دیدگاه سهروردی در تبیین رئالیسم و مسألهی شناخت، نه با حکمای مسلمانِ پیش از خودششباهتی دارد و نه در پیشینهی افلاطونی و ارسطویی، رد پایی از آن مشهود است. وی بر خلافافلاطونیان، معتقد است پایهی شناخت، حس است و بر خلاف ارسطوئیان، این شناخت را مستقیم وبیواسطه میداند؛ از اینر أکثر
دیدگاه سهروردی در تبیین رئالیسم و مسألهی شناخت، نه با حکمای مسلمانِ پیش از خودششباهتی دارد و نه در پیشینهی افلاطونی و ارسطویی، رد پایی از آن مشهود است. وی بر خلافافلاطونیان، معتقد است پایهی شناخت، حس است و بر خلاف ارسطوئیان، این شناخت را مستقیم وبیواسطه میداند؛ از اینرو، ادراکات حسی را نقطهی عزیمت او در تفسیر رئالیسم باید دانست.مخاطب اصلی او در این جریان، حکمای مشاّیی هستند، برای همین، وی با نقد سه پیش فرضاصلی این مکتب، سعی در ارائهی نظریهی جدیدی دارد که با آن، به خوبی میتوان تصویر رئالیسم رادر منظومهی فکری سهروردی ترسیم کرد. این نوشتار پس از تقریر این وجه سلبی و منتقدانه ازاندیشهی او، به تحلیل رویکرد ایجابی، میپردازد. این رویکرد ایجابی در قالب شش پیش فرض،صورت بندی میشود و پذیرش آنها نهایتاً، مسألهی رئالیسم را در اندیشهی سهروردی، روشن می-کند
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف پژوهش: مکان در تقابل با محیط بیرون به عنوان یک درون به محدوده یا مرز واضحی جهت تعریف خود نیاز دارد که میباید با گشودگی هایی، دنیای درون را به عالم بیرون مرتبط سازد و ناحیهای انتقالی پدید آورد که بیانگر درجه تداوم در فضای وجودی باشد. این پژوهش سعی دارد به ب أکثر
مقدمه و هدف پژوهش: مکان در تقابل با محیط بیرون به عنوان یک درون به محدوده یا مرز واضحی جهت تعریف خود نیاز دارد که میباید با گشودگی هایی، دنیای درون را به عالم بیرون مرتبط سازد و ناحیهای انتقالی پدید آورد که بیانگر درجه تداوم در فضای وجودی باشد. این پژوهش سعی دارد به بررسی مؤلفههای تأثیرگذار بر درهمتنیدگی فضای نیمه باز معماری در کالبد مسکونی بپردازد.
روش پژوهش: در بخش اول با بررسی پییشینه و ادبیات موضوعی در رابطه با درهمتنیدگی مکان در فضای نیمه باز معماری و مؤلفه هایی که موجب خوانش بیشتر این کالبد معنایی میشود، مورد ارزیابی و بررسی قرارگرفته است. در بخش دوم از روش پیمایشی و مطالعات میدانی؛ برای اثبات فرضیات پژوهش استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع راهبردی ترکیبی و جامعه آماری متخصصین معماری با حجم نمونه 215نفر که به روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی انتخاب شده اند. آزمونهای به کار گرفته شده در این پژوهش: کروسکال، آزمون پارامتریک یومن ویتنی و همبستگی در محیط نرم افزاری SPSS21 است.
یافتهها: مؤلفه عامل معنایی و مؤلفه عامل کالبدی، با تأکید بر نقش فضای نیمه باز به عنوان واسطی بر درهمتنیدگی مکان درون و بیرون در فضای مسکونی، میتوان برگستره پیوستگی و تداوم فضای معماری تأثیرگذار باشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهد که مؤلفههای ادراک حسی و مؤلفههای ادراک فضایی در خوانش معنایی درهمتنیدگی فضای نیمه باز معماری در کالبد فضای مسکونی مؤثر میباشند.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف بهبود کیفیت ادراک پیادهراههای شهری با استفاده از مؤلفههای حسی شهروندان گرفته تا با در نظر گرفتن ادراکات شهروندان پیشنهادهایی برای ساماندهی این فضاها ارائه نماید. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، از نوع پژوهشهای کمّی و ازنظر نحوهی گردآوری دادهها، از نوع پ أکثر
پژوهش حاضر با هدف بهبود کیفیت ادراک پیادهراههای شهری با استفاده از مؤلفههای حسی شهروندان گرفته تا با در نظر گرفتن ادراکات شهروندان پیشنهادهایی برای ساماندهی این فضاها ارائه نماید. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، از نوع پژوهشهای کمّی و ازنظر نحوهی گردآوری دادهها، از نوع پژوهشهای میدانی محسوب میشود. جامعهی آماری پژوهش را تمامی مخاطبان (ساکنان، شاغلان و بازدیدکنندگان، درمجموع 84240 نفر) تشکیل داده است. با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده 380 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخابشد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 893/0 برای تربیت و 889/0 برای ولیعصر به دست آمد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل عاملی منجر به کاهش 55 متغیر به 24 متغیر و 4 عامل در هر دو پیاده راه شد. با توجه به عاملهای بارگذاری شده، با توجه به متغیرهای بارگذاری شده می-توان عاملهای چهارگانه را بنامهای عامل حس بینایی، حس چشایی و بویایی، حس شنوایی و حس لامسه نام نهاد. همین چهار عامل برای پیاده راه ولیعصر به ترتیب اهمیت عبارتاند از عامل کیفیت بصری، عامل چشایی، عامل بینایی و عامل چندگانه. درمجموع چهار عامل توانایی تبیین توانایی تبیین این 1/85 درصد از تغییرات واریانس پیاده راه تربیت و 06/72 درصد از تغییرات واریانس پیاده راه ولیعصر را دارند. همچنین نتایج آزمون کای اسکور و تحلیل مسیر نیز نشان داد که کیفیت ادارک ذهنی در سطح معناداری 95/0 بین دو پیاده راه وجود دارد. در نهایت پیشنهادهای کاربردی متناسب با نوع ادراک ذهنی شهروندان ارائه گردید.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره خطاناپذیر بودن معرفت حسی است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که ملاصدرا در نظریه معرفت حسی، نظریه قیام صدوری را مطرح که مطابق با نظریه حرکت جوهری میباشد؛ بنابراین، متفاوت با نظر معرفت از طریق تجری أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره خطاناپذیر بودن معرفت حسی است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که ملاصدرا در نظریه معرفت حسی، نظریه قیام صدوری را مطرح که مطابق با نظریه حرکت جوهری میباشد؛ بنابراین، متفاوت با نظر معرفت از طریق تجرید ادراک حسی به سوی معرفت عقلانی است، ملاصدرا این موضوع را با نقد قول انطباع و نقد قول خروج شعاع تحلیل کرده است. از سوی دیگر، علامه طباطبایی علیرغم قبول نظریه حرکت جوهری و تحویل علم حصولی به حضوری، در رابطه با معرفت حسی، به نظریه پیشینی بودن تصدیقات اولیه و خطاناپذیری ادراک حسی بهواسطه آن قائل است که پیامدهای این نظریه تأثیر ادراک خیالی برای معرفتپذیر بودن ادراک حسی بوده که نوعی رابطه علّی و معلولی است.
تفاصيل المقالة
مقاله حاضر درصدد تبیین علم و ادراک و انواع و مراتب آن از دیدگاه دو حکیم بزرگ،ابن سینا (370- 428هـ.ق) و شیخ شهاب الدین سهروردی (549-587 هـ.ق) وپدر عرفان نظری، محیی الدین عربی (560-638هـ . ق)، معروف به شیخ اکبر است. این بزرگواران هر کدام علم و اداراک را به گونه ای تعریف ک أکثر
مقاله حاضر درصدد تبیین علم و ادراک و انواع و مراتب آن از دیدگاه دو حکیم بزرگ،ابن سینا (370- 428هـ.ق) و شیخ شهاب الدین سهروردی (549-587 هـ.ق) وپدر عرفان نظری، محیی الدین عربی (560-638هـ . ق)، معروف به شیخ اکبر است. این بزرگواران هر کدام علم و اداراک را به گونه ای تعریف کرده اند.ابن سیناهمچون طبیعیون، قائل به انطباع صور مرتسمه نزد ذهن است و سهروردی در باب ابصار، نظریه انطباع ابن سینا و نظریه خروج شعاع (دیدگاه ریاضیون)را رد کرده و اشراق حضوری نفس را ملاک رؤیت، و اساس علم و ادراک را حضور و ظهور شیء می داند. به نظر ابن سینا، علم و ادراک شامل چهار نوع: حسی، خیالی، وهمی و عقلی است ولی سهروردی آن را سه نوع می داند و علم وهمی را در خیال مندرج می نماید. ابن سینا قائل به این است که نفس، اشیاء محسوس و متخیل را از طریق آلات، ادراک می کند و مجردات و کلیات را به ذات خود درک می کند. وی قائل به مادی بودن حواس ظاهری و قوای باطنی است و برای هر کدام در مغزجایگاه خاصی قائل است.(ابن سینا، 1364: ص159) ولی عقل راغیر مادی می داند و مدرک هم در هر صورت غیر مادی است ولی سهروردی ادراک خیالی را نیز مجرد می داند و برای صور خیالی جایگاه مادی قایل نیست و از طریق آن عالم مثال را نیز ثابت می کند.ابن عربی نیز نظریه انطباع را رد می کند و برای صور خیالی جایگاه مادی قایل نیست. وی بنا بر نظریه ی خلق مدام می گوید، علم، تجلی دائم خداوند بر دلهایی است که سرگرمی های دنیا آن ها را محجوب نکرده باشد. علم حقیقی همراه با عمل است و نتیجه آن بهشت معنوی است. وهیچ چیز نورانی تر از علم نیست که بر آن نوری بتاباند و جایگاه آن قلب آدمی است.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت ادراک ذهنی شهروندان از کیفیت فضاهای سبز پیاده راههای شهری صورت گرفته است تا با در نظر گرفتن ادراکات شهروندان پیشنهادهایی برای بهبود کیفیت عناصر زیستی ارائه نماید. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، از نوع پژوهشهای کمّی و ازنظر نحوهی أکثر
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت ادراک ذهنی شهروندان از کیفیت فضاهای سبز پیاده راههای شهری صورت گرفته است تا با در نظر گرفتن ادراکات شهروندان پیشنهادهایی برای بهبود کیفیت عناصر زیستی ارائه نماید. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، از نوع پژوهشهای کمّی و ازنظر نحوهی گردآوری دادهها، از نوع پژوهشهای میدانی محسوب میشود. جامعهی آماری این پژوهش را تمامی عابران پیاده تشکیل داده است. با توجه به مشخص نبودن تعداد جامعه آماری، از روش نمونهگیری برای جامعه نامحدود استفاده شده و 380 نفر به روش تصادفی انتخاب گردید. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 884/0 برای تربیت، 889/. ولیعصر و 901/0 برای پیادهراه ارک به دست آمد. تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی نشان داد که مجموع 34 متغیر توانایی تبیین 66/95 درصد از تغییرات واریانس کلی را دارند. نتایج آزمون MANOVA نیز نشان داد که بین پیاده راههای سهگانه از نظر کیفیت ادراک ذهنی از عناصر زیستمحیطی تفاوت معناداری وجود دارد و در این میان، میزان همبستگی در پیادهراه تربیت بیشتر از پیاده راههای ولیعصر و ارک بوده است. در نهایت نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که از نظر میزان معناداری، به ترتیب متغیرهای درختکاری و گلکاری، بهداشت محیط، موجودات زنده، آب، شهرسازی و اقلیم خرد شهری قرار دارند. با توجه به یافتههای پژوهش پیشنهادهای کاربردی پژوهش با محوریت درختکاری و گلکاری بهمنظور تقویت زیباییشناختی و تقویت بهداشت محیط به منظور رعایت بهداشت پیادهراهها ارائه گردید.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف بهبود کیفیت ادراک پیادهراههای شهری با استفاده از مؤلفههای حسی شهروندان گرفته تا با در نظر گرفتن ادراکات شهروندان پیشنهادهایی برای ساماندهی این فضاها ارائه نماید. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، از نوع پژوهشهای کمّی و ازنظر نحوهی گردآوری دادهها، از نوع پ أکثر
پژوهش حاضر با هدف بهبود کیفیت ادراک پیادهراههای شهری با استفاده از مؤلفههای حسی شهروندان گرفته تا با در نظر گرفتن ادراکات شهروندان پیشنهادهایی برای ساماندهی این فضاها ارائه نماید. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، از نوع پژوهشهای کمّی و ازنظر نحوهی گردآوری دادهها، از نوع پژوهشهای میدانی محسوب میشود. جامعهی آماری پژوهش را تمامی مخاطبان (ساکنان، شاغلان و بازدیدکنندگان، درمجموع 84240 نفر) تشکیل داده است. با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده 380 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخابشد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 893/0 برای تربیت و 889/0 برای ولیعصر به دست آمد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل عاملی منجر به کاهش 55 متغیر به 24 متغیر و 4 عامل در هر دو پیاده راه شد. با توجه به عاملهای بارگذاری شده، با توجه به متغیرهای بارگذاری شده می-توان عاملهای چهارگانه را بنامهای عامل حس بینایی، حس چشایی و بویایی، حس شنوایی و حس لامسه نام نهاد. همین چهار عامل برای پیاده راه ولیعصر به ترتیب اهمیت عبارتاند از عامل کیفیت بصری، عامل چشایی، عامل بینایی و عامل چندگانه. درمجموع چهار عامل توانایی تبیین توانایی تبیین این 1/85 درصد از تغییرات واریانس پیاده راه تربیت و 06/72 درصد از تغییرات واریانس پیاده راه ولیعصر را دارند. همچنین نتایج آزمون کای اسکور و تحلیل مسیر نیز نشان داد که کیفیت ادارک ذهنی در سطح معناداری 95/0 بین دو پیاده راه وجود دارد. در نهایت پیشنهادهای کاربردی متناسب با نوع ادراک ذهنی شهروندان ارائه گردید.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر به کاوش معنای معماری خانههای بومی منطقه موکریان ایران برخاسته از حسیت و تجربه ادراکی میپردازد. هدف نهایی پژوهش، نگرش ناب به حسوخانه درجهت کشف رابطه عمیق آنهاو بیان یک روش علمی برای هویدایی ادراک حسی معماریو تجربه ادراکی خانه توام با افشانمودنو آشکا أکثر
پژوهش حاضر به کاوش معنای معماری خانههای بومی منطقه موکریان ایران برخاسته از حسیت و تجربه ادراکی میپردازد. هدف نهایی پژوهش، نگرش ناب به حسوخانه درجهت کشف رابطه عمیق آنهاو بیان یک روش علمی برای هویدایی ادراک حسی معماریو تجربه ادراکی خانه توام با افشانمودنو آشکارگی میزان درگیری حسها با فضاو اهمیت خصایص هستندگی مستخرج از تجربهادراکی در خانههای موکریان است. پژوهش، ابتدا با رویکرد پدیدارشناسی وسپس بهروش توصیفیتحلیلی انجامگرفت و نظام تحلیل آن، روش کیفیوکمی استو از روش هفتمرحلهای کلایزی و نرمافزار MAXQDA برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه مقوله هسته و از نرمافزار SPSS جهت سنجش آن استفاده شده است. محقق با انجام مصاحبههای بازو عمیقو ثبت تحریرهای میدانی درذیل سرفصلهای تجربه زیسته و خصائص هستندگی نسبت به گردآوری اطلاعات در خصوص یکی از فضاهای خانه به نام مدبق(فضای پخت نان) اقدام نموده و تفاسیر مهم با مشارکت ساکنان و تاکیدبر "ادراک حسی مدبق " و " ماهیت تجارب انسانی"، تحت 45 عبارت مهم و سپس نهایتا 9 تم معنی شناساییوتدوین گردید. سپس، با یکپارچهکردن، مقایسهوتعمق پیرامون معیارهای بهدستآمده، یک مقوله هسته تحت عنوان " خانه موکریان:اینهمانی انسان، فضای انسانساخت و محیط" به عنوان معنای حقیقی خاص خانههای منطقه موکریان ایران انتخاب گردید. یافتههای پژوهش مبین این است که توام با حضور آگاهانه انسان در فضا، ادراک نهایی فضا بر اساس گستره آمیزهای ازحسها بدون برتری مشهود هیچ یک از آنها (خصوصا بینایی) اتفاق میافتد و نهایتا عملا این شخصیت هستنده است که بر هستی فضای خانه و محیط آن رسوخ میکند وبا آنها یکی میشود.
تفاصيل المقالة
در این مقاله به مبحث معرفت شناسی در فلسفه مشاء با نظر به مبانی و اصول پدیدارشناسانه هوسرل پرداخته شده است .دومساله محوری در اندیشه هوسرل وجود دارد یکی مساله تعالی و دیگری انطباق است. مساله ای که برای فیلسوفان مسلمان از جمله ابن سینا از دیر باز مطرح بوده است، اتکاء به شه أکثر
در این مقاله به مبحث معرفت شناسی در فلسفه مشاء با نظر به مبانی و اصول پدیدارشناسانه هوسرل پرداخته شده است .دومساله محوری در اندیشه هوسرل وجود دارد یکی مساله تعالی و دیگری انطباق است. مساله ای که برای فیلسوفان مسلمان از جمله ابن سینا از دیر باز مطرح بوده است، اتکاء به شهود حسی، علم حضوری و نظریه تجرید برای حل این دو معضل بوده است. تحلیل ادراکات حسی و فعالیت ذهنی به منظور دریافت پدیدار با واسطه گری معنا ، به عنوان متعلَّق شناخت با رویکردی التفاتی در نسبت اتحادی میان عاقل و معقول و متناظر با نوئما و نوئسیس ، معرفت شناسی ابن سینا را در ساحت پدیدارشناسی ای قرار می دهد که مولفه های آن را به عنوان مکتبی نو علاوه بر تائید بسیاری از امور ، در مواردی نیز دارای نقش بنیانی معرفی می کند و مقصود هوسرل به عنوان پایه گذار این مکتب ( و یا روش ) در دریافت پدیدار صِرف با صَرف نظر از وجود خارجی ،در علم حضوری مورد نظر ابن سینا برآورده می کند. هدف این پژوهش یافتن ظرفیتهای پدیدار شناختی فلسفه ابن سینا و بنیاد های برخی از جریان های فلسفه مدرن از جمله پدیدار شناسی هوسرل در اندیشه اوست. این مقاله با اتکاء به روش تحلیلی توصیفی به بیان و نقد اندیشه های هوسرل و ابن سینا پرداخته است.
تفاصيل المقالة
آگوستین مانند هر فیلسوف مسیحی دیگری در سدههای میانه، اولین و اصلیترین دغدغهاش نه فلسفهورزی بلکه دینداری است. روشن است که آنچه در دین اصل است ایمان به خداست نه شناخت نظری او؛ اما برای هر دینداری بایسته است که در پیِ شناخت نظری نیز برآید تا بتواند از آنچه بدان گروی أکثر
آگوستین مانند هر فیلسوف مسیحی دیگری در سدههای میانه، اولین و اصلیترین دغدغهاش نه فلسفهورزی بلکه دینداری است. روشن است که آنچه در دین اصل است ایمان به خداست نه شناخت نظری او؛ اما برای هر دینداری بایسته است که در پیِ شناخت نظری نیز برآید تا بتواند از آنچه بدان گرویده، دفاع کند. آگوستین بهپیروی از نوافلاطونیان بر آن است که شناخت خداوند از توان بشر بیرون است، اما نظر به اینکه خداوند آدمی را بر صورت خویش آفریده است(سفر تکوین، 1:26)، بهترین راه برای خداشناسی، شروع از خودشناسی است. اما برای خودشناسی نیز باید از شناخت حسی بیاغازیم و مرتبه به مرتبه بهسوی تخیل و حافظه و عقل پیش برویم. آنچه در این مقاله در مدنظر نویسنده بوده، بازنمایاندن جایگاه ادراک حسی، تخیل، حافظه، فراموشی و یادآوری در نظریة معرفت آگوستین است که در این میان، به استفادة آگوستین از افلاطون و نوافلاطونیان نیز پرداختهایم و کوشیدهایم تا نوآوریهای او را در این زمینهها نیز بازنماییم.
تفاصيل المقالة
در تلقی نگارنده، ادراک شنیداریِ متافیزیکی، بهعنوان یکی از محمولات فلسفی، ادراکی است که عامل غیر مادی و غیر فیزیولوژیک بهمثابه تمامکننده ادراک شنیداری در آن حضور دارد. در آثار فیلسوفان مسلمان بهطور عام و در آثار ملاصدرا بهطور خاص، درباره ادراک شنیداریِ متافیزیکی به أکثر
در تلقی نگارنده، ادراک شنیداریِ متافیزیکی، بهعنوان یکی از محمولات فلسفی، ادراکی است که عامل غیر مادی و غیر فیزیولوژیک بهمثابه تمامکننده ادراک شنیداری در آن حضور دارد. در آثار فیلسوفان مسلمان بهطور عام و در آثار ملاصدرا بهطور خاص، درباره ادراک شنیداریِ متافیزیکی بهعنوان یکی از راههای شناخت، مباحث مستقل و منسجمی مطرح نشده است. پژوهش مستقلی نیز در اینباره صورت نگرفته است.
جستار حاضر در صدد آن است که بر اساس امکانات درونی فلسفه ملاصدرا و اقوال پراکنده او در این زمینه، مؤلفه ها و مختصات ادراک شنیداری متافیزیکی را مورد واکاوی قرار دهد. پرسش های محوری این پژوهش عبارت است از: چه سطوح و معانی ای از ادراک شنیداریِ متافیزیکی در آثار ملاصدرا مطرح شده است؟ چگونه می توان با استفاده از امکانات درونی فلسفه ملاصدرا تبیینی وجودی از سطوح غیر متعارف شنیدنِ متافیزیکی انسان ارائه داد؟
نتیجه بهدستآمده از این جستار اینکه از آثار ملاصدرا میتوان سه سطحِ ادراک شنیداری متافیزیکی و پنج ویژگی برای این ادراک استخراج و استنباط نمود. همچنین، بر اساس امکانات درونی فلسفه ملاصدرا میتوان ویژگی دیگری با عنوان شهود خدا در هر شنیده ای را نیز رصد کرد که در قالب دو تقریر اثبات شده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications