محمود وراق هروی و سعدی شیرازی دو تن از شاعرانی هستند که در دیوانهای شعری خویش به حکمت، پند و اندرز توجّه خاصی داشتهاند. تأثیرپذیری از فرهنگ اسلامی و آموزههای دینی بهویژه قرآن و نهجالبلاغه در کنار تجارب زندگی شخصی از جمله منابع حکمت در شعر آنها محسوب میشود. سادگی أکثر
محمود وراق هروی و سعدی شیرازی دو تن از شاعرانی هستند که در دیوانهای شعری خویش به حکمت، پند و اندرز توجّه خاصی داشتهاند. تأثیرپذیری از فرهنگ اسلامی و آموزههای دینی بهویژه قرآن و نهجالبلاغه در کنار تجارب زندگی شخصی از جمله منابع حکمت در شعر آنها محسوب میشود. سادگی و وضوح واژهها و عبارات، آزادی نسبی از اصطلاحات مهجور و نامفهوم، خروج از فرهنگ لغوی قدیم و استفاده از فرهنگ لغوی عصر خویش، بهره گرفتن از ضربالمثلها متناسب با نیاز عصر و ذوق و سلیقه مردم و عوامپسند بودن آن از ویژگیهای ادبیّات حکمی این دو شاعر فرزانه محسوب میشود. پژوهش حاضر بر آن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی به بررسی وجوه اشتراک در ادبیّات تعلیمی و حکمی دو شاعر بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو شاعر در قالب ابیات و انواع ادبی گوناگون، مکارم اخلاق از جمله کار و تلاش، صبر، جود و بخشش، ظلمستیزی و ... را به مخاطبانشان توصیه کرده و آنها را از صفات نکوهیده از جمله طمع، بخل و حسد و ...برحذر داشتهاند. پرداختن به اصول اخلاقی و تعلیمی در شعر این دو شاعر گاه به حدی نزدیک است که گویی این شعار از تفکّر یک انسان برآمدهاند؛ برای نمونه وراق در دو بیت مال و ثروت را وسیلهای برای حفظ و افزودن بزرگواری انسان میداند و سعدی نیز در یک بیت دقیقاً همین نکته را گوشزد میکند.
تفاصيل المقالة
ربابنامه، در آسمان ادب و عرفان اسلامی همچون ماهِ تابان است که نور و تراوش خود را از خورشیدِ مثنوی مولانا وام میگیرد و شبهای تیره نو سفران را روشن میکند. سلطان ولد همچون پدر، عشق را فراتر از همه پدیدههای هستی میبیند و آن را همانند رهبری معرفی میکند که بر تمامی عنا أکثر
ربابنامه، در آسمان ادب و عرفان اسلامی همچون ماهِ تابان است که نور و تراوش خود را از خورشیدِ مثنوی مولانا وام میگیرد و شبهای تیره نو سفران را روشن میکند. سلطان ولد همچون پدر، عشق را فراتر از همه پدیدههای هستی میبیند و آن را همانند رهبری معرفی میکند که بر تمامی عناصر هستی از ملک تا ملکوت فرمانروایی دارد. سلطان ولد فرزند مولانا جلال الدین از جمله شخصیّتهایی بود که اراده کرد تا شعر صوفیه را پس از مولانا به گونهای زنده و پویا پاسداری کند. او ضمن برخورداری از آموزشهای پدر، از دانشهای زمان نیز بهره مند شد و به پیروی از آن عارف ارجمند دیوانی همسنگ کلیات شمس تبریزی سرود، سپس به موازات آن، به تقلید از مثنوی معنوی، رباب نامه را با یاری از حضرت باری، برای پیروان پدر و یاران خود به رشته نظم کشید. رباب نامه یک مثنوی تعلیمی است که در روزگار مولانا تناقض و دوگانگیهای میان مولانا و برخی مریدانش را با زبانی ساده برطرف کرده است. سلطان ولد در انتقال مفاهیم عرفانی و فلسفی همواره از تمثیل استفاده کرده است. تمثیل حاصل ارتباط دوگانه میان مشبه و مشبه به میباشد که چون تمثیل معنای درونی داستان است سلطان ولد مراد از ظاهر حکایت را به صورت تمثیلی روایت کرده است. این پژوهش به روش (توصیفی- تحلیلی) و با مراجعه به اسناد و منابع معتبر کتابخانهای به مقوله تمثیل در رباب نامه پرداخته است. همان گونه که مولانا با تفسیری سمبولیک نی را به عنوان عاشق دور از معشوق معرفی میکند. سلطان ولد توضیح میدهد که رباب، ساز محبوب مولانا میباشد و البته نوایش دل سوختهتر و جانگذارتر از ناله نی است. در نی یک ناله بیش نیست اما در رباب، نالههای بسیار از یارانی به گوش میرسد که هریک از وطن و جنس خود جدا گشتهاند. حاصل پژوهش این که: تمثیل در رباب نامهی سلطان ولد از جایگاهی بلند برخوردار است.
تفاصيل المقالة
مرگ و مرگ اختیاری از مبانی عمیق عرفان و ادب تعلیمی است. مولانا نگاهش به مرگ از نوع نگاه سنایی است. امّا ظرافتها و باریکاندیشیهای مولانا و اشاراتی از آیین بودایی و یونانی و ایران باستان، به نگاه مولانا لطافت و معنویتی خاص عطا فرموده است. این مقاله برآن است تا با روش ت أکثر
مرگ و مرگ اختیاری از مبانی عمیق عرفان و ادب تعلیمی است. مولانا نگاهش به مرگ از نوع نگاه سنایی است. امّا ظرافتها و باریکاندیشیهای مولانا و اشاراتی از آیین بودایی و یونانی و ایران باستان، به نگاه مولانا لطافت و معنویتی خاص عطا فرموده است. این مقاله برآن است تا با روش تحلیلی ـ توصیفی نگرش مولانا را نسبت به مرگ به طوراعم، و به مرگ ارادی به طور اخص، باز نماید؛ و نشان دهد که مولانا چگونگی تجلّی از مرگ را در ترکیباتی از قبیل: افشارش مرگ، بحر بیپایان مرگ، بیخ مرگ، تب مرگ، تلخی مرگ، جان مرگاندیش، خدنگ مرگ، خمار مرگ، دود مرگ، سراب مرگ، شراب مرگ، شربت مرگ، گردن مرگ، مرغ مرگاندیش و... در اشعارش نمایان ساخته تا بتواند با آرامش قلبی، جلوههای وصال حق را ارائه نماید.
تفاصيل المقالة
آثار تعلیمی در ادبیّات عرفانی، مشحون از حکایت هایی است که معانی و حکمت هایی را در قالب گزارش و روایت بیان داشته است. این حکایت ها گرچه بهترین راهنمای سیر و سلوک است، شاخصه های اندیشه های عرفانی را نیز در خود جای داده است. از جملة این اندیشه ها که در قالب داستان نقل شده أکثر
آثار تعلیمی در ادبیّات عرفانی، مشحون از حکایت هایی است که معانی و حکمت هایی را در قالب گزارش و روایت بیان داشته است. این حکایت ها گرچه بهترین راهنمای سیر و سلوک است، شاخصه های اندیشه های عرفانی را نیز در خود جای داده است. از جملة این اندیشه ها که در قالب داستان نقل شده است، تأملاتی است که عارفان در باب یکی از ارکان عمدة شریعت یعنی نماز بیان کرده اند. این پژوهش که مبتنی بر مطالعة کتابخانه ای و مستند به داده های نظری است، به روش توصیفی تدوین شده است و پس از نگاهی گذرا به ادبیّات داستانی در حوزة آثار عرفانی و ضرورت تعلیم دهی آن، به ذکر نمونه هایی موفّق و شاخص از حکایت های تعلیمی با موضوع نماز پرداخته است. نتایج تحلیل این نمونه ها نشان می دهد که مهمترین شاخصه های اندیشه های عرفانی از جمله رویکرد حداکثری عارفان به دین، عبادت عاشقانه، ترک خودبینی و احساس نیاز به خدا، پرهیز از دینداری عادتیِ عوام گرایانه در خلال این حکایات، قابل تشخیص است.
تفاصيل المقالة
ادبیّات تعلیمی، یکی از مهمترین انواع ادبی است که تثبیت و تقویت صفات مطلوب را از یک سو و نکوهش و تلاش برای حذف صفات ناپسند را در مخاطب عام از سوی دیگر دنبال میکند. نگرش هر شاعر دربارهی این صفات، نقش برجستهای در کیفیّت القای این مضامین به مخاطبان دارد که بسته به شرایط أکثر
ادبیّات تعلیمی، یکی از مهمترین انواع ادبی است که تثبیت و تقویت صفات مطلوب را از یک سو و نکوهش و تلاش برای حذف صفات ناپسند را در مخاطب عام از سوی دیگر دنبال میکند. نگرش هر شاعر دربارهی این صفات، نقش برجستهای در کیفیّت القای این مضامین به مخاطبان دارد که بسته به شرایط درونی و محیط پیرامون هر شاعر میتواند متفاوت یا حتّی متعارض باشد و بر این اساس، میتوان ادبیّات تعلیمی را نتیجه و برآیند تثبیت مضامین غنایی و الصاق عنوان خوب و بد به تجربیّات درونی فردی نیز دانست. در این مقاله، مضامین تعلیمی را در چارچوب تحلیل و دستهبندی شواهدی از دیوان رودکی، به عنوان خنیاگر و ترانهسرایی بنام و شایسته، به دو بخش عمدهی امر به معروف و نهی از منکر، بررسی نمودهایم تا نشان دهیم در تعداد اندکی از سروده های رودکی که اینک در دسترس است، وی بیشتر میکوشد احساسات و طرز تلقّی خود را از محیط پرآشوب زمانهاش، بنمایاند. به رغم این باور عام که رودکی انسانی شادخوار و دمغنیمتی بودهاست، در واقع، اندوهی حزن آلود و ناشی از خردورزی در اشعارش نمایان است. مهمترین دغدغهی رودکی، سعادتمندی است و تنها راه سعادتمندی از نظر وی، آراستگی به دانش، حکمت و اخلاق، آن هم در جامعهای اخلاقمدار و خردمند است پس مضامین تعلیمی نزد رودکی به عنوان پدر شعر فارسی و شاعر تیرهچشم روشنبین صبغهی غنایی و هنرمندانه همانند مطربان شادیآفرین و نیز مصلحانه و اجتماعی همانند اندرزهای پدرانه دارد.
تفاصيل المقالة
چکیده
یکی از فاکتورهای اساسی در سرمایة فرهنگی تجسّم یافته، سنجش میزان تمایلات و علاقهمندی افراد به مسائل علمی است. از منظر سرمایه های فرهنگی، گرایش به علم و دانش، ترویج آگاهی و تلاش در جهت ارتقاء سطح اطّلاعات و کسب علوم، از مؤلّفه هایی است که نشان دهندة تمایلات و رغب أکثر
چکیده
یکی از فاکتورهای اساسی در سرمایة فرهنگی تجسّم یافته، سنجش میزان تمایلات و علاقهمندی افراد به مسائل علمی است. از منظر سرمایه های فرهنگی، گرایش به علم و دانش، ترویج آگاهی و تلاش در جهت ارتقاء سطح اطّلاعات و کسب علوم، از مؤلّفه هایی است که نشان دهندة تمایلات و رغبت افراد به اندوختن سرمایه های فرهنگی تجسّم یافته می باشد. براساس رویکرد نظری سرمایة فرهنگی پیر بوردیو، از عمده ترین گرایشهای فرهنگی مندرج در کتاب کلیله و دمنه، گرایش رجال فرهنگی آن به علم و دانش و تأکیدشان بر دانایی است که در این جستار به آن می پردازیم. گردآوری اطّلاعات به روش کتابخانه ای بوده و شیوة بررسی از نوع مطالعات کیفی و تحلیل محتواست. نتایج تحقیق نشان می دهد که گرایش به کسب حکمت و دانش و ضرورت علم آموزی و افزایش سطح معلومات یکی از مهم ّترین شاخصه ها است. از نمونه های برجسته، دانش دوستی کسری انوشیروان، پادشاه ساسانی است. در بسیاری از منابع تاریخی، انوشیروان به عنوان چهرة فرهنگی معرّفی شده و کلیله و دمنه به پاس زحمات او و علاقه اش به علم و دانش و فرهنگ به ایران منتقل گردیده و نشر می یابد. از این رو، اهمّیّت علم و آگاهی نزد وی، نمودی از سرمایة فرهنگی تجسّم یافته به شمار میرود. همچنین می توان به جایگاه رفیع علم و دانش در بین برزویه طبیب، ابن مقفّع و نصرالله منشی اشاره نمود که بی گمان محصول انباشت سرمایه های فرهنگی تجسّم یافته و برگرفته از نگرش های فرهنگی و اندیشه های متعالی آنها بوده است.
تفاصيل المقالة
چکیده
یکی از آثارادبی قرن نهم، بهارستان جامی است که از متون تعلیمی ادب فارسی به شمار می آید و به تقلید از گلستان سعدی با نثری آمیخته به نظم نگاشته شده است. به دلیل جایگاه ویژۀ اخلاق در دین مبین اسلام و لزوم طرح آن در گسترۀ ادبیّات فارسی، ایجاب نمود که در تحقیق حاضر ض أکثر
چکیده
یکی از آثارادبی قرن نهم، بهارستان جامی است که از متون تعلیمی ادب فارسی به شمار می آید و به تقلید از گلستان سعدی با نثری آمیخته به نظم نگاشته شده است. به دلیل جایگاه ویژۀ اخلاق در دین مبین اسلام و لزوم طرح آن در گسترۀ ادبیّات فارسی، ایجاب نمود که در تحقیق حاضر ضمن توصیف و تحلیل محتوایی مضامین اخلاقی در بهارستان، با تعمّق در نهجالبلاغه و استنباط از این منبع غنی، تأثیرپذیری جامی در این اثر، از مضامین اخلاقی کلام امام علی(ع) مورد بررسی قرار گیرد. جامی در بهارستان به نمونههای بسیاری از مضامین اخلاقی از قبیل عدالت، قناعت، راستگویی، رازداری، پرهیز از حرص و طمع، حسادت و ... پرداخته است و در بیان این مضمون ها سخن خود را با بار معنایی شبیه به عبارت نهج البلاغه بیان کرده است که نشانگر توجّه جامی به ترویج آموزههای اخلاقی این کتاب و بیان عشق و ارادت و تأسّی به امام علی(ع) دارد. او بیشتر به تبلیغ فضایل اخلاقی میپردازد و سعی در آموزش و رواج اخلاق حمیده با اهتمام به معارف دینی در بین افراد جامعه دارد. توجّه به آموزههای اخلاقی دو اثر و کاربست و تبدیل آنها به رفتار، امری مهمّ تلقّی میشود که خروجی آن انسانی سالم از بعد اخلاقی و داشتن سلامت روانی است.
تفاصيل المقالة
اصول و روشهای تربیتی اگرچه امروزه در کتب مربوط به این رشته تدوین شدهاند، امّا در متون تعلیمی کلاسیک منثور فارسی نیز پارهای از این اصول و روشها را میتوان استخراج و بررسی کرد و بر زوایای پنهان ادبیّات کلاسیک ایران واقف گردید. بر همین اساس، در این مقاله که به روش کتاب أکثر
اصول و روشهای تربیتی اگرچه امروزه در کتب مربوط به این رشته تدوین شدهاند، امّا در متون تعلیمی کلاسیک منثور فارسی نیز پارهای از این اصول و روشها را میتوان استخراج و بررسی کرد و بر زوایای پنهان ادبیّات کلاسیک ایران واقف گردید. بر همین اساس، در این مقاله که به روش کتابخانهای انجام شده است، نظریّات ثرندایک به عنوان یکی از مهمّترین اصول و مبانی تعلیم و تربیت در سه اثر تعلیمی: قابوسنامه، اخلاق ناصری و کلیله و دمنه مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این تحقیق استخراج اصول مربوط به یادگیری در کتب مورد مطالعه است. نتایج پژوهش نشان داد که در کتب مورد مطالعه، انواع نظریّات ثرندایک دیده میشوند و از میان این نظریّهها، نظریّۀ آمادگی، تمرین و آمایه بیشترین بسامد را دارند.
تفاصيل المقالة
ادبیّات تعلیمی، بارزترین دغدغۀ شاعران و نویسندگان معاصراست. امروزه شعر کودک چهرۀ جدیدی از خود را به جهانیان به نمایش گذاشته و از لحاظ ساختاری، بیان، وسعت خیال و تصویرآفرینی، شیوه ای نوین را در سبک و سیاق خود در پیش گرفته است. پژوهش در مورد ادبیّات و شعر کودک را میتوان أکثر
ادبیّات تعلیمی، بارزترین دغدغۀ شاعران و نویسندگان معاصراست. امروزه شعر کودک چهرۀ جدیدی از خود را به جهانیان به نمایش گذاشته و از لحاظ ساختاری، بیان، وسعت خیال و تصویرآفرینی، شیوه ای نوین را در سبک و سیاق خود در پیش گرفته است. پژوهش در مورد ادبیّات و شعر کودک را میتوان به دو قرن اخیر حوالت داد. به گونهای که قرن بیستم را قرن کودک نامیدهاند. شعر کودک، زبانی خیالانگیز و موزون دارد و بیشتر شیفتۀ موسیقی کلام است و به تدریج با معنا انس می گیرد. شعر کودک به گونهای است که بدون آموزش مستقیم، سطح دانش فرهنگی و اجتماعی و ذوق و استعداد آنان را بالا میبرد چرا که از زندگی خود کودک گرفته شده است. احمد شوقی و مصطفی رحماندوست از شاعران شعر کودک هستند، که مضامین تعلیمی و تربیتی را دراشعار خود گنجانده اند. هر دو با زبانی ساده و کودکانه بسیاری از آموزههای تعلیمی را به کار برده اند. مضامین تعلیمی، تربیتی، آموزههای دینی، قرآنی، میهنی، استقامت، حمایت، صداقت و دیگر مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی که در این مقاله به آنها خواهیم پرداخت. این پژوهش با استفاده از روش مکتب فرانسوی، مکتبی که به تأثیرگذاری ملّتها و پیوندهای ادبی آنان در محدوده زمانی یکسانی میپردازد و بر خلاف دیگر مکاتب به آثار از دید زیباشناسی اهمّیّت چندانی نمیدهد به نگارش در آمده است، و سعی شده است تا با استفاده از این مکتب جلوه ای از تعلیمی بودن اشعار و برخی از شباهتها و تفاوتهای هر دو شاعر را بیان نماییم.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications