بررسی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر ( بر اساس رویکرد واقع گرایی تهاجمی)
محورهای موضوعی : فصلنامه علمی تحقیقات سیاسی و بین المللیابراهیم متقی 1 , خرم بقایی 2 , میثم رحیمی 3
1 - 1. استاد و عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
2 - (Baghayee@gmail.com) 2. دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی سیاسی دانشگاه تهران
3 - (Meysamrahimi1363@gmail.com). کارشناس ارشد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی
کلید واژه: 11 سپتامبر, آمریکا, خاورمیانه, سیاست خارجی, واقع گرایی تهاجمی,
چکیده مقاله :
حادثه ی تروریستی 11 سپتامبر 2001 فصل جدیدی در سیاست های داخلی و خارجی دولت بوش گشود. آمریکا پس از پایان جنگ سرد از خلاء راهبرد امنیتی رنج می برد. در دوره ی جنگ سرد، این کشور راهبرد بازدارندگی را در پیش گرفته بود. پایان جنگ سرد به معنای پایان این راهبرد نیز تلقی می گردد. در نتیجه، آمریکا در سال های 2000- 1991 دچار خلاء شد؛ گشت. اما حمله ی تروریستی 11 سپتامبر در نوع خود فرصتی را برای سردمداران این کشور فراهم آورد تا بتوانند به اتخاذ راهبردی نوین در عرصه ی سیاست خارجی و مسائل بین المللی بپردازند. نومحافظه کاران پس از 11 سپتامبر از فرصت به دست آمده، استفاده کرده و با بزرگ نمایی خطر تروریسم در سطح ملی به منظور افزایش محبوبیت و در سطح بین المللی برای تثبیت هژمونی و رهبری بر جهان از آن بهره برداری کرده اند. آمریکا بعد از این حادثه اهداف و سیاست های جدیدی را در قبال تروریسم در سیاست خارجی در پیش گرفته است. به علاوه این کشور از این زمان تعریف جدیدی از امنیت را ارایه کرده و به دنبال مفهوم جدیدی از امنیت در سیاست خارجی خود بوده و در همین راستا، راهبرد حمله ی پیش دستانه را مطرح نموده است. به عبارت دیگر، راهبرد بازدارندگی جای خود را به راهبرد مداخله گرایی فزاینده داده است. با این اوصاف، شاهد آن هستیم که رویکرد واقع گرایی در نزد زمامداران و تصمیم گیرندگان کشور آمریکا تقویت شده و این کشور رو به سیاست های امنیتی و یک جانبه گرایی در عرصه ی بین المللی آورده است. یکی از رویکردهای نوینی که امروزه در تحلیل روابط بین الملل و سیاست خارجی آمریکا بدان توجه می شود، رویکرد واقع گرایی تهاجمی می باشد. در رهیافت واقع گرایی تهاجمی بر افزایش قدرت به منزله ی هدف، و برای کسب جایگاه هژمونیک در نظام بین الملل (به عنوان رفتار اصلی قدرت های بزرگ) تاکید می شود. در این پژوهش با بهره گیری از این رویکرد به تبیین سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه پس از سال 2001 می پردازیم.
Terrorist events of 11 September 2001 opened a new chapter in domestic and foreign policies of Bush (junior) administration. After the end of the cold war the United States suffered a vacuum for its security strategy. During the cold war era, the United States chose the deterrence strategy. The end of the cold war meant the end of that strategy. As a result during 1991-2000 years there was a security vacuum for the United States. But the September 11 terrorist attacks created an opportunity for the protagonists of that country to adopt a new strategy in foreign policy and international affairs. The Neo-conservatives after September 11 made use of this opportunity to aggrandizement the danger of terrorism at home for gaining popular support and in international arena they could consolidate their hegemony and the leadership of the world. The United States after these incidents took up new policies and objectives. Besides that the United States pursued a new concept in security in foreign policy and in this direction the strategy of pre-emptive attack was adopted. In other words the strategy of “deterrence” gave its place to “increasing intervention”. Hence one notices that the realist approach has been strengthened by American statesmen and decision-makers and they have turned towards security policies and unilateralism in international relations. One of the new approaches which is being stressed today in analysis of international relations and the United States foreign policy is aggressive realism. In aggressive realism the emphasis is placed on the increasing of power as an aim for achieving hegemonic status in international system (as the principal behavior of big powers). The present article by making use of this theoretical framework tries to explain the United States foreign policy in the Middle East after the year 2001.