یکی از مهمترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. در دهۀ اخیر، به دلیل تحوّل در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و بالا رفتن سطح آگاهی زنان، نویسندگان زن با دیدگاه انتقادی به بیان جایگاه و نقش اجتماعی زنان پرداختند و خواستار تغییر بنیادین در نگرش أکثر
یکی از مهمترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. در دهۀ اخیر، به دلیل تحوّل در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و بالا رفتن سطح آگاهی زنان، نویسندگان زن با دیدگاه انتقادی به بیان جایگاه و نقش اجتماعی زنان پرداختند و خواستار تغییر بنیادین در نگرش مردم و بازنگری در تفاسیر مردسالارنه از متون ادبی شدهاند. زویا پیرزاد و قمر کیلانی از نویسندگانی هستند که با شناختی که از وضعیت زنان جامعه عصر خود دارند به نوشتن داستانهایی با محوریت زنان اقدام کردهاند. مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به تحلیل و مقایسۀ شخصیت زنان سنتی و مدرن در رمانهای الدوامة اثر قمر کیلانی نویسندۀ معاصر سوری و چراغها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد میپردازد. آثار این دو نویسنده معاصر، تجلیگر رئالیسم و واقعگرایی آنان میباشد که بیانگر بسیاری از حوادث اجتماعی در دو جامعۀ سوری و ایرانی است. این دو نویسنده، شخصیت زنان سنتی را با ویژگیهایی چون خانهداری، انجام نقشهای جنسیتی، انفعال در برابر نظام مردسالار و تابعیت از سنن مرسوم، ترسیم میکنند و در مقابل چهرۀ زنان مدرن آثارشان با اموری چون اشتغال، اثبات هویت زنانه و مبارزه با مردسالاری و زیر پا نهادن سنن و عرف مرسوم توصیف شده است.
تفاصيل المقالة
این پژوهش که به شیوه تحلیلی- توصیفی تدوین شده بر آن است که با بررسی سیمای زن و حضور وی در اجتماع در دو رمان دیگر کنیزهایتان نیستیم از سحر خلیفه و رمان عادت میکنیم از زویا پیرزاد، گامی کوچک در شناساندن افکار فمنیستی هر دو نویسنده بردارد؛ ضمن بررسی آثار هر دو نویسنده در أکثر
این پژوهش که به شیوه تحلیلی- توصیفی تدوین شده بر آن است که با بررسی سیمای زن و حضور وی در اجتماع در دو رمان دیگر کنیزهایتان نیستیم از سحر خلیفه و رمان عادت میکنیم از زویا پیرزاد، گامی کوچک در شناساندن افکار فمنیستی هر دو نویسنده بردارد؛ ضمن بررسی آثار هر دو نویسنده درمییابیم که زنان ترسیمشده در هر دو رمان زنانی بیباک و سلطهجو هستند که با حضور فعال و پرشور خویش در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و تعامل با مردان، از قوانین جوامع مردسالار و سنتی خویش سرپیچی کردهاند.
تفاصيل المقالة
با ظهور رنسانس، رمان به علت برخورداری از قابلیت نشان دادن واقعیت های زندگی، جای حماسه را می گیرد و در نیمه اول قرن بیستم، جورج لوکاچ، رمانهای رئالیستی را به عنوان اصلی ترین شکل اثر ادبی همخوان با جامعه بورژوایی مطرح می کند. با پیوستن به مکتب مارکسیسم، دیدگاه های فمینی أکثر
با ظهور رنسانس، رمان به علت برخورداری از قابلیت نشان دادن واقعیت های زندگی، جای حماسه را می گیرد و در نیمه اول قرن بیستم، جورج لوکاچ، رمانهای رئالیستی را به عنوان اصلی ترین شکل اثر ادبی همخوان با جامعه بورژوایی مطرح می کند. با پیوستن به مکتب مارکسیسم، دیدگاه های فمینیستی در آثارش نمود پیدا می کند. در ایران نیز رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، اثر زویا پیرزاد یکی از رمان های زن محوری است که در سال های اخیر با دغدغه بررسی دنیای زنان جای خود را در میان رمان های معاصر فارسی باز کرده است. با توجه به اهمیت این رمان در جریان نوشتار زنانه در ادبیات داستانی، این جستار به شیوه تطبیقی مبتنی بر مؤلفه های فمینیستی بر اساس دیدگاه لوکاچ تلاش کرده است به واکاوی عناصر سبکی نوشتار زنانه بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که پیرزاد آگاهانه اغلب ویژگی های نوشتار زنانه را برگزیده و به کار گرفته است و نشان دهنده دیدگاه فمینیستی نویسنده به جامعه و مخصوصاً زنان است. یافته های پژوهش نشان می دهد در این رمان در سطوح مختلف متن، واژگان، جملات، گفتمان و دیدگاه زنانه نمود یافته است.
تفاصيل المقالة
نویسندگان زن طی چند دهۀ اخیر توانستهاند مسائل اجتماعی، فرهنگی و عاطفی مربوط به زن را در آثار خود به خوبی منعکس کنند. از جمله مضامینی که در آثار آنان به چشم میخورد، مردسالاری، روزمرگی و تنهایی، تلاش برای هویّتیابی و ... است. زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر به خ أکثر
نویسندگان زن طی چند دهۀ اخیر توانستهاند مسائل اجتماعی، فرهنگی و عاطفی مربوط به زن را در آثار خود به خوبی منعکس کنند. از جمله مضامینی که در آثار آنان به چشم میخورد، مردسالاری، روزمرگی و تنهایی، تلاش برای هویّتیابی و ... است. زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر به خوبی توانسته زن و دنیای زنانه را با اندیشه و قلمی زنانه به تصویر بکشد. در آثار او شخصیّت اصلی و محوری، زن است. زنی با تمام دغدغهها و مسائل مربوط به دنیای زنانه. برخی از زنان آثار پیرزاد مانند زنان در رمان عادت میکنیم، حالت منفعلانه در پیش گرفته و صبورانه در برابر مشکلات سر خم میکنند. اما برخی دیگر با اراده در صدد رفع و حل مسائل زندگی فردی و اجتماعی و تثبیت جایگاه خود هستند. در این پژوهش به زن و جایگاه اجتماعی او با روش توصیفی- تحلیلی در آثار این نویسنده پرداخته میشود.
تفاصيل المقالة
واژۀ شیء وارگی[1] که در اندیشه مارکسیسم غربی پا گرفت، مفهوم بت انگاری کالا در نظام سرمایه داری است که بن مایه اصلی اندیشه جورج لوکاچ[2] است. اولین دلالت های خود را از مفاهیم بیگانگی[3] و بت انگاری کالای[4] مارکس[5] و مفهوم عقلانی شدن[6] وبر[7] می یابد و مکتب فرانکفورت أکثر
واژۀ شیء وارگی[1] که در اندیشه مارکسیسم غربی پا گرفت، مفهوم بت انگاری کالا در نظام سرمایه داری است که بن مایه اصلی اندیشه جورج لوکاچ[2] است. اولین دلالت های خود را از مفاهیم بیگانگی[3] و بت انگاری کالای[4] مارکس[5] و مفهوم عقلانی شدن[6] وبر[7] می یابد و مکتب فرانکفورت با تعبیر عقلانیت مدرن به عقلانیت ابزاری این نقد را ادامه می دهد. این جستار با تکیه بر اندیشه لوکاچ در زمینه شناخت کلیت واقعیت اجتماعی، از طریق تعامل دوسویه فرهنگ و جامعه به بررسی شیء وارگی در آثار نویسنده معاصر زویا پیرزاد پرداخته است. توجه نویسنده به مسائلی چون بی توجهی به طبقه کارگر، تلاش طبقه کارگر برای احقاق حقوق از دست رفته و مسائلی از این دست در این رمان ها نمود دارد. نویسنده حامی طبقه کارگر و مخالف طبقه سرمایه دار و پرولتاریا است. رمان های پیرزاد، داستان زندگی افرادی است که در سطح پایین جامعه زندگی می کنند. طبقه زحمتکشی که در جامعۀ سرمایه داری تحت سلطه نظام سرمایه داری حاکم بر جامعه است. شخصیت های رمان که نمونه کوچکی از جامعه بیرون نیز هست، همگی به طبقه فرودستی تعلق دارند که به دنبال دستیابی به حقوق تضییع شده شان هستند. نویسنده به واسطه قهرمان داستان هایش به انتقاد از نظام سرمایه داری برخاسته است.
تفاصيل المقالة
جامعه شناسی ادبیات شاخه ای از جامعه شناسی است که به رغم سنت دیرینة ادبی و آثار ادبی فراوان در تاریخ ایران، چندان که باید و شاید در میان خانواده علوم اجتماعی گسترش نیافته است. این عدم گسترش، هم در حوزه نظری (توریک) به چشم می خورد، هم در حوزه تحقیقات تجربی. در حوزه نظر أکثر
جامعه شناسی ادبیات شاخه ای از جامعه شناسی است که به رغم سنت دیرینة ادبی و آثار ادبی فراوان در تاریخ ایران، چندان که باید و شاید در میان خانواده علوم اجتماعی گسترش نیافته است. این عدم گسترش، هم در حوزه نظری (توریک) به چشم می خورد، هم در حوزه تحقیقات تجربی. در حوزه نظری با حدود و ثغور رشته جامعه شناسی گونه های ادبی و رویکردهای نظری جامعه شناختی به آثار ادبی چندان روشن نیست.در عرصه پژوهش تجربی نیز تحقیقات، عمدتاً تنها به گونه (ژانر) ادبی داستان بلند (و با اندک تسامحی رمان) محدود شده و دیگر گونه های ادبی عموماً مورد غفلت قرار گرفته اند. مدعای اصلی مقاله حاضر این است که صرف نظر از رویکرد نظری ما در جامعه شناسی ادبیات، هر گونه ی ادبی ویژگی هایی دارد که باید هنگام تحلیل مورد توجّه جامعه شناسان قرار گیرد. در این مقاله، به بررسی اجتماعی ـ سیاسی آثار زویا پیرزاد، نویسنده معاصر ارمنی تبار، با توجّه به روش ساختگرایی گلدمن می یردازیم. در این شیوه، محتوای اثر ادبی و رابطه آن با جامعه ای بررسی می شود که اثر در آن خلق شده است و به جای توصیف محتوای اثر ادبی، به بررسی محتوا و رابطه آن با جهان نگری در یک دوران خاص پرداخته شده است . لذا در این رمان به اختصار به روحیات و شرایط زندگی مردم و تبیین پدیده ها، رفتارها، ساخت ها و فراز و نشیب های اجتماعی ـ سیاسی زندگی شخصیّت های رمان اشاره شده است.
تفاصيل المقالة
چالش اصلی ادبیات، متوجه کردن انسان به موضوعات و مطالبی است که از آن غفلت دارد. در میان صدها حوزه مطالعاتی مربوط به ادبیات ، داستان یا رمان این فضا را فراهم میکند که وارد فضاهای مسکوت بشویم. یکی از موضوعهایی که کمتر به آن توجه شده ،نقش و جایگاه ادبیات _خصوصاً رمان_ ب أکثر
چالش اصلی ادبیات، متوجه کردن انسان به موضوعات و مطالبی است که از آن غفلت دارد. در میان صدها حوزه مطالعاتی مربوط به ادبیات ، داستان یا رمان این فضا را فراهم میکند که وارد فضاهای مسکوت بشویم. یکی از موضوعهایی که کمتر به آن توجه شده ،نقش و جایگاه ادبیات _خصوصاً رمان_ با اندیشههای اقلیتهای مذهبی در ایران است. زویا پیرزاد نویسنده رمانهای چراغ ها را من خاموش می کنم و عادت می کنیم از جمله نویسندگان موفق ایران است که توانسته جایگاه مناسبی در میان خوانندگان و منتقدان به دست آورد. این رمانها علاوه بر ارزشهای ادبی و هنری خود، از این نظر نیز شایسته بررسیاند که نخستین رمانهای فارسیاند که به دست نویسندهای ارمنی نوشته شده؛ ماجراهایشان در محیطی ارمنی زبان میگذرند و یکی از تمهایشان مناسبات یک جامعه قومی بسته با جامعه بزرگ محاط بر آن است. در این جستار سعی میشود که نقش رمانهای پیرزاد در آشنایی مردم با زندگی اقلیتها خصوصاً جامعه زنان آنها، بیشتر و بهتر نمایان گردد. در این راستا پایه کار بر اساس بررسی دو رمان ذکر شده گذاشته شده و در لابلای آن از دیگر آثار این نویسنده هم بیبهره نخواهیم بود.
تفاصيل المقالة
سیمین دانشور و زویا پیرزاد در سبک نوشتاری از مکتب رئالیست پیروی میکنند. این مقاله درصدد است با ارائهی مباحث نظری در مکتب رئالیسم و انعکاس مضامین اجتماعی جامعه براساس نظریه ی الین شوالتر؛ منتقد آمریکایی، گرایش های رئالیستی این دو رمان را براساس سبک نوشتاری زنانه، برجست أکثر
سیمین دانشور و زویا پیرزاد در سبک نوشتاری از مکتب رئالیست پیروی میکنند. این مقاله درصدد است با ارائهی مباحث نظری در مکتب رئالیسم و انعکاس مضامین اجتماعی جامعه براساس نظریه ی الین شوالتر؛ منتقد آمریکایی، گرایش های رئالیستی این دو رمان را براساس سبک نوشتاری زنانه، برجسته کند؛ در حالی که در رمان این دو نویسنده به لحاظ رئالیسم، تجربههای خاص زنانه را با لحنی کاملاً زنانه که ویژگیهایش سادگی، روانی و بعضاً تلاش برای شکستن سنتهای مردانهی ادبی است، روایت میکند. از جمله شباهت هایی که میتوان نام برد، رئالیسم اجتماعی و خانوادگی در آثار مذکور هر دو نویسنده است که فراوان دیده می شود. تفاوت های بارز این دو رمان در رئالیسم سیاسی در سووشون بهعلت حضور سیمین دانشور در عرصهی اجتماع و سیاست می باشد. که نسبت به رمان پیرزاد بیشتر است. در مقابل، زویا پیرزاد در پرداختن به رئالیسم روان شناختی به واسطه ی کشمکش های داخلی و جدال عاطفی، توانمندتر است. روش تحقیق در این مقاله به صورت (تحلیلی ـ توصیفی) و مطالعه براساس نظریه های مدرن ادبی و تحلیل متون و محتوا و نیز با توجه به ویژگی های رئالیستی و تقسیم رئالیست به بخش های گوناگون می باشد.
تفاصيل المقالة
در این پژوهش با تکیه بر چند رمان برجسته از سه نویسنده زن معاصر ایران و بررسی تطبیقی آن ها با آثار داستانی نجیب محفوظ به شیوه تحلیلی-توصیفی، فضایل مثبت مطرح شده در شخصیت زنان دو سرزمین بر اساس فضایل ششگانه سلیگمن بررسی شدهاند. دستاورد این پژوهش این است که زنان نویسنده أکثر
در این پژوهش با تکیه بر چند رمان برجسته از سه نویسنده زن معاصر ایران و بررسی تطبیقی آن ها با آثار داستانی نجیب محفوظ به شیوه تحلیلی-توصیفی، فضایل مثبت مطرح شده در شخصیت زنان دو سرزمین بر اساس فضایل ششگانه سلیگمن بررسی شدهاند. دستاورد این پژوهش این است که زنان نویسنده در تاریخ ادبیات ایران، در بسیاری از آثارشان همسو با روانشناسی مثبت نگر حرکت کردهاند. آنان در رمانهای خود مروج کنجکاوی، شجاعت، انصاف، مهربانی، خویشتنداری، رهبری و شایستهسالاری، درک زیبایی و کمالات در خصوص زنان هستند. این مهم در دو رمان کوچه مدق و بین القصرین نجیب محفوظ نیز با تفاوت فاحشی قابل مشاهده است. زنان برجسته در دو رمان محفوظ، مهربانی، مقاومت، مهربانی و عشق و پشتکار داشتن را از میان فضایل ششگانه سلیگمن دارا هستند.
تفاصيل المقالة
نشانه شناسى از مباحث قابل تأمل در عرصه نقد ادبى است. منتقد ادبى، نشانه را در متن، به مثابه عنصرى معنى دار در نظر مى گیرد که بر مبناى نظام هاى نشانه شناختى فرهنگى قابل تأویل است. به طور کلى هدف غایى نشانه شناسى کشف همین تأویل هاى متن است. در این رویکرد که مى توان متن را أکثر
نشانه شناسى از مباحث قابل تأمل در عرصه نقد ادبى است. منتقد ادبى، نشانه را در متن، به مثابه عنصرى معنى دار در نظر مى گیرد که بر مبناى نظام هاى نشانه شناختى فرهنگى قابل تأویل است. به طور کلى هدف غایى نشانه شناسى کشف همین تأویل هاى متن است. در این رویکرد که مى توان متن را به عنوان نظامى از نشانه ها دید که بازشناسى آن ها به خصوص در عرصه داستان مدرن، به شناسایى بهتر روایت مى انجامد. از پرکاربردترین انواع نشانه هاى داستان، نماد است. هدف از این مقاله بررسى موجز انواع نمادهاى موجود در داستان و هم چنین نقد عملى روایت داستان "لکه ها" از مجموعه طعم گس خرمالو اثر "زویا پیرزاد" با تکیه بر نمادهاى آن است. توجه به این نکته نیز ضرورى است که هدف، ارائه الگویى واحد براى همه داستان ها نیست؛ چه هر داستانى با توجه به چگونگى در هم بافته شدن نشانه هاى آن الگویى منحصر به خود دارد. این مقاله به روش کتابخانه اى به این نتیجه مهم دست یافت که نویسنده با استفاده آگاهانه از نمادها و نشانه ها در داستان خود مى تواند نوآورى هاى قابل توجهى در روایت داستان ایجاد کند.
تفاصيل المقالة
رمان عادت میکنیم زویا پیرزاد، یکی از تأثیرگذارترین رمانهای معاصر ادبیات فارسی است. شخصیت کلیدی و مهم این رمان، زنی به نام آرزو است که در زندگی با سختیها و دغدغههای فراوان دست و پنجه نرم میکند. زندگی آرزو از نگاه سفر قهرمانی زن، با الگوی مورین مرداک پیوند دارد. این أکثر
رمان عادت میکنیم زویا پیرزاد، یکی از تأثیرگذارترین رمانهای معاصر ادبیات فارسی است. شخصیت کلیدی و مهم این رمان، زنی به نام آرزو است که در زندگی با سختیها و دغدغههای فراوان دست و پنجه نرم میکند. زندگی آرزو از نگاه سفر قهرمانی زن، با الگوی مورین مرداک پیوند دارد. این الگو ده مرحلۀ جدایی از زنانگی، همذاتپنداری با مردان، امتحانات دشوار، آرزوی موهوم موفقیّت، نه گفتن زنانِ قوی، سفر به سرزمین تاریک روح، میل شدید برای پیوند دوباره با زنانگی، شفای شکاف روحی بین دختر و مادر، یافتن مرد مهربان درون و فراسوی دوگانگی را شامل میشود. مقالۀ حاضر، رمان عادت میکنیم زویا پیرزاد را براساس مراحل مختلف الگوی مرداک بررسی کرده و نشان میدهد این الگو برای خوانش رمانهایی مناسب است که کهنالگوی آتنا غالب بر رفتار، کنش و شخصیت زن ـ قهرمان آن باشد.
تفاصيل المقالة
فعالیت زنان کشورمان در عرصه داستان نویسی حرکتی نوپاست. زنان بخوبی توانسته اند دغدغه های اجتماعی، فرهنگی، عاطفی و سیاسی خود را در آثارشان (رمان ها و داستان ها) به نمایش بگذارند. هدف پژوهش حاضر بررسی دغدغه ها و مشکلات زنان از جمله مردسالاری، تنهایی، محصورماندن درخانه، سکو أکثر
فعالیت زنان کشورمان در عرصه داستان نویسی حرکتی نوپاست. زنان بخوبی توانسته اند دغدغه های اجتماعی، فرهنگی، عاطفی و سیاسی خود را در آثارشان (رمان ها و داستان ها) به نمایش بگذارند. هدف پژوهش حاضر بررسی دغدغه ها و مشکلات زنان از جمله مردسالاری، تنهایی، محصورماندن درخانه، سکوت و سازش، دچار روزمرگی شدن، هویت یابی، محدودیت های ازدواج و علل ایجاد این مسائل در زندگی آن ها در دو رمان چراغ ها را من خاموش می کنم و عادت می-کنیم زویا پیرزاد است و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش به این موضوع منتهی شد که زنان آثار پیرزاد در زندگی فردی و اجتماعی خود با مسائل و مشکلات فراوانی مواجه می شوند، برخی حالت منفعلانه در پیش گرفته و با صبر و شکیبایی در برابر مشکلات سرخم می کنند مانند زنانی که در رمانعادت می کنیم آرزو با آن ها آشنا می شود و برخی با اراده و پشتکاری قابل ستایش درصدد رفع و حل این مسائل از زندگی فردی و اجتماعی خود هستند مانند شخصیت آرزو در عادت می کنیم و خانم نوراللهی در چراغ ها را من خاموش می کنم. نتیجه اصلی پژوهش حاضر این است که مسائل فرهنگی اجتماعی و نوع نگرش جامعه سنتی و مردسالار نسبت به زنان، علت عمده بروز مشکلات در زندگی زنان داستان های پیرزاد است. این زنان اغلب موجوداتی ضعیف و وابسته به مردان هستند و گویی باور کرده اند که فقط برای انجام امور درون خانه ساخته شده اند. بطور کلی تنها عکس العمل زنان این داستان ها (به-جز موارد معدودی) در برابر معضلات و موانع زندگی اشان، خاموشی و سکوت است. پژوهش حاضر به این سوال پاسخ می دهد که زویا پیرزاد چگونه توانسته است در این دو اثر، مسائل و مشکلات مربوط به زنان را به نمایش بگذارد و در این مسیر تا چه حد موفق بوده است.
تفاصيل المقالة
ادبیّات هر کشور چون آیینه ای است که بازتاب مسائل و مشکلات زنان آن جامعه است و از این جهت تفاوتی در مکان و زمان و زبان و فرهنگ ملّت ها و امّت ها وجود ندارد؛ لذا هر کدام از این آثار، در دل خود پرده از مشکلات زنان در برهه ای از زمان برداشته است. پژوهش حاضر که به روش تو أکثر
ادبیّات هر کشور چون آیینه ای است که بازتاب مسائل و مشکلات زنان آن جامعه است و از این جهت تفاوتی در مکان و زمان و زبان و فرهنگ ملّت ها و امّت ها وجود ندارد؛ لذا هر کدام از این آثار، در دل خود پرده از مشکلات زنان در برهه ای از زمان برداشته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته، به بررسـی مؤلّفـههای فمنیستی بر اساس دو رمان عادت میکنیـم از زویا پیـرزاد و دفترچۀ ممنـوعه از آلبا دسس پدس (از دو کشور ایران و ایتالیا) می پردازد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دفاع از حقوق زن، مسألة آزادی در انتخاب شغل و تلاش برای حفظ آن، تلاش برای کسب هویّت جدید، ایستادگی در برابر تهدید و تحقیر و مبارزه با مردسالاری، بیتوجّهی و خشونت علیه زنان و... از مؤلّفه های فمینیستی رمان های یاد شده است و زنان در این آثــار با انــواع بی مهری ها، ستم و نادیده گرفتن حق انسانی مواجه بوده و برای رسیدن به حقوقی موازی با مردان، ناگریز از شکستن تبعیضات و نابرابری های جنسی می شوند، امّا سرانجامِ خیلی مثبت و اثرگذاری ندارند.
تفاصيل المقالة
چکیده
کتاب طعم گس خرمالو از زویا پیرزاد در سال 1376 منتشر شد و مورد توجّه بسیاری قرار گرفت. هدف از این پژوهش، نقد جامعهشناختی این اثر و مطالعة چگونگی بازنمایی جامعه در جهان تخیّلی داستانهای کوتاه این مجموعه است. نقد جامعهشناختی ادبیّات یکی از شیوههای کاربردی در تح أکثر
چکیده
کتاب طعم گس خرمالو از زویا پیرزاد در سال 1376 منتشر شد و مورد توجّه بسیاری قرار گرفت. هدف از این پژوهش، نقد جامعهشناختی این اثر و مطالعة چگونگی بازنمایی جامعه در جهان تخیّلی داستانهای کوتاه این مجموعه است. نقد جامعهشناختی ادبیّات یکی از شیوههای کاربردی در تحلیل متون ادبی بهویژه رمان است که تناظر میان ساختار اجتماع و ساختار زیباییشناختی داستان را بررسی میکند. در نقد این اثر، آرای جورج لوکاچ، بنیانگذار این رشته و شیوة ساختگرایی تکوینی لوسین گلدمن مبنای کار بوده است. نتایج بهدست آمده از روش تحلیلی ـ توصیفی نشان میدهد که دغدغة اصلی پیرزاد، ترسیم سیمای زن در جامعه و پیمودن مسیر تحوّلی است که با خودآگاهی آغاز میشود و به تغییر در جایگاه اجتماعی میانجامد. او به عنوان نویسندهای رئالیست به خوبی توانسته است در داستانهای خود، ورود مجدّد مدرنیته به ایرانِ پس از جنگ، تغییر ارزشها، شکاف نسلی، افزایش سهم زنان در فعالیتهای اجتماعی و به طور کلّی روند دگرگونی جامعة ایرانی را نشان دهد؛ روندی که در نهایت به تغییراتی اساسی در نیمة دهة هفتاد منجر شد. همچنین تأیید میشود که این شیوة نقد ابزارهای لازم را برای تحلیل و تفسیر داستان کوتاه فارسی، در اختیار دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications