• فهرس المقالات ریشه‌شناسی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - بررسی واژه «ذَرَأ» در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی
        محمود مکوند الهام شیرمحمدی
        پژوهش حاضر با نگاهی تطبیقی به بررسی واژه ذَرَأ در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی پرداخته است و با رویکردی تاریخی بر ریشه شناسی این واژه در زبان های عربی، عبری، سریانی و آرامی متمرکز شده است. یک تحلیل ریشه شناختی در تبیین برخی الگو های حاکم بر ابدال ها و پدیده های آواشناخ أکثر
        پژوهش حاضر با نگاهی تطبیقی به بررسی واژه ذَرَأ در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی پرداخته است و با رویکردی تاریخی بر ریشه شناسی این واژه در زبان های عربی، عبری، سریانی و آرامی متمرکز شده است. یک تحلیل ریشه شناختی در تبیین برخی الگو های حاکم بر ابدال ها و پدیده های آواشناختی میان زبان های پیش گفته سودمند است. این تحلیل ارتباط میان صورت های ذَرْء و ذَرْو را و نیز ابدال همخوان عبری ה (هِه) به صامت های همزه و واو را در زبان عربی توضیح می دهد. هم‌چنین این پژوهش نشان می دهد که استعاره مفهومی آدمیان، خرمن هستند در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی به کار رفته است. در استعاره فوق حوزه مبدأ، خرمن و حوزه مقصد، آدمیان هستند. هم‌چنین سویه مورد تأکید، اشتمال بر دو بخش سَره و ناسره یا ارزشمند و بی ارزش است. بنا بر پژوهش حاضر، متون مقدس پیش گفته متناسب با جهان بینی مخاطبان نخستین خود برای بیان موثر آن دسته از مقاصد و آموزه های تربیتی و فرهنگی که به امور انتزاعی مرتبط هستند از زبان استعاری بهره برده اند. توجه نکردن به این زبان و ویژگی های آن می تواند مفسران را گرفتار مفاهیم جاافتاده ای کند که در طی سده ها در تفاسیر تکرار شده اند و یا اساساً در سده های بعدی در جهان اسلام شکل گرفته اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - وجه تسمیه و ریشه‌شناسی برخی اسامی تاریخی در تاریخ سلاطین عجم وقار شیرازی.
        حمید خداپرست مهدی فاموری محمدرضا معصومی
        تاریخ سلاطین عجم، اثر وقار شیرازی است که در دورۀ بازگشت ادبی با سرمشق قراردادن شاهنامۀ فردوسی، روضه‌الصفای میرخواند و شارستان چهارچمن بهرام بن فرهاد، به رشتۀ تحریر درآمده است. این کتاب به چهار دورۀ پیشدادیان، کیانیان، اشکانیانان و ساسانیان پرداخته است. نویسنده در این اث أکثر
        تاریخ سلاطین عجم، اثر وقار شیرازی است که در دورۀ بازگشت ادبی با سرمشق قراردادن شاهنامۀ فردوسی، روضه‌الصفای میرخواند و شارستان چهارچمن بهرام بن فرهاد، به رشتۀ تحریر درآمده است. این کتاب به چهار دورۀ پیشدادیان، کیانیان، اشکانیانان و ساسانیان پرداخته است. نویسنده در این اثر سعی می‌کند که زبان نوشتۀ خویش را به سبک کهن ایرانی نزدیک کرده و آن را احیا نماید. لذا از واژه‌های عربی استفاده نکرده و در عوض از برخی کلمه‌های دساتیری بهره جسته است. هدف از این مقاله بررسی وجه تسمیه و ریشه‌شناسی برخی اسامی تاریخی در تاریخ سلاطین عجم وقار شیرازی است. این مقاله به روش کتابخانه‌ای و به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است. حاصل پژوهش نشان می‌دهد که نویسنده در تمام کتاب از یک رویۀ ثابت در نگارش کتاب استفاده کرده و ضمن طبقه‌بندی دوره‌ها، ریشه‌شناسی دوره‌ها و پادشاهان را نیز ذکر کرده است.واژه‌های کلیدی: تاریخ سلاطین عجم، وقار شیرازی، وجه تسمیه، ریشه‌شناسی تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - ریشه شناسی تطبیقی مهمترین واژه های گویش یزدی(با توجه به گویش محلۀ خرّمشاه)
        صدیقه رمضانخانی محمود صادق زاده
        مطالعات زبانی نشانگر آن‌ است که گویش یزدی دربردارندۀ واژه‌های غنی و کهن ایرانی ‌است که روزگاری دراز در پهنۀ گسترده‌ای و در بین شمار زیادی از مردم کاربرد داشته‌است و متأسفانه امروزه با گسترش فارسی معیار، گسترۀ آن در حال محدود‌شدن است. یکی از ویژگی‌های مهم در بحث گویش‌ها، أکثر
        مطالعات زبانی نشانگر آن‌ است که گویش یزدی دربردارندۀ واژه‌های غنی و کهن ایرانی ‌است که روزگاری دراز در پهنۀ گسترده‌ای و در بین شمار زیادی از مردم کاربرد داشته‌است و متأسفانه امروزه با گسترش فارسی معیار، گسترۀ آن در حال محدود‌شدن است. یکی از ویژگی‌های مهم در بحث گویش‌ها، وجود بسیاری از واژه‌هایی است که با حفظ لفظ و معنا یا پذیرش تغییراتی اندک، از زبان‌های کهن بر جای مانده‌اند و از نظر ریشه‌شناسی و زبان‌شناختی قابل اهمّیت هستند. این ویژگی در گویش‌های گروه مرکزی، از جمله گویش یزدی بیشتر قابل مشاهده است. این پژوهش سعی دارد، پس از بررسی آوایی و معنایی برخی واژه‌های کهن در محله زردشتی‌نشین خرّمشاه یزد، با مقایسۀ مهم‌ترین واژه‌های گویش یزدی با زبان‌های باستانی، به اثبات اصالت زبانی این منطقه و غنای فرهنگی آن بپردازد و نیز خاطر نشان سازد که تحقیق دربارۀ گویش‌ها، زبان‌ها و تنوع گونه‌ای آن‌ها، ارزش شناختی، هویّتی و حتی آموزشی دارد که با آگاهی دقیق در ساختار آوایی، معنایی و دستوری به جا مانده در این گویش‌ها، می‌توان در یک نظام قانونمند، آن‌ها را در جریان پویای زبان وارد کرد و سرانجام بسیاری از آسیب‌های زبانی را برطرف ساخت. (این مقاله مستخرج از رسالۀ دکتری پژوهش محور رشتۀ زبان و ادبیات فارسی با عنوان تحلیل و بررسی لغات و تعبیرات زبان یزدی است.) تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - بررسی ریشه‌شناسی چند واژه در گویش بابُلی
        مژگان فنایی فرّخ حاجیانی محسن محمودی
        زبان و گویش‌های مازندرانی از گروه زبان‌های شمال غربی ایران هستند و در گروه زبان‌های کرانۀ دریای مازندران قرار می‌گیرند. گویش‌های این استان را می‌توان به دو دستۀ شرقی و غربی تقسیم کرد که هرچه از شرق به سوی غرب استان پیش برویم، به دلیل تأثیرگذاری زبان گیلکی، تفاوت‌های آوا أکثر
        زبان و گویش‌های مازندرانی از گروه زبان‌های شمال غربی ایران هستند و در گروه زبان‌های کرانۀ دریای مازندران قرار می‌گیرند. گویش‌های این استان را می‌توان به دو دستۀ شرقی و غربی تقسیم کرد که هرچه از شرق به سوی غرب استان پیش برویم، به دلیل تأثیرگذاری زبان گیلکی، تفاوت‌های آوایی و واژگانی و دستوری بیشتر می‌شود. گویش بابُلی از گویش‌های شرقی استان مازندران است که با دیگر گویش‌های منطقه، شباهت‌ها و تفاوت‌های آوایی و ساختاری دارد. گردآوری این واژگان و دریافت معانی و مفاهیم آن‌ها، افزون بر نگهداری و پیشگیری از نابودی آن‌ها، می‌تواند به بازشناسی واژگان باستانی، آگاهی از دگرگونی‌های آوایی – واجی و گردآوری داده‌های لازم برای تدوین فرهنگ ریشه‌شناختی گویش‌های ایرانی یاری ‌رساند. در این پژوهش از دو روش تحقیق میدانی و توصیفی – تحلیلی و نیز شمّ زبانی یکی از نگارندگان، بهره گرفته شده است. بررسی ریشه‌شناختی و تجزیه و تحلیل آوایی این واژگان، نشان‌دهندۀ این است که بسیاری از آن‌ها در گویش بابُلی گاه بدون دگرگونی و یا با دگرگونی اندکی از زبان‌های فارسی میانه تا امروز باقی مانده‌اند و حتی برخی از آن‌ها شباهت زیادی به واژه‌های زبان‌های کهن‌تر مانند اوستایی و سانسکریت دارند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - جستاری چند در ریشه یابی گزیده ای از واژگان گویش همدانی
        مهدی زمانیان
        گویش کنونی همدانی، بازماندۀ گویشِ ازدست‌رفتۀ همدانی کهن است که می‌توان بخشی از ویژگی‌های این گویش کهن را در سروده‌های دگرگون‌نشدۀ باباطاهر همدانی بازیافت. در این نوشتار به بررسی گزیده‌ای از واژگان گویش همدانی امروز پرداخته شده است. از ویژگی‌های این گویش، می‌توان به شمول أکثر
        گویش کنونی همدانی، بازماندۀ گویشِ ازدست‌رفتۀ همدانی کهن است که می‌توان بخشی از ویژگی‌های این گویش کهن را در سروده‌های دگرگون‌نشدۀ باباطاهر همدانی بازیافت. در این نوشتار به بررسی گزیده‌ای از واژگان گویش همدانی امروز پرداخته شده است. از ویژگی‌های این گویش، می‌توان به شمول بر برخی واژه‌های پهلوی و واژه‌هایی با ریشه‌های باستانی (اوستایی، پارسی باستان و سنسکریت) که در زبان فارسی معیار کاربرد ندارند، اشاره کرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - بررسی ریشه شناختی - تطبیقی چند واژه ی لری بویراحمدی
        افضل مقیمی
        روش پژوهش، به دو شیوة میدانی و کتاب‌خانه‌ای است. در شیوة میدانی، اگرچه نگارنده، خود، گویش‌ورِ این گویش است، برای اطمینان از صحت تلفظ واژه‌ها، آن‌ها را در گفت‌و‌گو با افراد سالخورده و بی‌سواد، بازخوانی و ثبت کرده و در شیوة کتاب‌خانه‌ای، با مراجعه به منابع اصلی و معتبر، ا أکثر
        روش پژوهش، به دو شیوة میدانی و کتاب‌خانه‌ای است. در شیوة میدانی، اگرچه نگارنده، خود، گویش‌ورِ این گویش است، برای اطمینان از صحت تلفظ واژه‌ها، آن‌ها را در گفت‌و‌گو با افراد سالخورده و بی‌سواد، بازخوانی و ثبت کرده و در شیوة کتاب‌خانه‌ای، با مراجعه به منابع اصلی و معتبر، این کار را به‌سامان رسانده است تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - بازشناسی اسلوب بیانی «ما أدراک» در قرآن با کاربرد زبان‌شناسی تاریخی
        زهرا قطبی زهره اخوان مقدم محمد رضایی مقدم محمد حسین اخوان طبسی
        یکی از اسلوب‌های ادبی مختص قرآن در میان نصوص دینی، ما أَدراک است. توجه به این قدمت، اهمیت بازخوانی معنای این اسلوب بیانی را با توجه به اختلاف مفسران در ساختار ادبی آن، روشن می‌کند. یکی از راه‌های برون‌رفت از اختلافات تفسیری در مورد مفاهیم اسلوب‌های قرآنی، استفاده از دا أکثر
        یکی از اسلوب‌های ادبی مختص قرآن در میان نصوص دینی، ما أَدراک است. توجه به این قدمت، اهمیت بازخوانی معنای این اسلوب بیانی را با توجه به اختلاف مفسران در ساختار ادبی آن، روشن می‌کند. یکی از راه‌های برون‌رفت از اختلافات تفسیری در مورد مفاهیم اسلوب‌های قرآنی، استفاده از دانش معناشناسی تاریخی است. در این مقاله با استفاده از روش‌های زبان‌شناسی تاریخی مانند ریشه‌شناسی و مطالعات زبان‌های سامی، به دنبال تحلیلی معناشناختی از واژه دری و مشتقات آن برای رسیدن به تحلیلی دقیق از ساختار ادبی ما أدراک هستیم. دستاورد حاصل نشان می‌دهد که معنای دانستن در این فعل از قدمت زیادی نسبت به ریشه علم در زبان عربی برخوردار است. همین مطلب نقش بسیار کلیدی در رفع اختلاف ادبا و مفسران درباره تحلیل‌های ادبی از فعل دری و مشتقات آن در قرآن به ‌ویژه در اسلوب بیانی ما أدراک دارد. ادبا و مفسران در تبیین این فعل آن را با مادۀ علم از حیث ادبی مقایسه کردند در حالی که دو ساختار ادبی متفاوت دارند. این اسلوب در قرآن پیرامون بحث قیامت و احوال آن و مقدرات الهی، مطرح می‌شود و کارکرد بیانی آن با توجه به نتیجه بحث ریشه‌شناسی مادۀ دری دربردارندۀ مفاهیمی همچون تهویل تفخیم و تعظیم است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - کاربست زبان‌شناسی تاریخی و شناختی در تحلیل ساختار مفهومی «عرف» در قرآن
        فتحیه فتاحی زاده فاطمه آبادی
        معنای مادۀ ع‌رف و واژۀ معروف در قرآن همواره مورد اختلاف لغویان و مفسران بوده است. در این مطالعه بنا داریم با تحلیل درزمانی مادۀ ع‌رف با رویکرد ریشه‌شناختی و بررسی سیر تحول این ماده در زبان‌های سامی، عربی قرآنی و منابع لغوی عربی کلاسیک گونه‌های معنایی این ماده و اشتراک ل أکثر
        معنای مادۀ ع‌رف و واژۀ معروف در قرآن همواره مورد اختلاف لغویان و مفسران بوده است. در این مطالعه بنا داریم با تحلیل درزمانی مادۀ ع‌رف با رویکرد ریشه‌شناختی و بررسی سیر تحول این ماده در زبان‌های سامی، عربی قرآنی و منابع لغوی عربی کلاسیک گونه‌های معنایی این ماده و اشتراک لفظی یا چندمعنایی بودن آن را تبیین، و با رویکردی شناختی مدل مفهوم‌سازی این ماده را درقرآن مطالعه کنیم. می‌خواهیم با مطالعۀ ریشه‌شناختی ماده از این دفاع کنیم که ‌معانی یال اسب، بوی خوش، صبر، باد، علم و شناخت و امثال آن‌ها که برای ماده ذکر شده، مربوط به ریشه‌های مختلف، و شباهت به‌وجودآمده ناشی از اشتراک لفظ است. نیز، می‌خواهیم نشان دهیم که معنای غالب این ماده در قرآن از بسط استعاری معنای صورت به شناختن به وجود آمده است. برپایۀ این دستاوردها می‌توان از این دفاع کرد که معروف هم‌چون اصطلاحی که درون نظام قرآنی شکل گرفته، بر همین مبنا بر عملی دلالت می‌کند که در جامعۀ اسلامی به استمرار دیده شده، و درنتیجه مألوف گشته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - معناشناسی واژۀ «أب» در آیات 74 انعام و 78 حج با رویکرد ریشه‌شناسی در زبان‌های سامی
        مرضیه اسرافیلی سید حسین سید موسوی علی رضا آزاد شهلا شریفی
        واژۀ أب 46 مرتبه به صورت مفرد در قرآن به کار رفته است. مفسران(شیعه و سنی) در دو آیۀ 74 انعام و 78 حج، در خصوص معنای آن دیدگاهی متفاوت دارند. برخی از آنها أب در آیه 74 انعام را به معانیعمو یا جد پدری و مادری و در آیۀ 78 حج به معانیجد و پدرروحانی دانسته‌اند. از آنجا که ای أکثر
        واژۀ أب 46 مرتبه به صورت مفرد در قرآن به کار رفته است. مفسران(شیعه و سنی) در دو آیۀ 74 انعام و 78 حج، در خصوص معنای آن دیدگاهی متفاوت دارند. برخی از آنها أب در آیه 74 انعام را به معانیعمو یا جد پدری و مادری و در آیۀ 78 حج به معانیجد و پدرروحانی دانسته‌اند. از آنجا که این دسته از مفسران اغلب بدون توجه به ظرافت‌های معنایی وگاهی با دخالت دادن برخی پیش‌فرض‌ها دست به تفسیر زده‌اند، دراین مقاله با استفاده از روش ریشه‌شناسی زبان‌های سامی، در پی آن هستیم تا به معنایی دقیق از واژه در این دوآیه دست یابیم.با پی‌جویی ریشه أب در زبان‌های سامی-حامی، عربی، عبری، اکدی، سریانی،آرامی،سبئی، حبشی به وجود اشتراک معنوی در این واژه و 14 معنا دست یافتیم که معنای محوری آن ایجادکردن، قدرت داشتن و محور بودن است. سپس با استناد به قرائنی جهت تعیین مناسب‌ترین معنای حاصل از ریشه‌شناسی، به معنای بزرگ و رئیس قوم در آیه 74انعام و معنای بنیانگذار و مؤسس در آیه 78 حج دست یافتیم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - معناشناسی تاریخی واژه رزق در قرآن کریم
        محمد حسین اخوان طبسی مرتضی اوحدی حسین شجاعی
        واژه رزق، یکصد و نه بار در قرآن کریم به کار رفته است. لغت‌ شناسان و مفسران، طیف گسترده ‌ای از معانی مادی و معنوی را برای این واژه در نظرگرفته اند؛ عده‌ای از ایشان رزق را صرفاً بر معنایی مادی، برخی دیگر صرفاً بر معنایی معنوی و پاره ای بر هر دو معنای مادی و معنوی اطلاق کر أکثر
        واژه رزق، یکصد و نه بار در قرآن کریم به کار رفته است. لغت‌ شناسان و مفسران، طیف گسترده ‌ای از معانی مادی و معنوی را برای این واژه در نظرگرفته اند؛ عده‌ای از ایشان رزق را صرفاً بر معنایی مادی، برخی دیگر صرفاً بر معنایی معنوی و پاره ای بر هر دو معنای مادی و معنوی اطلاق کرده‌اند. این بسط معنایی رزق در میان اهل لغت و مفسران در حالی به وجود آمده است که بر پایۀ شواهد زبان‌شناختی، رزق در عصر پیشاقرآنی و در عصر نزول قرآن معنای محدود و معینی را با خود حمل می کرده است. نویسندگان این مقاله با هدف دستیابی به معنای اصلی این واژه در قرآن و با بهره از ریشه ‌شناسی تاریخی این واژه نشان داده ‌اند که رزق در دوران پیشاقرآنی حایز معنایی مادی بوده است که خوراک، بهره و سهم، روزانه بودن و عطای به دیگری مهم‌ترین مؤلفه ‌های آن به شمار می رفته است. در دوران نزول قرآن و با انتقال این واژه از فارسی به عربی همین گسترۀ معنایی نیز به عربی عصر نزول وارد شده است. پس در فهم و تفسیر آیاتی که واژۀ رزق در آن‌ ها به کار رفته است باید متمرکز بر معنای مادی این واژه بود. گسترش رزق به مصادیق غیرمادی (فرزند، علم و ...) توسعه‌ای است که بعدتر و توسط مفسران صورت گرفته است و لذا نباید آن را بر رزق در قرآن کریم حمل نمود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - معنا شناسی قسم در قرآن کریم: رویکردی تاریخی و فرهنگی
        احمد پاکتچی
        چکیده مفهوم قسم در قرآن کریم همواره از موضوعات مورد توجه قرآن‌پژوهان بوده و در این باب، به خصوص قالب تکرارشوندۀ لا اُقسِمُ چالش گسترده‌ای را هم برای مفسران، هم برای نحویان ایجاد کرده است. این درحالی است که تحلیل‌های ارائه شده برای معنای لا اُقسِمُ در کاربردهای قرآنی در أکثر
        چکیده مفهوم قسم در قرآن کریم همواره از موضوعات مورد توجه قرآن‌پژوهان بوده و در این باب، به خصوص قالب تکرارشوندۀ لا اُقسِمُ چالش گسترده‌ای را هم برای مفسران، هم برای نحویان ایجاد کرده است. این درحالی است که تحلیل‌های ارائه شده برای معنای لا اُقسِمُ در کاربردهای قرآنی در عمل از تکلف عاری نیست و نیاز به یک بازنگری در آن احساس می‌شود. در این مقاله با ترکیبی از روش‌های معناشناسی تاریخی و معناشناسی فرهنگی معنای قسم بررسی می‌شود. پژوهش نشان می‌دهد که قَسَم در فرهنگ عرب عصر نزول، به سان برخی فرهنگ‌های دیگر بار معنایی منفی حمل می‌کرده و معنایی بسیار نزدیک به نفرین و لعنت داشته است و از همین رو، ترکیب لااُقسِمُ در قرآن کریم، باید با همان ترکیب نحوی ظاهری در آن، به سوگند نخوردن بازگردانده شود. . تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - معناشناسی قسم درقرآن کریم . رویکردی تاریخی و فرهنگی
        احمد پاکتچی
        . مفهوم قسم در قرآن کریم همواره از موضوعات مورد توجه قرآن‌پژوهان بوده و در این باب، به‌خصوص قالب تکرارشوندۀ لا اُقسِمُ چالش گسترده‌ای را هم برای مفسران، هم برای نحویان ایجاد کرده است. این درحالی است که تحلیل‌های ارائه شده برای معنای لا اُقسِمُ در کاربردهای قرآنی در عمل أکثر
        . مفهوم قسم در قرآن کریم همواره از موضوعات مورد توجه قرآن‌پژوهان بوده و در این باب، به‌خصوص قالب تکرارشوندۀ لا اُقسِمُ چالش گسترده‌ای را هم برای مفسران، هم برای نحویان ایجاد کرده است. این درحالی است که تحلیل‌های ارائه شده برای معنای لا اُقسِمُ در کاربردهای قرآنی در عمل از تکلف عاری نیست و نیاز به‌ بازنگری نیاز دارد. در این مقاله با ترکیبی از روش‌های معناشناسی تاریخی و معناشناسی فرهنگی معنای قسم بررسی می‌شود. پژوهش نشان می‌دهد که قَسَم در فرهنگ عرب عصر نزول، به‌سان برخی فرهنگ‌های دیگر بار معنایی منفی حمل می‌کرده است و معنایی بسیار نزدیک به‌نفرین و لعنت داشته است و از همین رو، ترکیب لااُقسِمُ در قرآن کریم، باید با همان ترکیب نحوی ظاهری در آن، به‌سوگند نخوردن بازگردانده شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - کارکرد اجتماعی حرفۀ قَصَص در سده‌های نخستین اسلامی: کوششی برای تحلیل زبانشناسانۀ تاریخ یک انگاره
        محمد نصراوی یحیی میرحسینی
        در کتب رجال و تراجم سده‌های متقدم و میانۀ هجری، در کنار یادکرد از اصناف مختلف علما همچون فقها، محدثان و متکلمان، از گروهی به نام قُصّاص/ قَصّاصین سخن به میان آمده است. این گروه نفوذ گسترده‌ای در میان عموم مردم داشتند و بر دانشهای مختلفی چون حدیث، و تفسیر، و هم بر اندیشه أکثر
        در کتب رجال و تراجم سده‌های متقدم و میانۀ هجری، در کنار یادکرد از اصناف مختلف علما همچون فقها، محدثان و متکلمان، از گروهی به نام قُصّاص/ قَصّاصین سخن به میان آمده است. این گروه نفوذ گسترده‌ای در میان عموم مردم داشتند و بر دانشهای مختلفی چون حدیث، و تفسیر، و هم بر اندیشه‌های اخلاقی عموم و جریان وعظ اثرگذار بودند. انتقادهای شدید از قُصّاص و گاه مخالفت کلی با وجود آنان، باعث شد این گروه و به تَبَعِ آن، این مفهوم به‌زودی فراموش گردد؛ چنان که برخی از مؤلفان و ناسخان متأخرتر، این عنوان را با تصحیف نقل کرده، یا در فهم معنای آن به خطا رفته‌اند. نخستین گام برای شناخت این گروه، واکاوی چرایی ناموَریِ آنان به قُصّاص است. بنابراین، در این مطالعه با کاربست روش ریشه‌شناسی تاریخی (تبارشناسی) و گونه‌شناسی واژگان، کارکرد اجتماعی این گروه مطالعه، و پیشنهاد جدیدی در بارۀ کیفیت ساخت واژه قُصّاص ارائه گردیده است. افزون بر این، با مرور گزارشهای تاریخی در بارۀ قصاص، تحول معنایی این واژه در دوره‌های مختلف بازشناسی شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - سنت علم اشتقاق در کتاب تاریخ وقار شیرازی و انعکاس مضامین قرآنی و عرفانی در آن
        حمید خداپرست مهدی فاموری محمدرضا معصومی
        سنت اشتقاق در شکل کلاسیک آن در بسیاری از متون فارسی قابل ردیابی است. در دورۀ قاجار نیز این سنت در آثار متعدد حضور دارد و از آن جمله در کتاب تاریخ وقار شیرازی موسوم به روزمه خسروان پارسی. موضوع این کتاب، تاریخ باستان ایران بر اساس سنت گذشتگان است. وقار شیرازی در ضمن کتاب أکثر
        سنت اشتقاق در شکل کلاسیک آن در بسیاری از متون فارسی قابل ردیابی است. در دورۀ قاجار نیز این سنت در آثار متعدد حضور دارد و از آن جمله در کتاب تاریخ وقار شیرازی موسوم به روزمه خسروان پارسی. موضوع این کتاب، تاریخ باستان ایران بر اساس سنت گذشتگان است. وقار شیرازی در ضمن کتاب، به سنت اشتقاق، همانگونه که در سنت قدمایی آمده نظر کرده و به واقع، به تاثیر از متون گذشتگان به نوعی علم فقه اللغۀ عوامانه گراییده است. در این کتاب به بررسی اجمالی تاریخ پادشاهان باستانی ایران بنا به سنت کهن ایرانیان و نقل سخنان و حکمی از ایشان پرداخته است. وقار در ضمن شرح وقایع از جملات و عباراتی استفاده کرده است که ملهم از آیات قرآنی، احادیث و آموزه های عرفانی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        15 - ریشه‌ها، معانی و مصادیق واژة قرآنی «اسوه»
        محمد قاسمی
        در بررسی ریشه های لغات معمولاً به این نتیجه می رسیم که در ابتدا لغات برای موجودات و اشیاء مادی، محسوس و ملموس به کار رفته و سپس با عنایت به ریشه آن، در صفات و امور عقلانی وغیر محسوس که با معانی اصلی و ریشه آن ارتباط محکمی دارد، به کار می رود. به جهت اهمیت اعتقادی و کارب أکثر
        در بررسی ریشه های لغات معمولاً به این نتیجه می رسیم که در ابتدا لغات برای موجودات و اشیاء مادی، محسوس و ملموس به کار رفته و سپس با عنایت به ریشه آن، در صفات و امور عقلانی وغیر محسوس که با معانی اصلی و ریشه آن ارتباط محکمی دارد، به کار می رود. به جهت اهمیت اعتقادی و کاربردی مفهوم اسوه، به معنای مقتدی و رهبر، در این نوشتار بر آنیم در خصوص لغت اسوه که یکی از مقامات و جایگاه رفیع پیامبر (ص)، انبیاء:، ائمه معصومین:، ولی فقیه، شهدا، صدیقین و صالحین می باشد، در منابع لغت و تفاسیر تحقیق و بررسی نماییم. در این پژوهش، با آیات و روایات مربوط به لغت اسوه آشنا گردیده و از نظرات لغویون و مفسرین آگاهی یافته و به معنی اسوه، اشراف خواهیم یافت. همچنین در اینجا در پی یافتن معنای اولیه و ریشه مادی اسوه و تطور و گسترش این معنی در معانی غیر محسوس و عقلانی آن و نیز مصادیق اسوه در گذر تاریخ هستیم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        16 - مضامین اساطیری در کردة یکم رام‌یشت
        رحمان بختیاری
        یشت‌ها بخشی از ادبیات اوستایی را تشکیل می‌دهد. پانزدهمین یشت اوستا، رام یشت نام دارد که یشتی است در ستایش ایزد ویو که یکی از ایزدان کهن قوم هند و ایرانی است و آن را همان ایزد باد می‌شمارند. بخشی از این یشت از یشت‌های کهن است. مضمون این یشت مطالب بسیار کهن اساطیری است از أکثر
        یشت‌ها بخشی از ادبیات اوستایی را تشکیل می‌دهد. پانزدهمین یشت اوستا، رام یشت نام دارد که یشتی است در ستایش ایزد ویو که یکی از ایزدان کهن قوم هند و ایرانی است و آن را همان ایزد باد می‌شمارند. بخشی از این یشت از یشت‌های کهن است. مضمون این یشت مطالب بسیار کهن اساطیری است از جمله اسطوره گرشاسب و پهلوانی او.کرده (بخش) نخست این یشت از پیچیدگی‌های واژگانی و نحوی خاصی برخوردار است و مطالبی اساطیری مربوط به دوران پیشدادی در این یشت آمده که همه در پیوند با اسطوره ویو و گرشاسب است. در این مقاله به بررسی و توصیف این بخش از این یشت پرداخته شده است تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        17 - بنجیدن مصدری کهن و متروک در شاهنامه
        سجاد آیدنلو
        بَنجیدن مصدری کهن و متروک در شاهنامه سجاد آیدِنلو* دانش یارِ دانش گاهِ پیام نور، مرکز اورمیّه، ایران. تاریخ دریافت: 14/12/1397 تاریخ پذیرش: 6/6/1398 چکیده در داستان بهرام گـور و لنبک آب کـش پس از این کـه لنبـک به پذیرایی از بهرام می ایستد بیتی است که بر اسا أکثر
        بَنجیدن مصدری کهن و متروک در شاهنامه سجاد آیدِنلو* دانش یارِ دانش گاهِ پیام نور، مرکز اورمیّه، ایران. تاریخ دریافت: 14/12/1397 تاریخ پذیرش: 6/6/1398 چکیده در داستان بهرام گـور و لنبک آب کـش پس از این کـه لنبـک به پذیرایی از بهرام می ایستد بیتی است که بر اساس آن: برید آن که لنبک بدو داد شاه ببنچید/ ببخشید/ بپیچید/ بخندید و بنهاد بر پیش گاه با توجّه به ضبط نسخه های شاهنامه و یکی دو قرینۀ دیگر، احتمالاً صورت درستِ فعلِ مصراعِ دوم ببَنجید است. این فعل از مصدر بَنجیدن به معنای تقسیم کردن، بریدن و خُرد کردن است و مادّۀ مضارعی که برای ساختن این مصدر جعلی/ ثانوی به کار رفته است، شاید مادّۀ مضارعِ دومِ مصدرِ بَختَنِ پهلوی باشد. با این احتمال بَنج از ریشۀ *baj- به معنای تقسیم کردن و بخشش است و معنی بیت با تصحیحِ قیاسیِ ببنجید چنین خواهد بود: بهرام غذایی را که لنبک به او داد به دو یا چند بخش تقسیم کرد و روی میز نهاد. * . aydenloo@gmail.com تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        18 - ریشه‌شناسی نام اسکندر بر پایۀ روایت شاهنامه
        گارنیک آساطوریان
        در داستان اندر زادن اسکندر از مادر در شاهنامۀ فردوسی، دلیل بسیار جالب توجّهی دربارۀ خاستگاه نام اسکندر مطرح شده است که تاکنون تا جایی که نگارنده می‌داند، کسی به آن نپرداخته است. به گفتۀ فردوسی داراب، شاه ایران، ناهید، دختر قیصر روم یعنی فیلقوس را به زنی می‌گیرد، ولی پس أکثر
        در داستان اندر زادن اسکندر از مادر در شاهنامۀ فردوسی، دلیل بسیار جالب توجّهی دربارۀ خاستگاه نام اسکندر مطرح شده است که تاکنون تا جایی که نگارنده می‌داند، کسی به آن نپرداخته است. به گفتۀ فردوسی داراب، شاه ایران، ناهید، دختر قیصر روم یعنی فیلقوس را به زنی می‌گیرد، ولی پس از مدّتی در بستر از دهان ملکه بوی ناخوشی به مشام او می‌رسد. داراب همۀ پزشکان را برای علاج این بیماری فرامی‌خواند و یکی از طبیبان با استفاده از گیاهی که در روم می‌روید ناهید را مداوا می‌کند. سرانجام ناهید پس از نهُ ماه پسری به دنیا می‌آورد که نام او را به فرخندگی گیاهی که بیماری ناهید را درمان کرده بود اسکندر می‌نامند. باید توجّه داشت که نام اسکندر از صورت عربی السکندر (مقلوب الکسندر) انتزاع گردیده و ال در آغاز آن حرف تعریف عربی پنداشته شده است. نگارنده در مقالۀ حاضر به ریشه‌شناسی نام اسکندر بر پایۀ روایت شاهنامه پرداخته است. تفاصيل المقالة