• فهرس المقالات استعاره‌ی مفهومی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - نقد تطبیقی طبقه‌بندی استعاره‌های مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون با طبقه‌بندی جدید با شواهدی از آثار افغانی و ایشی گورو
        ساناز تقی پوری حاجبی کامران پاشائی فخری ( نویسنده مسئول) پروانه عادل زاده
        پژوهش حاضر به نقد و بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر طبقه‌بندی جدید آن می‌پردازد. نظریه‌ی معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون(1980)، به طور نظام‌مند مطرح شد مطالعه‌ی استعاره را به استعاره‌ی مفهومی که هسته‌ی اصلی زبان‌شناسی شناختی است، تبدیل کرد که فرایندهای تفکر و ت أکثر
        پژوهش حاضر به نقد و بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر طبقه‌بندی جدید آن می‌پردازد. نظریه‌ی معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون(1980)، به طور نظام‌مند مطرح شد مطالعه‌ی استعاره را به استعاره‌ی مفهومی که هسته‌ی اصلی زبان‌شناسی شناختی است، تبدیل کرد که فرایندهای تفکر و تجربه‌ی انسان را در بر می‌گیرد. اخیراً به دلیل عدم دسته‌بندی اسم نگاشت‌ها در برخی موارد، طبقه‌بندی جدیدی توسط افراشی و حسامی(1392)، مطرح گردید که بر اساس آن، طبقه‌های ساختاری و هستی‌شناختی در سه طبقه‌ی جدید عینی به ذهنی با زیر طبقات آن، ذهنی به ذهنی و عینی به عینی معرفی گردید. هدف از پژوهش حاضر، نقد و بررسی دو دیدگاه استعاره‌ی مفهومی و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی‌گورو است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی است. یافته‌های تحقیق نشان داد با وجود این که کاربست طبقه‌بندی لیکاف و جانسون، بنیان بسیاری از پژوهش‌های امروزی است، در مواردی پاسخگوی کافی در طبقه‌بندی استعاره‌ها نیست. از این رو کارایی طبقه‌بندی جدید در این پژوهش با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی‌گورو مورد تأیید است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تحلیل استعاره‌های هستی‌شناختی در «حماسه‌ی آرش» مهرداد اوستا، بر اساس الگوی لیکاف و جانسون
        فرشته شاه صنم احمد خواجه ایم ابوالقاسم رحیمی حسن دلبری
        یکی از دستاوردهای زبان‌شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبان‌ها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعاره‌های مفهومی بهره می‌برند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعارۀ مفهومی، با استفاده از حوزۀ مبدأ که حوزه‌ای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزۀ مقصد، که مفهومی أکثر
        یکی از دستاوردهای زبان‌شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبان‌ها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعاره‌های مفهومی بهره می‌برند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعارۀ مفهومی، با استفاده از حوزۀ مبدأ که حوزه‌ای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزۀ مقصد، که مفهومی انتزاعی و غیرملموس است، می‌پردازد.استعاره‌های مفهومی به سه دسته‌ی هستی‌شناختی، جهتی و ساختاری تقسیم شده و استعاره‌های هستی‌شناختی در سه زیرشاخۀ ظرف، شیء/ ماده، شخصیت (تشخیص) جای می‌گیرند. منظومۀ بلند حماسۀ آرش یکی از آثار ارزشمند مهرداد اوستاست که با توجّه به مضمون حماسی خود، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را با یاری گرفتن از استعاره‌های مفهومی بیان کرده است. هدف این پژوهش بررسی استعاره‌های هستی‌شناختی در این اثر حماسی، با شیوۀ توصیفی- تحلیلی است. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش که استعاره‌های هستی‌شناختی در حماسۀ آرش چگونه به کار رفته و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شده‌اند، به این نتیجه دست یافته‌اند که شاعر در پی بیان آه و حسرت خود از روزگار نابسامانی که از جنگ بین ایران و توران، به وجود آمده، حوزه‌های مقصدی همچون روزگار، زمانه، حسرت، هراس، بلا و... را با حوزه‌ها‌ی مبدأ ظرف، اشیاء و اشخاص مفهوم‌سازی نموده است. از آن جهت که ذات حماسه با پویایی و تحرّک همراه است، بیشترین مفهوم‌سازی با حوزۀ مبدأ شخصیت (که به مفاهیم انتزاعی، جان و حرکت می‌بخشد) صورت گرفته است. تفاصيل المقالة