دین همواره به مثابة یکی از ارکان زندگی انسان، از چشم اندازهای گوناگون مورد ارزیابی و تحلیلقرار گرفته است. مطالعة دین از منظر جامعه شناختی و انسانشناختی از جمله چشم اندازهایی بهشمار میآید که در عصر حاضر با اقبال فراوانی روبه رو شده است. در این میان، از یک سو آراء واندیشه أکثر
دین همواره به مثابة یکی از ارکان زندگی انسان، از چشم اندازهای گوناگون مورد ارزیابی و تحلیلقرار گرفته است. مطالعة دین از منظر جامعه شناختی و انسانشناختی از جمله چشم اندازهایی بهشمار میآید که در عصر حاضر با اقبال فراوانی روبه رو شده است. در این میان، از یک سو آراء واندیشه های بزرگان جامعه شناسی کلاسیک مانند آگوست کنت 3، کارل مارکس 4، امیل دورکیم 5 واسپنسر 6، و از دیگر سو افکار کسانی مانند کلیفورد گیرتز 7 (از انسان شناسان بزرگ روزگار ما) درشکل گیری و بسط جامعه شناسی و انسان شناسی دینی نقش آفرین بوده اند. مقالة حاضر با توجه بهاهمیت جایگاه امیل دورکیم و کلیفورد گیرتز بر آن است تا اندیشه های دین شناسانة آنها را بامحوریت قرار دادن رویکردشان نسبت به دین مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. بدین منظور پیش ازپرداختن به نکتة فوق، به مسائلی نظیر تعریف دین، خاستگاه دین، نقش یا کارکرد دین از منظر آنهااشاره می گردد.
تفاصيل المقالة
چکیده
طی سالهای اخیر، محیطزیست و مسایل و مشکلات مرتبط با آن توجه علوم مختلف را به خود جلب نموده است. تعداد تحقیقات جامعهشناسی و روانشناسی در این زمینه نشاندهنده توجه محققان علوم انسانی به محیطزیست میباشد. بااینحال جامعهشناسی محیطزیست بهعنوان شاخهای از رشته أکثر
چکیده
طی سالهای اخیر، محیطزیست و مسایل و مشکلات مرتبط با آن توجه علوم مختلف را به خود جلب نموده است. تعداد تحقیقات جامعهشناسی و روانشناسی در این زمینه نشاندهنده توجه محققان علوم انسانی به محیطزیست میباشد. بااینحال جامعهشناسی محیطزیست بهعنوان شاخهای از رشتهی جامعهشناسی، بسیار دیر، پا به عرصه نهاد. عدهای دلیل این امر را در اندیشههای پیشروان علوماجتماعی جستوجو نمودهاند و بر همین اساس انگشت اتهام را به سمت آنها نشانه رفتهاند. یکی از این عالمان اجتماعی که مسئول عدمتوجه جامعهشناسی به محیطزیست شناختهشده، دورکیم، جامعهشناس فرانسوی میباشد. در این مطالعه تلاش شده است ضمن بررسی مسأله محیطزیست در اندیشههای دورکیم، به این سؤال پاسخ داده شود که اندیشههای وی چه نقشی در ورود دیرهنگام محیطزیست به جامعهشناسی داشته است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که تعریف مفهوم واقعیات اجتماعی در تفکر دورکیمی و دیدگاه ضد تقلیلگرای او، از مهمترین عوامل نادیده گرفته شدن تأثیرات متغیرهای محیطی بر جامعه بوده است. همچنین بر اساس نتایج این مطالعه، بااینکه دیدگاه دورکیم، تأثیرات نسبتاً گستردهای بر جریان اصلی جامعهشناسی داشته است، از جامعیتی که منتقدین او ادعا کردهاند، برخوردار نبوده و مرزبندی دورکیم با متغیرهای محیطی، پس از او در موارد بسیاری از بین رفته است.
تفاصيل المقالة
آشنایی با رفتار و منش زنان یک امری جمعی و نیازمند فهم جامعهشناختی است. دورکیم نظریه همبستگی را از طریق نمودهای وجدان جمعی مطرح و ادعا می کند که با تراکم مادّی و اخلاقی، جامعه بشرّی مراحل تکامل خود را به سوی پیشرفت و تکثرگرایی طی میکنند. تعارض هویّتی، حالتی فردی اما ا أکثر
آشنایی با رفتار و منش زنان یک امری جمعی و نیازمند فهم جامعهشناختی است. دورکیم نظریه همبستگی را از طریق نمودهای وجدان جمعی مطرح و ادعا می کند که با تراکم مادّی و اخلاقی، جامعه بشرّی مراحل تکامل خود را به سوی پیشرفت و تکثرگرایی طی میکنند. تعارض هویّتی، حالتی فردی اما انعکاسی از حیات جمعی ارزشهای ساختاری-اجتماعی و بازتابدهندۀ مسائل جمعی است. هدف از انجام این نوشتار بررسی ارزش های اجتماعی در رفتار و منش زنان شاهنامه فردوسی با رویکرد جامعه شناختی امیل دورکیم می باشد که با نظر به هویّت اجتماعی زنان، ازدواج و حجاب نگاشته شده است. روش پژوهش در این نوشتار از نوع (توصیفی -تحلیلی –تطبیقی) است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که زنان در شاهنامه فردوسی براساس هویّت زنانه خویش در مقاطع مختلف زندگی نقش های متفاوتی را ایفا میکنند. برخی از دیدگاه های فردوسی که در اشعارش منعکس شده با دیدگاه دورکیم همسو بوده که هر دو، زن و مرد را یکسان در نظر می گیرند. بر طبق نظریۀ همبستگی اجتماعی و همسویی آن با شاهنامه می توان گفت که عوامل اجتماعی از جمله تحصیلات، طبقه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه های جمعی و خردگرایی با ازدواج زود هنگام و یا ازدواج بی پایه مانند: ازدواج با محارم رابطۀ معکوسی دارند. همچنین عواملی چون سنتّی بودن خانواده، بی اعتمادی به خانواده پدری و نابرابریهای جنسیتی با ازدواج زود هنگام و بی پایه رابطه مستقیم دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications