تصویرهای کنایی در معارف بهاءولد
محورهای موضوعی : ادبیات فارسیکبری نودهی 1 , طواق گلدی گلشاهی 2 , احسان الدین رضانیا 3
1 - نویسنده (مسؤول)
2 - نویسنده
3 - نویسنده
کلید واژه: کنایه, irony, imagery, تصویرگری, معارف, بهاءولد, Maaref, Bahaevalad,
چکیده مقاله :
کنایه یکی از اسلوب های بیان پوشیده، و از عناصر اصلی تصویرگری در کتاب معارف بهاءولد است. وی در این اثر عرفانی، با بهره گیری از عناصر بیانی و بدیعی، به ویژه کنایه، سبک نثر خویش را از نثری عادی و علمی به نثری شاعرانه نزدیک کرده و بر زیبایی نوشتة خود افزوده است. عدم توجّه پژوهشگران زبان و ادب فارسی به نثر عرفانی معارف و تصویرگری های آن، همواره سبب شده است که این اثر زیبا دستخوش فراموشی شود. در این پژوهش، کنایه و کارکردهای آن به عنوان یکی از صور خیال در معارف بهاءولد، بررسی و تحلیل شده است. از این رو، تصاویر کنایی را در معارف بهاءولد از حیث مکنیٌّ عنه، بر اساس دیدگاههای بلاغت سنّتی مورد بررسی قرار دادهایم و سپس به مسألة کنایه به عنوان یکی از تصاویر بیانی در معارف بهاءولد پرداخته شده است. نتیجة این پژوهش مشخص میکند که استفادة بهاءولد از تصاویر کنایی در اثرش، از شیوه های هنری گفتار اوست، که سبب برجستگی کلام وی میشود و در نهایت نزدیکی آن به نثر شاعرانه را در پی دارد.
Quipped one of the modes of expression are covered, and the main elements of illustration in the book is Bha’vld Maaref. He mystical effect, using expressive and creative elements, especially irony, his prose style from ordinary prose and poetic prose scientific approach and has added to the beauty of writing. Lack of attention to prose mystical teachings and illustrations of Persian Language and Literature, has caused that this beautiful work has been forgotten. In this study, it functions as a metaphor and imagery in Maaref e Bha’vld studied and analyzed. Thus, images of Maaref e Bha’vld ironic in terms of inner meaning, based on the views of traditional rhetoric examined and then to issue a statement on Maaref e Bha’ vld irony as one of the factors to be explored. The result of this study indicates that the use Bha’ vld ironic imagery in his work, the art style of his speech, that the word of his prominence and eventually leads to its proximity to the poetic prose.
منابع و مآخذ
1ـ افلاکی، شمسالدّین احمد. مناقب العارفین، تصحیح تحسین یازیجی، تهران: دنیای کتاب، 1362.
2ـ بهاءولد، بهاءالدّین محمد بن حسین. معارف. تصحیح بدیع الزّمان فروزانفر. تهران: طهوری، چاپ دوم، 1352.
3ـ تجلیل، جلیل. معانی و بیان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ سوم، 1390.
4ـ ثروتیان، بهروز. بیان در شعر فارسی. تهران: انتشارات برگ، چاپ اول، 1369.
5ـ دهخدا، علیاکبر. لغتنامه. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم از دورة جدید، 1377.
6ـ زرینکوب، عبدالحسین. ارزش میراث صوفیه. تهران: امیرکبیر، چاپ هشتم، 1377.
7ـ شفیعی کدکنی، محمدرضا. صورخیال در شعر فارسی. تهران: نشر آگاه، چاپ چهارم، 1370.
8ـ شمیسا، سیروس. بیان. تهران: نشر میترا، چاپ دوم، 1374.
9ـ ـــــ، ـــــــ. سبکشناسی نثر. تهران: نشر میترا، چاپ دوم، 1377.
10ـ صفا، ذبیح الله. تاریخ ادبیات در ایران. تهران: فردوس، جلد دوم، چاپ سیزدهم، 1373.
11ـ صفوی، کوروش. از زبانشناسی به ادبیات. تهران: سوره مهر، جلد اول، 1383.
12ـ ــــــ، ـــــــ. از زبانشناسی به ادبیات. تهران: سوره مهر، جلد دوم، 1380.
13ـ کزّازی، میرجلالالدین. بیان (زیباشناسی سخن پارسی)، تهران: نشر مرکز، چاپ هفتم، 1385.
14ـ وحیدیان کامکار، تقی. «زبان چگونه شعر میشود؟»، فصلنامة تخصصی ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، سال 4، شماره 13، 1386.
15ـ همایی، جلالالدّین. معانی و بیان. به کوشش ماهدخت همایی. تهران: نشر هما، چاپ سوم، 1374.