• فهرس المقالات فضاهای همگانی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - واکاوی و تبیین مؤلفه‌های معاشرت‌پذیری فضاهای همگانی در شهرهای ایرانی – اسلامی (نمونه پژوهی : پیاده‌راه عالی‌قاپو اردبیل)
        آزیتا بلالی اسکویی محمد علی کی نژاد حمید غفاری
        طیف وسیعی از مؤلفه‌ها به‌منظور معاشرت‌پذیری فضاهای همگانی مورد توجه قرار می‌گیرند؛ ولی مسئله‌ای که وجود دارد کم‌توجهی نسبت به مؤلفه‌های مبتنی بر هنجارهای اجتماعی شهر ایرانی اسلامی می‌باشد. در همین راستا مهم‌ترین هدف پژوهش حاضر واکاوی و تبیین مؤلفه‌های تأثیرگذار بر معاشر أکثر
        طیف وسیعی از مؤلفه‌ها به‌منظور معاشرت‌پذیری فضاهای همگانی مورد توجه قرار می‌گیرند؛ ولی مسئله‌ای که وجود دارد کم‌توجهی نسبت به مؤلفه‌های مبتنی بر هنجارهای اجتماعی شهر ایرانی اسلامی می‌باشد. در همین راستا مهم‌ترین هدف پژوهش حاضر واکاوی و تبیین مؤلفه‌های تأثیرگذار بر معاشرت‌پذیری فضاهای همگانی و بررسی میزان اهمیت آن‌ها در شهر ایرانی اسلامی می‌باشد. نمونه مطالعاتی پژوهش نیز پیاده‌راه عالی‌قاپو در شهر اردبیل می‌باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی- توسعه‌ای و به لحاظ روش از نوع توصیفی- تحلیلی می‌باشد. گردآوری داده‌ها نیز با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای- اسنادی و مطالعات میدانی انجام گردیده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد مؤلفه‌های نفوذپذیری، همه شمول بودن، غنای حسی و محرمیت مهم‌ترین مؤلفه‌های معاشرت‌پذیری فضاهای همگانی می‌باشند. دستاورد نهایی پژوهش نیز عرضه‌ی چهار مؤلفه محرمیت، ساده‌آرایی فضایی، طبیعت‌گرایی و جداره ایرانی اسلامی در قالب مؤلفه‌های ارزشی هنجاری و با محوریت هنجارهای اجتماعی شهر ایرانی اسلامی به‌منظور معاشرت‌پذیری فضاهای همگانی می‌باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تبیین ارتباط میان برداشت معمارانه و مؤلفه‌های فردی کاربر در کالبد فضاهای عمومی (مورد مطالعه: خیابان زند شیراز)
        مهشید معتمد مهرداد متین هادی کشمیری
        معماری فضاهای همگانی، جایگاهی برای یکپارچگی تنوع فرهنگی و حضور جریان‌های متفاوت اجتماعی است. در این فضاهای جمعی، امکان نوآوری و تکثر آراء هنری وجود دارد و از همین روی، فضاهای جمعی به نشانه‌ای از سلیقه‌ی رایج معماری در بستر خود بدل شده‌اند. این پژوهش درصدد آن است تا با د أکثر
        معماری فضاهای همگانی، جایگاهی برای یکپارچگی تنوع فرهنگی و حضور جریان‌های متفاوت اجتماعی است. در این فضاهای جمعی، امکان نوآوری و تکثر آراء هنری وجود دارد و از همین روی، فضاهای جمعی به نشانه‌ای از سلیقه‌ی رایج معماری در بستر خود بدل شده‌اند. این پژوهش درصدد آن است تا با دریافت داده‌های میدانی و تحلیل جامعه‌شناختی، روندی تکمیلی برای طراحی فضاهای خدمات همگانی تولید کرده و نگرش عمومی به حوزه‌ی تخصصی معماری را پایش نماید. در غالب پژوهش‌ها به نقش معماری بر رفتارهای انسانی پرداخته شده که از آن با نام روان‌شناسی محیط یاد می‌شود؛ اما نگرش به معماری به‌عنوان عادت‌واره و محصولی، که پس از گذشت زمان و حضور کاربر، دچار دگرگونی می‌شود و می‌تواند برآمده از رفتارهای جمعی دچار تغییر ماهیت (ادراکی/عینی) شود، موضوعی است که کمتر مورد بحث قرار گرفته است. حال این سؤال مطرح می‌شود که برداشت و ادراک معمارانه و مؤلفه‌های مؤثر در فهم فضای عمومی از دیدگاه کاربران از چه الگویی پیروی می‌کند؟ تدوین الگوی برداشت و ادراک عمومی از معماری، می‌تواند در زمان طراحی و در تولید روش‌های طراحی مبتنی بر حضور فعال کاربران، مؤثر واقع گردد. با توجه به مطالعه‌ی این پژوهش بر روی جامعه‌ی آماری ۱۲۰۰ نفری و پایش برداشت‌های افراد از موضوع معماری فضاهای همگانی، می‌توان گفت هویت‌های اجتماعی، در فضای ادراکی متفاوتی از موضوع معماری به سر می‌برند. شاخص‌های فردی و گروهی، خوانش‌های مختلفی از مسئله‌ی معماری دارند که گونه‌بندی آن‌ها، از منظر پارامترهای موجود در ساختمان، به الگویی برای طراحی فضاهای عمومی تبدیل می‌گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - ارزیابی و مطالعه تطبیقی بازآفرینی شهری در ایجاد فضاهای همگانی در کلانشهرهای تهران و پاریس
        بهنام پزشکی سعید پیری علیرضا استعلاجی حمیدرضا صباغی
        فضاهای همگانی شهرها از مهمترین مکان¬ها برای شکل¬گیری تعاملات اجتماعی و خاطرات جمعی هستند و بازآفرینی شهری نيز يكي از مهم¬ترين روش¬هاي تجديد حيات این فضاها در بافت¬هاي شهري به شمار می‌آید. این تحقیق با مقایسه تطبیقی فضاهای همگانی حاصل از بازآفرینی شهری در تهران و پاریس، أکثر
        فضاهای همگانی شهرها از مهمترین مکان¬ها برای شکل¬گیری تعاملات اجتماعی و خاطرات جمعی هستند و بازآفرینی شهری نيز يكي از مهم¬ترين روش¬هاي تجديد حيات این فضاها در بافت¬هاي شهري به شمار می‌آید. این تحقیق با مقایسه تطبیقی فضاهای همگانی حاصل از بازآفرینی شهری در تهران و پاریس، نقش عوامل مختلف مؤثر در بازآفريني فضاهای همگانی را مورد مطالعه قرار داده¬است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی می¬باشد. جمع¬آوری اطلاعات با روش مطالعه کتابخانه¬ای و اسنادی صورت گرفته و پرسشنامه بر مبنای روش دلفی تدوين گردیده -است. جهت تحلیل داده¬ها نیز از تکنیک TOPSIS استفاده شده¬است. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد که از مجموع عوامل مؤثر در بازآفريني فضاهاي همگاني، نقش عوامل کالبدی و فعالیتی (با وزن 0.186) بیشتر از عوامل دیگر می¬باشد. بر اساس يافته¬هاي پژوهش و امتیازهای محدوده¬های مورد مطالعه، مي‌توان گفت كه فضاهای همگانی حاصل از بازآفرینی در پاریس کیفیت بالاتری نسبت به فضاهای مشابه در تهران دارند و پاریس دارای برنامه مشخصی برای بازآفرینی فضاهای همگانی می-باشد، درحالی¬که در تهران بیشتر بازآفرینی¬های فضاهای همگانی به¬صورت موردی انجام می¬شود و داشتن يك برنامه مشخص برای تهران در این زمینه، ضروری به¬نظر می¬رسد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - تبیین ارتباط میان برداشت معمارانه و مؤلفه‌های فردی کاربر در کالبد فضاهای عمومی (مورد مطالعه: خیابان زند شیراز)
        مهشید معتمد مهرداد متین هادی کشمیری
        معماری فضاهای همگانی، جایگاهی برای یکپارچگی تنوع فرهنگی و حضور جریان‌های متفاوت اجتماعی است. در این فضاهای جمعی، امکان نوآوری و تکثر آراء هنری وجود دارد و از همین روی، فضاهای جمعی به نشانه‌ای از سلیقه‌ی رایج معماری در بستر خود بدل شده‌اند. این پژوهش درصدد آن است تا با د أکثر
        معماری فضاهای همگانی، جایگاهی برای یکپارچگی تنوع فرهنگی و حضور جریان‌های متفاوت اجتماعی است. در این فضاهای جمعی، امکان نوآوری و تکثر آراء هنری وجود دارد و از همین روی، فضاهای جمعی به نشانه‌ای از سلیقه‌ی رایج معماری در بستر خود بدل شده‌اند. این پژوهش درصدد آن است تا با دریافت داده‌های میدانی و تحلیل جامعه‌شناختی، روندی تکمیلی برای طراحی فضاهای خدمات همگانی تولید کرده و نگرش عمومی به حوزه‌ی تخصصی معماری را پایش نماید. در غالب پژوهش‌ها به نقش معماری بر رفتارهای انسانی پرداخته شده که از آن با نام روان‌شناسی محیط یاد می‌شود؛ اما نگرش به معماری به‌عنوان عادت‌واره و محصولی، که پس از گذشت زمان و حضور کاربر، دچار دگرگونی می‌شود و می‌تواند برآمده از رفتارهای جمعی دچار تغییر ماهیت (ادراکی/عینی) شود، موضوعی است که کمتر مورد بحث قرار گرفته است. حال این سؤال مطرح می‌شود که برداشت و ادراک معمارانه و مؤلفه‌های مؤثر در فهم فضای عمومی از دیدگاه کاربران از چه الگویی پیروی می‌کند؟ تدوین الگوی برداشت و ادراک عمومی از معماری، می‌تواند در زمان طراحی و در تولید روش‌های طراحی مبتنی بر حضور فعال کاربران، مؤثر واقع گردد. با توجه به مطالعه‌ی این پژوهش بر روی جامعه‌ی آماری ۱۲۰۰ نفری و پایش برداشت‌های افراد از موضوع معماری فضاهای همگانی، می‌توان گفت هویت‌های اجتماعی، در فضای ادراکی متفاوتی از موضوع معماری به سر می‌برند. شاخص‌های فردی و گروهی، خوانش‌های مختلفی از مسئله‌ی معماری دارند که گونه‌بندی آن‌ها، از منظر پارامترهای موجود در ساختمان، به الگویی برای طراحی فضاهای عمومی تبدیل می‌گردد. تفاصيل المقالة