رئالیسم به معنای واقع گرایی است و هدف از آن نمایش دنیای واقعی، عینی و بیرونی و روایت و تحلیل پدیده ها، با نگاه علّت و معلولی از طریق بازآفرینی دقیق جزئیات زندگی است که در مفهوم خاص برای اشاره به جنبش ادبی قرن نوزدهم فرانسه دلالت دارد و در مفهوم عام به سبکی ادبی اطلاق می أکثر
رئالیسم به معنای واقع گرایی است و هدف از آن نمایش دنیای واقعی، عینی و بیرونی و روایت و تحلیل پدیده ها، با نگاه علّت و معلولی از طریق بازآفرینی دقیق جزئیات زندگی است که در مفهوم خاص برای اشاره به جنبش ادبی قرن نوزدهم فرانسه دلالت دارد و در مفهوم عام به سبکی ادبی اطلاق می شود که تا امروز استمرار دارد و به گرایش ها و جریان های گوناگون قابل تفکیک است. یکی از جلوه های جمالی این مکتب، داستان اقلیمی است که غالباً سویه ای رئالیستی دارد و گواه آن است که عمده ترین مواد اوّلیه و شالودة اصلی در ساخت و بافت یک اثر ادبی به خاستگاه اقلیمی نویسنده باز می گردد. منیرو روانی پور از آن دست نویسندگانی است که در رمان هایش با بسامد بالایی از مؤلّفه های رئالیستی مواجه می شویم. او به عنوان یکی از شخصیت های تأثیرگذار در پیشبرد ادبیات اقلیمی، اغلب آثار خود به ویژه رمان اهل غرق را در جغرافیایی کاملاً بومی، ذیل مکتب رئالیسم با شگرد جادویی عرضه کرده است. این پژوهش بر آن است تا با رویکردی توصیفی–تحلیلی، چگونگی بازتاب مؤلّفه های رئالیسم بومی در اقلیم جنوب را در رمان مذکور در دو حوزة ساختار( فرم) و محتوا مورد کاوش و تحلیل قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که روایت واقع گرا متّکی بر اصول واقع گرایانه، درآمیختن تخیّل داستانی با واقعیت های عینی جامعه و استفاده از عناصر جادویی، اسطوره ای و نمادین، به ترکیب دلپذیری از رئالیسم بومی و جلوه های شگرد رئالیسم جادویی در رمان اهل غرق منجر شده و روانی پور را در زمرة رئالیست های اقلیم گرا جای داده است.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شخصیتپردازی زن در دو داستان کوتاه مشنگ اثر منیرو روانیپور و بچۀ مردم اثر جلال آلاحمد است. جامعة پژوهش آثار منیرو روانیپور و جلال آلاحمد و نمونۀ مورد پژوهش، شخصیتپردازی زن در داستان مشنگ و بچۀ مردم بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ب أکثر
هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شخصیتپردازی زن در دو داستان کوتاه مشنگ اثر منیرو روانیپور و بچۀ مردم اثر جلال آلاحمد است. جامعة پژوهش آثار منیرو روانیپور و جلال آلاحمد و نمونۀ مورد پژوهش، شخصیتپردازی زن در داستان مشنگ و بچۀ مردم بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و از طریق فیشبرداری صورت گرفت و پس از آن با تکیه بر دو داستان کوتاهِ مورد بررسی، نحوهی شخصیتپردازی این دو نویسنده، واکاوی و توصیف شد. یافتههای پژوهش نشان داد که داستان مشنگ اثر منیرو روانیپور، نمونۀ موفق شخصیتپردازی زن است که نویسنده در آن به همۀ ابعاد گوناگون هویت زن مانند جسمی، رفتاری، فکری و... پرداخته و هیچیک را نادیده نگرفته است و داستان بچه مردم اثر جلال آل احمد، نمونۀ ناموفق این نوع شخصیتپردازی است که نویسنده در به کارگیری عناصر داستان عملکرد مطلوبی نداشته و اغلب ابعاد هویتی شخصیت زن را نادیده گرفته است.
تفاصيل المقالة
رئالیسم جادویی یا واقع گرایی جادویی شیوه ای نو در داستان نویسی معاصر جهان است که در آن، عناصر واقعیت و خیال در هم آمیخته می شوند؛ این آمیختگی، شگفتی خواننده را برمی انگیزد و در عین حال باعث نمی شود که در سیر طبیعی داستان، اختلال یا آشفتگی ایجاد شود. از جمله کسانی که از أکثر
رئالیسم جادویی یا واقع گرایی جادویی شیوه ای نو در داستان نویسی معاصر جهان است که در آن، عناصر واقعیت و خیال در هم آمیخته می شوند؛ این آمیختگی، شگفتی خواننده را برمی انگیزد و در عین حال باعث نمی شود که در سیر طبیعی داستان، اختلال یا آشفتگی ایجاد شود. از جمله کسانی که از این شیوه در ایران استفاده کرده اند، منیرو روانی پور و رضا امیرخانی هستند. با توجه به پژوهش انجام شده، منیرو روانی پور و رضا امیرخانی از شیوۀ روایت رئالیسم جادویی بیشترین بهره را برده اند و در این میان به رئالیسم اجتماعی هم توجه نشان داده اند. از میان مؤلفه های مهم رئالیسم جادویی در آثار این دو نویسنده به این موارد می توان اشاره کرد: وجود عناصر جادویی، واقعیت و خیال، فضای وهم انگیز و رمزآلود، حضور ارواح مردگان و استفادۀ فراوان از افسانه ها و داستان های کهن جنوب ایران و توجه به باورهای عامیانه و خرافی و توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی از مؤلفه های مورد بحث نویسندگان این آثار است. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف با توجه به ماهیت آن، از نوع تحقیق نظری است که بر پایۀ مطالعۀ کتابخانه ای انجام شده است و از دیدگاه روش تحقیق، این کار پژوهشی، توصیفی- تحلیلی می باشد. نگارندگان در این پژوهش به بررسی مؤلفه های رئالیسم جادویی در آثار داستانی این دو نویسنده و سپس تطبیق این مؤلفه ها با یکدیگر میپردازند
تفاصيل المقالة
داستان های اقلیمی غالباً بازتابدهندۀ ویژگی ها و عناصر مشترکی چون زبان، فرهنگ، باورها، آداب و رسوم یک منطقۀ جغرافیایی اند. دهههای پنجاه و شصت، دوران رونق ادبیات اقلیمی و ظهور نویسندگان متعددی است که نوشتههایشان رنگ و بویی محلی دارد و بر ادبیات مناطق روستایی متکی است. أکثر
داستان های اقلیمی غالباً بازتابدهندۀ ویژگی ها و عناصر مشترکی چون زبان، فرهنگ، باورها، آداب و رسوم یک منطقۀ جغرافیایی اند. دهههای پنجاه و شصت، دوران رونق ادبیات اقلیمی و ظهور نویسندگان متعددی است که نوشتههایشان رنگ و بویی محلی دارد و بر ادبیات مناطق روستایی متکی است. رماناهل غرق اثر منیرو روانی پور را می توان در زمرۀ آثار ادبیات اقلیمی روستایی دانست. نویسندۀ داستان به دلیل آشنایی عمیق با فرهنگ ساکنان سواحل دریایی خلیج فارس و بهره گیری از عناصر بومی و محلی سرزمینن های جنوب به روایت داستان می پردازد. در این پژوهش کوشش شده است تا با روش تحلیلی- توصیفی، شاخص های ادبیات اقلیمی رماناهل غرق؛ از جمله موقعیت جغرافیایی، زبان و لهجه، پوشاک، آداب و رسوم، باورها، اعتقادات و سرودهای محلی بررسی شود. نتایج حاصلشده، علاوه بر اینکه از تسلط عمیق نویسنده بر جنبه های بومی این منطقه حکایت می کند؛ لایه های پنهان روحیات و خلقیّات و اعتقادات مردم جنوب را که در مقاومت، دلاوری و استعمارستیزی، خلاصه می شود از دیدگاه یک روایتگر عیان می سازد.
تفاصيل المقالة
منیرو روانیپور از نامدارترین زنان داستاننویس است که از دهه شصت به خلق جدی آثار داستانی پرداخته و جایگاه معتنابهی در داستاننویسی معاصر ایران احراز کرده است. پس از مجموعه داستان کوتاه "کنیزو"(1367)، "اهل غرق" اولین رمان روانیپور است که به شیوه رئالیسم جادویی نگارش ی أکثر
منیرو روانیپور از نامدارترین زنان داستاننویس است که از دهه شصت به خلق جدی آثار داستانی پرداخته و جایگاه معتنابهی در داستاننویسی معاصر ایران احراز کرده است. پس از مجموعه داستان کوتاه "کنیزو"(1367)، "اهل غرق" اولین رمان روانیپور است که به شیوه رئالیسم جادویی نگارش یافته است و توفیقات فراوانی را حاصل کرده است. در باب این اثر نقد و نظرهای فراوان ارائه شده امّا جای آن دارد که به طور مستقل در باب سبک این اثر تدقیق بیشتری صورت گیرد. لذا برآنیم تا در این مقاله مؤلفههای سبکی اهل غرق را در سه حوزه روایت، زبان و بلاغت مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد تا دانسته شود سبک عمومی این اثر چیست و شاخصههای سبکی روایی، زبانی و بلاغی(= ادبی) آن کدام است و چه نسبتی با ژانر اثر و نگرش نویسنده دارد؟
تفاصيل المقالة
در جامعه شناسی زبان، بر متغیّر جنسیّت در کنار مؤلفههای دیگر بهعنوان یک عامل مؤثّر بر زبان تأکید شده است. در این پژوهش با تکیه بر روش کتابخانه ای، مؤلفههای زبانِ زنانه و مردانه، در دو داستان مدّ و مه از ابراهیم گلستان و کنیزو از منیرو روانی پور در تطابق با نظریات زبان أکثر
در جامعه شناسی زبان، بر متغیّر جنسیّت در کنار مؤلفههای دیگر بهعنوان یک عامل مؤثّر بر زبان تأکید شده است. در این پژوهش با تکیه بر روش کتابخانه ای، مؤلفههای زبانِ زنانه و مردانه، در دو داستان مدّ و مه از ابراهیم گلستان و کنیزو از منیرو روانی پور در تطابق با نظریات زبان شناسان جنسیّت مانند لیکاف و سایر زبان شناسان، در بستر فرهنگی و اجتماعی جامعة داستانی مورد بررسی قرار گرفته اند. علیرغم سازگاری نتیجة تحقیق در بیشتر متغیّرها با نظریات لیکاف و زبان شناسان، جامعه و تفاوت های فرهنگی، در متغیّر های صفات عاطفی، جملات تعدیلی و تصدیقی کتاب مدّ و مه و متغیر دشواژه در کتاب کنیزو بر جنسیّت زبان و ادبیات آن مؤثر بوده است.
تفاصيل المقالة
در جامعهشناسی زبان، متغیر جنسیت در کنار مؤلفههای دیگر، بهعنوان یک عامل مؤثر بر زبان تعریف شده است؛ اما فمینیستها اول بار آن را بهعنوان یک مؤلفۀ اساسی تمایز، بین زنان و مردان قلمداد کردند و زبانشناسانی چون لیکاف، الگو و تئوری برای آن نوشتند که بر مبنای آن زبانِ زنا أکثر
در جامعهشناسی زبان، متغیر جنسیت در کنار مؤلفههای دیگر، بهعنوان یک عامل مؤثر بر زبان تعریف شده است؛ اما فمینیستها اول بار آن را بهعنوان یک مؤلفۀ اساسی تمایز، بین زنان و مردان قلمداد کردند و زبانشناسانی چون لیکاف، الگو و تئوری برای آن نوشتند که بر مبنای آن زبانِ زنانه و مردانه از هم جدا شد و ادبیات تعلیمی که نمایشگر زندگی و مبیّن ارزشها و معیارهای یک جامعۀ زبانی است بهطور گستردهای در میان انواع ادبی دیگر، گسترهای شگرف در زبان زنانه و مردانه به خود گرفت. آرای زبانشناسان بهسرعت در متون ادبی بررسی شد و دستاوردهای جالبی از تفاوت زبان زنانه و مردانه ارائه گردید. این پژوهش، تحقیقی و تحلیلی و با تکیه بر مؤلفههای زبانِ زنانه و مردانه، در دو مجموعه داستان جوی و دیوار و تشنه از ابراهیم گلستان و کولی کنار آتش از منیرو روانیپور در تطابق با آرای زبانشناسان حوزۀ جنسیت بهخصوص لیکاف میباشد که با رویکرد تعلیمیاخلاقی بررسی شده است. فرضیۀ تحقیق ما این است که در آثار دو نویسندۀ مذکور، زبان زنانه و مردانه با رویکرد تعلیمیاخلاقی مطابق آرای زبانشناسان بهخصوص لیکاف و در مواردی نیز، با نظر آنها در تناقض است. این تفاوتها در اثر گلستان بیشتر از روانیپور است و در کاربرد دشواژه، صفات عاطفی و جملات تعدیلی نمود بیشتری دارد. بنابراین باید گفت گاهی مواضع تعلیمیاخلاقی بر جنسیت زبان غلبه دارد و نظریات زبانشناسان اجتماعی را باید در بستر فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جامعۀ داستانی، مورد بررسی قرار داد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications