با توجه به سیر تحولات در دنیا و گذر از جامعة اطلاعاتی و ورود به عصر جامعـة دانـایی، افـزایش سـوادرسانه ای کارکنان با ابعاد یادگیری از جمله الزامات سازمان های رسانه ای برای تحقق جامعة دانایی محور است. در این راستا مدیریت دانایی پدید آمده و این پرسش مطرح شده که سازمان یاد أکثر
با توجه به سیر تحولات در دنیا و گذر از جامعة اطلاعاتی و ورود به عصر جامعـة دانـایی، افـزایش سـوادرسانه ای کارکنان با ابعاد یادگیری از جمله الزامات سازمان های رسانه ای برای تحقق جامعة دانایی محور است. در این راستا مدیریت دانایی پدید آمده و این پرسش مطرح شده که سازمان یادگیرنده چه سازمانی و دارای چه ویژگیهایی است. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مدیریت دانایی و سواد رسانهای مبتنی بر ابعاد یادگیری در سازمانهای رسانهای (شبکه 4 سیما) با کنترل ابعاد یادگیری در سازمان به صورت میدانی به روش پیمایشی با تجزیه تحلیل توصیفی از نوع همبستگی تبیین آن انجام شد. نمونه آماری این تحقیق 162 نفر از کارکنان شبکه 4 بودهاند. این نمونه با روش تصادفی به صورت سیستماتیک از فهرست کارکنان شاغل در این شبکه انتخاب شدهاند. پرسشنامههای مورد استفاده تلفیقی از پرسشنامه استاندارد و محقق ساخته در سه مولفه عنوان پژوهش بوده است. مؤلفههای مورد بررسی مدیریت دانایی، سواد رسانهای و یادگیری سازمانی است؛ پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده برای مؤلفههای ذکر شده مقدار 9218/0به دست آمده است. داده ها بااستفاده از روش های آمارتوصیفی و استنباطی موردتجزیه و تحلیل قرار گرفتند.مؤلفههای مدیریت دانایی، سواد رسانهای با کنترل یادگیری سازمانی در رسانه ملی رابطه معنیداری در سطح 1درصد وجود دارد. بین مدیریت دانایی و سواد رسانهای رابطه مستقیم ومعنیداری وجوددارد؛ به گونهای که کاربرد مدیریت دانایی در رسانه ملی سبب افزایش سواد رسانهای با توجه به ابعاد یادگیری سازمانی، درسازمان صدا و سیما شده است.
تفاصيل المقالة
زمینه: امروزه خلاقیت و نوآوری و مدیریت آن، یک نیاز راهبردی برای سازمانهای رسانهای است. این سازمانها نیازمند نوعی سازوکار ویژه هستند تا بتوانند خلاقیت را خلاقانه مدیریت کنند. نیاز به مدیریت خلاقیت و نوآوری در تولید محتوای تلویزیونی، در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ا أکثر
زمینه: امروزه خلاقیت و نوآوری و مدیریت آن، یک نیاز راهبردی برای سازمانهای رسانهای است. این سازمانها نیازمند نوعی سازوکار ویژه هستند تا بتوانند خلاقیت را خلاقانه مدیریت کنند. نیاز به مدیریت خلاقیت و نوآوری در تولید محتوای تلویزیونی، در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز احساس میشود. هدف: به صورت مشخص هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مفهومی پیشنهادی مدیریت خلاقیت و نوآوری در تولید محتوای تلویزیونی برای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. روش: پژوهش حاضر با روش نظریهپردازی دادهبنیاد اجرا شده است. برای این منظور، 10 نفر از مطلعترین مدیران و برنامهسازان تلویزیونی و نیز صاحبنظران و کارشناسان حوزه خلاقیت و نوآوری در عرصه دانشگاهی کشور، بر اساس روش نمونهگیری نظری، انتخاب شدند. دادهها با بهرهگیری از روش مصاحبه عمیق گردآوری و پسازآن طبق سازوکار مطرح در روش نظریهپردازی دادهبنیاد با اجرای مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشی، تحلیل شد. یافتهها: کدهای مستخرج از مصاحبهها در چهار دسته کد محوری دستهبندی شدند. یک دسته از مفاهیم به معرفی ویژگیها و ابعاد فرایند برنامهسازی تلویزیونی میپردازد؛ دسته بعدی ضمن بررسی نقش مدیر در مراحل مختلف فرایند برنامهسازی، برخی از وظایف و تکالیف اولیه و ویژگیهای ذاتی و مهارتی او را در مدیریت خلاقیت و نوآوری بیان میکند؛ در کد محوری سوم، نقشها و وظایف برنامهساز در فرایند برنامهسازی و همچنین استعدادها، مهارتها و تواناییهای او جا میگیرد؛ و نهایتاً مفاهیم مرتبط با نیازها، الزامات و اقدامات پایهای در بروز خلاقیت و نوآوری در سازمان نیز در کد محوری چهارم دستهبندی میشود. نتیجهگیری: در پایان برای اولینبار الگوی مفهومی مدیریت خلاقیت و نوآوری در تولید محتوای تلویزیونی شامل چهار بعد برنامهسازی تلویزیونی خلاق، مدیر در برنامهسازی تلویزیونی خلاق، برنامهساز در برنامهسازی تلویزیونی خلاق و سازمان و برنامهسازی تلویزیونی خلاق، طراحی و برای اجرا در معاونت سیمای سازمان صداوسیما پیشنهاد شد.
تفاصيل المقالة
هدف: پژوهش حاضر سعی دارد به طراحی فرآیند جمعسپاری ایدهپردازی و جذب ایدههای مردمی و سوژههای نو از مخاطبان به برنامهسازان و تولیدکنندگان صداوسیما یعنی اتصال مخاطبان ایدهپرداز به مجاری نیازمند ایدههای خلاقانه در تولید بپردازد. روش: برای انجام پژوهش از روش تئوریسازی أکثر
هدف: پژوهش حاضر سعی دارد به طراحی فرآیند جمعسپاری ایدهپردازی و جذب ایدههای مردمی و سوژههای نو از مخاطبان به برنامهسازان و تولیدکنندگان صداوسیما یعنی اتصال مخاطبان ایدهپرداز به مجاری نیازمند ایدههای خلاقانه در تولید بپردازد. روش: برای انجام پژوهش از روش تئوریسازی داده بنیاد به عنوان یکی از رویکردهای محوری در پژوهش کیفی بهره گرفته شده است. به این منظور با کارشناسان و صاحبنظران حوزههای جمعسپاری، فیلمنامهنویسی، خلاقیت و ایدهپردازی در سطوح دانشگاهی و سازمان صداوسیما که به روش نمونهگیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه شد و مصاحبهها تا حصول فرآیند اشباع نظری در مصاحبه بیستم ادامه یافت. طی فرآیند نمونهگیری متن مصاحبهها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی حاصل شدند. یافتهها: یافتههای این پژوهش در مقولههای امکانسنجی و تعیین حدود جمعسپاری ایدهپردازی، فرآیند نگارش خلاقانه فیلمنامه، نحوه جذب و انگیزش مخاطبان در استمرار همکاری، نحوه ارزیابی، دستهبندی و عرضه ایدهها، چگونگی جمعسپاری فرآیند ایدهپردازی و جایگاه ایدههای مردمی در ساختار رسمی دستهبندی شده و مدل عملیاتی تحقیق را تشکیل دادند. نتیجهگیری: این مدل علاوه بر بهبود کیفیت تولیدات نمایشی، میتواند موجب بهینهسازی فرآیند ایدهپردازی برای استفاده از ظرفیت مخاطبان، افزایش انگیزش و رضایت کارکنان داخلی سازمان شود و زمینهای فراهم آورد تا مخاطب خود را جزئی از سازمان به حساب آورده و توجه خود و گروههای اجتماعی وابسته به خود را به تولیدات رسانهای این سازمان معطوف کند.
تفاصيل المقالة
این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی عوامل اصلی مؤثر بر افزایش تمایل استعدادها برای همکاری با سازمان صداوسیما با روش دلفی رتبهبندی انجام شده است. در راند اول، دادهها از طریق مصاحبه عمیق با 30 نفر از خبرگان انتخابشده به روش نمونهگیری هدفمند جمعآوری و به کمک روش کدگذ أکثر
این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی عوامل اصلی مؤثر بر افزایش تمایل استعدادها برای همکاری با سازمان صداوسیما با روش دلفی رتبهبندی انجام شده است. در راند اول، دادهها از طریق مصاحبه عمیق با 30 نفر از خبرگان انتخابشده به روش نمونهگیری هدفمند جمعآوری و به کمک روش کدگذاری کیفی تعداد 245 کد مرتبط با موضوع شناسایی شد که با حذف متشابهات به 64 عامل منحصربهفرد رسید. این 64 عامل در سه دسته مقولهبندی شدند. راندهای دوم و سوم با هدف انتخاب 5 عامل اصلی در هر دسته اجرا شد. راند چهارم نیز با هدف تعیین رتبهبندی این عوامل اجرا و محاسبه ضریب w کندال نشان از دستیابی به اجماع نظر بسیار قوی میان اعضای مشارکتکننده بود. نهایتاً رتبهبندی سه دسته عوامل اصلی ناظر بر ماهیت و فضای شغلی، عوامل اصلی ناظر بر ساختار سازمانی و عوامل اصلی ناظر بر حقوق، مزایای ویژه و امکانات رفاهی تعیین گردید. توجه به این عوامل میتواند انگیزه دو چندانی برای استعدادها جهت فعالیت در سازمان صداوسیما بهعنوان صنعتی خلاق که مهمترین رکن موفقیت در آن سرمایههای انسانیاش است، ایجاد کند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications