بررسی تناسبات رنگ در منظومههای هفت پیکر و هشت بهشت از منظر روانشناسی تحلیلی
الموضوعات : Persian Language & Literatureثریا آذربرا 1 , ثوراله نوروزی داودخانی 2 , محمدرضا شادمنامن 3 , رضا مصطفوی سبزواری 4
1 - دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران
2 - استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3 - استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران.
4 - استاد، گروه زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: عنصر رنگ, هفت پیکر, هشت بهشت, روانشناسی تحلیلی, تشرّف قهرمان,
ملخص المقالة :
در این پژوهش دو منظومۀ هفت پیکر و هشت بهشت بهعنوان یک پدیدۀ زبانی، امری ظاهری فرض شده که باطن (محتوای) خود را آیینهوار منعکس میکنند. سفر بهرام رمزی از مواج است که حرکت وی میتواند نمادی از طی مراحل سلوک و مراحل تکوین آفرینش، حرکت از زمان (سیاه) به بیزمانی (سفید) و به آشتی رساندن و تعادل ابعاد وجود (سیاه و سفید بهعنوان نماد دوگانگی وجود انسان) باشد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی_تطبیقی و با هدف بررسی تناسبات رنگ با محتوای قصههای هفتپیکر نظامی و هشت بهشت امیرخسرو دهلوی و با استفاده از روانشناسی تحلیلی در پی کشف آن است که آیا رنگ هم همانند سبک میتواند هنجارهای ذهنی و زبانی خالق متن را آشکار کند. نتایج حاکی از آن است که بین هفت پیکر نظامی و هشت بهشت امیرخسرو دهلوی تشابهات سبکی فراوانی وجود دارد و هر دو شاعر از همة ظرفیتهای زبانی و دلالتهای عنصر رنگ برای آب و رنگبخشیدن به محتوای داستانهای خود استفاده کردهاند. عنصر رنگ در دو داستان هفت پیکر و هشت بهشت ارتباط معنایی شگرفی با داستان و محتوای آن دارد. ساختار کلی داستانها قصههایی است برای آزمونی معنوی و توالی آموزهای برای تشرف قهرمان از یک مرحله به مرحلهای متعالیتر.
