تجربه مشترک انحلال فردیت در عرفان اسلامی و عرفان هندی
محورهای موضوعی : عرفان اسلامیمهناز دانائیفر 1 , علی عینعلیلو 2 , شهین اوجاقعلیزاده 3
1 - دانشجوی دکتری زبان وادبیات فارسی،واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن،ایران.
2 - استادیارگروه زبان وادبیات فارسی،واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن،ایران.نویسنده مسئول:
ali.alilou@riau.ac.ir
3 - استادیارگروه زبان وادبیات فارسی،واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن،ایران.
کلید واژه: عرفان اسلامی, Islamic Mysticism, عرفان هندی, انحلال فردیت, Indian mysticism, dissolution of individuality,
چکیده مقاله :
هدف از این تحقیق بررسی تجربیات مشترکی است که دو مکتب عرفانی اسلامی و هندی در باب انحلال فردیت دارند. انحلال فردیت به معنای گذشتن از خود تن و یکی شدن با خالق است که در عرفان اسلامی با نام فنا فی الذات شناخته می شود. در این پژوهش به روش تحلیلی، با بررسی متون عرفان هندی و عرفان اسلامی به دنبال یافتن مشترکات و مفاهیم کلی که تحت این مشترکات توسعه داده شده اند، بودیم. نتیجه این که در متون اوپانیشاد و عرفان اسلامی؛ انسان علت غایی آفرینش دانسته شده و در هر دو مکتب عرفانی انسان مـظهر و آیـنۀ صفات الهی است. در عرفان هندی، روح انسان تحت تأثیر کرمه بر جیوه؛ در چرخه سمساره؛ از جسمی به جسمی بالاتر یا حضیض تر حلول می کند. و تنها راه نجات از این چرخه و انحلال در برهمن؛ همانا دانش، عمل یا عشق می باشد. در عرفان اسلامی اما تناسخ وجودندارد و موضوعیت انحلال فردیت و فنای در ذات با رها شدن از قیود مادّی و یافتن صدق و صفای باطنی؛ ممکن است. انحلال فردیت به عنوان تجربه مشترک بین دو اندیشه عرفان اسلامی و عرفان هندی را از نظر مفاهیم کلی شبیه به همدیگر است اما از نظر جزئیات و توسعه مفاهیم با یکدیگر تفاوت دارند. هرچند در هر دو مکتب عرفانی؛ عشق نجات بخش روح انسان معرفی شده است.
The purpose of this study is to investigate the common experiences of Islamic and Indian mystical schools regarding dissolution of individuality. Dissolution of individuality means the transcendence of the body and oneness with the Creator, which in Islamic mysticism is known as annihilation. In this research, by analytical method, by examining the texts of Indian mysticism and Islamic mysticism, we sought to find commonalities and general concepts that have been developed under these commonalities. The result is that in the Upanishad texts and Islamic mysticism; Man is considered the ultimate cause of creation and in both mystical schools man is the manifestation and mirror of divine attributes. In Indian mysticism, the human soul is influenced by cream on mercury; In the cycle of Samsara; Dissolves from body to body higher or lower. And the only way out of this cycle and dissolution in Brahman; It is knowledge, action or love. In Islamic mysticism, however, there is no reincarnation And the subject of the dissolution of individuality and annihilation in essence by freeing oneself from material constraints and finding esoteric truth and purity; May be. The dissolution of individuality as a common experience between the two ideas of Islamic mysticism and Indian mysticism is similar in general concepts But in terms of details and development of concepts are different from each other. Although in both mystical schools; Love has been introduced as the savior of the human soul.
_||_