نظریه نظام جهانی اولین بار بوسیله امانوئل والرشتاین در سال 1974 مطرح شد که میتوان آن را در چارچوب نظریات اقتصاد سیاسی مورد توجه قرار داد. والرشتاین نظام را به مثابه واقعیتی اجتماعی میداند که دربرگیرنده تعاملات میان ملتها، شرکتها و مؤسسات، خانوادهها، طبقات و گروهها چکیده کامل
نظریه نظام جهانی اولین بار بوسیله امانوئل والرشتاین در سال 1974 مطرح شد که میتوان آن را در چارچوب نظریات اقتصاد سیاسی مورد توجه قرار داد. والرشتاین نظام را به مثابه واقعیتی اجتماعی میداند که دربرگیرنده تعاملات میان ملتها، شرکتها و مؤسسات، خانوادهها، طبقات و گروههای هویتی از همه نوع است. از نظر والرشتاین غالبترین شکل سازمان اجتماعی همان چیزی است که او آن را نظامهای جهانی مینامد. در این مقاله که با هدف بررسی آرا و اندیشه های والرشتاین و تاثیر آن بر نظریه نظام جهانی صورت می پذیرد . ضمن بیان تعاریف ، ابعاد این نظریه به مطالعه تاثیرات اندیشه های والرشتاین در نظریه نظام جهانی پرداخته و آن را بررسی می نماید . ویژگی نظریه نظام جهانی در این است که والرشتاین در این نظریه برخلاف نظریه وابستگی امکان تحرک را برای مرکز، پیرامون و نیمه پیرامون در نظر گرفته است و آنها را سرنوشت لایتغیر نمیداند. از نظر وی عنصر اساسی پیشرفت و ارتقای یک کشور نیمهپیرامونی در اختیار داشتن بازار بزرگ است که بتواند کاربرد فنآوری پیشرفته را توجیه کند . وی سود حاصله از جهانی شدن به نفع نظام سرمایهداری غرب می داند و این نظر را مطرح می نماید که کشورهای جنوب نه تنها به برابری جهان سرمایهداری نزدیک نمیشوند، بلکه به نفع وضع موجود ، ضعیفتر هم میگردند.او معتقد است که موقعیت دولتها در مرکز و پیرامون نظام جهانی متفاوت است و این موقعیت متفاوت ناشی از نقش متفاوت آنها در اقتصاد جهانی است که به تمایزات اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی میان آنها منجر میشود.
پرونده مقاله
امروزه صاحبنظران علم سیاست، مشارکت سیاسی را یکی از شاخصههای جامعه دموکراتیک مطرح میکنند. هر جامعهای که ادعای دموکراتیک بودن را داشته باشد، اما نتواند مشارکت مردم را در اعمال حاکمیت از طریق نهادهای مدنی و تشکلهای سیاسی فراهم کند، ادعای دمکراتیک بودن و حاکمیت مردم، ح چکیده کامل
امروزه صاحبنظران علم سیاست، مشارکت سیاسی را یکی از شاخصههای جامعه دموکراتیک مطرح میکنند. هر جامعهای که ادعای دموکراتیک بودن را داشته باشد، اما نتواند مشارکت مردم را در اعمال حاکمیت از طریق نهادهای مدنی و تشکلهای سیاسی فراهم کند، ادعای دمکراتیک بودن و حاکمیت مردم، حرف بیمعنایی خواهد بود. از آنجا که برخورداری از سرمایه اجتماعی در جامعه امروز بالطبع بر ادامه حیات جامعه مدنی تأثیرگذار است. این پژوهش با هدف سنجش میزان مشارکت سیاسی شهروندان تهرانی و شناخت میزان تأثیر پذیری آن از مؤلفههای سرمایه اجتماعی انجامشده است. با انجام این پژوهش به این سؤال پاسخ خواهیم داد که: آیا میان میزان مشارکت سیاسی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی شهروندان تهرانی رابطه وجود دارد؟
با بررسی مفاهیم و نظریات متغیر وابسته،مشارکت سیاسی و متغیر مستقل، سرمایه اجتماعی درنهایت مؤلفههای سرمایه اجتماعی شامل اعتماد اجتماعی، پایگاه اجتماعی، اقتصادی، پیوندهای اجتماعی رسمی، پیوندهای اجتماعی غیررسمی، مشارکت مذهبی، تنوع معاشرت و دوستی ها، بخشش و روحیه داوطلبی، عدالت و مشارکت مدنی، مشارکت و رهبری مدنی در نظر گرفته شد. در این پژوهش توصیفی، پیمایشی که جامعه آماری شهروندان بالای 18 سال تهرانی در نظر گرفته شدند، با روش نمونهگیری خوشه ای پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز بهصورت تصادفی محلات (قیطریه، نعمتآباد، تهران پارس شرقی، ویلاشهر و بهار) انتخاب شدند و برای جمعیت 113346 با کمک فرمول کوکران 383 نفر با کمک پرسشنامه خودساخته مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از بررسی فرضیات با کمک آزمون همبستگی و رگرسیون تک متغیره مؤلفههای اعتماد اجتماعی، پیوندهای اجتماعی رسمی، پیوندهای اجتماعی غیررسمی، مشارکت مذهبی، تنوع معاشرت و دوستی ها، عدالت و مشارکت مدنی، مشارکت و رهبری مدنی بهعنوان عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی شهروندان تهرانی شناخته شدند. بنابراین سرمایه اجتماعی بر مشارکت سیاسی افراد بر اساس این تحقیق مؤثر می باشد.
پرونده مقاله