• فهرس المقالات عنصر رنگ

      • حرية الوصول المقاله

        1 - کارکردها و تحولات بلاغی عنصر «رنگ» در گذر از سبک‌های شعر فارسی
        ثریا آذربراء ثورالله نوروزی داودخانی محمدرضا شاد منامن رضا مصطفوی سبزواری
        تحلیل و تشخیص عناصر سبکی جز با جزئی‌نگری در بسامد خروج از نرم زبان حاصل نمی‌شود. این جزیی‌نگری نیازمند بررسی جزئیات ادبی، زبانی و فکری یک متن ادبی است. عنصر رنگ یکی از مواردی است که کیفیت استفادة بلاغی و معنایی آن در سبک‌ها و دوره‌های مختلف ادبی متغیر و متفاوت است و با أکثر
        تحلیل و تشخیص عناصر سبکی جز با جزئی‌نگری در بسامد خروج از نرم زبان حاصل نمی‌شود. این جزیی‌نگری نیازمند بررسی جزئیات ادبی، زبانی و فکری یک متن ادبی است. عنصر رنگ یکی از مواردی است که کیفیت استفادة بلاغی و معنایی آن در سبک‌ها و دوره‌های مختلف ادبی متغیر و متفاوت است و با بررسی کارکردها و تحولات بلاغی این عنصرِ تصویرساز می‌توان دگردیسی سبکی را نشان داد. ازآنجایی‌که دگردیسی‌های سبکی جز با در نظر گرفتن پیکره‌ای وسیع چندان دقیق و ممکن نیست، لذا با در نظر گرفتن پنج سبک شعر فارسی و از هر سبک سه شاعر برجسته، به موضوع مذکور پرداخته‌شده است. نتایج نشان می‌دهد که در سبک خراسانی ترکیبات وصفی حاصل از رنگ‌ها در امور حسی و اغلب با عناصر طبیعت است. شگردهای غالب در این سبک استفاده از تشبیه و استعاره و کنایه است. در سبک بینابین بسامد ترکیبات انتزاعی بیشتر و کارکردهای کنایی، تمثیلی و نمادین، در حوزة عرفان و مسائل اجتماعی (با ظهور سنایی) بیشتر است. در سبک آذربایجانی صنایع بدیعی و بیانی به اوج خود می‌رسد و رنگ ازرق دستمایة آفرینش ایهام، استعاره و کنایه با بسامد بالا می‌گردد. در این سبک، هفت‌پیکر جایگاهی ویژه دارد چون از نمادگرایی اسطوره‌ (در رنگ‌ها) نیز استفاده می‌کند. در سبک عراقی نیز اغلب ترکیبات حسی نیز برای تبیین مفاهیم ذهنی به کار می‌روند. ایهام، استعاره و نماد از شگردهای غالب در کاربرد رنگ‌هاست. در سبک هندی ترکیبات عینی بیشتر است و در میان شگردهای بلاغی، اسلوب معادله، تشبیه و حسن تعلیل بسامد بیشتری دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - عنصر رنگ، نمودی از سبک زنانه‌‌ی فروغ فرخزاد
        اقلیما انصاری اشرف چگینی
        هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانه‌ی فروغ فرخزاد، با بهره‌گیری از نظرات جدید روان‌شناسی‌رنگ است. استفاده از رنگ‌ها و نمادهای زنانه‌ی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانه‌اش را بیان کند، از دغدغه‌ها و آرزوهای یک أکثر
        هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانه‌ی فروغ فرخزاد، با بهره‌گیری از نظرات جدید روان‌شناسی‌رنگ است. استفاده از رنگ‌ها و نمادهای زنانه‌ی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانه‌اش را بیان کند، از دغدغه‌ها و آرزوهای یک زن بگوید و در نهایت از پاکی خود به عنوان یک زن دفاع کند. توجه به این عنصر در شعر سراسر احساسی و زنانه‌ی فروغ، کمک به شناخت شاعر، و تا حدّ زیادی ارتباط صحیح مخاطب با افکار و احساسات زنانه‌ی اوست. پژوهش حاضر برمبنای روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و یافته‌های آن نشان می‌دهد که رنگ قرمز به عنوان رنگی هیجان‌آور با اثری کاملاً مثبت در بالاترین بسامد بوده و پس از آن رنگ سیاه به عنوان سنگین‌ترین رنگ، قالبِ بیان زنانه‌ترین حس‌ها در شعر فروغ قرار گرفته است؛ رنگ صورتی با کمترین بسامد، به عنوان رنگی کاملاً زنانه استفاده شده، و سایر رنگ‌ها شامل سفید، سبز، نقره‌ای، آبی و طلایی، با بسامدی تقریباً یکسان، بازتاب‌دهنده‌ی حالات روحی، حسرت‌ها، آرزوها و پاکدامنی این شاعر زن هستند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - تحلیل ابعاد معناشناختی رنگها در مثنوی معنوی
        نرگس انصاری علی صیادانی صدیقه اسدی
        چکیده مثنوی معنوی یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی است که مولانا جلال الدین بلخی آن را به نظم کشیده است. یکی از عناصری که باعث افزایش زیبایی و جذّابیت اشعار این اثر نفیس گشته؛ استفاده از عنصر رنگ است که آمدن آن در لابلای ابیات مثنوی دارای دلالات معین و اغراض خاصی است. مول أکثر
        چکیده مثنوی معنوی یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی است که مولانا جلال الدین بلخی آن را به نظم کشیده است. یکی از عناصری که باعث افزایش زیبایی و جذّابیت اشعار این اثر نفیس گشته؛ استفاده از عنصر رنگ است که آمدن آن در لابلای ابیات مثنوی دارای دلالات معین و اغراض خاصی است. مولانا 2275 بار از رنگها در مثنوی به صورت مستقیم و غیر مستقیم استفاده کرده است که آن رنگ‌ها عبارتند از: سیاه، سفید، سبز، قرمز، زرد و مشتقات اینها. پرکاربرد‌‌ترین رنگ در اشعار مولوی، رنگ زرد و کم کاربرد‌ترین آن رنگ سفید است. مولوی مرادش علاوه بر وصف طبیعت رنگها، تعبیر از حالات مختلف انسان و طبیعت پیرامون در موقعیت‌های مختلف است. و در این راه، گاه از تشبیه، استعاره، کنایه، و یا رمز بهره برده است. تفاصيل المقالة