تخیل، رؤیت و رویا در اشعار عارفانه ملک الشعرای بهار
محورهای موضوعی : عرفان اسلامیحمیده جمالزهی 1 , بهروز رومیانی 2 , مصطفی سالاری 3
1 - دانشجوی دوره دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
کلید واژه: شعر, تخیل, عرفان اسلامی, بلاغت, رؤیا, ملک الشعرای بهار, نقد ادبی,
چکیده مقاله :
ملک الشعرای بهار، از شاعران برجستة دوران مشروطیت و از نخستین شاعران اجتماعیسرا است که توانست نگرش اعتراضی را وارد شعر پارسی زمانهاش کند. در میان اشعار بیشمار بهار، بخش قابل توجهی به شعر عرفانی اختصاص داده شده که عمدتاً با موضوع عشق و شهود و مکاشفه سروده شده است. ارزش اشعار عرفانی بهار به این خاطر است که آرایههای ادبی و رمزگرای عرفانی را در آن برهه از تاریخ ادبی که گرایش به سبک خراسانی تحت عنوان بازگشت ادبی به فراموشی سپرده شده بود، به ادب معاصر منتقل کرد و از طرفی محتوای عرفانی از جمله رؤیا و مکاشفه را به بستر شعر جدید معرفی کرد. در این پژوهش با رویکرد توصیفی -تحلیلی و به شیوه کتابخانهای به بررسی دو شاخصه تخیل و رؤیا در شعر بهار میپردازیم.
_||_