بررسی کارایی رویکرد معماری مدرن در مقایسه با رویکرد معماری سنتی با استفاده از چارچوب زنده واری و نظریه گفتمان انتقادی فرکلاف (مطالعه موردی بررسی سیتیسنتر و بازار هنر اصفهان)
محورهای موضوعی : شهرسازی - معماریعبدالرضا پورهمایون 1 , هوتن ایروانی 2
1 - پژوهشگر دکتری، دانشکده معماری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان، اصفهان، ایران
2 - استادیار دانشکده معماری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اردستان، اصفهان، ایران
کلید واژه: تحلیل گفتمان, زنده واری, معنای محیط, فرکلاف, معنا کاوی,
چکیده مقاله :
هدف این تحقیق بررسی کارایی رویکرد معماری مدرن در مقایسه با رویکرد معماری سنتی با استفاده از چارچوب زنده واری است. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی و پیمایشی و نیز از نوع تحلیلی است. روش تجزیهوتحلیل اطلاعات و دادههایی که از مطالعه نقشهها و تبدیل آنها به سامانههای منطقی اولیه بهدستآمده است و همچنین دادههای حاصل از مصاحبهها و تهیه پرسشنامه، با استفاده از روش تحلیل گفتمان فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مورد تحلیل قرار گرفته و در نهایت مدل تحلیل گفتمانی برای بازتعریف مفهوم زنده واری در معماری تدوین میگردد. پس از بررسی گفتمان انتقادی و نظریه فرکلاف در این مورد و تطابقپذیری موارد این گفتمان با مباحث لایههای زنده واری که در آن یک نگاه سیستماتیک به بنای معماری داشته دارد به این نتیجه رسیدیم که الگوی سنتی و مدرن در شهر اصفهان مطرح نمیباشد و عملاً به علت این که در جای درست و تعادل و طبیعی سازی محقق گردیده عملاً هیچ یک از الگوهای سنتی و مدرن ملاک تعیین طرح معماری نمیباشد و مهمترین مورد ،بحث کانتکست و زمینه و نهایتاً طبیعی سازی و تعادل بوده که هر دو بنا در زمینه شهر اصفهان جواب مثبت دادند و همین نشان دهنده درست بودن معادلسازی و تعادل و طبیعی سازی این نظریهها است. به طوری که به این نتیجه رسیدیم که این دو میتوانند بر هم منطبق باشند و ملاک تعیین طراح مجتمع تجاری قرار گیرند.
This research is applied in terms of purpose and in terms of nature, descriptive and survey as well as analytical. The method of analyzing the information and data obtained from studying maps and converting them into basic logic systems, as well as data from interviews and questionnaires, was analyzed using Fairclough discourse analysis at three levels of description, interpretation and explanation. A model of discourse analysis is developed to redefine the concept of lifelikness(zendevari) in architecture. After examining the critical discourse and Fairclough theory in this case and the compatibility of the cases of this discourse with the issues of living layers in which there is a systematic view of architecture, we came to the conclusion that the traditional and modern model in Isfahan is not relevant. That it has been achieved in the right place and balance and naturalization is practically none of the traditional and modern models is the criterion for determining the architectural design and the most important thing is the discussion of context and context and finally naturalization and balance. And this shows the correctness of equilibrium and naturalization of these theories. So we came to the conclusion that the two can be compatible and be the criteria for determining the designer of a commercial complex.
_||_