-
حرية الوصول المقاله
1 - بررسی رسوبات لسی در شمال ایران
مارتین کهل محمدرضا ثروتی حسن احمدی مانفرد فرشن آرمین سکورنکلس در زمین های پست جنوب و مجاورت دریای خزر در موقعیت های ژئومورفولوژیکی متفاوت و تفاوت های اقلیمیچشم گیر یافت می شود . نهشته های لسی، اغلب با انواع متفاوت خاک های فسیل همراه می باشند. تاکنون اطلاعاتاندکی درباره سرشت، منشا و سن توالی های لس - خاک های فسیل شمال ایران - من أکثرلس در زمین های پست جنوب و مجاورت دریای خزر در موقعیت های ژئومورفولوژیکی متفاوت و تفاوت های اقلیمیچشم گیر یافت می شود . نهشته های لسی، اغلب با انواع متفاوت خاک های فسیل همراه می باشند. تاکنون اطلاعاتاندکی درباره سرشت، منشا و سن توالی های لس - خاک های فسیل شمال ایران - منتشر شده است . این مقاله پنجرخنمون از توالی های لس - خاک های فسیل واقع در دره سفید رود (مقطع رستم آباد و در حوالی سراوان )، کوهپایه هایشمالی البرز (واقع در نکا و در نوده ) و تپه های لسی استان گلستان (مقطع آق بند ) را مورد بررسی قرار داده است .لس های سفیدرود با تنوع زیاد در دانه بندی در مقیاس محلی مشخص می باشند. واریزه های دامنه ای زاویه دار وخاک های فسیلی در نهشته های لسی - رسی مقطع رستم آباد که توسط فرایندهای دامنه ای جا به جا شده اند، تحت تاثیرتغییر اقلیم و یا تاثیرات تکتونیکی قرار گرفته است . لس ها در سراوان، با دو افق خاک های فسیلی همراه می باشند. کهاحتمالا با مراحل ایزوتوپی اکسیژن 3 هم ارز می باشند در مقطع نکا دو خاک فسیلی قهوه ای (افق های Btk یا AhBtk) با لس های غنی از لس همراه شده اند. اولین تخمین سن یابی لومینی سنس نشان می دهد که خاک فسیلی بالایی در طی مدت OIS 5a-5d تشکیل شده است هشت خاک فسیلی روشن یا قهوه ای تیره (افق های BtK و BwK ) که به صورت میان لایه هایی که با لس های مقطع نوده همراه می باشند، شدت متفاوت هوازدگی را نشان می دهند که به شرایط پلیستوسن میانی یا بالایی بیشترین شباهت را دارد . در تپه های لسی نزدیک آق بند، لس همگنی با ضخامت 40 متر لایه ای از خاک فسیل قهوه ای رنگ را می پوشاند که احتمالا هم ارز با آخرین خاک دوره بین یخچالی است . توالی لس و خاک های فسیلی در مقاطع موردمطالعه نکا، نوده و آق بند آرشیو عالی از تغییرات اقلیمی و محیطی مربوط به خشکی در شمال ایران می باشند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - اثر تغيير اقليم بر مواد آلي خاک و فعاليت زيستي خاک
آرش محمدزاده یاسر عظیم زادهپديده تغيير اقليم يکي از مهمترين چالشهاي جهاني بشر در تأمين غذاي کافي و سالم جمعيت روزافزون جهان به شمار ميرود. عوامل پيشبرنده تغيير اقليم مانند افزايش دما، تغيير الگوهاي بارش و افزايش فراواني و شدت رخدادهاي جوي، ويژگيهاي خاک را بهويژه در بومنظامهاي مناطق خشک و أکثرپديده تغيير اقليم يکي از مهمترين چالشهاي جهاني بشر در تأمين غذاي کافي و سالم جمعيت روزافزون جهان به شمار ميرود. عوامل پيشبرنده تغيير اقليم مانند افزايش دما، تغيير الگوهاي بارش و افزايش فراواني و شدت رخدادهاي جوي، ويژگيهاي خاک را بهويژه در بومنظامهاي مناطق خشک و نيمهخشک تحتتأثير قرار ميدهد. اين اثرات ميتوانند مستقيماً بر رشد و توليد گياهان زراعي اثر بگذارند. ميزان مواد آلي خاک از مهمترين شاخصهاي کيفيت و سلامت خاک است که بسياري از ويژگيهاي فيزيکي، شيميايي و زيستي خاک را تحتتأثير قرار ميدهد و بهطور مستقيم و غيرمستقيم تحتتأثير عوامل اقليمي ازجمله دما و بارندگي قرار ميگيرد. از طرف ديگر، تعادل ورود و خروج کربن آلي به خاک بر ميزان دياکسيد کربن اتمسفر و در نتيجه بر گرمايش جهاني و پديده تغيير اقليم مؤثر است. نتايج بسياري از پيشبينيها نشان ميدهد که در مناطق خشک و نيمهخشک، تغيير اقليم منجر به افزايش دما و کاهش بارندگي خواهد شد. بنابراين، با توجه به اينکه با افزايش دما و کاهش رطوبت، ميزان ماده آلي خاک کاهش مييابد، به نظر ميرسد پديده تغيير اقليم اثرات نامطلوبي بر ميزان ماده آلي و فعاليت زيستي خاک و به دنبال آن بر توليد محصول در مناطق خشک و نيمهخشک خواهد گذاشت. لذا بکارگيري راهکارهاي لازم در خصوص تخفيف اين اثرات نامطلوب و سازگاري با شرايط پيشرو از اهميت بسزايي برخوردار است. تخفيف به روشهايي مربوط ميشود که منجر به کاهش انتشار گازهاي گلخانهاي بهويژه دياکسيد کربن ميشود؛ اما هدف از سازگاري ملايم نمودن اثرات غيرقابل اجتناب ناشي از تغيير اقليم است. بر اساس نتايج آزمايشهاي مختلف منتشر شده، رعايت اصول سيستم کشاورزي حفاظتي از مهمترين راهکارهاي تخفيف اثرات و سازگاري با پيامدهاي تغيير اقليم در مناطق خشک و نيمهخشک به شمار ميرود. با توجه به اين که پديده تغيير اقليم رخدادي اجتنابناپذير بوده و آثار و پيامدهاي نامطلوب آن در زندگي بشر روزبهروز بيشتر و شديدتر احساس ميشود، لازم است در مديريت منابع خاک، پيشآگاهيهاي لازم درخصوص نتايج اين پديده بر کيفيت خاک و پتانسيل توليد محصولات کشاورزي بهويژه در مناطق خشک و نيمهخشک در نظر گرفته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - ارائه مدل بهینه سازی ساختمان جهت مقابله با اثرات منفی تغییرات اقلیمی در جهت کاهش مصرف انرژی
اردا زارعی سینا فرد مرادی نیازمینه و هدف: امروزه کلان شهر ها نقش بسیار مهمی در آلایندگی محیط زیست دارند، افزایش روزافزون جمعيـت بـا افـزایش مصـرف سوخت هاي فسيلي و منابع انرژي همراه است که این موضوع باعث افزایش انتشارات گازهاي گلخانه اي در اتمسفر ميشود. اثـرات افـزایش گازهاي گلخانه اي با بروز پدیده أکثرزمینه و هدف: امروزه کلان شهر ها نقش بسیار مهمی در آلایندگی محیط زیست دارند، افزایش روزافزون جمعيـت بـا افـزایش مصـرف سوخت هاي فسيلي و منابع انرژي همراه است که این موضوع باعث افزایش انتشارات گازهاي گلخانه اي در اتمسفر ميشود. اثـرات افـزایش گازهاي گلخانه اي با بروز پدیده گلخانه اي سبب تغييـرات اقليمـي مي شود. با توجه به اتلاف زياد انرژي در ساختمان هـاي مسکونی موجـود، هدف این تحقیق انتخاب راهكار مناسب براي بهینه سازی ساختمان و كاهش مصـرف انرژی در اين بخش است. روش بررسی: در این تحقيق، در تاریخ 1/10/1398 ابتدا مقدار انرژی مصرفی سالانه یک تیپ ساختمان مسکونی 8 طبقه در تبریز با استفاده از نرم افزار انرژی پلاس شبیه سازی شد. سپس مقدار انرژی مصرفی سالانه ساختمان یاد شده با شرایط آب و هوای دو اقلیم متفاوت یزد و رشت نیز شبیه سازی شد تا میزان مصرف انرژی ساختمان در هر 3 شهر مقایسه شود. سپس با کمک نرم افزار شبیه سازی JePlus، انرژی مصرفی حالت های مختلف ساختمان (جهت گیری، موقعیت، دما، اقلیم)، درهر 3 شهر شبیه سازی شد تا رفتار ساختمان از لحاظ مصرف انرژی بررسی شود. در نهایت مقدار انرژی مصرفی گرمایشی و سرمایشی ساختمان به عنوان توابع هدف انتخاب شده و توسط نرم افزار JePlus + EA بهینه سازی انجام گرفت. يافته ها: با توجه به متغیرهای تعریف شده در ورودی نرم افزار JePlus، 432 حالت مصرف انرژی برای ساختمان به¬دست آمد. و با توجه به انتخاب انرژی مصرفی گرمایشی و سرمایشی ساختمان به عنوان توابع هدف، توسط نرم افزار JePlus + EA بهینه سازی انجام گرفت. نتایج بهینه سازی نشان داد با توجه به پارامترهای یکسان در نظر گرفته شده برای هر سه اقلیم، مصرف انرژی ساختمان در شهر رشت 16 درصد، یزد 14 درصد و تبریز 12 درصد کاهش یافته است. بحث و نتیجه گیری: بررسی نتایج این مطالعه نشان داد اگر ساختمان¬ در جهت و موقعیت صحیح با توجه به نوع اقلیم و وضعیت آب و هوا (جهت تابش خورشید، دما، رطوبت و...) احداث شود و دمای گرمایش و سرمایش داخل ساختمان در حد آسایش تنظیم گردد، مصرف انرژی ساختمان نیز درحد قابل ملاحظه ای کاهش می¬یابد؛ در نتیجه از سهم هر ساختمان در میزان انتشار گاز دی اکسید کربن در اتمسفر که اثرگذارترین گاز در تغییرات اقلیمی است، کاسته می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - آشکارسازی روند تغییرات هیدرولوژیکی حوضه رودخانه ارمند
داریوش سعیدی امیر گندمکار مسعود نصریپدیده تغییر اقلیم یکی از چالش های مهم قرن حاضر محسوب می گردد و بنوعی ابعاد تاثیرات آن فرامنطقه ای بوده و اکوسیستم کره زمین را تحت الشعاع خودقرار داده است از جمله این اثرات میتوان به روند تغییرات هیدرولوژیکی رودخانه ها اشاره کرد . محدوده مورد مطالعه در این پژوهش حوضه آبر أکثرپدیده تغییر اقلیم یکی از چالش های مهم قرن حاضر محسوب می گردد و بنوعی ابعاد تاثیرات آن فرامنطقه ای بوده و اکوسیستم کره زمین را تحت الشعاع خودقرار داده است از جمله این اثرات میتوان به روند تغییرات هیدرولوژیکی رودخانه ها اشاره کرد . محدوده مورد مطالعه در این پژوهش حوضه آبریز رودخانه ارمند در استان چهارمحال وبختیاری است. داده های مورد استفاده از اطلاعات 4 ایستگاه هیدرومتری واقع در منطقه مورد مطالعه در یک دوره آماری35 ساله (1986-2020) بدست آمده است. روش مورد استفاده در این تحقیق، آزمون آماری و گرافیکی من _کندال است. نتایج حاصله از بررسی روند و تغییرات رواناب (دبی) در ایستگاههای هیدرومتری حوضه ارمند (شامل ارمند، بهشتآباد، کوهسوخته و کرهبس) نشانگر وجود روند کاهشی و معنیدار رواناب سالیانه، و فصلهای زمستان، بهار، تابستان و پاییز میباشد.از طرفی مقایسه میانگین تغییرات دبی در فصلهای مختلف نشان داد که فصل تابستان بیشترین تغییرات کاهشی رواناب را نسبت به سایر فصلها داشته است. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد میانگین دبی سالیانه کل حوضه در طول دوره آماری برابر با 3/29 مترمکعب بر ثانیه بوده است . میانگین حداقل وحداکثر دبی سالیانه حوضه در همین مدت به ترتیب 7/0 و 785/84 متر مکعب بر ثانیه ثبت شده است. ایستگاه ارمند با متوسط 7/137 متر مکعب برثانیه در فصل بهار بیشترین دبی ایستگاهی و در همین فصل ایستگاه کوه سوخته با 74/6 متر مکعب بر ثانیه کمترین دبی را در بین ایشتگاههای هیدرومتری حوضه داشته اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - تغییرات آبوهوایی، حقوق بشر و لزوم تأسیس دیوان بینالمللی محیط زیست
آزاده رستگار علی مشهدیچکیده در دهههای اخیر، پدیده تغییرات آبوهوایی، یکی از عوامل عمده نگرانیهای جامعه جهانی بوده و در این راستا اقداماتی صورت گرفته است. از جمله مهم ترین این اقدامات، تصویب کنوانسیون تغییرات آبوهوایی در 9 می 1992 و در پی آن، پروتکل کیوتو در 1997 و همچنین، توافقنامه 2014 أکثرچکیده در دهههای اخیر، پدیده تغییرات آبوهوایی، یکی از عوامل عمده نگرانیهای جامعه جهانی بوده و در این راستا اقداماتی صورت گرفته است. از جمله مهم ترین این اقدامات، تصویب کنوانسیون تغییرات آبوهوایی در 9 می 1992 و در پی آن، پروتکل کیوتو در 1997 و همچنین، توافقنامه 2014 پاریس است. هدف و ایده اصلی از نگارش این مقاله، بررسی مصائب و مشکلات، در نتیجۀ تغییرات آبوهوایی و لزوم تأسیس یک دیوان بینالمللی محیطزیستی است. سؤالی که مطرح است؛ با توجه به اینکه بسیاری از کنوانسیونها و معاهدات محیطزیستی دارای نهاد الزامآور نیستند، در صورت بروز اختلاف میان طرفهای کنوانسیون و همچنین، برای جلوگیری از تخریب هرچه بیشتر محیط زیست، یک دیوان بینالمللی محیطزیستی تا چه اندازه میتواند مفید و کارآمد باشد؟ فرض مقاله بر این است که تأسیس این دیوان اختصاصی همانند دیوان بینالمللی دادگستری، میتواند برای رفع مسالمتآمیز اختلافات در زمینه محیط زیست کمک کننده باشد. این مطالعه به روش کتابخانهای و همچنین، با بررسی اسناد حقوقی محیطزیستی بینالمللی؛ از جمله اسناد یونپ صورت گرفته و درنهایت، به این نتیجه رسیده است که تأسیس دیوان بینالمللی محیطزیست میتواند در آینده نقش مؤثری در حفظ محیط زیست ایفا نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - Livestock Production at the Nexus of Resources Competition and Ethnoreligious Cynicism in Nigeria–Implicative Analysis on Food Security
Akeem SikiruNigeria is one of the most malnourished and hunger ridden in the league of developing countries; according to reports of Food and Agricultural Organization (FAO) of United Nations estimated daily animal protein intake for developing countries averaged at 4.5 g/head/day أکثرNigeria is one of the most malnourished and hunger ridden in the league of developing countries; according to reports of Food and Agricultural Organization (FAO) of United Nations estimated daily animal protein intake for developing countries averaged at 4.5 g/head/day at the beginning of this century which has hardly risen to 10 g/head/day into the second decade of the century in Nigeria. This calls for an increase in the supply of animal protein to address the poor intake, but Nigeria’s animal protein supply depends on pastoral livestock production on extensive natural grassland. This production system is under challenges of climate and poor production techniques; hence government effort towards improvement via the establishment of grazing reserves is a way out. Therefore, this paper discusses Nigerian livestock production, climate change effects on Nigeria livestock production and its social implications, including food insecurity. We also consider sources of ethnoreligious violence linked to livestock production in Nigeria, grazing reserve bills (proposed legislation) in Nigeria the proponents, the opponents and what are the pitfalls the rationale for modification and re-introduction of grazing reserves bill in Nigeria and the potential of some models such as the Taylor Grazing Reserve Act of the United States of America. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - A Simulation Study on Impact of Climate Factors on Production and Requirements of Rice in Bangladesh
Md.AbuBakr Siddique Jun Furuya Shinataro Kobayashi M Abdus SalamMd. AbuBakr Siddique1*, Jun Furuya2, Shinataro Kobayashi2 ,M Abdus Salam1 1-Agricultural Economics Division, BRRI, Bangladesh 2-Development Research Division, Japan International Research Center for Agricultural Sciences *Corresponding author Email: abs_63@yaho أکثرMd. AbuBakr Siddique1*, Jun Furuya2, Shinataro Kobayashi2 ,M Abdus Salam1 1-Agricultural Economics Division, BRRI, Bangladesh 2-Development Research Division, Japan International Research Center for Agricultural Sciences *Corresponding author Email: abs_63@yahoo.com Received: 20 June 2013 Accepted:12 November 2013 Abstract Bangladesh is a disaster prone developing country, where people's staple food is rice. Numerous natural calamities visits here round the year, and impeded the crusade of development. This study was designed to evaluate the impact of climate change on supply and demand, as well as predict the future scenario of rice in Bangladesh. The findings of the study revealed that although, production of local varieties in aus, aman and boro season is decreasing owing to lower yield and shrinking of planted area aggregated production of rice is increasing due to higher production of modern varieties. As the total rice production increases quantity of imports is decreased in one hand and on the other hand, the bulk of stock is increased gradually. Higher level of per capita income growth rate leads to the diversification of consumers' food habit. Along with negative income elasticity of demand, decreased per capita consumption of rice including other food items in dietary system. However, total demand of rice will increase eventually as the population increasing. The enumerated results of simulation based on past trend and performance of data was very precise and reliable, and could be useful for future policy implications. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - Socio-cultural Drivers of Adaptations and Vulnerability to Climate Change: Lessons from Crop Farmers in Ondo State, Nigeria
Ademola Adegoroye Tolulope Olubunmi-Ajayi Olayinka Oladosu Emmanuel OloruntobaThis study investigated the socio-cultural determinants of climate change adaptation and vulnerability among crop farmers in Ondo State, South-western Nigeria. Using a multi-stage sampling approach and the Delphi method, 150 respondents were selected from the three Sena أکثرThis study investigated the socio-cultural determinants of climate change adaptation and vulnerability among crop farmers in Ondo State, South-western Nigeria. Using a multi-stage sampling approach and the Delphi method, 150 respondents were selected from the three Senatorial Zones. Primary data were sourced with the aid of a survey and oral interviews. The collected data were analyzed using the vulnerability index, Ordinal logistic regression, and Heckman probit regression. The findings revealed that the socio-cultural characteristics of respondents contributed to their vulnerability to climate change, as indicated by an average livelihood vulnerability index (LVI) of 0.33. Notably, factors such as water availability and adaptation practices exhibited higher vulnerability indices of 0.49 and 0.42, respectively. The overall LVI and LVI-IPCC averages were 0.35 and 0.02, respectively, highlighting the existence of vulnerability among farming households. The results of ordinal logistic regression revealed that age, marital status, education level, and income from agriculture were statistically significant factors determining the level of vulnerability to climate change in the study area. Consequently, the results of the Heckman two-step regression model revealed that age, marital status, household size, education, religion, belief, family structure, and community teamwork were the significant factors affecting the adaptation and vulnerability to climate change in the area. Policy should be geared towards improving the socio-cultural factors for sustainable livelihoods with an income diversification strategy by the government for crop farmers in order to cushion the effects of low income realized from farming activities in the area. تفاصيل المقالة