بررسی و تحلیل آموزۀ تعلیمی «ظلمستیزی» در شعر «درفش کاویان» از حمید مصدق با رویکرد به نظریۀ کنشهای گفتاری جان سرل
محورهای موضوعی : شاهنامه
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران. (نویسنده مسؤول)
کلید واژه: شعر معاصر فارسی, تعلیم و تربیت, ظلمستیزی, حمید مصدق, کنشهای گفتاری, جان سرل,
چکیده مقاله :
شعر معاصر در حوزۀ لفظ و محتوا تغییرات بنیادینی را نسبت به دورۀ کلاسیک تجربه کرده است. در زمینۀ مضمون و محتوا، شاعران از اشارۀ مستقیم به اخلاقیات پرهیز کرده و آن را بهعنوان ابزاری برای بازنمایی مسائل سیاسی و اجتماعی به کار گرفتهاند که این امر، بر چندلایگی و پیچیدگی شعرها افزوده است. حمید مصدق، یکی از نمایندگان برجستۀ شعر سمبولیسم اجتماعی در دوران معاصر، از این روش سود برده است و در شعر درفش کاویان با انعکاس مجموعهای از آموزههای اخلاقی و ارتباط آن با مسائل سیاسی و اجتماعی، گامی جدید در شرح و طرح مضامین تربیتی برداشته است. او در سطح ژرفساخت، با استفاده از ظرفیتهای تعلیمی مواردی همچون خدامحوری، اتحاد مردم، خودباوری، عدم انفعال فکری و رفتاری، نفی جبرگرایی و... مخاطبان خود را برای ساختن دنیایی بهتر و مطابق با موازین عدالتمحور ترغیب کرده است. بررسی شعر درفش کاویان با روش توصیفیتحلیلی و رویکرد به مبانی نظریۀ کنشهای گفتاری جان سرل نشان میدهد که استفاده از کنشهای اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی منتج به بازنمایی مفهوم کلان اخلاقیِ ظلمستیزی شده است و دیگر آموزههای تعلیمی برای تقویت این مفهوم بنیادی به کار گرفته شدهاند.
Contemporary poetry has experienced fundamental changes compared to the classical period regarding the words and content. In terms of content, poets have avoided referring directly to ethics and have used it as a tool to represent political and social issues, which results in the complexity and multiplicity of the poems. Hamid Mosaddegh, as one of the prominent representatives of the social symbolic poetry in the contemporary era, has benefited this technique. In Derafsh-e-Kāviān, by reflecting a set of moral teachings and their connection with the political and social issues, he takes a new step in describing and designing didactic themes. At the infrastructure level, he has encouraged his audience to build a better world in accordance with justice-oriented standards, by using didactic capacities such as God-centeredness, unify of people, self-belief, intellectual and behavioral passivity, negation of determinism, etc. Analyzing Derafsh-e-Kāviān with a descriptive-analytical method and on the basis of John Searle's theory of speech acts shows that using expressive, persuasive, emotional, obligatory and declarative acts resulted in representing anti-oppression as a macro moral concept. Other didactic teachings. Teaching methods have been used to reinforce this fundamental concept.
_||_