هدف: دلزدگی زناشویی یکی از عوامل موثر در طلاق میباشد. از آنجایی که طلاق میتواند بر افراد خانواده و به تبع جامعه تاثیرات منفی بگذارد، در این پژوهش به بررسی رابطه دلزدگی زناشویی براساس تحریفات شناختی و الگوهای ارتباطی پرداخته شد. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی أکثر
هدف: دلزدگی زناشویی یکی از عوامل موثر در طلاق میباشد. از آنجایی که طلاق میتواند بر افراد خانواده و به تبع جامعه تاثیرات منفی بگذارد، در این پژوهش به بررسی رابطه دلزدگی زناشویی براساس تحریفات شناختی و الگوهای ارتباطی پرداخته شد. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل معلمان زن متأهل مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال 1396 بودند که 335 نفر بهصورت نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای دلزدگی زناشویی (CBS)، تحریفهای شناختی و الگوهای ارتباطی (CPQ) استفاده شد. دادهها از طریق همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه گامبهگام و نرمافزار SPSS-22 تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: نتایج همبستگی نشان داد که رابطه منفی و معناداری بین دلزدگی زناشویی با الگوی ارتباطی سازنده متقابل و رابطه مثبت و معناداری بین دلزدگی زناشویی با تحریفهای شناختی و الگوی ارتباطی توقع-کنارهگیری وجود دارد (01/0 >P)؛ اما رابطه معناداری بین دلزدگی زناشویی با الگوی ارتباطی اجتناب متقابل وجود ندارد (05/0p>). همچنین نتایج رگرسیون همزمان نشان داد که (بهغیراز الگوی اجتناب متقابل) الگوهای ارتباطی سازنده متقابل و توقع/کنارهگیری و همچنین تحریفهای شناختی باهم 1/33 % از واریانس دلزدگی زناشویی را تبیین میکنند. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که تحریفهای شناختی و الگوهای ارتباطی توان پیشبینی دلزدگی زناشویی را دارند و میتوان آموزش و مداخله در بهبود تحریفهای شناختی و الگوهای ارتباطی را بهعنوان یک روش مؤثر در کاهش دلزدگی زناشویی به مشاورین و مسولین در امور مرتبط با خانواده پیشنهاد داد.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری مذهبمحور بر تابآوری زوجها
بود. روش پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون است. جامعۀ آماری همۀ زنان
متأهل مراجعهکننده به مرکز مشاورۀ ناحیۀ یک کرج بود. با روش نمونهگیری در دسترس، 30 زن دارای تابآوری پایین أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری مذهبمحور بر تابآوری زوجها
بود. روش پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون است. جامعۀ آماری همۀ زنان
متأهل مراجعهکننده به مرکز مشاورۀ ناحیۀ یک کرج بود. با روش نمونهگیری در دسترس، 30 زن دارای تابآوری پایین با آزمون
تابآوری کانر و دیویدسون (2003)، انتخاب شدند و بهطور تصادفی، در دو گروه آزمایش
و گروه گواه قرار گرفتند. درمان شناختی ـ رفتاری مذهبمحور در 10 جلسه چهلوپنج
دقیقهای به گروه آزمایش داده شد، در این مدت گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت
نکرد. مقیاس تابآوری در پسآزمون دوباره بهکار گرفته شد. تحلیل کوواریانس نشان
داد که درمان شناختی ـ رفتاری مذهبمحور بهطور معناداری با افزایش تابآوری در ارتباط است (0001/0P < ). یافتههای این مطالعه نشان داد درمان شناختی ـ رفتاری مذهبمحور
ممکن است بهعنوان روشی مؤثر برای افزایش تابآوری در نظر گرفته شود.
تفاصيل المقالة
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مشاوره بر مبنای رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر میزان اسنادهای ارتباطی و رضایت زناشویی زنان بود که روش پژوهش آن شبه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل تمامی زنان متأهل مراجعهکننده به فرهنگسراهای شه أکثر
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مشاوره بر مبنای رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر میزان اسنادهای ارتباطی و رضایت زناشویی زنان بود که روش پژوهش آن شبه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل تمامی زنان متأهل مراجعهکننده به فرهنگسراهای شهر اصفهان در سال 1393 بود. سپس،30 نفر از بانوان متأهل به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش ده جلسه دوساعته مشاوره بر مبنای رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) دریافت کردند. ابزار پژوهش، پرسشنامه اسنادهای زناشویی فینچام و برادبوری (1992) و پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (1989) بود و دادهها توسط روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیهوتحلیل شدند. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که این مشاوره بر اسناد زناشویی کلی (P<0/01) و ابعاد آن شامل: اسناد باثبات و بیثبات (P<0/01)، اسناد کلی و جزئی (P<0/01) و اسناد عمدی و غیر عمدی و سزاوار سرزنش - گذشت (P<0/01) مؤثر بوده است اما تأثیر معناداری بر ابعاد اسناد درونی و بیرونی به خود، اسناد درونی و بیرونی به همسر و اسنادهای خودخواهانه و نوعدوستانه نداشته است. همچنین این درمان بر رضایت زناشویی و نیز ابعاد آن (رضایت، ارتباطات، حل تعارض، تحریف آرمانی) بهصورت معنادار اثرگذار بود (P<0/01). بهطورکلی نتایج پژوهش نشان داد، مشاوره بر مبنای رویکرد (ACT) بر بهبود اسنادهای زناشویی و رضایت آنها مؤثر است.
تفاصيل المقالة
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش شفقت خود بر میل به طلاق و نگرشهای صمیمانه زنان متأهل مراجعهکننده به مرکز مشاوره خانواده در سال 1394 بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه شامل زنان مراجعهکننده به دو مرکز مشاوره شهر اهواز أکثر
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش شفقت خود بر میل به طلاق و نگرشهای صمیمانه زنان متأهل مراجعهکننده به مرکز مشاوره خانواده در سال 1394 بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه شامل زنان مراجعهکننده به دو مرکز مشاوره شهر اهواز بود که از بین آنها 30 زن متأهل (15 زن در گروه آزمایش و 15 زن در گروه کنترل) بود که بهصورت نمونهگیری داوطلبانه انتخاب شدند؛ و به ابزارهای پژوهش که عبارت بودند از پرسشنامه صمیمیت باگاروزی (2001) و پرسشنامه میل به طلاق روزولت (1986) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد، آموزش شفقت خود باعث افزایش نگرشهای صمیمانه و کاهش میل به طلاق زنان در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد (001/0>p < /span>). با توجه به افزایش نرخ طلاق در دو دهه گذشته در کشور، درمان راهحل محور با کمک به زوجین برای توسعه راهحلهای مؤثر میتواند سازگاری زناشویی را افزایش و از طلاق جلوگیری نماید.
تفاصيل المقالة
در این پژوهش نقش شفقت به خود و شکفتگی بهعنوان پیشبینهای شادمانی زناشویی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1395 بودند. بدین منظور تعداد 140 زن متأهل شهر اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب و پرسشن أکثر
در این پژوهش نقش شفقت به خود و شکفتگی بهعنوان پیشبینهای شادمانی زناشویی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1395 بودند. بدین منظور تعداد 140 زن متأهل شهر اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب و پرسشنامه شادمانی زناشویی (تگریان،1387)، شفقت به خود (نف،2003) و شکفتگی (دینره، 2009) را پاسخ دادند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که شکفتگی و شفقت به خود پیشبینی کننده شادمانی زناشویی بودند (01/0P<) ولی از بین شش خردهمقیاس شفقت به خود (مهربانی با خود، ذهنآگاهی، انزوا، اشتراکات انسانی، قضاوت در مورد خود و همانندسازی افراطی) یگانه متغیر ذهنآگاهی پیشبین شادمانی زناشویی بود (02/0P<). درنتیجه میتوان مطرح نمود که شادمانی زناشویی زنان متأهل بر اساس ویژگیهای شخصیتی چون شفقت به خود و شکفتگی قابل تبیین است.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مشاوره راهحلمدار بر افزایش رضایت جنسی و بهبود عملکرد خانوادۀ زنان شهر اصفهان است. نوع پژوهش شبه تجربی و طرح آن پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل زنان 20 تا 40 ساله مراجعهکننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شه أکثر
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مشاوره راهحلمدار بر افزایش رضایت جنسی و بهبود عملکرد خانوادۀ زنان شهر اصفهان است. نوع پژوهش شبه تجربی و طرح آن پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل زنان 20 تا 40 ساله مراجعهکننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان در سال 1392 بود که حداقل یک سال از ازدواج آنها میگذشت و دارای حداقل تحصیلات دیپلم بودند. از این جامعه 30 زن انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. ابزارهای سنجش پرسشنامه رضایت جنسی لارسون LSSQ (1998) و پرسشنامۀ عملکرد خانواده مارک ال تاویتیان FFS (1987) بودند. مشاورۀ راهحلمدار در شش جلسۀ دو ساعته بر روی گروه آزمایش اعمال شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روش آماری کواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مشاورۀ راهحلمدار بر افزایش رضایت جنسی زنان و عملکرد خانواده مؤثر است (01/0P<). در نتیجه از این روش میتوان در پیشگیری و بهبود مشکلات جنسی و خانوادگی زنان در مراکز آموزشی، مشاوره و درمانی استفاده کرد.
تفاصيل المقالة
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی زوجدرمانی مبتنی بر رویکرد ایماگوتراپی بر کیفیت رابطه زناشویی زنان انجام گرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل دارای تعارض زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر همد أکثر
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی زوجدرمانی مبتنی بر رویکرد ایماگوتراپی بر کیفیت رابطه زناشویی زنان انجام گرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل دارای تعارض زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر همدان در سال 1397 بود. برای انتخاب حجم نمونه، 30 زن به روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه درمان هفتگی 90 دقیقهای تحت درمان قرار گرفت و گروه گواه طی این مدت هیچ مداخلهای دریافت نکرد. جهت جمعآوری دادهها از مقیاس کیفیت ابعاد رابطه زناشویی (PRQC) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکو) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که زوجدرمانی ایماگوتراپی در افزایش معنادار کیفیت ابعاد رابطه زناشویی و تمام شش خردهمقیاسهای آن (رضایت از رابطه، اعتماد، تعهد، شور و هیجان جنسی، صمیمیت و عشق) تاثیر داشته است (05/0>P).
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی خانواده درمانی بوئن بر آزار عاطفی زنان متأهل شهرستان الیگودرز بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهرستان الیگودرز در سال 1398 بود. رو أکثر
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی خانواده درمانی بوئن بر آزار عاطفی زنان متأهل شهرستان الیگودرز بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهرستان الیگودرز در سال 1398 بود. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود و 30 زن به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) جایگزین شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه آزارعاطفی (Barahimi, 2008) استفاده شد. برای گروه آزمایش، 8 جلسه خانواده درمانی بوئن به مدت 90 دقیقه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزارSPSS24 استفاده شد. نتایج نشان داد که خانواده درمانی بوئن برکاهش آزار عاطفی زنان موثر بوده است(05/0>P). همچنین خانواده درمانی بوئن بر ابعاد آزار عاطفی (آزارکلامی، غفلت، سلطه گری و محدودیت اجتماعی) زنان موثر بود(05/0>P). بنابراین می توان این درمان را به عنوان روش مناسبی جهت کاهش آزار عاطفی زنان در مراکز مشاوره مورد استفاده قرار داد.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش پیش بینی سازگاری زناشویی براساس مؤلفه های قدردانی زناشویی (ادراک قدردانی و ابراز قدردانی) و مؤلفه های ادراک فروتنی (فروتنی کلی، خودبرتربینی و داشتن دیدگاه درست نسبت به خود) در زنان متأهل شهر اهواز بود. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش بین بود. جامعه ی آ أکثر
هدف این پژوهش پیش بینی سازگاری زناشویی براساس مؤلفه های قدردانی زناشویی (ادراک قدردانی و ابراز قدردانی) و مؤلفه های ادراک فروتنی (فروتنی کلی، خودبرتربینی و داشتن دیدگاه درست نسبت به خود) در زنان متأهل شهر اهواز بود. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش بین بود. جامعه ی آماری این پژوهش زنان متأهل عادی و متقاضی طلاق شهر اهواز در سال 1396 بودند که از بین زنان عادی 100 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و 100 نفر زن متقاضی طلاق به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های سازگاری زناشویی (Spanier, (1976 حالت قدردانی(Mitchell, 2010) و مقیاس فروتنی ارتباطی (Davis, et a, 2011) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل ممیز استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای ادراک قدردانی، خودبرتربینی، ابراز قدردانی، فروتنی کلی و داشتن دیدگاه درست نسبت به خود، پیش بین های معنی داری (001/0p< ) برای سازگاری زناشویی می باشند. بر اساس این یافته ها ادراک قدردانی، خودبرتربینی، ابراز قدردانی و فروتنی کلی و داشتن دیدگاه درست نسبت به خود نقش مهمی در سازگاری زناشویی زنان دارند (001/0p< ).
تفاصيل المقالة
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تجربه زیسته سبک زندگی ایرانی-اسلامی بر جو عاطفی خانواده از دیدگاه زنان متأهل جوان انجام شد. روش: مطالعهی حاضر با روش پژوهش کیفی و راهبرد پدیدارشناسی انجامگرفته است. جامعه موردمطالعه ، زنان متأهل جوان 22تا 35 ساله دانشجوی دانشگاه آزاد أکثر
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تجربه زیسته سبک زندگی ایرانی-اسلامی بر جو عاطفی خانواده از دیدگاه زنان متأهل جوان انجام شد. روش: مطالعهی حاضر با روش پژوهش کیفی و راهبرد پدیدارشناسی انجامگرفته است. جامعه موردمطالعه ، زنان متأهل جوان 22تا 35 ساله دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و از طریق مصاحبه عمیق تا حد اشباع نظری به تعداد 15 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. یافته ها: یافته های این مطالعه با روش کلایزی تحلیل شدند و مضامین اصلی جو عاطفی خانواده استخراج شد، لازم به ذکر است برای اعتبار یابی داده ها از روش سه سوسازی) مصاحبه با خانم ها، متخصصین و تحلیل متون) استفاده شد، به این ترتیب جو عاطفی خانواده در 4 مفهوم مشترک(نوع روابط، فرزندپروری، صمیمیت زناشویی، کیفیت زندگی کاری) کد گذاری شد که هرکدام دارای مضامین فرعی نیز می باشند. نتیجه گیری: سبک زندگی ایرانی-اسلامی بر ابعاد مختلف زندگی ازجمله جو عاطفی خانواده ها تأثیرگذار است و اعضای خانواده را در مقابل مشکلات زندگی قوی تر می کند و موجب یک زندگی شادابتر می گردد.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش پیشبینی دلزدگی زناشویی بر اساس حمایت اجتماعی ادراکشده و میزان استفاده از شبکههای مجازی در زنان متأهل بود. مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش زنان متأهل مراجعهکننده به سرای محلات شهر تهران در فصلهای بهار و تابستان سال 1398 بودند. نمونه پ أکثر
هدف این پژوهش پیشبینی دلزدگی زناشویی بر اساس حمایت اجتماعی ادراکشده و میزان استفاده از شبکههای مجازی در زنان متأهل بود. مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش زنان متأهل مراجعهکننده به سرای محلات شهر تهران در فصلهای بهار و تابستان سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 180 نفر بودند که با روش تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. دادهها با پرسشنامههای دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996)، حمایت اجتماعی ادراکشده (زیمت و همکاران، 1988) و میزان استفاده از شبکههای مجازی (یانگ، 1998) جمعآوری و با روشهای ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرمافزار SPSS-18 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که حمایت خانواده، دوستان و دیگران با دلزدگی زناشویی زنان متأهل رابطه معنادار منفی و میزان استفاده از شبکههای مجازی با دلزدگی زناشویی آنان رابطه معنادار مثبت داشت. همچنین متغیرهای حمایت خانواده، دوستان و دیگران و میزان استفاده از شبکههای مجازی به طور معناداری توانستند 46 درصد از تغییرات دلزدگی زناشویی زنان متأهل را پیشبینی نمایند (05/0P<). با توجه به نتایج توصیه میگردد که با آموزشهای لازم برای کاهش دلزدگی زناشویی زنان متأهل میزان حمایت اجتماعی ادراکشده در آنان افزایش و میزان استفاده از شبکههای مجازی در آنها کاهش یابد.
تفاصيل المقالة
هدف: صمیمیت زناشویی نقش مهمی در استحکام خانواده دارد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی رابطه بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل بود.روش: مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش زنان متأهل مراجعهکننده به مرکز مشاوره صدرا در شهر أکثر
هدف: صمیمیت زناشویی نقش مهمی در استحکام خانواده دارد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی رابطه بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل بود.روش: مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش زنان متأهل مراجعهکننده به مرکز مشاوره صدرا در شهر قم در سال 1399 به تعداد 240 نفر بودند. طبق فرمول کوکران حجم نمونه 144 نفر برآورد که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاسهای بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، سرسختی روانشناختی (لانگ، گولت و امسل، 2003) و صمیمیت زناشویی (والکر و تامپسون، 1983) بودند. دادهها با روشهای ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرمافزار SPSS-21 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که بهزیستی روانشناختی (و هر شش مولفه آن شامل پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی) و سرسختی روانشناختی (و هر سه مولفه آن شامل کنترل، تعهد و چالشجویی) با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل رابطه مثبت و معنادار داشتند(001/0˂P) همچنین، متغیرهای بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی بهطورمعناداری توانستند 53 درصد، شش مولفه بهزیستی روانشناختی بهطورمعناداری توانستند 67 درصد و سه مولفه سرسختی روانشناختی بهطورمعناداری توانستند 37 درصد از تغییرات صمیمیت زناشویی در زنان متأهل را تبیین کنند(001/0˂P)نتیجهگیری: نتایج نشاندهنده رابطه مثبت معنادار بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل و نقش آنها در تبیین صمیمیت زناشویی آنان بود. بنابراین، برای ارتقای صمیمیت زناشویی میتوان بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی را بهبود بخشید.
تفاصيل المقالة
هدف از این پژوهش بررسی رابطه سلامت اجتماعی با سازگاری زناشویی در بین بانوان متأهل ساکن شهر آستارا میباشد. جامعه آماری کلیه زنان متأهل شهر آستارا به تعداد 11900 نفر بود که با توجه به فرمول کوکران نمونه آماری 373 نفر برآورد گردید. روش نمونه گیری تصادفی خوشهای میباشد. ا أکثر
هدف از این پژوهش بررسی رابطه سلامت اجتماعی با سازگاری زناشویی در بین بانوان متأهل ساکن شهر آستارا میباشد. جامعه آماری کلیه زنان متأهل شهر آستارا به تعداد 11900 نفر بود که با توجه به فرمول کوکران نمونه آماری 373 نفر برآورد گردید. روش نمونه گیری تصادفی خوشهای میباشد. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد سلامت اجتماعی کییز و پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر میباشد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که همبستگی مثبت و معنیداری بین سلامت اجتماعی و مؤلفههای آن اعم از انسجام اجتماعی، پذیرش، مشارکت، انطباق و شکوفایی اجتماعی با سازگاری زناشویی دربین بانوان متأهل ساکن شهر آستارا وجود دارد. با توجه به یافتهها میتوان بیان کرد که ابعاد سلامت اجتماعی از متغیرهای اثرگذار مهم بر سازگاری زناشویی می باشد و ضرورت برنامهریزی دقیق جهت تقویت ابعاد سلامت اجتماعی را آشکار می کند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها نشان می دهد بین ابعاد سلامت اجتماعی و سازگاری زناشویی در بین زنان متأهل ساکن شهر آستارا رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. از بین متغیرهای زمینه ای بین سن و فاصله سنی زوجین و بین سال های مشترک زندگی زناشویی رابطه معنی داری وجود ندارد، ولی بین سازگاری زناشویی برحسب پایگاه اقتصادی– اجتماعی زوجین تفاوت معنی داری وجود دارد.
تفاصيل المقالة
مطالعه حاضر به منظور شناخت میزان آگاهی زنان از حقوق اجتماعی- قانونی خود و عوامل اجتماعی مرتبط با آن انجام گرفته است. بااتکاء به نظریهها و نتایج مطالعات انجام گرفته در زمینه موضوع مورد مطالعه، فرضیههایی ناظر بر روابط بین متغیرهای پیشبین و ملاک مطرح گردید. جامعه آماری أکثر
مطالعه حاضر به منظور شناخت میزان آگاهی زنان از حقوق اجتماعی- قانونی خود و عوامل اجتماعی مرتبط با آن انجام گرفته است. بااتکاء به نظریهها و نتایج مطالعات انجام گرفته در زمینه موضوع مورد مطالعه، فرضیههایی ناظر بر روابط بین متغیرهای پیشبین و ملاک مطرح گردید. جامعه آماری تحقیق، متشکل از کلیه زنان متأهل شهرستان مشکینشهر است که براساس فرمول کوکران، 385 نفر، به عنوان نمونه نهایی محاسبه شده است. با استفاده از روش پیمایش و شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، نمونه مورد مطالعه انتخاب و اطلاعاتموردنیازبابکارگیری پرسشنامه محققساخته جمعآوری گردیده است. تجزیهوتحلیلاطلاعاتبااستفادهازنرمافزارآماری Spssصورتگرفتهاست. یافتهها نشان میدهد که میانگین میزان آگاهی از حقوق اجتماعی- قانونی در زنان متأهل مورد مطالعه، 80/44 است. از این میانگین، 30% از پاسخگویان دارای آگاهی کم، 7/44% دارای آگاهی متوسط و 2/25% دارای آگاهی بیشتری در زمینه حقوق اجتماعی- قانونی خود هستند. براساس نتایج بدست آمده از تحلیلهای دومتغیره، متغیرهای سن، محل سکونت، وضعیت شغلی، تحصیلات، مشارکت اجتماعی، سرمایه فرهنگی، پذیرش کلیشههای جنسیتی، استفاده از وسایل ارتباط جمعی و ارتباط با دوستان با میزان آگاهی از حقوق اجتماعی- قانونی رابطه آماری معنیداری نشان دادهاند. همچنین، نتایجرگرسیونیخطیچندمتغیرهنشانکه این متغیرها توانایی پیشبینی 44 درصد از تغییرات میزان آگاهی زنان از حقوق اجتماعی- قانونی را دارا هستند.
تفاصيل المقالة
هدف تحقیق حاضر سنجش رابطه کیفیت زندگی زناشویی با عوامل جمعیت شناختی، می باشد. این پژوهش با توجه به ماهیت توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی زنان متاهل 15 تا 65 سال شهر کرج هستند که با توجه به فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 465 نفر بدست آمد و نمونه آماری به روش خوش أکثر
هدف تحقیق حاضر سنجش رابطه کیفیت زندگی زناشویی با عوامل جمعیت شناختی، می باشد. این پژوهش با توجه به ماهیت توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی زنان متاهل 15 تا 65 سال شهر کرج هستند که با توجه به فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 465 نفر بدست آمد و نمونه آماری به روش خوشه ای و سپس تصادفی ساده تعیین شدند. در مبانی نظری از نظریه های کیفیت زندگی، پارسونز، صافی، همسان همسری و ... استفاده شده و در پایان مدل نظری تحقیق، طراحی گردیده است. این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی انجام گرفته و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. پایایی پرسشنامه توسط آلفای کرونباخ برای تمامی ابعاد پرسشنامه بالاتر از 0/7 بدست آمد که قابل قبول می باشد. پس از گردآوری دادهها، براساس آمارهای توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss، دادهها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتهاند. نتیجه آزمون فرضیه ها نشان می دهد که بین کیفیت زندگی و سن، سن ازدواج، فاصله سنی با همسر، مدت ازدواج، درآمد، تحصیلات و سن باروری رابطه معناداری وجود دارد. و طبق آزمون رگرسیون و تحلیل مسیر در بیشترین و قویترین تأثیرِ بر کیفیت زندگی زناشویی، میتوان به ترتیب به تاثیر مستقیم متغیرهای مدت ازدواج(0/572)، فاصله سنی با همسر(0/381)، سن ازدواج(0/404) اشاره نمود.
تفاصيل المقالة
چکیده: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر سازگاری اجتماعی بر گرایش به مادر شدن زنان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی میباشد. نمونه گیری به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شده است. برای سنجش از مقیاس سازگاری اجتماعی (SAS)استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اط أکثر
چکیده: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر سازگاری اجتماعی بر گرایش به مادر شدن زنان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی میباشد. نمونه گیری به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شده است. برای سنجش از مقیاس سازگاری اجتماعی (SAS)استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از آمارهای توصیفی و استنباطی (آزمون گاما) استفاده شده است.از 13 فرضیه مطرح شده 10 فرضیه مورد تائید واقع شده و 3 فرضیه رد شده است که فرضیه های تائید شده به قرار زیر هستند: بین وضعیت سازگاری اجتماعی زنان و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد. بین وضعیت مناسبات اجتماعی رضایتمندانه و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد.بین وضعیت کنش متقابل رضایتمندانه با دیگران و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد. بین برقراری ارتباط رضایتمندانه با افراد و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد. بین وضعیت سازگاری اجتماعی بعد از ازدواج در نقش همسری و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد. بین مناسبات اجتماعی رضایتمندانه در خانه پدری در نقش فرزندی (دختری) و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد. بین مناسبات اجتماعی رضایتمندانه بعد از ازدواج در نقش همسری و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد. بین برقراری ارتباط رضایتمندانه در خانه پدری در نقش فرزندی (دختری) و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد. بین برقراری ارتباط رضایتمندانه بعد از ازدواج در نقش همسری و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد. بین سازگاری اجتماعی در ایفای نقش شهروندی و گرایش به مادر شدن رابطه معناداری وجود دارد.
تفاصيل المقالة
این پژوهش به منظور هنجاریابی و بررسی کفایت شاخصهای پرسشنامه عزتنفس جنسی (SSC) انجام گرفته است. این مقیاس دارای 24 سؤال است و توسط بازول و داسچ در سالهای 1996 و 2012 هنجار شده است و شامل 4 زیر مقیاس رفتار جنسی، جذابیت جنسی، کنترل جنسی و ادراک بدنی میباشد. این پژوه أکثر
این پژوهش به منظور هنجاریابی و بررسی کفایت شاخصهای پرسشنامه عزتنفس جنسی (SSC) انجام گرفته است. این مقیاس دارای 24 سؤال است و توسط بازول و داسچ در سالهای 1996 و 2012 هنجار شده است و شامل 4 زیر مقیاس رفتار جنسی، جذابیت جنسی، کنترل جنسی و ادراک بدنی میباشد. این پژوهش از نوع زمینه یابی میباشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان متأهل ایرانی ساکن شهر اصفهان تشکیل می دهد. حجم نمونه موردمطالعه 160 نفر میباشد که از 5 منطقه شمالی، جنوبی، شرقی، غربی و مرکزی کلانشهر اصفهان انتخاب گردیدهاند. برای انجام تحلیل از نرمافزارهای Spss و Lisrel استفاده شد. نتایج این مطالعه ساختار چهار عاملی مفروض بر نظریه عزتنفس جنسی را تأیید کرد. نرم مقیاسها برای زنان متأهل ایرانی نیز به دست آمد. پایاییهای بهدستآمده و اعتبار سازه از ضریب بالا و مطلوبی برخوردار است که نشان دهنده کاربردی و قابلاعتماد بودن پرسشنامه بهصورت کلینیکال و میدانی است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications