رمان عادت میکنیم زویا پیرزاد، یکی از تأثیرگذارترین رمانهای معاصر ادبیات فارسی است. شخصیت کلیدی و مهم این رمان، زنی به نام آرزو است که در زندگی با سختیها و دغدغههای فراوان دست و پنجه نرم میکند. زندگی آرزو از نگاه سفر قهرمانی زن، با الگوی مورین مرداک پیوند دارد. این أکثر
رمان عادت میکنیم زویا پیرزاد، یکی از تأثیرگذارترین رمانهای معاصر ادبیات فارسی است. شخصیت کلیدی و مهم این رمان، زنی به نام آرزو است که در زندگی با سختیها و دغدغههای فراوان دست و پنجه نرم میکند. زندگی آرزو از نگاه سفر قهرمانی زن، با الگوی مورین مرداک پیوند دارد. این الگو ده مرحلۀ جدایی از زنانگی، همذاتپنداری با مردان، امتحانات دشوار، آرزوی موهوم موفقیّت، نه گفتن زنانِ قوی، سفر به سرزمین تاریک روح، میل شدید برای پیوند دوباره با زنانگی، شفای شکاف روحی بین دختر و مادر، یافتن مرد مهربان درون و فراسوی دوگانگی را شامل میشود. مقالۀ حاضر، رمان عادت میکنیم زویا پیرزاد را براساس مراحل مختلف الگوی مرداک بررسی کرده و نشان میدهد این الگو برای خوانش رمانهایی مناسب است که کهنالگوی آتنا غالب بر رفتار، کنش و شخصیت زن ـ قهرمان آن باشد.
تفاصيل المقالة
پژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهانشمول را در پی خواهد داشت. اسطورهها، افسانهها و حماسههای ملل هندواروپایی بازتاب جهانبینی مشترکی هستند که میتوان آن را در لابهلای متون ادبی رصد کرد. یکی از درونمایههای مهم این قلمرو، زنان و أکثر
پژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهانشمول را در پی خواهد داشت. اسطورهها، افسانهها و حماسههای ملل هندواروپایی بازتاب جهانبینی مشترکی هستند که میتوان آن را در لابهلای متون ادبی رصد کرد. یکی از درونمایههای مهم این قلمرو، زنان و ویژگیهای خاص ایشان، در خلال قرنها دگرگونی، در اعتقادات و آئینهای اسطورهای است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی اسطورهای و روشی تطبیقی، به قیاس نقش زنان در دو حماسۀ اودیسه و دارابنامۀ طرسوسی بپردازد. در این بررسی، کارکردهای برجستۀ شخصیتهای اصلی زن در این دو اثر و شباهتهای ایشان شمرده شده است. نگارنده برای بررسی این شباهتها، پس از برشمردن ویژگیها و خویشکاریهای آتنا الهۀ جنگاوری و خردورزی یونانی، و بوراندخت پهلوانبانوی خارقالعادة دارابنامه، اثبات میکند که بوراندخت، بازآفرینی متأخر آناهیتا، الهۀ ایرانی است که با آتنای یونانی، همعرض و همسان است. این نوع همسانی و اینهمانی در بستر حماسههای دو فرهنگ مختلف، نشانگر ریشهها و خاستگاههای یکسان اساطیر در ادبیّات ملل است.
تفاصيل المقالة
الههگان کلانکردار هندو ـ اروپایی همچون آتنا، ضمن آنکه خود، برخی از ویژگیها را از فرهنگ اجتماعی اقوام زنان کهن همچون سکاها برگرفته و در خود ادغام کردهاند؛ رفتهرفته در بستر زمان بر اثر علل یا عواملی، پارهای از صفاتشان را به شخصیّتهای حماسههای ملل هندو ـ اروپایی بخ أکثر
الههگان کلانکردار هندو ـ اروپایی همچون آتنا، ضمن آنکه خود، برخی از ویژگیها را از فرهنگ اجتماعی اقوام زنان کهن همچون سکاها برگرفته و در خود ادغام کردهاند؛ رفتهرفته در بستر زمان بر اثر علل یا عواملی، پارهای از صفاتشان را به شخصیّتهای حماسههای ملل هندو ـ اروپایی بخشیدهاند و آن خصوصیّات در میان شخصیت های حماسی تقسیم شده است. بر همین اساس، بررسی در پیرامون شخصیّت خدابانوی کبیری مانند آتنا و مقایسۀ آن با گُردیۀ زن حماسی ایران، نشان میدهد که گُردیه تحتتأثیر تحوّل طبیعی اسطوره و نیز تعاملات فرهنگی دو ملّت ایران و یونان، بعضی از خصوصیّات کلی و جامعِ آتنا را از او برگرفته باشد. هدف از پژوهش حاضر آن است که وجوه تشابه و همچنین تفاوتهای گردیه، شخصیّت تاریخیِ شاهنامۀ فردوسی و آتنا الهۀ اساطیر یونان را به روش توصیفی ـ تطبیقی مورد واکاوی قرار گیرد. این دو قهرمانِ زن در ویژگیهایی همچون زیبایی، والاتباری، حکمت، کُنشگری، جنگاوری و مهارت در بهکار بردن رزم افزارها، مشترک هستند. عمدهترین وجه تفاوت این دو، آن است که آتنا سرشت ایزدینه دارد و گردیه از این ویژگی برخوردار نیست. یافتۀ پژوهش این انگاره را سامان میدهد که گُردیه، خود، قطعة شکسته و پراکنده¬ای از آتنا در اساطیر یونان است؛ زیرا جنبههایی از وجوه شخصیّت او در کالبد گردیه، آشکارا قابل بازشناسی است.
تفاصيل المقالة
هومر در حماسة اودیسه به روایت ماجراهای قهرمان جنگ تروا یعنی اولیس و حکایت سرگشتگیهای او به هنگام بازگشت از آن نبرد به سوی زادگاهش، پرداخته است. در این روایت آنچه بیشتر نظر خواننده را به خود جلب میکند، حمایتهای بیدریغ آتنا از اولیس است. علت اساسی این همه حمایت آتنا ا أکثر
هومر در حماسة اودیسه به روایت ماجراهای قهرمان جنگ تروا یعنی اولیس و حکایت سرگشتگیهای او به هنگام بازگشت از آن نبرد به سوی زادگاهش، پرداخته است. در این روایت آنچه بیشتر نظر خواننده را به خود جلب میکند، حمایتهای بیدریغ آتنا از اولیس است. علت اساسی این همه حمایت آتنا از اولیس چیست؟ برای دستیابی به علل حمایتهای آن زن ایزد از اولیس، میتوان چندین احتمال را طرح کرد. در این گفتار نخست به علتیابی اسطورهشناختی و سپس به طرح علل فلسفی پرداختهایم. از منظر نخست، با همانندیهایی که میان آتنا و پنلوپ، همسر اولیس، و خود اولیس با هفائیستوس ایزد آتش زمینی حاکم است، میتوان چنین تصور کرد که آتنا با حمایت از اولیس نمودگار زمینی هفائیستوس میخواهد وفاداری و دلدادگی خود را به هفائیستوس برساند. از منظر دوم، با عنایت به اینکه آتنا برای مردم یونان، ایزد عقل و دانایی است و اولیس نیز همواره به خردمندی توصیف وستایش شده است؛ میتوان چنان پنداشت که حمایت آتنا از اولیس ، نمودِ روایی حمایت و تأیید عقل کل و آسمانی از عقل زمینی و جزوی بشری باشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications