(تجلی عناصر اسطورۀ جاودانگی و چارۀ مرگ در متون نثر عارفانه)
محورهای موضوعی : عرفان اسلامیندا حاجنوروزی 1 , محمدرضا حسنی جلیلیان 2 , سیدمحسن حسینی 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان،ایران.
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان،ایران. نویسنده مسئول: Jalilian.m@lu.ac.ir
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان،ایران.
کلید واژه: فنا, جاودانگی, بقا, Myth, Survival, Eternity, واژگان کلیدی: اسطوره, nothingness, نثر عرفانی, mystical prose,
چکیده مقاله :
عکس العمل های فطری و عاطفی آدمی در مقابل هراس از نیستی، از دورۀ اساطیر تاکنون به اشکال مختلف پدیدار شده است. بخشی از این عکس العمل ها به صورت روایات اسطوره ای و برخی به شکل آموزه ها و باورهای اعتقادی حول مفهوم جاودانگی متجلی شده است. دقت در روایات و باور های شکل گرفته از این موضوع نشان می دهد که آرزوی خلود در این جهان، موجب شکل گیری مضامینی همچون: دست یافتن به آب حیات، رسیدن به درخت زندگی، ، تناسخ و پیکرگردانی، رویین تنی و اژدهاکشی شده است؛ اما تسلیم و پذیرش این حقیقت که حیات جاودان در جهان فانی، مقدور نیست، بشر را واداشته عطش خود به جاودانگی را با خلق مضامینی همچون: ماندگاری نام، نسل، باقیات صالحات مادی و معنوی و از همه مهم تر انتقال و عروج به سرزمین بی مرگی، فروبنشاند. در نهایت فطری ترین پاسخ بشر، یعنی رستاخیز و بازگشت به خاستگاه نخستین و حیات جاودانة پس از مرگ در ادیان مطرح شده است. مسئله این پژوهش راه حل اختصاصی عارفان برای غلبه بر این هراس و چگونگی تجلی مضامین آن در متون نثر عرفانی است. بررسی توصیفی تحلیلی برخی از متون منثور عرفانی تا قرن هفتم نشان می دهد عارفان مسلمان نیز همراه با سیر تفکر بشری از نمادهای و روایات جاودانگی متأثر بوده اند؛ اما گروهی از عارفان، با تلقی خاص از داستان خروج آدم (ع) از بهشت، ازدست رفتن جاودانگی را ناشی از طلب جاودانگی فرض کرده و رسیدن به خلود واقعی را در گرو فنا دانسته اند. آنان معتقدند برای رسیدن به خلود راستین باید از زمان ازلی و ابدی هم گذشت و با فنای محض در خالق زمان، محو و گم بودۀ پاینده شد.
The instinctive and emotional reactions of human beings to the fear of death have been evident from the era when myths were dominant until the present time. Attending to narrations and beliefs formed by this subject indicate that human beings first created some concepts such as achieving the water of life, reaching the life tree, dragon slaying, transmogrification and metamorphosis, and invulnerability to depict the immortality of this world; however, accepting this fact that the immortal life in this mortal world is impossible has resulted in reducing their thirst of immortality by discussing some concepts including the persistence of name, generation, material and lasting righteous deeds and, more importantly, transfer and ascending to the realm of immortality. Finally, the most natural human response, i.e., the desire to have an immortal life after death, has always been mentioned in many religions. The problem here is how these issues are discussed in the mystical prose and, the more importantly, whether the mystics have specifically discussed a solution for overcoming the fear of death or nothingness. Therefore, some mystical prose examples up to the 7th century were studied through a descriptive and analytical method. The research results show the Muslim mystics have been influenced by the immortality symbols and narrations as well as the human thinking developments; but the most important item is that a group of mystics with a special understanding of the story of Fall of Adam from the Heaven take for granted the immortality removal as a result of the immortality claim and introduce the real immortality which is subject to Eagerness of Inexistence. They believe that passing the everlasting time is necessary for reaching real immortality and being the pure nothingness in union with the creator and become the eternally lost.
_||_