند، انگیزش پیشرفت و تلاش برای ساختن آیندهای بهتر، مشخصه دختران افغانستانی امروز است.
تفاصيل المقالة
با وجود گذشت سال ها از حضور مهاجران افغانستانی در ایران، هنوز این گروه از افراد با مسائل و مشکلات بسیاری درگیر هستند، یکی از مهم ترین این مشکلات، وجود نگرشهای منفی در تعاملات روزمره با ایرانیان است. به نظر میرسد نگرش منفی به مهاجران افغانستانی به دلیل وجود ارزشهای فر أکثر
با وجود گذشت سال ها از حضور مهاجران افغانستانی در ایران، هنوز این گروه از افراد با مسائل و مشکلات بسیاری درگیر هستند، یکی از مهم ترین این مشکلات، وجود نگرشهای منفی در تعاملات روزمره با ایرانیان است. به نظر میرسد نگرش منفی به مهاجران افغانستانی به دلیل وجود ارزشهای فرهنگی خاص نزد ایرانیان باشد. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی رابطه میان ارزش های فرهنگی و نگرش نسبت به مهاجران افغانستانی می پردازد. فرضیات این پژوهش حول این موضوع سامان یافته است که ارزش های فرهنگی ایرانیان می توانند با نگرش آنها نسبت به مهاجران افغانستانی و لذا نحوه تعامل و رفتار با آنان تأثیرگذار باشند. روش تحقیق، پیمایش بوده و برای گردآوری دادهها از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، شهروندان شهر کاشان هستند که از میان آنها 389 نفر به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها به کمک نرم افزار SPSS و آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون تحلیل گردید. یافته ها حاکی از آن است که بین ارزش های فرهنگی مردانگی/ زنانگی، ابهام گریزی و فاصله قدرت با نگرش نسبت به مهاجران افغانستانی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. لذا میتوان گفت با افزایش میزان ارزشهای فرهنگی مردانگی، فاصله قدرت و ابهام گریزی، نگرش به مهاجران منفی تر می شود. تحلیل رگرسیون نشان می دهد که سه متغیر فوق، در مجموع حدود 15 درصد از تغییرات نگرش ایرانیان نسبت به مهاجران را تبیین میکنند. فرضیه مربوط به رابطه جمع گرایی/ فردگرایی با نگرش نسبت به مهاجران مورد تأیید قرار نگرفت و به لحاظ آماری رابطه دو متغیر مذکور معنادار نیست.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications