• فهرس المقالات انسدادی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - مطالعه تجربی اثرات حفاظتی کروسین (Crocin) بر نفروپاتی ناشی از انسداد کامل یک‌طرفی حالب در موش صحرایی
        رامین کفاشی‌الهی، داریوش مهاجری .
        هرگونه اختلال در جریان طبیعی ادرار به نفروپاتی انسدادی منجر می‌شود. هدف این مطالعه، ارزیابی تاثیر کروسین بر کلیه متعاقب انسداد کامل یک طرفه حالب در موش صحرایی بود.40 سر موش صحرایی نر ویستار به طور تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. گروه های اول و دوم به ترتیب، شاهد و أکثر
        هرگونه اختلال در جریان طبیعی ادرار به نفروپاتی انسدادی منجر می‌شود. هدف این مطالعه، ارزیابی تاثیر کروسین بر کلیه متعاقب انسداد کامل یک طرفه حالب در موش صحرایی بود.40 سر موش صحرایی نر ویستار به طور تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. گروه های اول و دوم به ترتیب، شاهد و شم در نظر گرفته شدند. در گروه سوم، حالب طرف چپ با جراحی مسدود شد. در گروه چهارم بعد از انسداد حالب چپ، روزانه mg/kg50 کروسین به مدت پانزده روز گاواژ شد. در پایان، نمونه‌ خون جهت اندازه‌گیری اوره، اسید اوریک و کراتینین سرم اخذ شد. مالون دی آلدئید و گلوتاتیون احیاء به منظور ارزیابی فعالیت رادیکال های آزاد و فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز جهت تعیین وضعیت آنتی‌اکسیدانی در هموژنات بافت کلیه چپ اندازه گیری شد. آسیب شناسی بافتی کلیه چپ برای تائید یافته های بیوشیمیایی انجام شد. اختلافات بین گروه ها توسط آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و پس آزمون توکی در سطح معنی داری 05/0p< تعیین شد. انسداد یک طرفه حالب، باعث افزایش معنی دار اوره، اسید اوریک و کراتینین سرم و مالون دی آلدئید کلیه و همچنین کاهش معنی دار آنتی اکسیدان ها و گلوتاتیون احیاء کلیه شد. تیمار با کروسین به طور معنی داری مقادیر افزایش یافته مارکرهای سرمی آسیب کلیه و مالون دی آلدئید بافت کلیه را کاهش داد و آنتی اکسیدان ها و گلوتاتیون احیاء کاهش یافته کلیه را به مقدار طبیعی برگرداند. آسیب شناسی کلیه، تغییرات ایجاد شده توسط انسداد حالب و اثرات محافظتی کروسین را مورد تائید قرار داد. نتایج نشان داد کروسین اثرات محافظتی خود را در انسداد یک طرفی حالب، احتمالاً از طریق خواص آنتی اکسیدانی اعمال می کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بررسی همخوان انسدادی ملازی درگویش نی‌ریزی بر اساس ویژگی‌های آکوستیکی
        فرشته محمدپور مهرزاد منصوری
        یکی از جایگاه‌هایی که در اغلب زبان‌ها تمایلی به تولید همخوان از آن نیست، جایگاه تولید ملازی است. تعداد اندکی از زبان‌هایی که در این جایگاه، همخوان تولید می‌کنند تنها دارای یک همخوان انسدادی‌اند. در خصوص زبان فارسی، اکثر دستورنویسان و زبان‌شناسان بر این نکته توافق دارند أکثر
        یکی از جایگاه‌هایی که در اغلب زبان‌ها تمایلی به تولید همخوان از آن نیست، جایگاه تولید ملازی است. تعداد اندکی از زبان‌هایی که در این جایگاه، همخوان تولید می‌کنند تنها دارای یک همخوان انسدادی‌اند. در خصوص زبان فارسی، اکثر دستورنویسان و زبان‌شناسان بر این نکته توافق دارند که در این زبان، گونۀ معیار تنها یک واج انسدادی ملازی وجود دارد و این واج انسدادی ملازی، همخوان انسدادی ملازی واکدار است که می‌تواند در بافت‌های مختلف، واج‌گونه‌های متفاوتی تولید کند. به‌رغم این وضعیت در گونۀ معیار، در برخی از گونه‌ها به نظر می‌رسد که دو همخوان ملازی وجود دارد. پژوهش پیش رو می‌کوشد تا با بررسی ویژگی آکوستیکی همخوان انسدادی ملازی در گویش نی‌ریزی این مهم را ارزیابی کند. داده‌های موجود در این پژوهش، گفتار گویشورانی است که با استفاده از نرم‌افزار PRAAT ، تجزیه و تحلیل شده است. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که در این گویش، علاوه بر واج /G/، واج /q/ که در برخی از دوره‌های تطور زبان فارسی دیده شده است، وجود دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - فرایند واجی تقویت در برخی از گویش‌های استان اصفهان
        مجید طامه
        پژوهش حاضر به بررسی فرایند واجی تقویت در برخی از گویش‌های استان اصفهان اختصاص دارد. برای انجام این تحقیق داده‌های بیست و چهار گویش‌ که در استان‌ اصفهان و به‌ویژه در شهرستان‌های کاشان و نطنز رایج‌اند، بررسی شده‌است. گویش‌های بررسی‌شده از دستۀ گویش‌های مرکزی ایران به‌شمار أکثر
        پژوهش حاضر به بررسی فرایند واجی تقویت در برخی از گویش‌های استان اصفهان اختصاص دارد. برای انجام این تحقیق داده‌های بیست و چهار گویش‌ که در استان‌ اصفهان و به‌ویژه در شهرستان‌های کاشان و نطنز رایج‌اند، بررسی شده‌است. گویش‌های بررسی‌شده از دستۀ گویش‌های مرکزی ایران به‌شمار می‌آیند. فرایند واجی تقویت دارای انواع متفاوتی مانند واک‌رفتگی، انسدادی‌شدگی، درج، مشدّدسازی و غیره است که گونه‌های متفاوتی از آن در گویش‌های مورد مطالعه به‌کار رفته‌است. در این تحقیق سعی بر آن است تا انواع فرایندهای واجی تقویت در برخی از گویش‌های اصفهان، کاشان و نطنز مشخص شود و دامنۀ عملکرد و بسامد آن‌ها تعیین گردد. همچنین، سعی شده‌است تا مشخص شود فرایند تقویت در چه بافت‌ها و جایگاه‌هایی روی می‌دهد. روش پژوهش حاضر توصیفی ـ تحلیلی است. برخی از نتایج این پژوهش عبارتند از: 1) پربسامدترین فرایند آوایی تقویت در گویش‌های مورد مطالعه، واک‌رفتگی است؛ 2) انسدادی‌شدگی، دومین فرایند معمول تقویت در این گویش‌هاست؛ 3) فرایند آوایی درج نیز پدیده‌ای بسیار معمول در گویش‌های بررسی‌شده است و در فرایند تقویت، درج همخوان، پربسامدتر از درج واکه است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - برخی فرایندهای واجی در 15 گونه زبانی استان کرمان
        عالیه کرد زغفرانلو کامبوزیا پریا رزم دیده
        پژوهش حاضر به بررسی برخی فرآیند های واجی مانند درج، انسدادی شدگی و سایشی شدگی در 15 گونه ی زبانی استان کرمان از جمله بافت، بردسیر، بم، جیرفت، رابُر، رفسنجان، رودبار جنوب، زرند، سیرجان، شهربابک، کرمان، کهنوج، گلباف، گوغِر و میمند بر اساس نظریه ی زایشی پرداخته است.برخی از أکثر
        پژوهش حاضر به بررسی برخی فرآیند های واجی مانند درج، انسدادی شدگی و سایشی شدگی در 15 گونه ی زبانی استان کرمان از جمله بافت، بردسیر، بم، جیرفت، رابُر، رفسنجان، رودبار جنوب، زرند، سیرجان، شهربابک، کرمان، کهنوج، گلباف، گوغِر و میمند بر اساس نظریه ی زایشی پرداخته است.برخی از نتایج حاصل عبارتند از: 1- بعد از حذف همخوان سایش چاکنایی پایانی /h/، اگر واژه ی بعدی با واکه آغاز شود، یکی از غلت های [j] یا [w] درج می شود که نوع غلت در جایگاه میان دو واکه، به مشخصه های واکه ی افزوده شده یعنی واکۀ دوم بستگی دارد. 2- در گونه های زبانی استان کرمان همخوان انسداد چاکنایی [?] در ابتدای واژه برای ترمیم ساخت هجا درج می شود تا واژه با واکه شروع نشود. توزیع این همخوان در گونه های زبانی مذکور ناقص است ، به طوری که در موضع میانی و پایانی واژه ها دیده نمی شود. 3- در برخی از گونه های کرمانی همخوان پیوسته، ملازی و واک دار [R] جایگزین جفت انسدادی خود /G/ در فارسی معیار در پایان واژه یا هجا می شود، به طوری که نوعی فرایند سایشی شدگی محسوب می شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - تاثیر یک وهله فعالیت رکاب زدن همراه و بدون محدودیت جریان خون بر غلظت‌های سرمی تستوسترون، کورتیزول و فاکتور نکروز توموری آلفا در مردان سالم
        عیدی علیجانی مهسا محسن زاده فاطمه آقاسی
        هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر یک وهله فعالیت رکاب زدن همراه و بدون محدودیت جریان خون بر غلظت های سرمی هورمون تستوسترون، کورتیزول و فاکتور نکروز توموری آلفا در مردان سالم بود. بدین منظور 16 نفر از اعضای باشگاه آر 8 نیاوران انتخاب شدند. آزمودنی‌ها بر اساس توان به دو گروه أکثر
        هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر یک وهله فعالیت رکاب زدن همراه و بدون محدودیت جریان خون بر غلظت های سرمی هورمون تستوسترون، کورتیزول و فاکتور نکروز توموری آلفا در مردان سالم بود. بدین منظور 16 نفر از اعضای باشگاه آر 8 نیاوران انتخاب شدند. آزمودنی‌ها بر اساس توان به دو گروه رکاب زدن همراه با انسداد عروق پا و رکاب زدن بدون انسداد تقسیم شدند. جلسه تمرین شامل 3 وهله سه دقیقه ای رکاب زدن با شدت 50 درصد Wmax بود که بین هر وهله 30-45 ثانیه استراحت وجود داشت. گروه بدون انسداد نیز همین پروتکل را انجام داد با این تفاوت که در این گروه هیچ محدودیت جریان خونی وجود نداشت. خونگیری 24 ساعت قبل از شروع دوره تمرینی و 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون T مستقل و T وابسته در سطح معناداری (05/0 p <) استفاده شد. نتایج نشان داد تغییرات درون گروهی تستوسترون و TNF-α در گروه انسداد و گروه بدون انسداد تغییرات معناداری را نشان نداد (05/0p ≥ ). همچنین تغییرات بین گروهی نشان دهنده عدم تفاوت بین دو گروه بود (05/0p ≥ ). تغییرات درون گروهی کورتیزول در گروه انسداد (05/0p ≤ ) بطور معناداری افزایش و در بدون انسداد (05/0p ≥ ) تغییر معناداری نشان نداد. تغییرات بین گروهی نشان دهنده تفاوت بین دو گروه بود (05/0p ≤ ). پژوهش حاضر نشان داد که فعالیت انسدادی به نسبت همان فعالیت بدون انسداد در پاسخ بر سطح سرمی تستوسترون و TNF-α در مردان سالم تاثیر معناداری نداشته است ولی این تفاوت در میزان کورتیزول معنادار بود. در نتیجه افرادی که تمایلی به انجام تمرینات شدید و طولانی ندارند می توانند جهت افزایش تستوسترون و کاهش عوامل التهابی با استفاده از تمرین محدودیت جریان خون و با یک شدت کمتر، به این امر نائل شوند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - تاثیر فاکتور سلول بنیادی و رتینوئیدها در تمایز سلول های اسپرماتوگونی بافت بیضه رت بالغ مدل آزواسپرمی انسدادی
        مهناز نسیمی اسماعیل فتاحی سید غلامعلی جورسرایی مریم غلامی تبار طبری ابراهیم ذبیحی نیشابوری
        رتینوئیدها و فاکتور سلول بنیادی نقش مهمی در تکثیر، بقا و تمایز سلول های بنیادی به اسپرم ایفا می کنند. لذا در این مطالعه اثر فاکتور سلول بنیادی و رتینوئیدها بر تکثیر و تمایز سلول های اسپرماتوگونی در لوله های اسپرم ساز بیضه رت بالغ مدل آزواسپرمی انسدادی با استفاده از سیست أکثر
        رتینوئیدها و فاکتور سلول بنیادی نقش مهمی در تکثیر، بقا و تمایز سلول های بنیادی به اسپرم ایفا می کنند. لذا در این مطالعه اثر فاکتور سلول بنیادی و رتینوئیدها بر تکثیر و تمایز سلول های اسپرماتوگونی در لوله های اسپرم ساز بیضه رت بالغ مدل آزواسپرمی انسدادی با استفاده از سیستم کشت بافت مورد ارزیابی قرار گرفته است. قطعات بافت بیضه در محیط کشت مکمل با رتینوئیدها یا فاکتور سلول بنیادی و یا ترکیبی از هر دو در شرایط دمای 5/34 درجه سانتی گراد و دی اکسید کربن 5 درصد به مدت 25، 30 و 35 روز کشت داده شدند. سپس مقاطع بافتی تهیه شده در زمان های مذکور به وسیله رنگ آمیزی پاس و هماتوکسیلین مورد ارزیابی مورفولوژیکی قرار گرفتند. شمارش سلولی در واحد سطح با استفاده از نرم افزارImageJ و تجزیه و تحلیل آماری، با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه، ANOVA و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت و لایدیگ در روز 25، 30 و 35 کشت و همچنین تعداد سلول اسپرماتید گرد و دراز در روز 35 کشت در بافت بیضه آزواسپرمی انسدادی در مقایسه با گروه های تجربی و کنترل افزایش معنی دار داشتند (001/0>p ). بررسی هیستولوژیک بافت بیضه در شرایط مختلف کشت، تغییرات پاتولوژیک را در سلول های سازنده اپی تلیوم نشان داد. رتینوئیدها در روز 35 کشت در مقایسه با فاکتورهای دیگر در حفظ و تکثیر رده های سلولی فرایند اسپرماتوژنز نقش مؤثرتری داشتند. از آنجائیکه این فاکتورها به تنهایی عامل القا تکثیر و تمایز نیستند، بنابراین بهینه سازی محیط کشت جهت دستیابی به اسپرم بالغ پیشنهاد می شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - مقایسه یافته‌های MRCP و ERCP در بررسی ایکتر انسدادی در بیماران مراجعه کننده به مرکز تصویربرداری پارسیان و بیمارستان امام رضا (ع) در طی سال‌های 1390 الی 1392
        سعید نقیبی نیلوفر نصرآبادی عباس اسماعیل زاده
        مقدمه: ایکتر انسدادی نوعی از ایکتر می باشد که به علت انسداد در جریان صفرا از کبد تا دئودنوم ایجاد می شود. ایکتر انسدادی در غرب به عنوان یک بیماری شایع در 15% افراد وجود دارد و دارای علل متعددی شامل کارسینوم کبدی، کارسینوم سر پانکراس و سنگ های مجاری صفراوی می باشد. اقدام أکثر
        مقدمه: ایکتر انسدادی نوعی از ایکتر می باشد که به علت انسداد در جریان صفرا از کبد تا دئودنوم ایجاد می شود. ایکتر انسدادی در غرب به عنوان یک بیماری شایع در 15% افراد وجود دارد و دارای علل متعددی شامل کارسینوم کبدی، کارسینوم سر پانکراس و سنگ های مجاری صفراوی می باشد. اقداماتی نظیر سونوگرافی، سی اسکن، ERCP ، PTC و جدیدا MRCP جهت تشخیص کمک کننده اند. علی رغم اینکه ERCP به عنوان استاندارد طلایی تشخیصی به کار می رود اما روشی تهاجمی است و صد در صد مناسب نیست. لذا امروزه سعی بر استفاده بیشتر از MRCP شده است. اهداف: هدف از این مطالعه مقایسه یافته های ERCP و MRCP اعم از دیامتر مجاری صفراوی داخل و خارج کبدی، وجود یا عدم وجود دیفکت داخل مجاری، دیامتر مجرای پانکراتیک، وجود یا عدم وجود ضایعات فضاگیر و وضعیت کیسه صفرا می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه بر روی 36 بیمار که در طول 3 سال جهت انجام MRCP به مرکز تصویربرداری پارسیان مراجعه کردند، انجام شد. نتایج تصویربرداری توسط رادیولوژیست ماهر تفسیر و تحلیل شده و در پرسشنامه به ثبت رسید. بعد از اثبات ایکتر انسدادی در بیمار و ثبت اطلاعات فردی در پرسشنامه بیمار تحت ERCP قرار گرفت و نتایج حاصل از آن نیز ثبت شد. در نهایت یافته های این دو روش باهم مقایسه شد. نتایج: در بین 36 بیمار مبتلا به ایکتر انسدادی در طی 3 سال، 13 زن(36.1%) و 23 مرد(63.9%) وجود داشت که میانگین سنی زنان 8/56 سال و مردان 5/61 سال بود. حساسیت و ویژگی روش MRCP در تشخیص ابنرمالیتی دیامتر CBD نسبت به روش ERCP (به عنوان استاندارد طلایی) به ترتیب 97% و 100% بود. حساسیت و ویژگی روش MRCP در تشخیص ابنرمالیتی دیامتر مجرای سیستیک و مجرای کبدی مشترک نسبت به روش ERCP (به عنوان استاندارد طلایی) به ترتیب 100% و 100% بود. حساسیت و ویژگی روش MRCP در تشخیص ابنرمالیتی دیامتر مجرای کبدی داخلی نسبت به روش ERCP (به عنوان استاندارد طلایی) به ترتیب 87% و 100% بود. حساسیت و ویژگی روش MRCP در تشخیص نقص پرشدگی های مجاری صفراوی به ترتیب 71% و 97% بود. حساسیت و ویژگی روش MRCP در تشخیص وجود ضایعات فضاگیر هر دو 100% گزارش شد و حساسیت و ویژگی روش MRCP در تشخیص نقص پرشدگی در کیسه صفرا به ترتیب 100% و 68% بود. بحث و نتیجه گیری: MRCP از حساسیت و ویژگی بالایی برای تشخیص ابنرمالیتی های سیستم صفراوی برخوردار است و نیاز به روش های تصویربرداری تهاجمی که برای مریض عوارض زیاد و هزینه فراوانی را به دنبال دارد، کاهش می دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - اهمیت انسدادهای اختناقی روده بزرگ در کولیک اسب
        علی رضا قدردان مشهدی
        بدون تردید، کولیک یکی از با اهمیت ترین اختلالاتی است که دامپزشکان دست اندرکار تشخیص و درمان بیماریهای اسب، در طول زندگی حرفه ای خود با آن مواجه می شوند. اختلالی که علت 28% موارد مرگ و میر اسبان دانسته شده است. کولیکچیست؟ کولیک که به عنوان درد شکم تعریف می شود بیشتر از أکثر
        بدون تردید، کولیک یکی از با اهمیت ترین اختلالاتی است که دامپزشکان دست اندرکار تشخیص و درمان بیماریهای اسب، در طول زندگی حرفه ای خود با آن مواجه می شوند. اختلالی که علت 28% موارد مرگ و میر اسبان دانسته شده است. کولیکچیست؟ کولیک که به عنوان درد شکم تعریف می شود بیشتر از آن که یک گزینه تشخیصی (بیماری) باشد، مجموعه ای از نشانه های بالینی است که عمدتا به دلیل بیماری های دستگاه گوارش ایجاد می گردد. در عین حال دلایل غیر گوارشی نیر می تواند مسبب بروز آن باشد. این اختلال بر اساس معیارهای مختلف همچون دوره بیماری، عضو درگیر و نوع آسیب وارده به دستگاه گوارش(تقسیم بندی بر اساس سبب شناسی) طبقه بندی می شود. در مورد اخیر، انواع کولیک عبارتند از: آماسی، انفارکتوس غیراختناقی، انسداد غیراختناقی و انسداد اختناقی. کولیک هایانسدادیهمراهبااختناق: در این گروه از انواع کولیک که از جمله بد عاقبت ترین موارد این اختلال دانسته شده است، وجود انسداد در مسیر حرکت رو به عقب ترشحات دستگاه گوارش و مواد غذایی، ضمن ایجاد اتساع، آسیب به خون رسانی این دستگاه را نیز به همراه خواهد داشت. این امر خود از تحت فشار قرار گرفتن مکانیکی سرخرگها و سیاه رگها ناشی می شود. در این حالت ایسکمی پدید آمده، از بین رفتن سد مخاطی روده و آندوتوکسمی را سبب می گردد. باید دانست که ایسکمی/توکسمی، آماس سیستمیک و کلاپس قلبی عروقی از ویژگی های کولیک های انسدادی همراه با اختناق به حساب می آید. به طور کلی، انسدادهای همراه با انفارکتوس از حوادث روده ای همچون توهم رفتگی روده ها و تورشن آنها ناشی می شود. در این گونه موارد، دوره بیماری اغلب کوتاه و درد غیر قابل کنترل است در صورتی که ضایعه به پارگی روده منجر گردد، افسردگی شدید همراه با نشانه های توکسمی و هیپوولمی جایگزین نشانه های درد خواهد شد. جهت تشخیص حوادث روده ای، توشه رکتال، پاراسنتز محوطه شکمی، استفاده از سوند معدی و اولتراسونوگرافی در کنار تعیین PCV و شمارش کل گلبول های سفید قابل توصیه خواهد بود. اگرچه معمولا شمارش تعداد ضربان قلب را روشی با ارزش جهت تعیین شدت کولیک می دانند، اما در مواردی همچون تورشن قولون، میزان این شاخص می تواند به شکل فابل توجه ای گمراه کننده باشد. انسدادهای اختناقی در روده های کوچک و بزرگ امکان وقوع دارند. در سخنرانی مرتیط با این نوشته، ضمن آشنایی با انواع انسدادهای اختناقی روده بزرگ (شامل سکوم، قولون بزرگ و قولون کوچک) ، موردی از آن که در یک راس مادیان حدودا 10 ساله اتفاق افتاده است، به بحث کشیده خواهد شد. تفاصيل المقالة