در مقالة حاضر، ابعاد مختلف مفهوم ادبیات جهان بررسی می شود. ادبیات جهان، رابطة تنگاتنگی با ادبیات تطبیقی دارد و در واقع، مواد خام مطالعات پژوهشگر ادبیات تطبیقی را تشکیل می دهد. گوته _اندیشمند و نویسنده مشهور آلمانی _اولین کسی است که اصطلاح ادبیات جهان را در محافل ادبی م أکثر
در مقالة حاضر، ابعاد مختلف مفهوم ادبیات جهان بررسی می شود. ادبیات جهان، رابطة تنگاتنگی با ادبیات تطبیقی دارد و در واقع، مواد خام مطالعات پژوهشگر ادبیات تطبیقی را تشکیل می دهد. گوته _اندیشمند و نویسنده مشهور آلمانی _اولین کسی است که اصطلاح ادبیات جهان را در محافل ادبی مطرح و دیگران را به خواندن آن ترغیب کرد. به اعتقاد گوته، ادبیات، حد و مرز جغرافیای ندارد و دوستدار و پژوهشگر ادبیات،کتاب های مورد علاقه خود را براساس معیار های زیبایی شناسانه انتخاب می کند.
تفاصيل المقالة
مقالة حاضر، مطالعه تاریخ ادبیات تطبیقی به عنوان رشته ای دانشگاهی است. منشای تاریخی این رشته به قرون وسطا برمی گردد و تا زمان حال ادامه پیدا می کند. ابتدا در دوران رنسانس بودکه زبان های بومی و درنتیجه ادبیات ملی شکل گرفت. نویسنده بر این مطلب تاکید می کند که تنوع. غنا و چ أکثر
مقالة حاضر، مطالعه تاریخ ادبیات تطبیقی به عنوان رشته ای دانشگاهی است. منشای تاریخی این رشته به قرون وسطا برمی گردد و تا زمان حال ادامه پیدا می کند. ابتدا در دوران رنسانس بودکه زبان های بومی و درنتیجه ادبیات ملی شکل گرفت. نویسنده بر این مطلب تاکید می کند که تنوع. غنا و چاشنی زندگی روشنفکرانه است. آنچه در کانون توجه ادبیات تطبیقی است، این است که در پس تمامی تفاوت های ظاهری، نوعی یگانگی و وحدت به چشم می خورد. نویسنده، سپس ادبیات تطبیقی در فرانسه و آلمان را به اجمال مروم می کند و فهرستی از نشریات ادبیات تطبیقی را که از قرن نوزدهم به بعد در اروپا وامریکا منتشر شد. ارائه می دهد: و در پایان. نتیجه می گیردکه ادبیات تطبیقی با سرعت فزاینده و روبه رشد خود در جهان آینده. یکی از مهم ترین و معتبر ترین رویکردهای نقد ادبی محسوب خواهد شد.
تفاصيل المقالة
در مقالة حاضر، ادبیات تطبیقی به عنوان یک رشتۀ دانشگاهی مستقل بررسی و تحلیل شده است. درواقع، ادبیات تطبیقی نوعی جهان بینی ادبی است که از مرزهای ملی، زبانی و جغرافیایی فراتر می رود و ادبیات را پدیده ای جهانی می انگارد که جوهرۀ انسانی آن در کلیۀ فرهنگها یکسان است. البته نو أکثر
در مقالة حاضر، ادبیات تطبیقی به عنوان یک رشتۀ دانشگاهی مستقل بررسی و تحلیل شده است. درواقع، ادبیات تطبیقی نوعی جهان بینی ادبی است که از مرزهای ملی، زبانی و جغرافیایی فراتر می رود و ادبیات را پدیده ای جهانی می انگارد که جوهرۀ انسانی آن در کلیۀ فرهنگها یکسان است. البته نویسندۀ مقاله بین ادبیات جهان و ادبیات تطبیقی تمییز قائل می شود و معتقد است که در ادبیات جهان، برخلاف ادبیات تطبیقی، به ارتباطات و تأثیر و تأثرات ادبی می پردازند و آثار ادبی را ب هصورت منفرد بررسی و مطالعه می کنند. نویسنده ، با علم به اینکه تعریف واحدی از این رشته وجود ندارد، می کوشد تعریف های متفاوت ادبیات تطبیقی را از دیدگاه مکتبهای مختلف آن تبیین و تحلیل کند. آنچه که پژوهشگران ادبیات تطبیقی باید بدان توجه کنند، این است که هدف ادبیات تطبیقی، مقایسه نیست ، بلکه شناخت ادبیات به عنوان یک کلّیت است که اجزای آن ، یعنی ادبیاتهای ملی، انداموار با یکدیگر مرتبط هستند. نویسنده بر این اعتقاد است که ادبیات تطبیقی، فلسفه و نظریة جدیدی در مطالعات ادبی است که هرگونه خود بزرگ بینی فرهنگی را نفی می کند و تلاش دارد با فراهم آوردن زمینۀ شناخت دیگر، پیام آور صلح و دوستی میان ملل و فرهنگ های مختلف باشد.
تفاصيل المقالة
در سالهای اخیر از ادبیات تطبیقی در کشورهای اروپایی و از آن جمله کشورهای آلمانیزبان استقبال بسیاری میشود. این رشتۀ علمی در آغاز سدۀ نوزدهم بنیانگذاری شد و در کشورهای آلمانیزبان نیز فعالیتهای علمی بسیاری در این زمینه انجام شده است. از دیگر سو گروهی باور دارند که گوته أکثر
در سالهای اخیر از ادبیات تطبیقی در کشورهای اروپایی و از آن جمله کشورهای آلمانیزبان استقبال بسیاری میشود. این رشتۀ علمی در آغاز سدۀ نوزدهم بنیانگذاری شد و در کشورهای آلمانیزبان نیز فعالیتهای علمی بسیاری در این زمینه انجام شده است. از دیگر سو گروهی باور دارند که گوته با طرح مفهوم ادبیات جهانی از بنیانگذاران اصلی ادبیات تطبیقی بوده است.در مقالۀ حاضر تلاش آن است که ضمن معرفی ادبیات ملی، ادبیات سلطه و ادبیات جهانی، منظور واقعی گوته از مفهوم ادبیات جهانی با توجه به ادبیات تطبیقی شرح داده شود.
تفاصيل المقالة
اوج آشتی دو فرهنگ و زبان را در دلبستگی گوته آلمانی به حافظ ایرانی میتوان یافت. گوته در دوران پختگی روح، چنان سرسپرده اندیشه قوامیافته حافظ شد که توانست رویکردی تعامل گرایانه را در پیش بگیرد و بارها با افتخار از این سرسپردگی دم زند؛ مناسبات ادبی ایران و آلمان به حافظ و أکثر
اوج آشتی دو فرهنگ و زبان را در دلبستگی گوته آلمانی به حافظ ایرانی میتوان یافت. گوته در دوران پختگی روح، چنان سرسپرده اندیشه قوامیافته حافظ شد که توانست رویکردی تعامل گرایانه را در پیش بگیرد و بارها با افتخار از این سرسپردگی دم زند؛ مناسبات ادبی ایران و آلمان به حافظ و گوته ختم نمیشود؛ اما شکوه این گفتوگوی منطقی را در ارتباط این دو اندیشمند بزرگ، فرای زمانها و مکانها میتوان جستوجو کرد. گوته برای نخستین بار مبحث ادبیات جهان را مطرح کرد و نظریه منطق گفتوگو را نیز باختین مطرح کرد؛ ایجاد ارتباط یک گفتار با گفتارهای دیگر برای حذف تک آوایی؛ و ژولیا کریستوا این مفهوم را به ارتباط بین متون و گفتمانهای ادبی گسترش داد. این پژوهش بر آن است تا ضمن بررسی گفتوگوی حافظ و گوته به عنوان سمبل شرق و غرب و تحلیل نظریه ادبیاتِ جهان در این زمینه، به تبیین تأثیر این گفتوگو در شکل گیری گفتمانهای مثبت جهانی بپردازد؛ بدین وسیله نقش گفتوگوی منطقی بین متون و همچنین گفتمانهای ادبی در ایجاد تفاهم و صلح ملل با توجه به ارج نهادن به شباهتها و مدارای با تفاوتها به صورت قابل تأملی برجسته خواهد شد. این مقاله با رویکردی تحلیلی، تطبیقی و انتقادی به این موضوع پرداخته است.
تفاصيل المقالة
ادبیات تطبیقى نوعى فعالیت در حوزه نقد نقد ادبى محسوب م ىشود که در آن، ادبیاتدر مفهوم کلى آن مقایسه و درباره تلاقى ادبیات در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف پژوهش می شود. در بررسى تطبیقى آثار، مى توان به چگونگى تأثیر و تأثر دیدگاه هاىفکرى و نقاط وحدت اندیشه بشرى در زمینه ها أکثر
ادبیات تطبیقى نوعى فعالیت در حوزه نقد نقد ادبى محسوب م ىشود که در آن، ادبیاتدر مفهوم کلى آن مقایسه و درباره تلاقى ادبیات در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف پژوهش می شود. در بررسى تطبیقى آثار، مى توان به چگونگى تأثیر و تأثر دیدگاه هاىفکرى و نقاط وحدت اندیشه بشرى در زمینه هاى مختلف پى برد. در مقاله حاضر نخست مفاهیم و تعاریف کلى ادبیات تطبیقى و مبانى آن بیان شده است.سپس از دیدگاه محتوایى و ساختارى، درون مایه هاى آثار صمد بهرنگى، منتقد و نویسنده ادبیات کودک در ایران و شل سیلورستاین، شاعر و نویسنده ادبیات کودک در امریکا رابررسى کرده ایم. نقاط اشتراک و افتراق این دو نویسنده از لحاظ فضاى زمانى و مکانى، نگرش قالب، تطابق ساختارى، شخصیت پردازى و دیگر عوامل به اجمال بررسى و تحلیلشده است. گرچه ممکن است این دو نویسنده اثر مستقیم بر یکدیگر نداشته باشند، از نظر توارد مى توان وجوهى مشترک در بین آنها یافت و این امر سبب می شود تا ما دو نویسندهرا دریابیم و تلاقى افکار آن دو را در حوزه هاى خاص بررسى کنیم.
تفاصيل المقالة
مقاله حاضر در نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی ادبی به بررسی ویژگیهای این اثر سترگ و همخوانی آن با معیارهای جهان وطنانه ادبیات امروز دنیا میپردازد. بسیاری از نظریات جدید ملهم از تفکرات گذشتهاندلذا جهان وطنی ادبی در سیر تکوینی خود ما را به دو تئوری متقدم یعنی ادبی أکثر
مقاله حاضر در نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی ادبی به بررسی ویژگیهای این اثر سترگ و همخوانی آن با معیارهای جهان وطنانه ادبیات امروز دنیا میپردازد. بسیاری از نظریات جدید ملهم از تفکرات گذشتهاندلذا جهان وطنی ادبی در سیر تکوینی خود ما را به دو تئوری متقدم یعنی ادبیات جهان و ادبیات تطبیقی رهنمون میسازد.که به مقتضای کنونی و شرایط خاص پیش روی ادبیات در عرصه دهکده جهانی به شکلی نوین باز مفهوم سازی و منجر به پدیده نوین جهان وطنی ادبی شدهاند. آزمونی نو برای آثار فاخر ادبیات همچون شاهنامه که بار دیگر جایگاه خود را در شاکله اساسی ادبیات جهان محکم سازند.شاهنامه حائز این توانایی است تاجایگاه خود را در معیّت شاهکارهای ماندگار ادبیات جهان حفظ کرده و درعرصه دهکده جهانی متناسب با معاییر جهان وطنی ادبی، مخاطبان را هوشمندانه به خویش خواند.
تفاصيل المقالة
حسین پناهی با توجه به محیط زندگی و تدبر و مطالعات فلسفی و نیز پیوندی که با هنر و سینما دارد توانسته است به موضوعات متعددی در شعر خود بپردازد. فلسفه از مهترین موضوعات شعر پناهی است و با نگاه هستیشناسانه سعی دارد نمودی از از این موضوعات را در شعر خویش بگنجاند. پناهی در ا أکثر
حسین پناهی با توجه به محیط زندگی و تدبر و مطالعات فلسفی و نیز پیوندی که با هنر و سینما دارد توانسته است به موضوعات متعددی در شعر خود بپردازد. فلسفه از مهترین موضوعات شعر پناهی است و با نگاه هستیشناسانه سعی دارد نمودی از از این موضوعات را در شعر خویش بگنجاند. پناهی در اشعارش به لفظ فلسفه، و نیز نامها و اصطلاحات فلسفی و هنری بسیاری اشاره کرده است که هرکدام در تاریخ فرهنگ خود دارای شهرت بسیاریاند. بسامد بالای این اصطلاحات، نامها و مکاتب در آثار پناهی نشان از ارزش و جایگاه ارزنده این مفاهیم در تفکر و دیدگاه او دارد. این پژوهش، که به روش تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با ابزار مطالعۀ کتابخانهای انجام شده به دنبال پاسخی برای این پرسش است که چه مکاتب فلسفی و جهانهای هنری (عموما ادبی و سینمایی) در شعر او نمود یافته و رویکرد او به هر کدام چگونه است. به عبارت دیگر نقش هرکدام از این مفاهیم در تشکیل بنیادهای تفکر او چگونه است. این مسئله از این جهت حائز اهمیت است که میتوان با بررسی تلمیحهای مستقیم شاعر به جهانهای فلسفی و هنری چهارچوب فکری و فلسفی حسین پناهی را بازنمایی کنیم و بر اساس آن دیگر اشعارش را تفسیر کنیم. آنچه از مجموع مباحث مطروحه در این پژوهش بر میآید، این است که در شعر حسین پناهی سه گانۀ فلسفه، سینما و ادبیات جهان به موازات هم زیست دارند. در مقایسۀ این سه حوزه آشکار است که پناهی نسبت به ادبیات و سینمای روس و فلسفۀ شرق دیدگاه همدلانهای دارد. جهان شرق، از جمله هند، ایران و جهان اسلامی، در ذهن او جهان امید و آرامش است. حسین پناهی در جستجوی معنا در فلسفهها و جهانهای ادبی جهان در آخر به فرهنگ و باورهای اصیل شرقی و اسلامی باز میگردد و آرامش و امید از دست دادهاش را از باورهای خودش میگیرد
تفاصيل المقالة
در عرصه گسترده و متنوع مضامین در ادبیات جهان، موضوع "سفر" خوش نشسته و بر مبنای آن آثار درخور توجهی پدیدار شده است. علاوه بر قطعات شاعرانه بیشمار در وصف – غالبا- افسونگری و دل انگیزی سفر؛ حماسه ها، قصه ها، رمان ها، داستانها و سفرنامه های بسیار مبتنی بر این پدیده دی أکثر
در عرصه گسترده و متنوع مضامین در ادبیات جهان، موضوع "سفر" خوش نشسته و بر مبنای آن آثار درخور توجهی پدیدار شده است. علاوه بر قطعات شاعرانه بیشمار در وصف – غالبا- افسونگری و دل انگیزی سفر؛ حماسه ها، قصه ها، رمان ها، داستانها و سفرنامه های بسیار مبتنی بر این پدیده دیرینه زندگی بشر، در پهنه ادبیات به منصه ظهور رسیده است. بخشی از این آثار که در شمار مشهورترین آثار ادبی است، بر پایه سفرهای دریایی و بحر پیمایی شکل گرفته است. سعی نگارنده در این مقاله، معرفی برخی از مهمترین آثار در این زمینه و نیز مقایسه ای است میان آثار کلاسیک و متقدم ادبیات فارسی و اروپایی ( یونانی و لاتینی ) و بر شمردن مشترکات و تفاوت های این گونه آثار در دو حوزه مهم ادبیات جهان.
در این بررسی، در می یابیم که در حوزه ادبیات فارسی نیز آثاری ارزشمند به نظم و نثر، به دست توانای ادیبان خوش قریحه و خیالپرداز مجال ظهور یافته که با آثار طراز اول ادبیات جهان در این گستره، قابل قیاس و شایان بررسی است. در زمره مهمترین ویژگی های این آثار، می توان: رویارویی با موانع و رخدادهای طبیعی و ماورای طبیعی، شگفت انگیزی، استقبال از خطر و ماجراجویی، ورود قهرمانان به جزایر و عرصه های ناشناخته و پدیدۀ کشتی شکستگی را بر شمرد.
در عرصه گسترده و متنوع مضامین در ادبیات جهان، موضوع "سفر" خوش نشسته و بر مبنای آن آثار درخور توجهی پدیدار شده است. علاوه بر قطعات شاعرانه بیشمار در وصف – غالبا- افسونگری و دل انگیزی سفر؛ حماسه ها، قصه ها، رمان ها، داستانها و سفرنامه های بسیار مبتنی بر این پدیده دیرینه زندگی بشر، در پهنه ادبیات به منصه ظهور رسیده است. بخشی از این آثار که در شمار مشهورترین آثار ادبی است، بر پایه سفرهای دریایی و بحر پیمایی شکل گرفته است. سعی نگارنده در این مقاله، معرفی برخی از مهمترین آثار در این زمینه و نیز مقایسه ای است میان آثار کلاسیک و متقدم ادبیات فارسی و اروپایی ( یونانی و لاتینی ) و بر شمردن مشترکات و تفاوت های این گونه آثار در دو حوزه مهم ادبیات جهان.
در این بررسی، در می یابیم که در حوزه ادبیات فارسی نیز آثاری ارزشمند به نظم و نثر، به دست توانای ادیبان خوش قریحه و خیالپرداز مجال ظهور یافته که با آثار طراز اول ادبیات جهان در این گستره، قابل قیاس و شایان بررسی است. در زمره مهمترین ویژگی های این آثار، می توان: رویارویی با موانع و رخدادهای طبیعی و ماورای طبیعی، شگفت انگیزی، استقبال از خطر و ماجراجویی، ورود قهرمانان به جزایر و عرصه های ناشناخته و پدیدۀ کشتی شکستگی را بر شمرد.
تفاصيل المقالة
حماسه شاید قدیمی ترین گونه روایی نباشد، اما به یقین، مسلط ترین گونه در تمام دوره های باستان و سده های میانی بوده است. حماسه و اسطوره در تمام فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها، چه به صورت شفاهی و چه به صورت نوشتاری، دیده می شود. حماسه از اسطوره تغذیه می کند و در بعضی فرهنگ ها اد أکثر
حماسه شاید قدیمی ترین گونه روایی نباشد، اما به یقین، مسلط ترین گونه در تمام دوره های باستان و سده های میانی بوده است. حماسه و اسطوره در تمام فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها، چه به صورت شفاهی و چه به صورت نوشتاری، دیده می شود. حماسه از اسطوره تغذیه می کند و در بعضی فرهنگ ها ادامه آن است. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی- اسطوره ای است. این عناصر در دو اثر برجسته در ادبیات ایران و آلمان، شاهنامه و سرود نیبلونگن، نیزبه روشنی دیده می شود؛ عناصر مشترکی چون پهلوانان اسطوره ای، وجود حیوانات مافوق طبیعی، جنگ و نبرد و کین خواهی و... . در این جستار، نگارنده ضمن بیان پیشینه تاریخی هر دو اثر، به طور مفصل، به بررسی و مقایسه اَبرقهرمان- پهلوان (رستم و زیگفرید)، جهانبینی، تفاوت دیدگاه، ویژگیهای مشترک حماسی و تاریخی، و مضمون های مشترک این دو اثر جاودان در ادبیات حماسی ایران و آلمان پرداخته است.
تفاصيل المقالة
ناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّتهای داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونههایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آنها به این نتیجه میرسد که در ادبیات سایر ملّتها نیز نمونههایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یاف أکثر
ناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّتهای داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونههایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آنها به این نتیجه میرسد که در ادبیات سایر ملّتها نیز نمونههایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یافت میشود و نتیجة دیگر آنکه باورداشت اصل ناپدیدی در همة ادوار بشری، حتّی دورة متاخّر نیز در میان همة اقوام وجود دارد. بنابراین، قدم بعدی یافتن دلیل این همسانی است که، به فرضیة ریشة مشترک در ادبیات جهان قوت میبخشد. نگارنده با بررسی راز ناپدید شدن قهرمانان، در شش محور و با پاسخ به این سؤالات که ناپدیدشدگان آثار ادبی، چه کسانی هستند، چه ویژگیهایی دارند؟ چرا ناپدید شدند؟ و چه ارتباطی میان ناپدیدشدگان با مکانی که ناپدیدی در آن صورت گرفته مثل کوه و غار و ... وجود دارد؟ سعی دارد به گونهای پرده از این راز بردارد. از آنجایی که کهنالگوهای قهرمان، زمان، سفر، جاودانگی، مرگ و تولد دوباره، بازگشت و ... قابلیت انطباق با موضوع این پژوهش را دارد، هدف، بررسی ناپدید شدن قهرمانان بر اساس روش نقد کهنالگویی است که به مناسبت از نظریات یونگ، الیاده و کمبل نیز استفاده شده است .
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications