بررسی تاثیر مولفه های سرمایه اجتماعی بر گرایش به مدرنیته (مورد مطالعه: شهروندان گرگان)
فرشته بادی
1
(
گروه جامعه شناسی، واحد آزادشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، آزادشهر، ایران
)
علیرضا اسماعیلی
2
(
استادیار گروه جامعه شناسی، واحدآزاد شهر، دانشگاه آزاد اسلامی ،ایران
)
غلامرضا خوش فر
3
(
عضو هیات علمی/ گروه جامعه شناسی و ارتباطات/ دانشکده علوم انسانی و اجتماعی/ دانشگاه گلستان/ گرگان/ ایران.
)
صدیقه امینیان
4
(
گروه جامعه شناسی، واحد آزادشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، آزادشهر، ایران.
)
کلید واژه: مدرنیته, اجتماعی, اقتصادی, سرمایه, شهروندان گرگان,
چکیده مقاله :
سرمایه اجتماعی به یکی از مهمترین مباحث مطرح در میان اندیشمندان شاخههای مختلف علوم اجتماعی و انسانی در چند دههی اخیر تبدیل شده است. هدف این پژوهش شناسایی تأثیر سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بر گرایش به مدرنیته در شهر گرگان میباشد. روش تحقیق پیمایشی بوده، داده ها به روش میدانی جمع آوری شده، جامعه آماری شامل شهروندان ساکن شهر گرگان بود که تعداد 401 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بودکه اعتبار آن به واسطه اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (879/0) مورد تایید قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها از تکنیک ها و روش های آماری پیشرفته متناسب با سطح سنجش متغیرها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته در بین شهروندان گرگان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین میزان تاثیر سرمایه اجتماعی بر گرایش به مدرنیته بیش از سرمایه اقتصادی است. انسجام مهمترین مؤلفه در سرمایه اجتماعی و رابطه گرایی مهم ترین بعُد در مدرنیته است. بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن (اعتماد، مشارکت، امنیت، انسجام) با گرایش به مدرنیته رابطه معنی دار وجود دارد. متغیر مشارکت تاثیر معکوس بر روی مدرنیته دارد، بین اقسام سرمایه اجتماعی (شناختی و ساختاری) با گرایش به مدرنیته رابطه معنی داری وجود دارد و سرمایه اجتماعی ساختاری عامل مهمتری در تغییرات مدرنیته است. همچنین بین متغیرهای جنسیت (مردان)، سطح تحصیلات، قومیت و شغل با گرایش به مدرنیته رابطه معنا داری وجود دارد،
چکیده انگلیسی :
Social capital has become one of the most important topics among thinkers in various branches of social sciences and humanities in recent decades. The purpose of this study is to identify the impact of social capital and its dimensions on the tendency towards modernity in Gorgan. The research method was survey, the data were collected by field method, the population included citizens living in Gorgan, 401 of whom were selected and studied by stratified random sampling. The research instrument was a researcher-made questionnaire whose validity was confirmed by its face validity and reliability using Cronbach's alpha coefficient (0.879). To test the hypotheses, advanced statistical techniques and methods appropriate to the level of measurement of variables were used. The results showed that there is a positive and significant relationship between the components of social capital and the tendency towards modernity among the citizens of Gorgan. Also, the impact of social capital on the tendency towards modernity is greater than economic capital. Coherence is the most important component in social capital and relationalism is the most important dimension in modernity. There is a significant relationship between social capital and its components (trust, participation, security, cohesion) and the tendency towards modernity. The variable of participation has an inverse effect on modernity, there is a significant relationship between the types of social capital (cognitive and structural) and the tendency to modernity, and structural social capital is a more important factor in the changes of modernity.
بررسی تاثیر مولفه های سرمایه اجتماعی بر گرایش به مدرنیته
(مورد مطالعه: شهروندان گرگان)
چکیده:
سرمايه اجتماعي به یکی از مهمترين مباحث مطرح در ميان انديشمندان شاخههاي مختلف علوم اجتماعي و انساني در چند دههی اخير تبدیل شده است. هدف این پژوهش شناسایی تأثیر سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بر گرایش به مدرنیته در شهر گرگان میباشد. روش تحقیق پیمایشی بوده، داده ها به روش میدانی جمع آوری شده، جامعه آماری شامل شهروندان ساکن شهر گرگان بود که تعداد 401 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بودکه اعتبار آن به واسطه اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (879/0) مورد تایید قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها از تکنیک ها و روش های آماری پیشرفته متناسب با سطح سنجش متغیرها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته در بین شهروندان گرگان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین میزان تاثیر سرمایه اجتماعی بر گرایش به مدرنیته بیش از سرمایه اقتصادی است. انسجام مهمترین مؤلفه در سرمایه اجتماعی و رابطه گرایی مهم ترین بعُد در مدرنیته است. بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن (اعتماد، مشارکت، امنیت، انسجام) با گرایش به مدرنیته رابطه معنی دار وجود دارد. متغیر مشارکت تاثیر معکوس بر روی مدرنیته دارد، بین اقسام سرمایه اجتماعی (شناختی و ساختاری) با گرایش به مدرنیته رابطه معنی داری وجود دارد و سرمایه اجتماعی ساختاری عامل مهمتری در تغییرات مدرنیته است. همچنین بین متغیرهای جنسیت (مردان)، سطح تحصیلات، قومیت و شغل با گرایش به مدرنیته رابطه معنا داری وجود دارد، در حالی که بین مذهب با گرایش به مدرنیته، رابطه معنا داری وجود ندارد.
واژگان کلیدی: سرمایه، اجتماعی، اقتصادی، مدرنیته، شهروندان گرگان
تاریخ دریافت: 16/12/1400 تاریخ پذیرش: 16/04/1401
مقدمه:
همان طور که می دانیم دنیای معاصر دچار بحران ها و مسائل گوناگونی است، اما به تعبیر آنتونی گیدنز یکی از ویژگی های بنیادین دنیای مدرن که به آن امکان بازسازی و رهایی از این بحران ها را می دهد توانایی بازاندیشی است، از نظر گیدنز مهار چرخ گردونه مدرنیته رها است و امنیت هستی شناختی انسان معاصر به شدت کاهش یافته است. که اندیشمندان اجتماعی یکی از راه های برون رفت از این دسته مشکلات را در افزایش شبکه های ارتباطی، افزایش مشارکت عمومی و غیر رسمی، افزایش اعتماد و بهبود سرمایه اجتماعی و اقتصادی می بیند (ریتزر، 1374: 768-771).
سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد و شبکههای تعاملی که ميتواند با تسهیل اقدامات هماهنگ؛ کارائی گروه را در دست یابی به برخی اهداف خود بهبود بخشد. نقش چشمگیر سرمایه اجتماعی و نحوه حضور آن در زندگیكنشگران اجتماعی بعنوان راه حلی برای مشکل تولید کالاهای عمومی، توجه بسیاری از جامعه شناسان از جمله جیمزکلمن، پیر بوردیو، راپرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما را به خود جلب کرده است. دغدغه تنزل روابط اجتماعی از جمله موضوعاتی است که به کرات در جامعه شناسی کلاسیک و معاصر به چشم ميخورد. شاید بتوان به تعبیري گفت که تولد جامعه شناسی معلول نگرانی مربوط به روند رو به تنزل روابط اجتماعی در نتیجه صنعتی شدن و آغاز مدرنیته بوده است. پس زندگی جمعی و پیوندهای فعال و پویا میان اعضای اجتماع ميتواند موجبات رفاه و خوشبختی جامعه را فراهم نماید که این پیوندها را با عنوان سرمایه ی اجتماعی ميشناسند (شارعپور،1379 :16-15).
فرایند نوسازی منجر به ورود تکنولوژی ها و صنعت غربی به این کشورها شده و به سرعت جایگزین شیوه های تولید و اداره این جوامع گردیده است. اما فرهنگ، طرز تفکر و ایدئولوژی متناسب با این پیشرفت ها که بوجودآورنده جریان نوگرایی است، با نظام فرهنگی و ارزش سنتی این جوامع برخورد می کند و به راحتی نمی تواند جایگزین شیوه های فکری سنتی گردد. بشیریه در تعریف خود از نوگرایی بر این امر تاکید می کند، وی می گوید: نوگرایی بیان نوعی بینش مبتنی بر اصالت عناصر مدرنیته است و زمینه تئوریک و ذهنی تمام اقدامات عملی جوامع دور از تجدد غربی را برای تحقق تجدد فراهم می آورد و همچنین می توان عناصر نوگرایی یا مدرنیته را به چهار حوزه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دسته بندی کرد (بشیریه،69:1380). از نظر جهانبگلو" مدرنيته، فرآيندي اجتناب ناپذير و پديده اي جهان شمول مي داند كه اكنون تمام جهان را فراگرفته است؛ زيرا بنظر وي هر جامعه از لحظه اي كه سنت ها را به منزله ي يك مدل در زندگي روزمره ي خود نمي پذيرد، جنبش مدرنيته در ضمير و تفكرش راه مي يابد. او مدرنيته را جستجوي دائمي عقلانيت، خود مختاري سياسي و حاكميت فرد می داند. از نظر گیدنز چهار نهاد بنیادی وجود دارد که مدرنیته بر آنها مبتنی است؛ اولین نهاد، سرمایهداری است که ویژگی های آن تولید کالایی، مالکیت خصوصی سرمایه، کار دستمزدی فاقد مالکیت و نظام طبقاتی مبتنی بر این ویژگی هاست. صنعتگرایی، ظرفیت های دیده بانی و قدرت نظام یا نظارت بر ابزارهای خشونت و صنعتی شدن جنگ از دیگر نهادهای بنیادی مدرنیته محسوب میشود. همچنین گیدنز بر این نظر است که مدرنیته با سه جنبهی اساسی همچنان به حیات خود ادامه میدهد. از دیدگاه گیدنز سه جنبهی اساسی مدرنیته عبارتند از: فاصلهگیری زمان و مکان، ازجاکندگی یا بیریشگی و قدرت بازاندیشی (گیدنز، ۱۳۹۰: ۴).
بیان اهمیت موضوع تحقیق، باید بتواند اهمیت و ارزش تحقیق را نسبت به نظریههای موجود، به اثبات برساند. اغلب پژوهشگران در مطالعات خود، متوجه جای خالی موضوعی میشوند و تحقیق مزبور باید این کمبود را جبران کند. از این رو، نتایج حاصل از تحقیق، میتواند موجب گسترش تئوری های پیشین گردد. بنابراین گاهی موضوعاتی مهم هستند؛ اما ضروری نیستند. با عنایت به نقش سرمایه در دگرگونی و تحول و گرایش مردم نسبت به مدرنیته، این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که: آیا بین مولفه های سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته در بین شهروندان گرگان رابطه وجود دارد؟ به عبارت دیگر با افزایش یا کاهش سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن در میان شهروندان گرگان، گرایش نسبت به مدرنیته چگونه تغییر می پذیرد؟
هدف کلی پژوهش :
هدف کلی از انجام این تحقیق، شناخت رابطه مولفه های سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته در بین شهروندان ساکن در شهر گرگان می باشد.
اهداف جزئی پژوهش:
1- شناخت رابطه بین سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن با گرایش به مدرنیته.
2- شناخت رابطه بین اعتماد اجتماعی با گرایش به مدرنیته.
3- شناخت رابطه بین انسجام اجتماعی با گرایش به مدرنیته.
4- شناخت رابطه بین مشارکت اجتماعی با گرایش به مدرنیته.
5- شناخت رابطه بین امنیت اجنماعی با گرایش به مدرنیته.
6- شناسایی اثر سطح تحصیلات بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آنها با گرایش به مدرنیته.
7- شناسایی اثر جنسیت بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آنها با گرایش به مدرنیته.
8-1- شناخت رابطه بین سرمایه اجتماعی شناختی با گرایش به مدرنیته.
2-8- شناخت رابطه بین سرمایه اجتماعی ساختاری با گرایش به مدرنیته.
پیشینه تحقیق:
از نگاه افشارکهن (1383) انقلاب صنعتی و نظام سرمایه داری منجر به رشد سریع شهرها، حاکمیت بروکراسی، بسط فن آوری های مدرن و پیشرفت صنایع و ایجاد فنون و مهارت های جدید و تشکیل دولت – ملت های وسیع گردید. مجموعه این عوامل، ساختار اجتماعی– فرهنگی و اقتصادی را به وجود آورد که روشنفکران از آن تحت عنوان "مدرنیته" یا " تجدد" نام بردند. سپس همگام با چنین تحولاتی، بستر فکری – فرهنگی و ایدئولوژیک مناسبی نیز فراهم شد که می توان آن را نوگرایی یا "مدرنیسم" نام نهاد. توسلی (1384) در واقع مفهوم سرمایه یکی از غنی ترین چارچوب های تبیینی در ملاحظات جامعه شناختی و اجتماعی معاصر است. ماجدی و لهسایی زاده (1385). علاوه بر اینها امروزه سرمایه اجتماعی، نقش بسیار مهم تری از سرمایه فیزیکی و انسانی در جوامع ایفا می کند در صورت فقدان سرمایه اجتماعی سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راههای توسعه و تکامل فردی، اجتماعی و اقتصادی ناهموار و دشوار می نماید از این رو سرمایه اجتماعی بعنوان اصل محوری برای دست یابی به توسعه هماهنگ و متوازن محسوب می گردد (خوش فر، 1387).
بر اساس نتایج پژوهش شارعپور و خوش فر (1389)، موقعیت افراد بر حسب حجم و نوع سرمایه آنها مشخص می شود و جایگاه آنان را ابتدا در خانواده و سپس در جامعه مشخص می سازد به همین دلیل است که اکثر افراد بمانند ارسطو، ثروت را یکی از عناصر ضروری رفاه و شادی می دانند و همچنین نظریه پردازان کلاسیک مثل کارل مارکس معتقد است که "وضعیت عینی و مادی زندگی، رفاه و سعادت به ارمغان می آورد". ایدۀ سرمایۀ اجتماعی سابقۀ ذهنی طولانی در علوم اجتماعی دارد و برخی آن را در آرای اندیشمندان متقدم كلاسیك جستجو می كنند .سرمایۀ اجتماعی را می توان دربردارندۀ سرمایه و منابع حاصل از نهادها، روابط و هنجارهایی دانست كه كنش متقابل اجتماعی جامعه را به لحاظ كمی و كیفی شكل می دهند. از نگاه چلبی (1384) استحكام روابط اجتماعی، احساس دوری و نزدیكی افراد نسبت به هم یا پیوند قوی روابط بین افراد، عوامل اساسی دوام و استمرار این روابط اند. انسان ها به طور ذاتی در تعامل و تقابل با دیگران نیازهای خود را برطرف ساخته و گذران امور می كنند. آثار این كنش های متقابل و نقش آنها تا حدی است كه حذف آن زندگی را غیر ممكن می سازد اما دانشمندان علوم اجتماعی كنجكاوانه در جوامع به شناسایی این كنشها پرداخته و به مجموع عواملی پی برده اند كه آنها را سرمایۀ اجتماعی نامیده اند. این مفهوم دربرگیرندۀ ابعادی چون اعتماد، همبستگی و وفاق اجتماعی میان اعضای یك گروه یا یك جامعه است با این حال دو عامل اصلی سبب اهمیت سرمایۀ اجتماعی شده است: نخست تأكید آن بر پیامدهای مثبت جامعه پذیری و دوم قرار دادن پیامدهای مثبت سرمایۀ اجتماعی در چارچوب بحث سرمایه و توجه به این موضوع كه چگونه اشكال غیر پولی نظیر قدرت، نفوذ و شبكه های ارتباطی می توانند مانند دارایی و حساب بانكی افراد عمل كنند. بحث سرمایۀ اجتماعی جابه جایی منابع بالقوۀ سرمایه را امكان پذیر كرده و فاصلۀ جنبه های جامعه شناختی و اقتصادی را كاهش می دهد. این ویژگی ها باعث جلب نظر سیاست گذارانی می شود كه به دنبال راه حل های كم هزینه تر و غیر اقتصادی برای مسائل اجتماعی اند، فیروزآبادی و ایمانی جاجرمی(1385).
از دیدگاه شکر بیگی (1389) گونه های مختلف خانواده در جامعه ایران تحت تاثیر تجددگرایی به وجود آمده است. همچنین نتایج نشان داد که بین میزان تجددگرایی و سرمایه رابطه معناداري وجود دارد. بر اساس پژوهش مرحمتی و ایمان (1392) نتایج نشان داد که با توجه به ضرایب تبیین، 15 درصد از تغییرات سبک زندگی مدرن جوانان، توسط سرمایه تبیین میشود. بر اساس نتایج تحقیق فرهمند و دیگران (1393) از یک طرف، بین متغیرهای زمینهای درآمد، سن و جنس، رابطه معنی داری با حمایت خویشاوندی وجود دارد و از طرف دیگر بین مؤلفه های نوگرایی، فردگرایی عمودی، سودگرایی، و عرفی شدن، رابطه معنی دار و معکوسی با حمایت خویشاوندی وجود دارد. همچنین متغیر جمع گرایی نیز رابطه معنی دار و مثبتی با حمایت خویشاوندی نشان داد. اما دو متغیر عقلانیت و فردگرایی افقی رابطهای با حمایت خویشاوندی نداشتند. رسول زاده و دیگران (1395) رابطه معنادار معکوس بین میزان استفاده از رسانه های خارجی (اینترنت، شبکه های اجتماعی مجازی و شبکه های ماهواره ای) و گرایش به فرزندآوری عدم وجود رابطه معنادر بین استفاده از رسانه های داخلی و سبک زندگی سنتی با گرایش به فرزندآوری رابطه معنادار معکوس بین سبک زندگی مدرن و گرایش به فرزندآوری. غیاثآبادی و دیگران (1396) رابطه معنادار میان برخی مولفه های تجددگرایی با برخی ویژگی های اخلاقی وجود دارد. امامی و دیگران (1397) نتایج نشان داد که بین مدرنیته و خانواده گرایی رابطه معنی دار وجود دارد. بین عقلانیت و خانواده گرایی رابطه وجود دارد. بین فردگرایی و خانواده گرایی رابطه وجود دارد. و بین نگرش به اشتغال زنان و خانواده گرایی رابطه وجود دارد. وثوقی و دیگران (1397) يافتهها نشان مي دهد حداکثر 13 درصد از جامعه مورد بررسي گرايش زيادی به تجدد دارند. در مجموع وضعيت اخلاقي دچار ضعف های جدی در نوع دوستي است به طوری که تنها 2 درصد از جامعهی مورد بررسي فعاليت جدی در سازمانها و نهادهای انساندوستانه دارند و همچنین تساهل و تحمل کمی نسبت به سایر اقوام مختلف به عنوان همسایه در شهر مشهد وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد تئوری مدرنیته بومی برای توضیح وضعیت اخلاق شهروندان جامعه مورد بررسی مناسب تر است. هاشم زهی و اصغری (1398) رابطه مستقیم و مثبت میان جهانیشدن و تاثیر غیرمستقیم و معنادار میان جهانی شدن زندگی اقتصادی وجود دارد. سیراج Siraj (2018) استفاده از اینترنت بر جوانان تأثیر میگذارد و منجر به ازجاکندگی فیزیکی آنها از سرمایه اجتماعی می شود ، اما از طرف دیگر کاربران از نظر مجازی به جامعه نزدیک می شوند. دیگر تأثیرات استفاده از اینترنت عدم علاقه به توسعه ملی، امور خانواده و امور جامعه است. استنهاردت Steinhardt & Delhey (2020) در حالی که اعتماد به اعضای خانواده و اعتماد خاص فراتر از خانواده تحت تأثیر سطوح تجددگرایی منطقه ای نبودند، یافته ها نشان داد که تجددگرایی منطقه ای به طور قابل توجهی با سطح بالاتری از اعتماد عمومی همراه است. که از طریق تأثیر زمینه ای سکونت در محیط های اجتماعی مدرن تر ایجاد می شود. به طور کلی، این یافته ها از تاثیر مثبت تجددگرایی حمایت کرده.
ملاحظات نظری
تحقیقات انجام گرفته در حوزه مدرنیته، تجددگرایی یا گرایش به زندگی مدرن نشان داده که مطالعات در این حوزه غالبا فاقد چارچوب نظری متقن و مشخصی برای تبیین مفاهیم و متغیرهای مورد بررسی بوده اند. همچنین، در بیشتر مطالعات صورت گرفته به نوع التقاط میان مفهوم مدرنیته به صورت یک مفهوم جامع و کلی و زیرمولفه های آن مشاهده می شود. به عبارت دیگر، مفهوم مدرنیته که مفهومی چند بعدی و جامع است در مطالعات صورت گرفته یا یک یا چند مولفه اندک تقلیل یافته است. همچنین، مطالعات صورت گرفته بیشتر به رابطه میان مدرنیته و تاثیر سرمایه و وضعیت اجتماعی هر طبقه از اجتماع یا افراد را به عنوان عاملی موثر مورد توجه قرار دهند. همچنین، هیچ یک از مطالعات انجام شده از مقیاس های تایید شده و معتبر برای ارزیابی همبستگی میان متغیرها استفاده نکرده اند. بنابراین پژوهش مورد نظر با توجه به خلاء موجود، به بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر گرایش نسبت به مدرنیته، با تکیه بر نظریات جامعه شناختی معتبر و مقیاس های معتبر اندازه گیری این متغیرها می پردازد. همان گونه که پیشتر نیز گفته شد هدف از انجام این پژوهش بررسی و شناخت رابطه میان مولفه های سرمایه اجتماعی بر گرایش نسبت به مدرنیته است. از منظر جامعهشناختی بوردیو، سرمایه همان کار انباشته شده در صورت مادی است که در هنگام تخصیص به شکل خصوصی از سوی عاملان یا گروهی از عاملان، آنها را قادر می سازد تا انرژی اجتماعی را به شکل کار زنده یا تازه به خود تخصیص میدهند. سرمایه نیرویی حک شده در ساختارهای عینی یا ذهنی، و نیز اصل زیربنای قاعده های ماندگار جهان اجتماعی است. سرمایه است که بازی های جامعه- و نه تنها بازی های اقتصادی- را به چیزی فراتر از بازی های ساده تغییر تبدیل میکند. سرمایه در شکل عینی و یا مجسم شدهاش، برای تجمیع نیاز به زمان دارد و به عنوان ظرفیت بالقوه برای تولید سود و بازتولید خود به شکل تعمیم یافته یا همسان، مشمول تمایل به تداوم وجود است و نیروی ای است ثبت شده در عینیت چیزها بگونهای که هیچچیزی به یکسان ممکن یا غیرممکن نیست. همچنین ساختار توزیع انواع سرمایه در یک برهه از زمان نشانگر ساختار ذاتی جهان اجتماعی ، یعنی مجموعهای از محدودیت های جهان واقعی است که شانس موفقیت برای عمل را تعیین میکند. بنابراین، درک ساختار و کارکرد جهان اجتماعی مگر با بازمعرفی سرمایه در همه اشکال آن و نه تنها در شکل اقتصادیاش، ممکن نیست (بوردیو، 1986). سرمایه و نظام سرمایهداری، به عنوان عامل تاثیرگذار بر روابط و ساختار اجتماعی، از مفاهیم همواره مورد توجه و بحث در میان اندیشمندان حوزه جامعهشناسی بوده است. مارکس، به عنوان یکی از نظریهپردازان اصلی در این باب، تغییر در روابط اجتماعی را تابعی از تغییر در روابط اجتماعی و سرمایه اقتصادی با ماهیت مالکیت ابزار تولید میدانست. از نظر او ماهیت و زیربنای یک جامعه منعکس کننده شرایط اقتصادی آن جامعه است که به عنوان متغیری مستقل بر ایدئولوژی یا روبنای جامعه به عنوان متغیری وابسته تاثیر مستقیم میگذارد. به عبارت دیگر، ایدئولوژی و تفکر یک اجتماع، بویژه اصول و عقاید مذهبی، از شرایط اجتماعی و وضعیت سرمایه اقتصادی خاص یک جامعه ناشی میشوند. در واقع از نظر مارکس اقتصاد و سرمایه زیربنای جامعه و ایدئولوژی از هر نوع ، روبنای جامعه را تشکیل میدهند و روبنای جامعه پایه و تاریخچه زیربنا است. به عقیده وبر، مذهب ماهیت و روح سرمایهداری جامعه را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. ریچارد تونی، با تلفیق دیدگاه مارکس و وبر، فرضیه تاثیر متقابل بین مذهب و سرمایه را مطرح میکند. از نظر او همانگونه که مذهب بر تحولات اجتماعی و اقتصادی تاثیر دارد، تحولات اقتصادی و اجتماعی نیز بر مذهب تاثیر میگذارند یکی از شاخصههای اصلی جامعه مدرن رشد الگوهای جدید، و پویایی اجتماعی و فرهنگی است که نه در سطح فردی بلکه در سطح اجتماعی، تاثیرگذار هستند. به عبارت دیگر، دنیای مدرن فراتر از حوزه فعالیتهای فردی رفته و بر کل افراد جامعه بشری از جمله مردمی که در جوامع سنتی زندگی میکنند، اثر میگذارد. از جمله مهمترین این تاثیرات میتوان به بازتعریف طبقه اجتماعی اشاره کرد (تفضلی، 1385). سرمایه اجتماعی، بر اساس تعهدات اجتماعی یا ارتباطات شکل میگیرد. چنین سرمایه ای ممکن است تحت شرایطی به سرمایه اقتصادی تبدیل می شود. سرمایه اجتماعی نیز ممکن است به صورت عناوین اجتماعی ، به عنوان مثال نام خانوادگی یا عناوین اشرافی نهادینه شود (بوردیو ، 1986 ). این شکل از سرمایه شامل سطوح روابط اجتماعی فرد، میزان اعتماد اجتماعی، روابط متقابل با سایر اعضاي خانواده و گروه هاي اجتماعی میشود (راب استونز، 1387). گرایش به مدرنیته" در تاریخچه جامعهشناسی، همیشه بحثهایی درباره مفهوم «مدرنیته» مطرح شدهاست. پیش از همه، مدرنیته به عنوان مرحلهای نوین از توسعه اجتماعی و فرهنگی در جامعه، درک و تعریف شده است. گیدنز در بحث درباره پیامدهای مدرنتیه بر درک گسست میان نهادهای اجتماعی مدرن و سازمان های سنتی به عنوان ضرورتی برای شناخت دنیای مدرن تاکید داشت. از نظر او این نوع گسست یک نوع خاص فاقد ماهیت مارکسیستی است و دارای سه ویژگی شتاب، پهنه و موج تحول است. شتاب نیروی محرکه عصر مدرنیته است که یکی از نمودهای مشهودش پیشرفت تکنولوژیک است. پهنه دگرگونی سراسر دنیا است که موج های تحول آن را فراگرفتهاند. مقیاسهای متعددی برای اندازه گیری گرایش به مدرنیته به عنوان پدیدهای جامعهشناختی و رایج در عصر کنونی ارائه و پیشنهاد شده اند. علیرغم ماهیت چند بعدی مدرنیته مولفه های مختلفی برای ارزیابی این مفهوم مطرح شده اند(اینکلز ،1976).
صنعتی شدن مفهوم دیگری است که اغلب با مدرنیته و گرایش به آن هم معنی و همسو تلقی میشود. با این حال، صنعتی شدن همراه با مدرنیته در سطح اجتماعی، بویژه از لحاظ توسعه و رشد اقتصادی روی میدهد و نه در سطح باورهای سنتی، به عنوان مثال برخی جوامع بسیار صنعتی شده مانند ایالات متحده هنوز مردمی با تفکرات و باورهای سنتی دارند. بنابراین، صنعتی شدن نمی تواند وجه تمایز گرایش به مدرنیته و سنت باشد (اینگلهارت و بیکر، 2000). دراین راستا نظریات و تئوریهایی مطرح شدهاند که از ابزارهای نظری و روششناختی مختلفی برای تبیین مدرنیته استفاده کردهاند . براین اساس جامعهشناسان برجسته بسیاری به ارائه نظریههایی در باب مدرنیته پرداختهاند. مدرنیته به شکل امروزی از سوی گیدنز تحت عنوان «مدرنیته رادیکال شده»1 تعریف شده است که از یک سوی با تعریف رایج از مدرنتیه در تضاد است. از دیگر سوی، او مدرنیته را تحت عنوان مجموعهای از شرایط میداند که طبق آن گسست و پراکندگی ایجاد شده در ساختارهای نهادی و سنتی منجر به تمایل عمیق به ادغام جهانی میگردد (کراونچکو2، 2008). گیدنز، دیگر نظریه پرداز جامعه شناس بویژه درباب سرمایه اجتماعی، نظریات سرمایهداری مارکس، صنعتگرایی دورکیم و خردگرایی وبر را به لحاظ نظری برای پرداختن به شرایط عصر مدرنیته ناکافی و ناکارآمد تلقی میکند و این نظریات را تنها دنبالهرو رابطه میان سرمایهداری و زندگی اجتماع میداند. از نظر او ساختارهای اجتماعی قدرت، مدرنتیه و نهادها بر تحولگرایی و مادیگرایی تاثیر دارند. بنابراین او بیش از سرمایه در شکل اقتصادیاش به سرمایه اجتماعی توجه دارد و با مطرح کردن ایده اعتماد به نظامهای تخصصی، مولفهای را برای سنجش سرمایه اجتماعی مطرح میکند.
منش کلید اصلی تعامل دو سویه میان عاملیت و ساختار است و از نظر بوردیو دربردارنده نظام شخصیت، قالبهای فکر و عمل در زندگی اجتماعی افراد است که از سوی توسط نیروهای اجتماعی تولید میشود و از دیگر سو ساختارهای بیرونی را بازتولید میکند. منش قابلیت به انحصار درآمدن توسط افراد و گروهها و انتقال از نسلی به نسل دیگر را دارند. منش همچنین با مولفه و مفهوم دیگری به نام ذائقه یا سلیقه در ارتباط است. در این رابطه، دومی از اولی سرچشمه گرفته و شامل گرایشات زیباییشناختی و تمایلات افراد یک طبقه اجتماعی میشود. ذائقه میتواند مشروع، متوسط، و یا عامهپسند باشد. در واقع، طبق بورژوازی یا فرهیخته با اتخاذ ذائقه مشروع که در آن فرم بر کارکرد ارجح است سعی در تمایز خود از و ایجاد فاصله با طبقات پایین تر را دارد (گنجی و حیدریان، 1390). بوردیو با ارائه تحلیلی ساختاری ،گروه های اجتماعی را در يک فضای چند بعدی پیچیده در نظر گرفته و الگويی که برخی رفتارهای ظاهرا متفاوت را در واقع متفاوت می نماياند رد می کند. از نظر بورديو جامعه بصورت فضای اجتماعی بازنمايی می شود. این فضای اجتماعی که جايگاه رقابتی شديد و نامحدودی دارد که جريان اين رقابت ها تفاوت هايی ظهور میکند که ماده و چهارچوب لازم برای هستی اجتماعی را فراهم میآورند. در حقیقت بورديو به دنبال تحلیل رابطه بین شبكه روابط اجتماعی، امكانات يا منش ها و موضع گیری ها يا انتخاب های عاملان اجتماعی در عرصه های متنوع رفتاری است. از نظر بوردیو، اصول متمایزکننده مهم در فضای اجتماعی به عنوان یکی از محورهای اصلی نظام اجتماعی، مجموعه سرمايه هايی است، که فرد در اختیار دارد. او همچنین ذائقه و ساختار اجتماعی را مرتبط میداند. ساختار اجتماعی به معنای روابط اجتماعیای هستند که میان عاملان اجتماعی با قدرت های نابرابر به وجود می آيند و هدف آنها تداوم و بازتولید حاکمیت و استیلا در درون میدان ها است. ذائقه نیز به انتخاب های فرهنگی يا به عبارتی به برداشت ها و ارزيابی های زيبا شناختی ای اطلاق می شود که بازتاب ساختارهای حاکمیت در منشها هستند. از نظر بوردیو، شیوه زندگی بیش از هر چیز در ذائقه بازنمايی شده و باعث تمايز میان عاملان اجتماعی و به دنبال آن مرزبندی ها و تمايز ها در جامعه می شود (اسماعیلی و دیگران،1394 ). عادت واره قالبی اکتسابی است و با موقعیت در رابطه است. به عبارت سادهتر، افرادي که در معرض تجارب مشابه قرار می گیرند و از لحاظ تجارب باهم رابطه دارند، سبک زندگی یا عادتواره مشترک و مشابهای دارند. با این همه هر فرد گونه خاص و منحصر به فردی از عادتواره و قالب را نیز در اختیار دارد و براساس آن عملی میکند عادت واره محصول شرایط ساختاري اجتماعی فرد کنشگر است و اعمال اجتماعی او را طوری سازماندهی کرده و ساختاربندی میکند که شرایط عینی موجودیت اجتماعی را باز تولید می کند. به عبارت دیگر، افرادي دارای موقعیت ساختاري و طبقاتی مشترك تجربه هاي مشابه و مکرری دارند منجر به شکلگیری عادت واره مشترک میشوند، که این عادت واره در عوض به اعمال اجتماعی آنان ساختار بخشیده و دستورالعمل هایی را تنظیم و اعمال کنشگران را محدود می سازد (استونز، 1387). موقعیت فرد در فضای اجتماعی نه تنها محرک های خارجی در معرض و در نتیجه سطح (میدان عمل) ، بلکه نوع آن تعامل با سایر ساختارها (میدان نبرد) را نیز تعیین میکند. از نظر بوردیو، عادت واره «مجموعه اي از خلق و خوهاي فراهم آمده در شخصیت کنشگر است که نحوه ي مواجهه ي او با موقعیت هاي مختلف را جهت می بخشد» (بوردیو، 2003). به اعتقاد بوردیو عادت واره ها و الگوهاي رفتاري فرد تحت تأثیر منش ناشی از تملک انواع سرمایه ، شکل میگیرند. طبق نظریه بوردیو همه اقدامات بر مبنای تبدیل و انتقال سرمایه است. بنابراین، به نظر می رسد که همه عملهای اجتماعی، اقتصادی هستند ، و بوردیو این امر را حتی اگر از لحاظ اجتماعی شناخته نشده باشد، تصدیق کردهاست. همه عمل ها را نمی توان به مبادله تجاری تقلیل داد، زیرا طبق نظریه بوردیو، مبادله تجاری فقط یک شکل از مبادله است. تبدیل و انتقال انواع سرمایه در نظریه بوردیو نشان میدهد که چگونه تبادل بر حجم و ترکیب سرمایه تأثیر می گذارد، که در عوض بر منش عامل یا مکان در فضای اجتماعی تأثیر می گذارند (بوردیو ، 1986). در جمعبندی مباحث اصلی مرتبط با موضوع و سوابق تحقیق بایستی اذعان نمود که در بخش پیشینه نظری، نظریه جامعهشناختی پیر بوردیو تحت عنوان نظریه عمل و قدرت توضیح داده شد. سپس مفهوم سرمایه با تکیه بر نظریه بوردیو، تعریف و تشریح شد. سرمایه اجتماعی بعنوان متغیر مستقل پژوهش حاضر، در بخشهای جداگانه توصیف شده است. پس از توضیح درباره مولفه های اصلی پژوهش، در بخش دیگری به مرور پیشینه مرتبط پرداخته شد که در آن مطالعات داخلي و خارجي مورد نقد و بررسی قرار گرفت. انتظار می رود تا بر اساس نتیجۀ این پژوهش به بهبود کارآیی، فواید و کارکردهای آشکار و پنهان سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن بعنوان عامل مهم و مؤثر در تغییرات مدرنیته پرداخته شود. با توجه به جایگاه و نقش سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن در کاهش یا افزایش گرایش مردم نسبت به مدرنیته، تلاش گردید تا این موضوع در بین شهروندان گرگان مورد بررسی و مطالعه علمی قرار گیرد، تا بتوان خلاء های تحقیق های پیشین را مرتفع نمود. گرایش به غرب مولفه دیگری است که اغلب به عنوان یکی از ویژگیها و نمادهای گرایش به مدرنیته تلقی میشود اما یکی از شاخص های اصلی غرب گرایی تغییر عادات و رفتار از جمله اولویت های زبانی فرد است. سازگاری به فرهنگ نیز یکی از مشخصه های متمایز کننده گرایش به مدرنیته از سنت تلقی میشود که انتخابی، داوطلبانه و دو سویه است و رابطه نسبی با گرایش به مدرنیته دارد، اجتماعی شدن و پذیرش اجتماعی نیز یکی از ساختارهای مرتبط با گرایش به مدرنیته تلقی می شود. با این حال، هم جوامع سنتی و هم مدرن از این ویژگی برخوردار هستند هرچند که ماهیت آن متفاوت است. به عنوان نمونه اجتماعی شدن در جوامع سنتی شامل احترام به قدرت، سازگاری و حفظ هنجارهای خاص مرتبط با جنسیت فرد می شود درحالی که در گرایش مدرنتر، اجتماعی شدن شامل تایید ارزش های برابری طلبانه و عملکرد مستقل است (پاتل و دیگران، 1996).
مدل تحلیلی تحقیق:
مدل تحلیلی تحقیق:
شکل (1) مدل تحلیلی تحقیق
فرضیهها:
فرضیات مطرح شده در این پژوهش از نظریه های مرتبط و نتایج مربوط به پژوهش های پیشین و همچنین خلاء مشاهده شده در پیشینه و بررسی پژوهشگر، حاصل شده اند. با نگرش به نظریه گیدنز درباره مدرنیته، و نظریه بوردیو در باب سرمایه اقتصادی و نیز مقیاس های معتبر در جهت ارزیابی متغیرها، فرضیههای پژوهش عبارتند از:
o بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته در بین شهروندان گرگان رابطه معنیدار وجود دارد.
■ بین انسجام اجتماعی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
■ بین اعتماد اجتماعی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
■ بین امنیت اجتماعی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
■ بین مشارکت اجتماعی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
■ بین سرمایه اجتماعی ساختاری با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
■ بین سرمایه اجتماعی شناختی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
■ سطح تحصیلات بر رابطه بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته تاثیر می گذارد.
■ جنسیت بر رابطه بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته تاثیر می گذارد.
روش تحقیق:
روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی بوده و بر اساس هدف، کاربردی، بر اساس روش گردآوري اطلاعات، میدانی و بر اساس نوع داده ها، کمی و بر اساس زمان انجام تحقیق، مقطعی و از نظر وسعت پهنانگر می باشد. نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 401 نفر تعیین شد و از میان شهروندان ساکن در شهر گرگان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب، بر اساس نقشه بلوکهای شهری، نمونهها انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. براي سنجش مفاهیم اصلی و گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز تحقیق از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. اعتبار ابزار با استفاده از اعتبار محتوایی از نوع صوری3 و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (879/0) مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات در سطح توصیفی و تحلیلی از روشهای آماری متناسب با سطح سنجش متغیرها (برای مقایسه میانگینها از آزمون t-test و F و برای سنجش رابطه ها از ضریب همبستگی پیرسون برای داده های فاصله ای و اسپیرمن برای داده های ترتیبی، و برای شناسایی تأثیر همزمان ابعاد و مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر گرایش به مدرنیته از رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر) استفاده شد. برای تبدیل داده ها در سطح تبیینی و آزمون فرضیه های تحقیق از روشها و تکنیکهای آماری پیشرفته با بکار گیری نرم افزار ویژه تحلیل داده ها در علوم اجتماعی4 استفاده گردید. مراحل پردازش و تحلیل داده ها در بخش آزمون فرضیه ها در نرم افزار لیزرل انجام گرفت.
یافته های توصیفی:
در این بخش صرفاً جهت آشنایی با ویژگیهای جمعیت شناختی نمونه های آماری چهار ویژگی جنسیت، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات و رشته تحصیلی پاسخگویان مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد.
جدول(1) : فراواني گروههای جنسیت، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات و رشته تحصیلی
متغیر | فراواني | درصد فراواني | ||
جنسیت | ||||
زن | 182 | 4/45 | ||
مرد | 219 | 6/54 | ||
| 401 | 100 | ||
وضعیت تاهل | ||||
مجرد | 87 | 7/21 | ||
متاهل | 223 | 6/55 | ||
بدون همسر به دلیل طلاق | 57 | 2/14 | ||
بدون همسر به دلیل فوت | 34 | 5/8 | ||
| 401 | 100 |
| |
سطح تحصیلات | ||||
زیر دیپلم | 34 | 5/8 | ||
دیپلم | 119 | 7/29 | ||
فوق دیپلم | 56 | 0/14 | ||
کارشناسی | 129 | 2/32 | ||
کارشناسی ارشد و بالاتر | 63 | 7/15 | ||
| 401 | 100 | ||
رشته تحصیلی | ||||
حوزه علوم انسانی | 133 | 2/33 | ||
حوزه علوم پایه | 43 | 7/10 | ||
حوزه علوم کشاورزی و منابع طبیعی | 40 | 10 | ||
حوزه علوم فنی و مهندسی | 59 | 7/14 | ||
حوزه علوم پزشکی و بهداشت | 29 | 2/7 | ||
حوزه هنر و معماری | 21 | 2/5 | ||
سایر رشته های تحصیلی | 76 | 19 | ||
جمع کل | 401 | 100 |
طبق جدول شماره (1) از ميان 401 نفر پاسخدهنده به پرسشنامه از لحاظ جنسیت ، 45.4 درصد زن و 54.6 درصد مرد بوده اند، از لحاظ وضعیت تاهل ، 21.7 درصد مجرد، 55.6 درصد متاهل، 14.2 درصد بدون همسر به دلیل طلاق و 8.5 درصد بدون همسر به دلیل فوت بوده اند، از لحاظ میزان تحصیلات ، 8.5 درصد زیر دیپلم، 29.7 درصد دیپلم، 14 درصد فوق دیپلم، 32.2 درصد کارشناسی و15.7 درصد کارشناسی ارشد و بالاتر بوده اند و همچنین از لحاظ رشته تحصیلی ، 33.2 درصد در حوزه علوم انسانی، 10.7 درصد در حوزه علوم پایه، 10 درصد در حوزه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، 14.7 در حوزه علوم فنی و مهندسی، 7.2 در حوزه علوم پزشکی و بهداشت، 5.2 درصد در حوزه هنر و معماری و 19 درصد در سایر رشته تحصیلی، تحصیل کرده اند.
یافته های تحلیلی:
محقق معمولاً سعی میکند آنچه را که از بررسی گروه نمونه به دست آورده است به گروههای مشابه بزرگتر تعمیم دهد. تئوریهای علمی از طریق تعمیم نتایج یک یا چند مطالعه به آنچه که ممکن است در مورد کل افراد جامعه صادق باشد به وجود میآیند. از طرف دیگر در اغلب موارد مطالعه تمام اعضای یک جامعه ناممکن است. از این رو محقق به شیوههایی احتیاج دارد که بتواند با استفاده از آنها نتایج به دستآمده از مطالعه گروههای کوچک را به گروههای بزرگتر تعمیم دهد. به شیوههایی که از طریق آنها ویژگیهای گروههای بزرگ براساس اندازهگیری همان ویژگیها در گروههای کوچک استنباط میشود، آمار استنباطی گویند.
فرضیه اصلی:
"بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن (امنیت، انسجام، مشارکت و اعتماد) با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد".
شکل(2): تخمین استاندارد مدل برای فرضیه اصلی
جدول (2): ضرایب استاندارد و غیراستاندارد و آزمون معنی داری آنها برای مدل فرضیه فرعی
نتیجه | مقدار احتمال | خطای برآورد | آماره تی | ضریب غیراستاندارد | ضریب استاندارد | متغیر دوم | متغیر اول |
معنی دار | 001/0> | 054/0 | 502/4 | 244/0 | 380/0 | مدرنیته | سرمایه اجتماعی |
معنی دار | 001/0> | 087/0 | 123/6 | 000/1 | 485/0 | مدرنیته | اعتماد |
معنی دار | 001/0> | 163/0 | 082/9 | 484/1 | 628/0 | مدرنیته | مشارکت |
معنی دار | 001/0> | 165/0 | 349/8 | 379/1 | 658/0 | مدرنیته | امنيت |
معنی دار | 001/0> | 139/0 | 417/8 | 174/1 | 88/0 | مدرنیته | انسجام |
همانطور که از جدول فوق مشخص است، سرمایه اجتماعی تاثیر معنی دار بر روی مدرنیته دارد، می توان دریافت که متغیر انسجام، مهمترین عامل در تعیین سرمایه اجتماعی و رابطه گرایی مهمترین عامل در تعیین مدرنیته است.
فرضیات فرعی:
■ بین انسجام اجتماعی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
■ بین اعتماد اجتماعی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
■ بین امنیت اجتماعی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
■ بین مشارکت اجتماعی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
با توجه به اینکه متغیرهای مستقل در فرضیات فوق متغیرهای مربوط به مولفه عوامل سرمایه اجتماعی هستند، مدل در نظر گرفته شده برای این فرضیات در حالت برآورد ضرایب استاندارد به صورت زیر است.
شکل(3): مدل تحلیل مسیر در حالت برآورد ضرایب استاندارد برای فرضیات اصلی و فرعی
جدول (3): مقادیر ضریب همبستگی استاندارد و آزمون معنی داری آنها برای مدل فرضیههای اصلی و فرعی
ردیف | متغیر مستقل | متغیر وابسته | نام آزمون | مقدار آزمون | سطح معنی داری | نتیجه |
1 | سرمایه اجتماعی | مدرنیته | ضریب همبستگی | 380/0 | 000/0 | تاثیر معنی دار |
2 | اعتماد | مدرنیته | ضریب همبستگی | 485/0 | 000/0 | تاثیر معنی دار |
3 | مشارکت | مدرنیته | ضریب همبستگی | 628/0- | 000/0 | تاثیر معنی دار |
4 | امنيت | مدرنیته | ضریب همبستگی | 658/0 | 000/0 | تاثیر معنی دار |
5 | انسجام | مدرنیته | ضریب همبستگی | 88/0 | 000/0 | تاثیر معنی دار |
6 | سرمایه اجتماعی شناختی | مدرنیته | ضریب همبستگی | 293/0- | 025/0 | تاثیر معنی دار |
7 | سرمایه اجتماعی ساختاری | مدرنیته | ضریب همبستگی | 546/0 | 001/0 | تاثیر معنی دار |
با توجه به اینکه متغیرهای مستقل در فرضیات فوق متغیرهای مربوط به مولفه عوامل اجتماعی هستند، برای پاسخ به این فرضیات از یک مدل تحلیل مسیر استفاده می کنیم. تفاوت این مدل تحلیل مسیر با مدل های ساختاری در این نکته است که در مدل های تحلیل مسیر تمامی متغیرهای حاضر در مدل به صورت مشاهده شده هستند. مدل در نظر گرفته شده برای این فرضیات در حالت برآورد ضرایب استاندارد به صورت فوق می باشد همچنین از نتایج جدول فوق مشخص است، متغیرهای مشارکت و انسجام بر روی مدرنیته تاثیر معنی دار دارند، می توان دریافت که متغیر انسجام تاثیر بیشتری بر روی مدرنیته دارد. متغیر مشارکت تاثیر معکوس بر روی مدرنیته دارد زیرا ضریب آن مقداری منفی است.
پاسخ به فرضیه، سرمایه اجتماعی شناختی و ساختاری :
1- بین سرمایه اجتماعی شناختی با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
2- بین سرمایه اجتماعی ساختاری با گرایش به مدرنیته رابطه وجود دارد.
شکل(4): تخمین استاندارد مدل برای فرضیه فرعی
برای بررسی معنیداری روابط میتوان از آماره تی استفاده کرد که نتایج آن در جدول زیر گزارش شده است.
جدول (4): ضرایب استاندارد و غیراستاندارد و آزمون معنی داری آنها
نتیجه | مقدار احتمال | آماره تی | خطای برآورد | ضریب غیراستاندارد | ضریب استاندارد | متغیر وابسته | متغیر مستقل |
تاثیر معنی دار | 025/0 | 243/2- | 13/0 | 293/0- | 636/0- | مدرنیته | سرمایه اجتماعی شناختی |
تاثیر معنی دار | 001/0 | 265/3 | 167/0 | 546/0 | 905/0 | مدرنیته | سرمایه اجتماعی ساختاری |
همانطور که از جدول فوق مشخص است، سرمایه اجتماعی شناختی و سرمایه اجتماعی ساختاری تاثیر معنی دار بر روی مدرنیته دارند. همچنین می توان گرفت که سرمایه اجتماعی ساختاری، عامل مهمتری در تعیین مدرنیته است. نتایج نشان می دهد که سرمایه اجتماعی شناختی تاثیر معکوس بر روی مدرنیته دارد.
پاسخ به فرضیه جنسیت:
"جنسیت بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن بر گرایش به مدرنیته تاثیر میگذارد."
جدول(5): ضرایب استاندارد و غیراستاندارد و آزمون معنی داری آنها برای بررسی تاثیر جنسیت
نتیجه | مقدار احتمال | آماره تی | خطای برآورد | ضریب غیراستاندارد | ضریب استاندارد | متغیر وابسته | متغیر مستقل | جنسیت |
معنی دار | 001/0> | 451/3 | 075/0 | 257/0 | 408/0 | مدرنیته | سرمایه اجتماعی | مرد |
غیر معنی دار | 498/0 | 678/0 | 04/0 | 027/0 | 08/0 | مدرنیته | سرمایه اجتماعی | زن |
نتایج جدول فوق نشان می دهد که ضرایب اصلی مدل برای مردان معنی دار است، یعنی از دیدگاه مردان سرمایه اجتماعی بر مدرنیته اثر معنی دار دارند و میزان تاثیرگذاری سرمایه اجتماعی نیز بیشتر از سرمایه اقتصادی است. در حالی که برای زنان هیچکدام از ضرایب معنی دار نیستند به طور کلی این نتایج نشان می دهد که جنسیت بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن بر گرایش به مدرنیته تاثیر می گذارد و پاسخ به فرضیه تحقیق مثبت است.
پاسخ به فرضیه سطح تحصیلات :
" سطح تحصیلات بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن بر گرایش به مدرنیته تاثیر میگذارد."
جدول(6): ضرایب استاندارد و غیراستاندارد و آزمون معنی داری آنها برای بررسی تاثیر سطح تحصیلات
نتیجه | مقدار احتمال | آماره تی | خطای برآورد | ضریب غیراستاندارد | ضریب استاندارد | متغیر وابسته | متغیر مستقل | سطح تحصیلات |
غیر معنی دار | 643/0 | 463/0- | 237/0 | 110/0- | 061/0- | مدرنیته | سرمایه اجتماعی | زیردیپلم |
معنی دار | 020/0 | 322/2 | 102/0 | 236/0 | 324/0 | مدرنیته | سرمایه اجتماعی | دیپلم |
معنی دار | 019/0 | 351/2 | 054/0 | 128/0 | 309/0 | مدرنیته | سرمایه اجتماعی | فوق دیپلم و بالاتر |
نتایج جدول فوق نشان می دهد که تاثیر سرمایه اجتماعی از دیدگاه افراد با سطح تحصیلات دیپلم و فوق دیپلم و بالاتر بر مدرنیته معنی دار است به طور کلی این نتایج نشان می دهد که سطح تحصیلات بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن بر گرایش به مدرنیته تاثیر می گذارد و پاسخ به فرضیه تحقیق مثبت است.
بحث و نتیجه گیری
نتایج تحقیق با توجه به یافته ها نشان می دهد که گونه های مختلف خانواده ها در جامعه ایران تحت تاثیر تجددگرایی بوجود آمده و همچنین بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن (اعتماد، مشارکت، امنیت، انسجام) با گرایش به مدرنیته رابطه معنی دار وجود دارد. میزان تاثیر سرمایه اجتماعی بیشتر از سرمایه اقتصادی است. انسجام مهم ترین عامل در تعیین سرمایه اجتماعی و رابطه گرایی مهمترین عامل در تعیین مدرنیته است. نکته حائز اهمیت اینکه، بعُد مشارکت از مفهوم سرمایه اجتماعی، تاثیر معکوس بر روی گرایش به مدرنیته دارد و ضریب آن مقداری منفی است. این نتیجه با نتیجه کلی رابطه معنی دار بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته در تعارض می باشد. در تبیین و توجیه این نتیجه می توان گفت که در عصر جدید و در جامعه مدرن، مردم به دلایل مختلفی از جمله مادیگرایی، خودخواهی، ترجیح منافع شخصی بر منافع جمعی و ... نسبت به گذشته از احساس تعهد و مسئولیت اجتماعی کمتری برخوردارند، به گونه ای که می توان اصطلاح «بی تفاوتی اجتماعی» را برای این حالت بکار برد. در این شرایط نیاز به امنیت، انسجام و اعتماد متناظر با گرایش و تمایل به مدرنیته محسوب می شود و تعارضی با آن ندارد، در حالیکه به دلیل ابتلای مردم به عارضهی بیتفاوتی اجتماعی، مشارکت به عنوان نماد گرایش به مدرنیته محسوب نمی گردد. به عبارت بهتر شهروندان متمایل به مدرنیته، از درجات بالای امنیت، انسجام و اعتماد برخوردارند در حالیکه به موازات تمایل به مدرنیته، از میزان مشارکت آنان کاسته می شود. این پدیده نوظهور قابل تأمل بوده و بر محققان و پژوهشگران آتی است که با بررسی وجود و یا عدم چنین پدیده ای با تکرار پژوهشهای مشابه در جامعه آمااری مشابه و یا متفاوت، موجبات شفافیت و درستی نتایج تحقیق را فراهم آورند.
همچنین نتایج حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی شناختی و ساختاری با گرایش به مدرنیته رابطه معنی دار وجود دارد، و در این زمینه؛ سرمایه اجتماعی ساختاری عامل مهمتری در تعیین تغییرات مدرنیته است. نتایج همچنین نشان می دهد که بین مولفه های سرمایه اجتماعی شناختی و سرمایه اجتماعی ساختاری با گرایش به مدرنیته در بین شهروندان گرگان رابطه معنی دار وجود دارد.
علاوه بر این نتیجه اصلی، کنترل متغیرها حاکی از آن است که دو عامل جنسیت و سطح تحصیلات بر رابطه بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته تأثیرگذارند. به طوری که در عامل جنسیت رابطه صرفاً برای مردان معنی دار شده است و در عامل سطح تحصیلات رابطه صرفاً برای پاسخگویان بالای دیپلم معنی دار شده است. در تبیین تأثیر جنسیت بر این رابطه، می توان گفت که مردان به دلیل برخورداری از موقعیتهای بیشتر اجتماعی و اقتصادی، و نیز تفاوتهای جنسیتی موجود نظیر تفاوت در دسترسی به منابع اقتصادی و قدرت اجتماعی؛ از میانگین سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار بوده و به همین دلیل شدت رابطه بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته در نزد مردان قوی تر از زنان می باشد. در مورد تحصیلات نیز شیب شدت ضریب همبستگی حاکی از آن است که با افزایش سطح تحصیلات، شدت رابطه بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته افزایش می یابد، به طوری که در سطوح پایین تحصیلی رابطه بی معنی بوده در حالیکه در سطوح تحصیلی بالاتر از دیپلم این رابطه معنی دلر شده است. گویی تحصیلات بیشتر با آثاری مانند آگاهی و شناخت بیشتر، موجبات گرایش مردم به مدرنیته را فراهم می نماید.
همچنان که در پیشینه پژوهش نقد و بررسی به عمل آمد و نتایج تحقیقات و پژوهش های انجام شده نشان داد، بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته رابطه مشخصی وجود دارد به طوری که اغلب نتایج حاکی از آن است که رابطه مثبت و معنی داری بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته وجود دارد. در این راستا نتایج این پژوهش با نتایج تحقیقات مشابه هم خوانی و سازگاری دارد و تأیید کننده نتایج تحقیقات پیشین و نیز فرضیه های اصلی پژوهش مبنی بر رابطه مثبت و معنی دار بین سرمایه اجتماعی با گرایش مدرنیته میباشد. این نتیجه با نتایج پژوهشهای شکربیگی (1389)، مرحمتی و ایمان (1392)، فرهمند و دیگران (1393)، رسول زاده و دیگران (1395)، تمنا و صمدی (1395)، غیاثآبادی و دیگران (1396)، امامی و دیگران (1397)، وثوقی و دیگران (1397)، هاشم زهی و اصغری (1398) بابایی فرد و بارانی (1398) و سیراج (2018)، استینهاردت و دلهی (2020)، مطابقت دارد. هر جامعه ای که در جهت توسعه و مدرنیته تلاش می کند باید به گونه ای برنامه ریزی کند تا شاخص های کمی و کیفی توسعه یافتگی را تقویت نماید و شاخص های منفی را تضعیف نماید، گاهی مواقع افزایش شاخص های مثبت و کاهش شاخص های منفی در تعارض قرار می گیرند پس در این صورت باید با توجه به شرایط زمان و مکان اولویت مهمتر را انتخاب نمود. سرمایه اجتماعی و گرایش به مدرنیته مفهومی است که در سالهای اخیر به عنوان یک مساله جهانی به آن نگریسته شده است، این مفهوم از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و نهادهای بسیاری برای تحقق آن تلاش می نمایند. همچنین از این مفهوم در بسیاری مواقع به عنوان راهبرد مناسب برای کمک به کشورهای در حال توسعه چه به لحاظ اجتماعی و چه به لحاظ مدرنیته، یاد می شود.
بر اساس نتیجه اصلی پژوهش می توان توصیه نمود که در میان شهروندان به منظور تحقق نوسازی فکری و شکل گیری رفتار نوخواهانه و نوجویانه مبتنی بر اعتدال گرایی و اتکای به عقلانیت در تصمیم گیری و نیز برابری طلبی و آزاد اندیشی همراه با احترام به بزرگان، می بایستی بیش از هر عاملی به سرمایه اجتماعی توجه نمود.
پیشنهادات:
بر اساس نتایج حاصل پیشنهاد میگردد:
اثر قابل ملاحظه سرمایه اجتماعی و مؤلفه های اصلی آن به ویژه اعتماد، انسجام و امنیت که در جهت مثبت موجب افزایش گرایش و تمایل به مدرنیته می گردد؛ الزاماتی را در برنامه ریزیهای اجتماعی و اقتصادی دیکته می نماید که توجه به سرمایه اجتماعی را اجتناب ناپذیر می سازد. لذا پیشنهاد می شود به طور خاص در سازمانهای آموزشی مانند دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و نیز نهادها و ارگانهای فرهنگی مانند فرهنگ و ارشاد اسلامی، تبلیغات اسلامی، آموزش و پرورش، نیروی انتظامی و ... با گسترش آموزشهای همگانی و عمومی، سطح آگاهی مردم را در زمینه مولفه های اصلی سرمایه اجتماعی مانند اعتماد، انسجام و امنیت ارتقاء دهند تا با این وسیله موجبات ترویج رفتارهای مبتنی بر عقلانیت و منطق در میان مردم ساری و جاری گردد. فرو کاستن رابطه بین سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته در میان زنان، لزوم توجه به گسترش آموزشهای مرتبط با این موضوع برای زنان را دوچندان می نماید. در همین راستا، فراهم کردن موقعیت مناسب برای تمامی افراد و گروههای مختلف جامعه جهت استفاده از امکانات متناسب با سطح زندگی و ایجاد رویه امید و زندگی بهتر در سبک زندگی و گرایش به زندگی مدرن و پیشرفته، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و موجبات افزایش قابلیت های لازم برای درک مدرنیته توسط شهروندان، طراحی و برنامه ریزی لازم برای شرایط بهتر زندگی.
فهرست منابع
الف- فارسی
1- اسماعیلی، عبدالله؛ منصوریمقدم، منصور؛ سلیمی، رضا (1394). بررسی میزان سرمایه اجتماعی در میان دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد سرابله در سال1393-1394. همایش علمی پژوهشی روانشناسی،علوم تربیتی و آسیب شناسی جامعه.
2- استونز، راب. ( 1387 ). متفکران بزرگ جامعه شناسی، ترجمه مهرداد میردامادي، نشر مرکز.
3- امامی، پریرخ؛ هاشمیان¬فر، سید¬علی؛ حقیقتیان، منصور (1397). تبیین رابطه مدرنتیه و خانواده-گرایی در شهر اصفهان. جامعه شناسی نهادهای اجتماعی، 5(11)، 251-227.
4-ایمان، محمدتقی، و مرحمتی، ندا. (1393). تبیین جامعه شناختی گرایش جوانان به سبک زندگی مدرن در شهر شیراز. جامعه شناسی کاربردی، سال بیست و پنجم، ش پیاپی 55، ش 3، 1-20.
5-بشیریه، حسین(1380). موانع توسعه سیاسی در ایران. تهران: گام نو، ص 69.
6-بوردیو، پیر (2003) . نظریه کنش ، دلایل عملی و انتخاب عقلانی ، ترجمه مرتضی مردیها، تهران ، انتشارات نقش و نگار.ص 7.
7-تفضلی، فریدون (1385). نظام سرمایهداری از دیدگاه کارل مارکس و ماکس وبر. پیک نور، ش4، دوره 2، 80-92.
8-توسلی ، غلامعباس(1384) . سرمایه اجتماعی ،ثروت نامرئی،نشریه حیات نواقتصادی.ص1.
9-ریتزر، جرج(1374).نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر،ترجمه محسن ثلاثی،تهران:انتشارات علمی.ص 725.
10- فیروزآبادی، سید احمد؛ ایمانی جاجرمی، حسین ) 1013 (. سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی و اجتماعی در كلان شهر تهران فصلنامۀ رفاه اجتماع ، ی سال ششم، شماره 20 ، زمستان.
-11رسول زاده اقدم، صمد؛ افشار، سیمین؛ عدلیپور، صمد؛ میرمحمدتبار، سیداحمد (1395). تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و سبک زندگی با گرایش به فرزندآوری (مورد مطالعه: دانشجویان شهیدمدنی آذربایجان). راهبر اجتماعی فرهنیگ، 5 (20)، 107-135.
-12چلبی، مسعود . تحلیل شبكه در جامعه شناسی. فصلنامۀ علوم اجتماعی، تهران، شماره 3
-13خوش فر، غلامرضا (1387). بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی در مشارکت سیاسی، مطالعه موردی استان گلستان، رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده علوم اجتماعی، به راهنمایی: دکتر محمدحسین پناهی.
14-شارع پور، محمود و خوش فر، غلامرضا. (1389). رابطه سرمایه فرهنگی با هویت اجتماعی جوانان: مطالعه موردي شهرتهران. نامه علوم اجتماعی، ش 20، ص 133-147.
15-شکربیگی، عالیه (1390). بررسی گونهشناسی خانوادگی در تبیین علی و مقایسهای تجددگرایی و رابطه آن با سرمایه اجتماعی خانواده ایرانی (مطالعه موردی شهر تهران)، علوم اجتماعی، 1 (28).
16- گنجی، محمد، و حیدریان، امین. (1390). سرمایه فرهنگی و اقتصاد فرهنگ (با تاکید بر نظریه های پییر بوردیو و دیوید تراسبی). فصلنامه راهبرد، سال بیست و سوم، ش 72، ص 77-97.
17-گیدنز، آنتونی (1390). پیامدهای مدرنتیه. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: انتشارات علمی.
18- غیاثآبادی فراهانی، رضا وثوقی، منصور؛ ازکیا، مصطفی؛ (1397). تجددگرایی در شهر و رابطهی آن با اخلاق نوعدوستانه با شهروندان (مطالعه موردی: جوانان 20 تا 35 سالهی مشهد. مطالعات جامعهشناختی شهری، 8(26)، 1-30.
19-فرهمند، مهناز؛ خرمپور، یاسین؛ پارساییان، زهره؛ ماندگاری، فرزانه (1393). تاثیر مولفههای نوگرایی در حمایت خویشاوندی خانوادههای شهر یزد. تحقیقات فرهنگی ایران، 7(3)، 149-177.
20-ماجدی، سید مسعود و لهسایی زاده،عبدالعلی (1385)،" بررسی رابطه بین متغیرهای زمینه ای، سرمایه اجتماعی و رضایت از کیفیت زندگی : مطالعه موردی:در روستاهای استان فارس" ، فصلنامه روستا و توسعه، سال 9، ش 4، صص85-92.
21-هاشمزهی، نوروز؛ اصغری، انسیه (1398). جهانیشدن و سرمایهاجتماعی (جامعه مورد مطالعه: شهروندان تهرانی بالای 20 سال). مطالعات اجتماعی، 11(43)، 129-145.
ب - انگلیسی:
22- Siraj, A. S. (2018). Impact of Internet Use on Social Capital: Testing Putnam’s Theory of Time Displacement in Urban Pakistan. Journal of Social Media in Society, 7(1), 456-468.
23-Steinhardt, H., C. & Delhey, J. (2020). Socio‑Economic Modernization and the “Crisis of Trust” in China: A Multi‑level Analysis of General and Particular Trust. Social Indicators Research, 152, 923–949.
24-Ingelhart, R., & Baker, W., E. (2000). Modernization, cultural change, and persistence of traditional values. American Sociological Review, 65, 19-51.
25-Kravchenko S.A. (2008) Modernity: the analysis of theoretical approaches. Sociology: History, Theory, and Practices, vol.9, 23-32.
-26Inkeles, A. and Smith, D. H. (1976), Becoming Modern: Individual Chang in Six Developing Countries, Cambridge, MA: Harvard University Press.
27-Marx, Karl (1977). Grundrisse. Hamandsworth: Penguin.
28-Bourdieu, P. (1986). Sociology of Literature. (Y. Abazary, Trans.). Arghanoon. 9-10, 76-112. (In Persian(
29-Patel, N., Power, T. G., & Bhavnagri, N. P. (1996). Socialization values and practices of Indian immigrant parents: Correlates of modernity and acculturation. Child Development, 67-313.
Investigating the effect of social capital components on the tendency towards modernity
(Case study: Citizens of Gorgan)
Abstract
Social capital has become one of the most important topics among thinkers in various branches of social sciences and humanities in recent decades. The purpose of this study is to identify the impact of social capital and its dimensions on the tendency towards modernity in Gorgan. The research method was survey, the data were collected by field method, the population included citizens living in Gorgan, 401 of whom were selected and studied by stratified random sampling. The research instrument was a researcher-made questionnaire whose validity was confirmed by its face validity and reliability using Cronbach's alpha coefficient (0.879). To test the hypotheses, advanced statistical techniques and methods appropriate to the level of measurement of variables were used. The results showed that there is a positive and significant relationship between the components of social capital and the tendency towards modernity among the citizens of Gorgan. Also, the impact of social capital on the tendency towards modernity is greater than economic capital. Coherence is the most important component in social capital and relationalism is the most important dimension in modernity. There is a significant relationship between social capital and its components (trust, participation, security, cohesion) and the tendency towards modernity. The variable of participation has an inverse effect on modernity, there is a significant relationship between the types of social capital (cognitive and structural) and the tendency to modernity, and structural social capital is a more important factor in the changes of modernity. There is also a significant relationship between the variables of gender (men), level of education, ethnicity and occupation with the tendency towards modernity, while there is no significant relationship between religion and the tendency towards modernity.
Keywords: Capital, Social, Economic, Modernity, Citizens of Gorgan
[1] Radicalized Modernityه
[2] Kravchenko
[3] . Face Validity
[4] . SPSS