بررسی تاریخی- اجتماعی ارتباط عرفان متصوفه با سیاست و قدرت در ایران عصر مغول
محورهای موضوعی : عرفان اسلامی
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران. Mahdi.janaliyan@pnu.ac.ir
کلید واژه: عرفان, mysticism, Mongol era, تصوف و صوفی, ایران عصر مغول, قدرت روحانی, قدرت انضباطی, Sufism and Sufi, spiritual power, disciplinary power,
چکیده مقاله :
پژوهش پیش رو، درصدد واکاوی نوع مناسبات سیاسی- اجتماعی عرفان متصوفه با سپهر سیاست و قدرت سیاسی در ایران تحت حاکمیت مغول است. در این چارچوب با روشی تحلیلی و تاریخی بازۀ زمانی میان سال های 1200م تا 1500م را مورد کنکاش قرارمی دهد. پرسش مهم این است که آیا عرفان متصوفه در شرایط دشوار تاریخی فوق، با سلاطین و امرای مغول وارد مناسبات همگرا و تعاملی شد یا به روابط واگرا و تقابلی، یا دست کم انزواگرایانه روی آورد؟ در پاسخ بیان می شود که روحیات متساهل مغولان، هم شکلی ساختاری میان جایگاه ساحران و بعضی باورهای مغول ها با منزلت عرفا و آموزه های متصوفه، و نیاز مغولان به تبدیل قدرت سخت به اقتدار از طریق مشروعیت بخشی به قدرت، مجموعاً باعث توجه، احترام، کمک های مالی و حتّی گاهی اخذ مشاوره سیاسی سلاطین مغول از پیران متصوفه گردید. در چنین موقعیتی، برخی طریقت های صوفی به اتکای قدرت روحانی، قدرت انضباطی و دانش خود، به همکاری و مشروعیت بخشی به نظام سلطنت سکولار حاکم می پرداختند؛ امّا گروهی دیگر با زاویه نشینی از همگرایی با قدرت سیاسی روی گردان شدند. همچنین، قدرت سیاسی (حکومت) مغول، تحت تأثیر قدرت روحانی، قدرت انضباطی، و دانشی قرارگرفتند که در یَدِ عرفان متصوفه بود. بنابراین در شبکۀ روابط سلسله مراتبی قدرت، قدرت نه تنها از بالا به پایین، بلکه از پایین به بالا هم (گرچه به صورت نابرابر) در جریان بود و خانقاه ها به منزلۀ کانونی برای اعمال قدرت روحانی و قدرت انضباطی عرفان و صوفیان ظاهرمی شوند.
The leading research aims to analyze the type of political-social relations of Sufi mysticism with the sphere of politics and political power in Iran under the Mongol dynasty. In this case, it explores the period between 1200 AD and 1500 AD with an analytical and historical method. The important question is that Sufi mysticism in the above historical conditions, did they enter into converging and important relations with the sultans and Mongol dynasty, or did they turn to divergent and confrontational relations, or at least isolationist? In response, it is stated that the tolerant spirit of the Mongols, the structural homogeneity between the status of magicians and the beliefs of the Mongols with the dignity of mystics and the teachings of mystics, and the need of the Mongols to transform hard power into authority through legitimizing power, together cause attention, respect, and assistance. The financial and even political advice of the Mongol sultans was compared to the old Sufis. In such a situation, some Sufi schools relied on their spiritual power, disciplinary power, and knowledge to cooperate and legitimize the secular government. But another group turned away from convergence with political power. Also, the political power of Mongol was influenced by the spiritual power, the disciplinary power, and the knowledge that was reminiscent of Sufi mysticism. Therefore, in the network of power relations, power flowed not only from the top to the bottom, but from the bottom to the top (although unequally). Here, monasteries appear as a focus for the exercise of spiritual power and disciplinary power of mystics and Sufis.
_||_