طراحی و اجرای برنامه‌های حفاظت خاک نیازمند پهنه‌بندی دقیق و بهینه ویژگی‌های خاک است. از جمله عوامل بسیار موثر در پهنه‌بندی ویژگی‌های خاک، روش درون‌یابی کاربردی است. هدف از این پژوهش، ارزیابی کارایی شماری از روش‌های رایج درون‌یابی أکثر
طراحی و اجرای برنامه‌های حفاظت خاک نیازمند پهنه‌بندی دقیق و بهینه ویژگی‌های خاک است. از جمله عوامل بسیار موثر در پهنه‌بندی ویژگی‌های خاک، روش درون‌یابی کاربردی است. هدف از این پژوهش، ارزیابی کارایی شماری از روش‌های رایج درون‌یابی به منظور تخمین و پهنه‌بندی برخی ویژگی‌های کیفی خاک سطحی شامل درصد رس، هدایت الکتریکی، درصد کربنات کلسیم معادل و کربن‌آلی در اراضی زراعی منطقه نقده واقع در استان آذربایجان غربی با مساحتی حدود 8300 هکتار بود. به این منظور تعداد 282 نمونه خاک سطحی (30-0 سانتیمتری) به صورت تصادفی جمع‌آوری و مورد تجزیه آزمایشگاهی قرار گرفت. روش‌های قطعی (توابع پایه شعاعی و چند جمله‌ای فراگیر) و زمین آماری (کریجینگ معمولی) به منظور پهنه‌بندی ویژگی‌های خاک بکار گرفته شدند. هدایت الکتریکی بیشترین (14/90) و رس کمترین (97/28) میزان تغییرپذیری را نشان دادند. مدل‌های نمایی، گوسی و کروی بر تغییرنما‌های تجربی برازش داده شدند. ‌رس و هدایت الکتریکی با مدل نمایی، کربنات کلسیم معادل با مدل گوسی و کربن‌آلی با مدل کروی بهترین برازش را داشتند. نتایج نشان داد که روش کریجینگ معمولی دارای کمترین مقدار شاخص توازن خطا واریانس (BVTO) برای تخمین مقدار رس، شوری، آهک و کربن‌آلی بود و روش توابع پایه شعاعی با مدل نواری کم ضخامت بیشترین مقدار خطا را در برآورد این متغیرها داشت. در نهایت با در نظر گرفتن بهترین روش درون‌یابی، نقشه‌های پهنه‌بندی ویژگی‌های خاک در محیط GIS تهیه گردید.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: بارش یکی از عناصر اصلی وضعیت آب و هوایی هر منطقه به شمار میرود. یکی از ویژگیهای مناطق خشک و نیمهخشک، کمی بارش همراه با نوسانات زیاد است. از اینرو، تغییر در الگوهای بارش، ازجمله تغییرات مکانی و زمانی بارش، از اهمیت ویژهای برخوردار است. الگوهای توزیع زما أکثر
زمینه و هدف: بارش یکی از عناصر اصلی وضعیت آب و هوایی هر منطقه به شمار میرود. یکی از ویژگیهای مناطق خشک و نیمهخشک، کمی بارش همراه با نوسانات زیاد است. از اینرو، تغییر در الگوهای بارش، ازجمله تغییرات مکانی و زمانی بارش، از اهمیت ویژهای برخوردار است. الگوهای توزیع زمانی بارش، چگونگی بارندگی را طی زمان تعیین میکنند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تغییرات مکانی و زمانی شاخصهای تغییرپذیری بارش در ایستگاههای بارانسنجی استان اردبیل میباشد.روش بررسی: در این مطالعه برای تعیین تغییرپذیری بارش از بارش ماهانه ایستگاههای بارانسنجی با دوره آماری 24 ساله از سال آبی 1368 تا 1392(بر اساس آمار موجود) واقع در آبخیزهای استان اردبیل استفاده شده است. جهت محاسبه کمی تغییرپذیری بارش در ایستگاههای مورد مطالعه استان از شاخصهای شانون، سیمپسون، تغییرپذیری (Index of Variability)، تغییرپذیری بارش یا RVI، شاخص مکینتاش، برگر-پارکر، ناهنجاری بارش یاRAI استفاده شد که بعد از محاسبه شاخصهای مذکور، تغییرات مکانی شاخصهای محاسباتی در ایستگاههای مورد مطالعه با استفاده از روشهای درونیابی و روش وزندهی عکس فاصله در نرمافزار ArcMapانجام شد و همچنین برای تعیین تغییرات زمانی مقادیر شاخصهای تغییرپذیری بارش، از روش ناپارامتری من-کندال استفاده شده است.یافتهها: با توجه به نتایج درونیابی شاخصهای مذکور، تغییرات مکانی مقادیر شاخصهای سیمپسون، Index of Variability، مکاینتاش و شاخص برگر-پارکر به گونهای است که شباهت بالایی را نسبت به هم نشان میدهند که مطابق آنها مقادیر بالای تغییرات، در بخشهای شرقی شامل ایستگاههای آلادیزگه، نمین، نیارق، آبیبیگلو و خوش آباد و بخش شمالی استان مشاهده میشود و برای بررسی معنیداری شاخصها از آزمون من-کندال با استفاده از نرمافزار Maksense استفاده شد.نتیجهگیری: در مجموع میتوان گفت بخشهایی از استان در مجاورت با استانهای گیلان و آذربایجان شرقی بهدلیل تأثیرپذیری از تودههای هوا و بارشهای جبهه خزری و مدیترانهای، دارای تغییرپذیری بیشتری در مقادیر بارش هستند. همچنین نتایج آزمون روند، بیانگر افزایش معنیداری شاخصهای تغییرپذیری بارش است که میتواند به تغییر الگوی توزیع فصلی مقادیر بارش در ماههای مختلف منجر گردد و نتایج مذکور در خصوص اکثر شاخصهای مورد مطالعه رفتار مشابهی را نشان میدهد.
تفاصيل المقالة
چکیده زمینه و هدف: روشهای کریجینگ بهویژه کریجینگ معمولی در بین روشهای درونیابی به دلیل ایجاد خطای کمتر و تولید حداقل واریانس ممکن، محبوبیت بیشتری نسبت به سایر روشها دارند؛ بااینوجود، پیچیدگیهای مختلف موجود در این روش، استفاده از آن را محدود میکند؛ از این رو کر أکثر
چکیده زمینه و هدف: روشهای کریجینگ بهویژه کریجینگ معمولی در بین روشهای درونیابی به دلیل ایجاد خطای کمتر و تولید حداقل واریانس ممکن، محبوبیت بیشتری نسبت به سایر روشها دارند؛ بااینوجود، پیچیدگیهای مختلف موجود در این روش، استفاده از آن را محدود میکند؛ از این رو کریجینگ بیزین تجربی برای غلبه بر مشکلات کریجینگ معمولی معرفی شده است. روش بررسی: در این پژوهش، کارایی کریجینگ معمولی و بیزین تجربی برای تعیین الگوی مکانی عناصر نیکل، مس و روی در خاک سطحی اطراف مجتمع صنعتی اسفراین بررسی شده است. بدین منظور ۳۵ نمونه خاک سطحی (cm۲۰-0) در منطقهای به وسعت تقریبی 87 کیلومترمربع برداشت شد و غلظت فلزات در نمونه ها با استفاده از دستگاه جذب اتمی شعله تعیین گردید. دو روش کریجینگ معمولی و بیزین تجربی برای درون یابی استفاده شد و ارزیابی متقابل به همراه آماره های ارزیابیRMSE ، NSE و PBIASبرای سنجش صحت و مقایسه کارایی دو روش استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از توصیف آماری نشان داد که میانگین غلظت عناصر نیکل، روی و مس در منطقه به ترتیب 61/23، 47/58 و 51/12 میلیگرم بر کیلوگرم بوده و در مقایسه با غلظت زمینه طبیعی، میانگین غلظت دو عنصر روی و مس بیشتر و در مورد عنصر نیکل این مقدار کمتر از غلظت طبیعی آنها میباشد. بحث و نتیجه گیری: در روش کریجینگ معمولی مدلهای نمایی (مس و روی) و کروی (نیکل) بهترین مدلهایی بودند که به داده ها برازش داده شدند. نتایج ارزیابی متقابل نشان داد که روش کریجینگ بیزین تجربی نسبت به کریجینگ معمولی دارای کارایی بیشتری در برآورد غلظت عناصر مورد مطالعه بوده است اگرچه این تفاوت بسیار زیاد نبود.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: شهر اصفهان به دلیل شرایط جغرافیایی خاص، توپوگرافی و ازدیاد مواد آلاینده از آلودهترین شهرهای ایران محسوب میشود. صنایع، ترافیک، آلایندههای خانگی و تجاری از منابع عمدهی آلایندهی هوای شهر اصفهان به شمار میرود. از روشهای رایج برای پیشبینی و برآورد آلودگ أکثر
زمینه و هدف: شهر اصفهان به دلیل شرایط جغرافیایی خاص، توپوگرافی و ازدیاد مواد آلاینده از آلودهترین شهرهای ایران محسوب میشود. صنایع، ترافیک، آلایندههای خانگی و تجاری از منابع عمدهی آلایندهی هوای شهر اصفهان به شمار میرود. از روشهای رایج برای پیشبینی و برآورد آلودگی هوا روشهای درونیابی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی الگوهای پراکنش و مدلسازی ذراتمعلق PM2.5 و PM10 هوای شهر اصفهان با استفاده از روشهای درون یابی IDW و Cokriging است.
روش بررسی: در راستای این پژوهش، غلظت آلایندههای PM2.5 و PM10 در فصول زمستان و تابستان سال های 1396و1397 در 137 نقطه از محدودهی شهری به صورت مسیری خطی و بهوسیلهی دستگاه پرتابل اندازهگیری ذرات معلق آلودگی هوا (مدل CEM) اندازهگیری شد. نقشههای پهنهبندی برای هر آلاینده در دو فصل سرد و گرم در محیط Arc GIS 10.6 تهیه شد. بهمنظور فرآیند صحتسنجی 30% از دادهها به صورت تصادفی کنار گذاشته شد. همچنین مقادیر RMSE در هر دو روش درونیابی مذکور موردمقایسه قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بهدستآمده در مورد توزیع آلایندهها با منابع انتشار مهم ازجمله مناطق با ترافیک بالا و بعضی از مناطق نزدیک به مسیر رودخانهی زاینده رود مطابقت داشت. روش Cokriging از نظر مقادیر RMSE کمتر از روش IDW عملکرد بهتری داشت اگرچه در فرآیند صحتسنجی، بین برازش روش های IDW و Cokriging اختلاف چندانی مشاهده نشد.
بحث و نتیجهگیری: در نقشههای پهنه بندی، نقاط داغ آلودگی (حداکثرغلظت) در مناطق مرکزی محدوده مطالعاتی مشاهده شد که سهم عمده ای از آن به تردد بسیار وسایل نقلیه در سطح شهر اختصاص دارد.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: هیدروگراف معرف و نقشههای تغییرات سطح آب زیرزمینی آبخوان کاشان نشان میدهد که طی سال های 81 تا 90، سطح ایستابی با متوسط عمق 06/72متر به طور متوسط حدود 5/5متر افت داشته است. با توجه به اینکه نمونهبرداری از تمام نقاط محدوده مطالعاتی مقدور نیست، روشهای پهنه أکثر
زمینه و هدف: هیدروگراف معرف و نقشههای تغییرات سطح آب زیرزمینی آبخوان کاشان نشان میدهد که طی سال های 81 تا 90، سطح ایستابی با متوسط عمق 06/72متر به طور متوسط حدود 5/5متر افت داشته است. با توجه به اینکه نمونهبرداری از تمام نقاط محدوده مطالعاتی مقدور نیست، روشهای پهنهبندی ابزاری قدرتمند در تخمین تغییرات مکانی و زمانی دادهها است. هدف از این تحقیق مدلسازی تراز، عمق و تغییرات مکانی و زمانی سطح آب های زیرزمینی آبخوان کاشان بر اساس استفاده از تکنیک اعتبار سنجی متقابل روشهای مختلف درونیابی قطعی و زمینآماری در محیط GIS میباشد.
روش بررسی: بدین منظور اطلاعات سطح آب زیرزمینی 67 چاه مشاهدهای در محدوده منطقه مورد نظر طی سال های 81 تا 90 برای تهیه نقشه سطح آب زیرزمینی آبخوان کاشان مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند. برای ارزیابی کارآیی روش های مختلف درونیابی و انتخاب بهترین روش، از تکنیک اعتبار سنجی متقابل استفاده شده است و معیار های میانگین خطای انحراف (MBE)، میانگین خطای مطلق (MAE)، ریشه دوم میانگین مربعات خطا (RMSE) و R2 برای ارزیابی روش های مختلف به کار گرفته شده اند.
نتایج: نتایج ارزیابی روشهای مختلف درون یابی نشان داد که توابع چندجملهایموضعی با MBE = 0.444، MAE = 13.19، RMSE = 20.29 و R2 = 0.999 بیشترین دقت در مدلسازی مکانی را دارا بود.
نتیجهگیری: همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که مناطق مسکونی با جمعیت بالا به دلیل تشدید بالای تغذیه خالص از طریق چاههای دفع فاضلاب خانگی و نواحی جنگلی باعث افزایش سطح آب زیرزمینی و فعالیتهای صنعتی، کشاورزی و استحصال آب باعث کاهش شدید سطح آب زیرزمینی شده است
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: انتخاب روش درون یابی مناسب فاکتور مهمی در تحلیل سطح است و تحلیلی سخت در تحلیل زمین آماری محســوب می شود چون روش های مختلف درون یابی می تواند منجر به نتایج نهایی مختلف شود. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی کارایی روش های مختلف درون یابی در تعیین الگوی مکانی غ أکثر
زمینه و هدف: انتخاب روش درون یابی مناسب فاکتور مهمی در تحلیل سطح است و تحلیلی سخت در تحلیل زمین آماری محســوب می شود چون روش های مختلف درون یابی می تواند منجر به نتایج نهایی مختلف شود. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی کارایی روش های مختلف درون یابی در تعیین الگوی مکانی غلظت کادمیوم، روی و مس در خاک سطحی است.
روش بررسی: در مجموع 135 نمونه خاک سطحی از شهرستان آران و بیدگل جمعآوری شد و غلظت کادمیوم، روی و مس در نمونهها تعیین گردید؛ سپس با استفاده از روش های مختلف درون یابی شامل کریجینگ معمولی، کوکریجینگ، وزن دهی معکوس فاصله، چند جمله ای موضعی و توابع پایه شعاعی، تغییرات مکانی غلظت عناصر در خاک سطحی شهرستان آران و بیدگل ارزیابی شد. ارزیابی متقابل و آماره های MSE، MBE،RMSE ، NSE و PBIAS به منظور صحت سنجی روش ها استفاده شد.
یافته ها: طبق نتایج ارزیابی متقابل روش کریجینگ معمولی (مدل کروی) دارای بهترین کارایی برای برآورد غلظت کادمیوم و مس و روش کریجینگ معمولی (مدل نمایی) دارای بهترین کارایی برای برآورد غلظت روی در خاک این منطقه بود. همچنین با افزایش توان وزن دهی در روش چند جمله ای موضعی (LPI)، برای عناصر کادمیوم و مس، صحت درون یابی افزایش و برای عنصر روی، صحت درون یابی کاهش یافت؛ در حالی که با افزایش توان وزن دهی در روش وزن دهی معکوس فاصله [1](IDW)، صحت درون یابی برای عناصر کادمیوم و روی کاهش و برای عنصر مس افزایش یافت.
بحث و نتیجه گیری: اگرچه تمام روش های آزموده شده دارای صحت پیش بینی غلظت میانگین فلزات بودند اما با توجه به شاخص های ارزیابی متقابل، روش کریجینگ عملکرد بهتری نسبت به سایر روش ها داشت.
3- Inverse Distance Weighted
تفاصيل المقالة
آب زیرزمینی به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک یکی از مهم ترین منابع تامین کننده آب شرب به حساب می آید. برخلاف تصور عمومی در این مناطق، منابع آبی بیش تر از نظر کیفیت با مشکل روبرو است تا کمیت، بنابراین پایش روند کیفیت آب و شناسایی منابع آلوده کننده آن، همواره به عنوان یکی أکثر
آب زیرزمینی به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک یکی از مهم ترین منابع تامین کننده آب شرب به حساب می آید. برخلاف تصور عمومی در این مناطق، منابع آبی بیش تر از نظر کیفیت با مشکل روبرو است تا کمیت، بنابراین پایش روند کیفیت آب و شناسایی منابع آلوده کننده آن، همواره به عنوان یکی از دغدغه های اصلی پژوهش گران این نواحی به شمار می رود. در این پژوهش به منظور شناسایی نواحی آلوده کننده آب زیرزمینی، اقدام به شناسایی نواحی محتمل تغذیه سفره آب آبخوان دشت تهران-کرج شده است. بدین منظور پس از استخراج آمار مربوط به سطح تراز آب زیرزمینی، از روش های مختلف درون یابی و زمین آمار برای تولید تصویر سطح تراز استفاده شده است. دو نرم افزار Gstat و تحلیل گر زمین آمار برای انجام این مطالعات بکار گرفته شده اند، سپس عملکرد و توان هر کدام در تولید تصاویر سطح مورد ارزیابی قرار گرفته است. با استفاده از روش های مختلف آماری، عملکرد مدل های درون یابی مورد سنجش قرار گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش نرم افزار تحلیل گر زمین آمار انعطاف بهتری برای انجام تحلیل های ویژه بر روی داده ها نشان داد. بر اساس روش داده های تعلیمی و آزمون، روش های درونیابی بسیار به یکدیگر شبیه نشان دادند، اما خروجی تصاویر سطحی از منظور شبیه سازی حرکت آب زیرزمینی و هیستوگرام تصاویر با یکدیگر بسیار متفاوت به نظر می رسید. در نهایت بر اساس مقایسه خروجی مدلها با واقعیت زمینی، مناسب ترین روش، کریجینگ کلی نشان داد. بر همین اساس تصاویر سطح تراز در مقاطع مختلف زمانی بوسیله روش مذکور تولید و در نهایت با شبیه سازی جهت جریان آب زیرزمینی محتمل ترین نواحی تغذیه آبخوان شناسایی گردید.
تفاصيل المقالة
شوری یکی از عوامل مهم محدودیت کاربری اراضی در مناطق خشک و نیمهخشک است که میتواند با تغییر نوع تاج پوشش و زیستتوده گیاهی، باعث کاهش تولیدات منابع طبیعی شود. در این پژوهش برای انتخاب بهترین شاخص ماهوارهای شوری از تصاویر ماهوارهای لندست (سال 2014) استفاده شد. نمونهبر أکثر
شوری یکی از عوامل مهم محدودیت کاربری اراضی در مناطق خشک و نیمهخشک است که میتواند با تغییر نوع تاج پوشش و زیستتوده گیاهی، باعث کاهش تولیدات منابع طبیعی شود. در این پژوهش برای انتخاب بهترین شاخص ماهوارهای شوری از تصاویر ماهوارهای لندست (سال 2014) استفاده شد. نمونهبرداری از عرصه در شهریورماه سال 1393 انجام شد. به این منظور ابتدا با استفاده از 77 نقطه اندازهگیری، نقشههای پراکنش سدیم، منیزیم، پتاسیم، کلسیم، هدایت الکتریکی و اسیدیته به روش درونیابی کریجینگ در نرمافزار ArcGIS®9.3 تهیه گردید. سپس با استفاده از روش رگرسیون فضایی، همبستگی بین نقشههای تولید شده با 10 شاخص به دست آمده از تصاویر ماهوارهای لندست مورد بررسی قرار گرفت. همچنین نقشههای پراکنش سدیم، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، هدایت الکتریکی، اسیدتیه، شوری و قلیائیت تهیه و مدلهای رگرسیونی مناسب ارائه گردید. نتایج نشان میدهد که برای آشکارسازی پراکنش هدایت الکتریکی و سدیم، با توجه به ضریب همبستگی شاخصهای شوری و شاخص شوری ملایر مناسب است. همچنین جهت آشکارسازی پراکنش منیزیم، کلسیم و پتاسیم در منطقه مورد مطالعه به دلیل بالا بودن ضریب همبستگی به میزان 88/0 میتوان از شاخص شوری استاندارد شده استفاده کرد. نتایج نشان میدهد که به دلیل معنادار نبودن رگرسیون فضایی مربوط به مطالعه قلیائیت خاک، امکان استفاده از این معادلهها وجود ندارد. همچنین نتایج نشان میدهد که به طور کلی برای بررسی عناصر اندازهگیری شده، میتوان از شاخص شوری استاندارد شده استفاده کرد. با توجه به رابطه رگرسیونی بین شاخصهای استخراج شده و نقشههای تهیه شده در مطالعات میدانی، مدلهای بهینه برای تهیه نقشههای شوری منطقه مورد مطالعه، تعیین و کالیبره شدند. بر اساس اطلاعات ماهوارهای مدلهای به دست آمده در این مطالعه برآورد مناسبی از عناصر مورد مطالعه داشتتند زیرا ضریب همبستگی آنها قابل قبول است. با تکمیل، گسترش و بسط یافتههای این تحقیق میتوان به پهنهبندی اراضی با استفاده از تصاویر ماهوارهای و بدون نیاز به نمونهبرداری پرداخت. این فن ضمن فراهم آوردن دقت بیشتر میتواند هزینههای نمونهبرداری را نیز به حداقل برساند.
تفاصيل المقالة
آلودگی هوا، به عنوان یکی از مهمترین مشکلات زیست محیطی شهرها نمودی از باز خورد فعالیتهای ناپایدار انسانی در سیستمهای شهری محسوب میشود. تشخیص مشکلات ناشی از اثرات آلودگی در شهرها، ناکارآمدی برنامههای شهری مبتنی بر رهیافتهای سنتی در مواجهه با اثرات آن و پیشبینی دقیق أکثر
آلودگی هوا، به عنوان یکی از مهمترین مشکلات زیست محیطی شهرها نمودی از باز خورد فعالیتهای ناپایدار انسانی در سیستمهای شهری محسوب میشود. تشخیص مشکلات ناشی از اثرات آلودگی در شهرها، ناکارآمدی برنامههای شهری مبتنی بر رهیافتهای سنتی در مواجهه با اثرات آن و پیشبینی دقیق مناطق آلوده به عنوان بخشی از گامهای مناسب میتواند اطلاعات مفیدی را برای برنامهریزان جهت مقابله با این مسئله ارائه نماید. در این مقاله، با توجه به معضل آلودگی هوا برای شناسایی دقیقتر وضعیت مناطق 22 گانه شهر تهران و روند آلودگی، اقدام به ارائه نقشههای پهنهبندی مناسب درطی سالهای (1390-1395) شده است. هدف حرکت از تصورات ذهنی و خیالی به واقعگرایی است. روش تحقیق مطالعه "توصیفی- مقطعی" بوده و در آن به تحلیل فضایی میانگین (AQI) سالانه، ارائه شده توسط ایستگاههای سنجش آلودگی هوا در شهر تهران پرداخته شده است. ابتدااز آمارهای روزانه آلودگی هوا بر اساس شاخص (AQI) طی سالهای مزبور در شهر تهران میانگین گرفته و سپس در محیط (GIS) با استفاده از روش درونیابی (IDW) نقشههای پهنهبندی آلودگی هوا بدست آمد. همچنین با مدل آماری ضریب همبستگی اسپیرمن رابطه میان دو متغیر تصادفی ارتفاعات و آلودگی هوا بررسی شد. سپس با تحلیل نقشههای مزبور آلودهترین مناطق شهری و دلایل آن بیان گردید. نتایج نشان داد که بیشترین پهنه آلودگی هوای تهران طی سالهای مزبور"مناطق مرکزی و جنوب غربی" شهر تهران میباشد، رابطه معنی دار بین عامل ارتفاع و آلودگی هوای تهران وجود ندارد. بدین ترتیب با استفاده از شناسایی و تعمیمپذیری نظریه این پژوهش در خصوص آلودگی میسر شد و در نهایت با توجه به مناطق بیشتر آلوده شهر تهران، راه حلهای سیستماتیک کارا ارائه گردید.
تفاصيل المقالة
مقدمه: آلودگی هوا بهعنوان یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر محیطزیست بهویژه در شهرهای بزرگ سبب بروز مشکلات بسیاری برای ساکنین شده است. از طرفی فضاهای سبز بهعنوان یکی از عناصر مورد تأکید در بوم گرایی شهری، نقش مهمی در کاهش آلودگی هوا دارند. به همین جهت بررسی نوع و شدت أکثر
مقدمه: آلودگی هوا بهعنوان یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر محیطزیست بهویژه در شهرهای بزرگ سبب بروز مشکلات بسیاری برای ساکنین شده است. از طرفی فضاهای سبز بهعنوان یکی از عناصر مورد تأکید در بوم گرایی شهری، نقش مهمی در کاهش آلودگی هوا دارند. به همین جهت بررسی نوع و شدت ارتباط بین فضای سبز شهری و آلودگی هوا می تواند میزان تأثیرگذاری سبزینگی شهری را بر آلاینده ها نمایان سازد.
هدف: هدف اصلی پژوهش، بررسی ارتباط بین فضای سبز و تغییرات آلایند ه های هوا به تفکیک مناطق در کلانشهر تهران با تأکید بر بوم گرایی شهری است.
روششناسی تحقیق: این پژوهش از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی و ازلحاظ کاربست نتایج، کاربردی و ازلحاظ روششناسی، آمیخته (کمی -کیفی) است. در این پژوهش از روش توابع درونیابی در نرمافزار ArcMap 10.7 و تحلیل رگرسیونی در نرمافزار SPSS21 استفادهشده است. بهمنظور تحلیل یکپارچه وضعیت موجود متغیرهای دارای رابطه رگرسیونی و تعیین اولویت اقدام به تفکیک مناطق، کدگذاری کیفی در چهار سطح از زیاد به کم صورت گرفته است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر تهران است.
یافته ها: یافته ها حاکی از این است که رابطه ی معکوس و معناداری بین فضای سبز و آلایندههای CO، SO2و PM2.5 وجود دارد. با سطح اطمینان بالای 95 درصد، میزان تأثیرگذاری فضای سبز بر آلایندههای CO، SO2و PM2.5 بر اساس ضریب بتا به ترتیب 500/0-، 508/0- و 452/0- میباشد. نتایج حاصل از کدگذاری کیفی وضعیت موجود متغیرهای دارای رابطه رگرسیونی نشان می دهد که مناطق 9، 10، 18 و 21 به علت سطح کم فضای سبز و غلظت بالای آلایندههای مذکور، در دسته اولویت اقدام اول برای اجرای پیشنهادها قرار می گیرند.
نتایج: نتایج نشان داد که وجود فضای سبز بر تغییرات غلظت تمامی آلایندههای هوا تأثیرگذار نیست و صرفاً سه آلاینده CO، SO2و PM2.5 را در تهران تحت تأثیر قرار میدهد. درنهایت علی رغم ضرورت پیشنهادهایی با هدف کنترل منابع آلوده کننده ی هوا، تمرکز این پژوهش بر پیشنهادهایی با محوریت فضای سبز بهمنظور کاهش آلایندههای موجود در هوا و بر اساس اولویت اقدام مناطق می باشد. این پیشنهادها در قالب رویکردهای از بالا به پایین و از پایین به بالا و در دو بازه زمانی کوتاهمدت و بلندمدت ارائهشدهاند.
تفاصيل المقالة
کشاورزی اصلی ترین رکن تامین نیازهای غذایی یک جامعه بوده و عاملی تعیین کننده در بی نیازی از انواع مواد غذایی و مواد اولیه صنایع وابسته محسوب می شود. در این زمینه تولید روغن های گیاهی دارای ارزش اقتصادی بوده و از نظر غذایی نیز حائز اهمیت می باشد. در این پژوهش با استفاده ا أکثر
کشاورزی اصلی ترین رکن تامین نیازهای غذایی یک جامعه بوده و عاملی تعیین کننده در بی نیازی از انواع مواد غذایی و مواد اولیه صنایع وابسته محسوب می شود. در این زمینه تولید روغن های گیاهی دارای ارزش اقتصادی بوده و از نظر غذایی نیز حائز اهمیت می باشد. در این پژوهش با استفاده از 16 پارامتر برای پهنه بندی کشت زیتون استفاده شده است که 12پارمتر اقلیمی استان طی دوره 20 ساله (2010-1990) از 14 ایستگاه سینوپتیک استان که 5 ایستگاه در درون منطقه و 9 ایستگاه به عنوان ایستگاهای کمکی و 4 پارامتر زمینی مورد استفاده قرار گرفته است. دادهای از طریق سازمان هواشناسی مازندران و سازمان زمین شناسی و سازمان جغرافیایی و منابع طبیعی استان گردآوری شد. بعد از آن به تهیه پایگاه اطلاعات مورد نیاز پرداخته شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای گرافیک مبنا مانند ARC GIS10 و آمار مبنا شامل PASW و choiseexpert استفاده گردیده است. همچنین جهت عملیات پهنه بندی عناصر اقلیمی مؤثر در کشت زیتون از روش های زمین آمار و مدل های کریجینگ و IDW استفاده شده و برای تعیین ارزابی بهترین مدل، از نیم تغییر نگار استفاده گردیده است. همچنین جهت تلفیق و استخراج وزن های مؤثر در عملیات مکان یابی از مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و روش INDEX OVERLAY استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مدل های کریجینگ معمولی و ساده با سه تابع دایره ای،کروی و گوسین بهترین مدل ها جهت پهنه بندی بوده که انتخاب گردیدند. همچنین با توجه به تلفیق نقشه ها و استخراج مناطق مستعد جهت کشت زیتون، نتایج نشان می دهد که بهترین منطقه برای کشت مناطق مرتفع عباس آباد تنکابن بین ارتفاعات (400-800) متر دامنه های رو جنوب این منطقه میباشد.مناطق اهمیت بسیارقوی تا فوق العاده قوی 124/3944 هکتار، اهمیت بسیارقوی 26/28396 هکتار، اهمیت قوی تا بسیار قوی7/132906هکتار، اهمیت قوی2/353788هکتار را دارا می باشند. این نتایج دال بر مستعد بودن منطقه از لحاظ شرایط اقلیمی جهت کشت محصول زیتون می باشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications