گویش زنانه، نوشتار زنانه و سبک زنانه، به طور کلی نهضت زنانه نویسی، جنبشی است خودآگاهانه که میکوشد زنان را ترغیب نماید که خود را از زیر سیطرۀ نظام فکری و زبانی مردمحور جامعه، بیرون بکشند و از آنان میخواهد که از خود و امیال و امید و آرزوهایشان بهعنوان یک نیمة فعّال از أکثر
گویش زنانه، نوشتار زنانه و سبک زنانه، به طور کلی نهضت زنانه نویسی، جنبشی است خودآگاهانه که میکوشد زنان را ترغیب نماید که خود را از زیر سیطرۀ نظام فکری و زبانی مردمحور جامعه، بیرون بکشند و از آنان میخواهد که از خود و امیال و امید و آرزوهایشان بهعنوان یک نیمة فعّال از جامعۀ بشری، بنویسند و بسرایند. ژاله قائممقامی به نظر بیشتر محققان از پایهگذاران ادبیّات زنان است. سروده هایش سرشار از نگاه و ذهنیّت زنانه است، بهگونهای که اگر نامش بر دیوان یا شعرش نباشد، زن بودن صاحب سرودهها، بیدرنگ در ذهن خواننده تداعی میشود. تأکید ژاله بر جنسیّت خود در شعرش، بیانگر تلاش وی در جهت شناساندن نوع خود به اجتماع و نیز تغییر نگاه جامعه به زنان است. وقوع نهضت مشروطه، موجب تحوّلی بزرگ در افکار ایرانیان شد، این واقعه از دو جهت، تأثیر خویش را آشکار کرد. اوّل آنکه خواندن و نوشتن عمومی شد و تمایل به ایجاد ادبیّاتی که فهمش برای همه میسر باشد و مضامین آن با زندگی عوام، تناسب داشته باشد، احساس کردید. دوم آنکه ارتباط وسیع با غرب به سبب پررنگتر شدن مضامین آزادی، وطن، ملیّت و انتقادهای سیاسی و اجتماعی به شعر و ادب شد. در این پژوهش نگارنده، تلاش نموده است به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانهای، نشانههای موجود در دیوان ژاله را، که موجب وجه تمایز اشعار زنانه او از اشعار مردانه میشود و آن آثار را به سبک نوشتاری زنانه متمایل میکند، شناسایی و معرّفی نماید.
تفاصيل المقالة
این مقاله در پی آن است که نشان دهد برای کشف گفتمان مسلط و ایدئولوژی حاکم دریک اثر ادبی، چگونه میتوان از رهگذر سبک شناسی انتقادی به این مهم دست یافت.در این مقاله، نخست بر روی مفهوم سبک تأمل کرده و سپس نقبی بر سبک شناسی انتقادی زدهایم و از رهگذر آن، لایههای رمان ماه أکثر
این مقاله در پی آن است که نشان دهد برای کشف گفتمان مسلط و ایدئولوژی حاکم دریک اثر ادبی، چگونه میتوان از رهگذر سبک شناسی انتقادی به این مهم دست یافت.در این مقاله، نخست بر روی مفهوم سبک تأمل کرده و سپس نقبی بر سبک شناسی انتقادی زدهایم و از رهگذر آن، لایههای رمان ماه کامل میشود اثر فریبا وفی را مورد بررسی قرار داده ایم.این پژوهش به روش لایهای انجام شده است. ابتدا لایهی بیرونی و بافت موقعیتی متن مورد بررسی قرار گرفته است و سپس در لایهی روایی و متنی، مسایلی چون کانون سازی، میزان تداوم و جنبههای آن و خردلایههای واژگانی، نحوی و بلاغی با عنوان مؤلفههای سبکی، تجزیه و تحلیل شده است. در پایان مقاله به این نتیجه میرسیم که در این رمان، یکی از مولفهی مهم و معنا دار تقابل است؛ از سوی دیگر، ویژگیهای سبکی متن نظیر تقابل شخصیتها و برجستگی قطب منفی و عدم قطعیت کلام راوی ونیز طنزهای موجود در روایت رمان، نشان دهندهی ایدئولوژی پنهان متن است که عبارت است از وجود خلا در زندگی و احساس سردرگمی راوی و درنتیجه بی ثباتی هویتی،که این امر منجر به عدم یافتن جایگاه مستقل برای راوی در جامعه، به عنوان یک زن مجرد میشود
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش استخراج مؤلّفه های زنانه نگاری مؤثّر در سبک نگارش رمان کوچۀ اقاقیا نوشتة راضیه تجّار است. نتایج اولیّه نشان می دهد که این مؤلّفه ها عبارتند از: زبان زنانه، عواطف زنانه و مسائل فرهنگی مربوط به زنان در این رمان. زبان زنان در این رمان دارای تکرار کلمات یا اج أکثر
هدف این پژوهش استخراج مؤلّفه های زنانه نگاری مؤثّر در سبک نگارش رمان کوچۀ اقاقیا نوشتة راضیه تجّار است. نتایج اولیّه نشان می دهد که این مؤلّفه ها عبارتند از: زبان زنانه، عواطف زنانه و مسائل فرهنگی مربوط به زنان در این رمان. زبان زنان در این رمان دارای تکرار کلمات یا اجزای جمله برای تشدید و تأکید بر حسّ عاطفی مورد نظر است. بیشتر زنان این رمان از گفتارهای قطعی می پرهیزند و در گفتار اغلب آنها نوعی تعریض وجود دارد. حضور دویست و نود و هشت واژة رنگی و تعدّد به کارگیری رنگ های مختلف با جزئیّات آن در زبان اشخاص این رمان بدان صبغه ای زنانه بخشیده است؛ علاوه براین، عاطفة مادری یکی از قوی ترین انواع و اشکال عواطف زنانه در این رمان است. کاربرد کمتر دشواژهها نیز بر سبک زنانۀ آن تأکید دارد. همچنین در رمان مورد مطالعه بنا به دلایلی همچون، فقر علمی و فرهنگی اغلب زنان در موقعیّتهای مبهم، به خرافات و باورهای عامیانه ای روی آورده اند. در این رمان مصادیق متعدّدی از مسائل فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که نگاه ابزاری به زنان را آشکار می کند و نشان میدهد که حقوق اجتماعی زنان آن دوران همسطح مردان نیست.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانهی فروغ فرخزاد، با بهرهگیری از نظرات جدید روانشناسیرنگ است. استفاده از رنگها و نمادهای زنانهی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانهاش را بیان کند، از دغدغهها و آرزوهای یک أکثر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانهی فروغ فرخزاد، با بهرهگیری از نظرات جدید روانشناسیرنگ است. استفاده از رنگها و نمادهای زنانهی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانهاش را بیان کند، از دغدغهها و آرزوهای یک زن بگوید و در نهایت از پاکی خود به عنوان یک زن دفاع کند. توجه به این عنصر در شعر سراسر احساسی و زنانهی فروغ، کمک به شناخت شاعر، و تا حدّ زیادی ارتباط صحیح مخاطب با افکار و احساسات زنانهی اوست. پژوهش حاضر برمبنای روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و یافتههای آن نشان میدهد که رنگ قرمز به عنوان رنگی هیجانآور با اثری کاملاً مثبت در بالاترین بسامد بوده و پس از آن رنگ سیاه به عنوان سنگینترین رنگ، قالبِ بیان زنانهترین حسها در شعر فروغ قرار گرفته است؛ رنگ صورتی با کمترین بسامد، به عنوان رنگی کاملاً زنانه استفاده شده، و سایر رنگها شامل سفید، سبز، نقرهای، آبی و طلایی، با بسامدی تقریباً یکسان، بازتابدهندهی حالات روحی، حسرتها، آرزوها و پاکدامنی این شاعر زن هستند.
تفاصيل المقالة
در دورۀ معاصر، با رشد روزافزون نویسندگان زن، ضرورت بررسی سبک زنانه و زنانهنویسی مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است. در میان نظریهپردازان این حوزه، نامهای رابین لیکاف و سارا میلز به دلیل ارائۀ الگوهای کاربردی متمایز است. لیکاف با تأکید بر تفاوتهای زبانی زنان و مردان أکثر
در دورۀ معاصر، با رشد روزافزون نویسندگان زن، ضرورت بررسی سبک زنانه و زنانهنویسی مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است. در میان نظریهپردازان این حوزه، نامهای رابین لیکاف و سارا میلز به دلیل ارائۀ الگوهای کاربردی متمایز است. لیکاف با تأکید بر تفاوتهای زبانی زنان و مردان، ویژگیهایی را برای زبان زنانه برمیشمارد و میلز برای تحلیل زبانی آثار زنان، سه سطح واژگان، جملات و گفتمان را مورد توجه قرار میدهد. پژوهش حاضر بر مبنای سبکشناسی عملی، با روش توصیفی - تحلیلی، بر اساس تلفیق نظریات لیکاف و میلز، در چهار سطح: 1. واژگانی 2. نحوی 3. بلاغی 4. گفتمان، با هدف یافتن مشخصههای زنانهنویسی، در نمایشنامۀ عروس، نوشتۀ فریده فرجام -اولین نمایشنامهنویس زن ایرانی- انجام شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نویسنده علاوه بر بهرهگیری از نشانههای زبانی زنانه در واژگان و نحو و بلاغت، در سطح گفتمان هم، در پی به چالش کشیدن فرهنگ مردانه، احقاق حقوق زنان، تحول در شخصیت زنان و آگاهیبخشی بوده است. همچنین تأثیر جنسیت نویسنده بر زبان متن از دیگر مؤلفههایی است که الگوهای نظری را تأیید میکند.
تفاصيل المقالة
نقد فمینیستی یا زن‎محور به‎عنوان یکی از رویکردهای نقد ادبی در سال 1929 توسط ویرجینیا وولف، فمینیست پیشگام بریتانیایی در کتابی با عنوان اتاقی از آن خود بنیان نهاده شد. پرداختن به تجربههای زنانه، تعامل با جهان مردانه و بررسی شاخصه‎های سبک زنانه، از مهمترین أکثر
نقد فمینیستی یا زن‎محور به‎عنوان یکی از رویکردهای نقد ادبی در سال 1929 توسط ویرجینیا وولف، فمینیست پیشگام بریتانیایی در کتابی با عنوان اتاقی از آن خود بنیان نهاده شد. پرداختن به تجربههای زنانه، تعامل با جهان مردانه و بررسی شاخصه‎های سبک زنانه، از مهمترین محورهای این شاخه از نقد است. در این مقاله به بررسی تصویر زن در رمان رازی در کوچه‎ها از فریبا وفی، بر اساس مؤلفه‎های مذکور پرداخته می‎شود. نویسنده به ترسیم کلیشة فرشتة خانگی می‎پردازد؛ زنی منفعل، که در برابر بی‎رحمی‎های نظام مردسالار و خشونت‎های همسرش، برای حفظ آرامش خانه، زبان سکوت را برمی‎گزیند. در پایان هم در وضعیت زنان و روابطشان تغییری رخ نمی‎دهد. در این اثر نیز مانند دیگر نوشته‎های زنانه، شاخصه‎هایی همچون جزئی‎نگری، اطناب و پرحرفی، نوستالژی و دالان در دالان بودن به چشم می‎خورد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications