تبیین کیفیت مسکن از دیدگاه پدیدارشناسی با خوانش نحوفضای خانه های بومی (مقایسه خانه های قاجار، پهلوی و امروزی شهر مشهد)
محورهای موضوعی : معمار شهرعاطفه جباری 1 , مریم قلمبر دزفولی 2 , حسین مرادینسب 3 , محمود نیکخواه شهمیرزادی 4
1 - -
2 - استادیار گروه شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامس واحد پردیس
3 - استادیار گروه معماری ، واحد سمنان ، دانشگاه آزاد اسلامی ، سمنان ، ایران
4 - عضو هیات علمی گروه مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان، ایران
کلید واژه: خانه های بومی, پدیدارشناسی, نحو فضا, شهر مشهد,
چکیده مقاله :
فضای خانه یکی از مهمترین فضاهای زیستی انسان است و از این رو از اهمیت بالایی برخوردار است. در سال های اخیر ساخت و سازها در ایران فضاهای بی کیفتی را ایجاد نموده که سبب عدم تامین نیازهای انسان امروزی گردیده است. ادامه یافتن این شیوه طراحی فضا می تواند به مشکلات روحی و روانی انسان دامن زند. هدف این پژوهش آن است تا با مطالعه نحوفضای معماری خانه های بومی مشهد، از کیفیات این خانه ها در تدوین راهبردهایی در راستای ارتقاء کیفیت فضای خانه های امروزی استفاده گردد. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی است و ازلحاظ ماهیت از نوع آمیخته است. نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات اولیه از طریق مطالعات کتابخانهای صورت پذیرفته است. در بخش تحلیل از مطالعه موردی استفاده گردیده است. بخش شناخت عمدتاً توصیفی و با تصویربرداری و یا مطالعه اسناد و مدارک موجود خانه های بومی انجامگرفته است. بخش شناخت خانه های امروزی با مشاهده و بازدید میدانی صورت پذیرفته است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار depthmap صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که کیفیت خانه های امروزیه به لحاظ کارایی، زیبایی و ایمنی نسبت به خانه های بومی کاهش یافته و در زمینه دسترسی کیفیت خانه های امروزی افزایش داشته است. در نهایت در این پژوهش با توجه به مقایسه کیفیات کاهش یافته در خانه های امروزی راهکارهایی در جهت ایجاد نظم و یکپارچگی فضایی و افزایش نظم بصری، افزایش امنیت و تعامل فضاها با یکدیگر و ایجاد تناسبات فضایی ارائه گردیده است.
The home space is one of the most important human living spaces. In recent years, the constructions in Iran have created poor quality spaces. These spaces are not in accordance with the lifestyle and cultural roots of humans. Continuation of this style of space design can fuel human mental and emotional problems. The aim of this research is to study the architectural space of Traditional houses in Mashhad, to use the qualities of these houses in formulating strategies to improve the quality of modern houses. The current research is applied in terms of purpose and mixed in nature. The type of descriptive-analytical research and the collection of primary information has been done through library studies. A case study has been used in the analysis section. The recognition part is mainly descriptive and is done by photographing or studying the existing documents and documents of traditional houses. The knowledge section of today's houses has been done by observation and field visit. Data analysis was done using depthmap software. The findings of the research show that the quality of modern houses has decreased in terms of efficiency, beauty and safety compared to traditional houses, and the quality of contemporary houses has increased in terms of accessibility. Finally, in this research, according to the comparison of the reduced qualities in today's houses, solutions have been presented to create order and spatial integrity and increase visual order, increase security and interaction of spaces with each other, and create spatial proportions.
1. Nazimi, E. (2011). Investigating suitable housing quality indicators in Mehr Housing Plan. Qazvin: The first national conference on architecture over time.
2. Asefi, M. & Imani, E. (2015). Redefining ideal Iranian-Islamic housing design patterns with qualitative assessment of traditional houses. Journal of Islamic Architecture Research. No. 11. Pp 58-75.
3. Quaid Rahmati, S.; Meshkini, A.; Grossi, A. (2016). Evaluation of housing quality indicators in housing planning (case study: urban areas of Nazarabad, Alborz province). Geography and development of urban space, - No. 10, Pp 243-262.
4. Heydari, A.A. (2017). Investigating residential desirability criteria in three scales of apartment unit, residential building and neighborhood (case example: Mashhad city), Haft Hesar Environmental Studies, No. 23, pp 19-33.
5. Mimardzfouli, S.; Taban, M.; Masoudinejad, M.; Mazhari, M. I. (2019). Explanation of the concepts of the organizer of the optimal housing in the oil city company, a case example: New Site Ahvaz residential complex. Culture of Islamic Architecture and Urbanism, No. 10, pp 153-171.
6. Qalambor Dezfuli, M. & Qalambor Dezfuli, R. (1402). "qualitative features of housing". Tehran.
7. Hillier, B., Penn, A., Hanson, J., Grajewski, T., & Xu, J. (1993). Natural movement: or, configuration and attraction in urban pedestrian movement. Environment and Planning B: planning and design, 20(1), pp 29-66.
8. Kamalipour, H.; Memarian, Gh.; Faizi, M. and Mousaviyan, M. F. (2011). Shape composition and spatial configuration in native housing (comparative comparison of guest space arrangement in traditional houses of Kerman), Village Housing and Environment, 31 (138): 16-3.
9. Klarqvist, B. (1993) A Space Syntax Glossary. Nordisk Arkite kturforskning.
10. Penn, A. (2011). Space Syntax and Spatial Cognition or, Why the axial Line? Procceding. 3rd International Space Syntax Symposium, Atlanta.
11. Memarian, Gh. (2002). Syntax of architectural space. Safa, 12(2), -.
12. Haq, S., & Zimring, C. (2003). Just down the road a piece: The development of topological knowledge of building layouts. Environment and behavior, 35(1), 132-160.
13. Merleau-Ponty, M. (1951). Le philosophe et la sociologie. Cahiers internationaux de sociologie, 10, 50-69.
14. Bachelard, G. (1966). La philosophie du non. Paris: Presses universitaires de France.
15. Schultz, Ch. N., (2018). The concept of dwelling - towards an allegorical architecture. (Translation: Mahmoud Amir Yara Ahmadi). Tehran: Nash Agh.
16. Pallasmaa, J. (2024). The eyes of the skin: Architecture and the senses. John Wiley & Sons.
17. Heidegger, M. (2010). Being and time. Suny Press.
18. Sartre, J. P. (1905). Jean-Paul Sartre. Dialektik bei Marx and Engels 1 Philosophie 8 Das Elend der Philosophie 35 Das Kapital 40 Historischer Materialismus 47, 177.
19. Zumthor, P. (2010). Thinking architecture. In Thinking Architecture. Birkhäuser.
20. Alexander, Ch. (2002). architecture and immortality; The timeless way of making (Mehrdad Ghayomi Bidhandi, translator) Tehran: Shahid Beheshti University.
21. Barati, N., & Kakavand, E. (2013). Comparative evaluation of the environmental quality of residential place with an emphasis on citizens' image*(case study: Qazvin city). Journal of Fine Arts: Architecture & Urban Planning, 18(3), 25-32.
22. Golkar, Korosh. (2001). Components of urban design quality. Safa, 11(32), 38-65.
23. Ahari, Z. & Amini jaded, Sh. (1996). Experiences of different countries in providing housing. Tehran: National Land and Housing Organization.
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب تابستان1403 |
تبیین کیفیت مسکن از دیدگاه پدیدارشناسی با خوانش نحوفضای خانه های بومی (مقایسه خانه های قاجار، پهلوی و امروزی شهر مشهد)
عاطفه جباری1، مریم قلمبر دزفولی*2 ، حسین مرادی نسب3 ، محمود نیکخواه شهمیرزادی4
تاریخ دریافت: 01/05/1403 تاریخ پذیریش: 17/06/1403
چکیده
فضای خانه یکی از مهمترین فضاهای زیستی انسان است و از این رو از اهمیت بالایی برخوردار است. در سال های اخیر ساخت و سازها در ایران فضاهای بی کیفتی را ایجاد نموده که سبب عدم تامین نیازهای انسان امروزی گردیده است. ادامه یافتن این شیوه طراحی فضا می تواند به مشکلات روحی و روانی انسان دامن زند. هدف این پژوهش آن است تا با مطالعه نحوفضای معماری خانه های بومی مشهد، از کیفیات این خانه ها در تدوین راهبردهایی در راستای ارتقاء کیفیت فضای خانه های امروزی استفاده گردد.
پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی است و ازلحاظ ماهیت از نوع آمیخته است. نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات اولیه از طریق مطالعات کتابخانهای صورت پذیرفته است. در بخش تحلیل از مطالعه موردی استفاده گردیده است. بخش شناخت عمدتاً توصیفی و با تصویربرداری و یا مطالعه اسناد و مدارک موجود خانه های بومی انجامگرفته است. بخش شناخت خانه های امروزی با مشاهده و بازدید میدانی صورت پذیرفته است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار depthmap صورت پذیرفته است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که کیفیت خانه های امروزیه به لحاظ کارایی، زیبایی و ایمنی نسبت به خانه های بومی کاهش یافته و در زمینه دسترسی کیفیت خانه های امروزی افزایش داشته است.
در نهایت در این پژوهش با توجه به مقایسه کیفیات کاهش یافته در خانه های امروزی راهکارهایی در جهت ایجاد نظم و یکپارچگی فضایی و افزایش نظم بصری، افزایش امنیت و تعامل فضاها با یکدیگر و ایجاد تناسبات فضایی ارائه گردیده است.
کلمات کلیدی: خانه های بومی، پدیدارشناسی، نحو فضا، شهر مشهد
مقدمه
امروزه رشد جمعیت و نیاز به تامین سرپناه، سبب ایجاد فضاهای زیستی بی کیفتی گشته که نیازهای روحی و روانی انسان را مانند گذشته تامین نمی کنند. در گذشته فرهنگ اسکان، شيوه زندگي و آداب رفتاري ناشي از آن، فرهنگ اجتماعي و روابط اجتماعي، روابط خويشاوندي، ساختار خانواده، چگونه شكلگيري فرم و پیکرهبندی فضايي در ساخت خانههاي بومي مد نظر قرار می گرفت و خانه های بومی تامین کننده نیازهای مخاطبین فضا بوده و از کیفیت زیستی بالایی برخودار بودند. امروزه در بیشتر خانه های امروزی فضاها کیفیت لازم را ندارند در حالی که بیشترین زمان عمر انسان در درون این فضاها سپری می شود. اما چه تغییراتی در نحو فضای خانه های امروزی سبب این بی کیفتی و عدم رصایت ساکنان گردیده است؟ فضاها در معماری بومی چه خصوصیاتی داشته که توانسته نیاز های روحی و روانی ساکنان خانه را فراهم کند؟ این تحقیق بر آن است تا با خوانش پیکرهبندی سازمان فضایی خانههای بومی در بافت شهر مشهد در ادوار مختلف تاریخی (قاجار و پهلوی ) و بهرهگیری از نرمافزار اسپیس سینتکس ، شاخص های کیفی فضا را با تحلیل کرده و تغییرات این شاخص ها را مورد بررسی قرار دهد تا در نهایت راهبرذهایی جهت ارتقاء کیفی مسکن در خانه های امروزی ارائه دهد.
پیشینه پژوهش
با توجه به عنوان پژوهش در مطالعه پیشینه، مطالعاتی که به بررسی معیارهای کیفی مسکن پرداخته بودند مبنای مطالعه قرار گرفت.
- ناظمی (1391)، در کتاب «بررسی شاخص های کیفیت مسکن مناسب در طرح مسکن مهر»، معیارهایی مانند شکل مطلوب مسکن، استحکام مسکن، امنیت، دسترسی ، دسترسی به طبیعت و فضای سبز باز، تاسیسات و زیرساخت های مورد نیاز ، همجواری با کاربری های سازگار، حفظ محرمیت و خلوت مسکن، آسایش و بهداشت را به عنوان معیارهای کیفی مسکن معرفی می کند ]1[.
- آصفی و ایمانی (1395)، در مقاله «بازتعریف الگوهای طراحی مسکن مطلوب ایرانی- اسلامی با ارزیابی کیفی خانه های سنتی» معیارهایی مانند کیفیت کالبدی- فضایی ، کیفیت ساختاری، کیفیت عملکردی، کیفیت محیطی، کیفیت مربوط به نیازهای انسان را به عنوان معیارهای میفی مسکن معرفی می نمایند ]2[.
- قائد رحمتی و همکاران (1396)، در مقاله «ارزیابی شاخصهای کیفی مسکن در برنامهریزی مسکن (مطالعه موردی: نواحی شهری نظرآباد، استان البرز).» معیارهای کیفی مسکن را از بعد زیست محیطی (بهداشت محیط، آلودگی ها ، انرژی)، بعد کالبدی (موقعیت واحد مسکونی ، کیفیت بنا، وضعیت بصری)و تسهیلات و امکانات مورد ارزیابی قرار می دهد ]3[.
- حیدری (1397)، در مقاله «بررسی معیارهای مطلوبیت سکونتی در سه مقیاس واحدآپارتمانی، ساختمان مسکونی و محله (نمونه موردی: شهر مشهد)»، معیارهای کیفی مسکن را ویژگی های فضایی، امکانات و تسهیلات، امنیت ، خدمات مدیریتی، سیمای ظاهری و روابط همسایگی بیان می کند ]4[.
- معمار دزفولی و همکاران (1400)، در مقاله «تبیین مفاهیم سازمان دهنده مسکن مطلوب در شرکت شهرهای نفتی نمونه موردی: مجموعه مسکونی نیوسایت اهواز» معیارهای کیفی مسکن را از بعد فرهنگی ، ساختاری ، کارکردی- عملکردی و کالبدی- فضایی مورد بررسی قرار دادند ]5[.
- قلمبر دزفولی و قلمبر دزفولی (1402)، در کتاب «ویژگی های کیفی مسکن» معیارهای کیفی مسکن را در ابعاد کالبدی فضایی (کیفیت تناسب و بهره مندی، کیفیت امن ، کیفیت دسترسی، کیفیت زیبایی شناختی)، بعد عملکردی (کیفیت تناسب و بهره مندی، کیفیت امن ، کیفیت دسترسی، کیفیت زیبایی شناختی)، بعد ادراکی(کیفیت تناسب و بهره مندی، کیفیت امن ، کیفیت دسترسی، کیفیت زیبایی شناختی) و کیفیت زیست محیطی (کیفیت تناسب و بهره مندی، کیفیت امن ، کیفیت دسترسی، کیفیت زیبایی شناختی)معرفی می کند ]6[.
مبانی نظری پژوهش
نحو فضا
روش خوانش نحو فضا یک روش تحلیلی است که برای بررسی روابط فضایی و اجتماعی در معماری و شهرسازی به کار میرود این روش با استفاده از ابزارهای گرافیکی و ریاضی میزان اتصال دسترسی و تعامل فضاها را مورد ارزیابی قرار میدهد نحوفضا میتواند برای تحلیل پلان خانههای مختلف با ویژگیهای فرهنگی تاریخی و زیست محیطی متفاوت استفاده شود. برای انجام تحلیل فضا معمولا از نرمافزار Depthmap استفاده میشود این نماد را قادر است با دریافت پلان خانه به صورت یک شبکهی محدودهای معیارهای مختلفی از ساختار فضایی را محاسبه و نمایش دهد ]7[. این روش شامل رویکردهای مختلفی از جمله رویکرد محوری، رویکرد فضای محدب و رویکرد تحلیل گراف نمایانی و توجیهی میباشد ]8[.
در پژوهش حاضر، از رویکرد تحلیل گراف نمایانی استفاده شده است. رویکرد تحلیل گراف نمایانی با استفاده از تحلیل نمایانی شاخص های اصلی نگرش نحو فضا را مورد بررسی قرار میدهد. خروجی این تحلیل نقشه ای است که در آن هر شاخص در طیف رنگی قرمز به آبی معرفی شده و گسترۀ بیشترین تا کمترین میزان از شاخص مورد نظر را بیان میدارد .
در نگرش نحو فضا، با استفاده از پنج شاخص به بررسی ویژگیهای نمونه ها پرداخته می شود:
- قابلیت اتصال : مفهــوم اتصال یا به تعبیری دیگــر ارتباط، به معنی تعداد پیوندهایی اســت که به طور مستقیم بین هر فضا با فضاهای دیگــر ایجــاد می شــود ]9[. اتصــال فضاها به یکدیگر موجب شــناخت فضایی مناســب و همچنین تسهیل در گردش و روابط میان فضاها می شــود. هرچه تعداد اتصال هر فضا به فضاهای مجاور بیشتر باشد، آن فضا عمومیتــر و هر چه این مقدار کمتر باشــد، آن فضا خصوصیتر است.
- همپیوندی بصری: همپیوندی هر فضــا در پیکره بندی فضایی به معنی میزان پیوســتگی یا جدا افتادگی آن فضا نســبت به سایر فضاهای موجود در آن پیکره بندی است. فضایی دارای همپیوندی زیاد اســت که با فضاهای دیگر دارای یکپارچگی بیشتری باشد. مفهوم همپیوندی به نوعی با مفهوم عمق ارتباط دارد؛ به این معنی که فضایی همپیوند خوانده می شــود که دیگــر فضاهای محیط در عمق نســبتاً کمی از آن قرار داشته باشــند. به این ترتیب برای حرکــت از هر فضا با مقدار همپیوندی بالا به تمام فضاهای دیگردر سیســتم، تغییرات کمتری در جهت گیری فرد شکل میگیرد] 10[.
- عمق قابل پیمایش : مفهوم عمق در تکنیک نحو فضا دارای دو معنی است؛ در معنای اول که هر عنوان عمق متریک شــناخته می شود، به معنی فاصله (تعداد قدمهای) میان دو نقطه اســت. این در حالی است که معنای دوم آن با عنوان عمق مرحله ای به معنی تعداد فضاهایی است که فرد باید از یک نقطه (در اکثر مواقع عمق نســبت به ورودی بنا سنجیده می شود) طی کند تا به نقطة دیگر برسد ] 11[. عمق متریک با اســتفاده از نرم افزار Depthmap و عمق مرحله ای با اســتفاده از تحلیل نمودارهای توجیهی قابل استخراج است. هر چه عمق فضا کمتر شود، تفکیک و جداسازی فضایی کاهش یافته و در نتیجه فضا یکپارچه تر اســت که نشــان دهندة ارزش ادغام بالاتر و در دســترس تر بــودن فضا اســت ] 12[. ذکر این نکته نیز ضروری اســت کــه افزایش عمق فضایی، عــلاوه بر تفکیک و جداســازی، به افزایش درجة محرمیّت فضایی نیز منجر میشود. به این معنی که عمق بیشتر مجموعة فضا، سلســله مراتب فضایی و کاهش میزان دسترسی و نفوذ به برخی فضاها را موجب میشود که ایــن موضوع به کنترل هرچه بیشتر فضــا میانجامد. لذا با افزایش عمق، میــزان کنترل پذیری فضا افزایش یافتــه و در نتیجه به ایجاد عامل محرمیّت در محیط میانجامد.
- قابلیت دید: قابلیت دید در نحو فضا یک مفهوم است که میزان دید پذیری یک نقطه در فضا را اندازهگیری میکند. قابلیت دید میتواند توسط ایزوویست، فضای محوری یا فضای محدب محاسبه شود. قابلیت دید میتواند نشاندهندهی پیچیدگی، قابلیت دسترسی، خوانایی و جذابیت فضاها باشد.
- آنتروپی بصری : به کیفیت فضایی که متغیرهای انتخاب و کنترل آن را تحتالشعاع قرار میدهند و منظور بی نظمی در ابعاد و اندازه نیست بلکه در نحوه انتخاب مسیرهای دسترسی و قابلیت رؤیت در هر فضا میباشد.
تعریف خانه از دیدگاه پدیدارشناسی
در دیدگاه پدیدارشناسان، خانه به عنوان یک فضا اجتماعی و فرهنگی به مطالعه و تفسیر پدیدهها و تجربیات مرتبط با زندگی انسان در محیط زندگی او میپردازد. این تعاریف معمولاً بر اساس تجربیات و احساسات افراد در ارتباط با خانه شکل میگیرند.
موریس مرلوپونتی (1951) به خانه به عنوان «فضای زندگی انسان» اشاره دارد که در آن تجربه بدنی انسان شکل میگیرد. او خانه را به عنوان فضایی انسانمحور توصیف کرده و آن را با احساسات انسانی، امنیت، و تعامل اجتماعی مرتبط میسازد ]13[.
گاستون باشلار (1966) به خانه به عنوان یک فضای احساسات و تجربیات فردی نگاه میکند. خانــه در دیــدگاه باشــلار مکانــی اســت كــه در آن عنصــر تخیــل، اندیشــه هــا، خاطـرات و رؤیاهـای آدمـی را بـه هـم پیونـد مـی زنـد. گاسـتون بشـلار خانـه را مفهومـی درونـی مـی یابـد كـه رؤیاها و خاطـره را بـه هـم پیونـد مـی زنـد. او بـرای رؤیـا و خیـال اهمیـت ویــژه ای قائل است و خانــه را بهتریــن مــکان بــرای شــکل گیــری آن معرفــی مــی كنــد ]14[.
شــولتز (1984) موفقیــت انســان را در تعریــف عرصــه درونــی و بیرونــی، مهمتریـن شـرط سـکنی گزیـدن او میدانـد و بـر مركـز نیـز توجـه ویــژه دارد. او هــر مکانــی كــه معنایــی را آشــکار مــی كنــد بــه عنـوان مركـز معرفـی مـی كنـد. بـه عقیـده شـولتز شخصیت خانـه بایــد ایمــن و حفاظــت كننــده و فضــای آن متمایــز و معنــادار باشــد ]15[.
او در كتــاب «مفهــوم ســکونت» ایــن چنیـن بـه شـخصیت خانـه اشـاره مـی كنـد: «خانـه بـا مطـر ح شــدن بــه عنــوان پیکــره ای معمارانــه در محیــط، هویــت مــا را محــرز كــرده و امنیــت را بــر مــا ارزانــی مــی دارد. و ســرانجام، هنــگام پــای نهــادن بــه خانــه بــه «آســایش» دســت میابیـم» شولتز معتقد است که مسکن و فضاهای مسکونی باید بر اساس ارتباطات اجتماعی طراحی شوند ]15[.
یوهانــی پلاســما (1992) خانــه را بنایــی معرفـی مـی كنـد كـه در رونـد مطابقـت بـا سـا كنانش بـه خانـه مبدل شـده اسـت. او خانه را گسـتره و مجموعه ای از شـرایطی تعریــف مــی كنــد كــه خاطــرات، تصاویــر، آرزوها، وحشت هــا، گذشــته و حال را یــک جــا ســامان مــی دهــد. او همچنیــن پدیــدار شــدن خانــه را بــه گــذر زمــان و زندگــی ســاكنانش مرتبـط مـی دانـد. خانـه ای كـه ضـرب آهنـگ زندگـی شـخصی ســاكنانش ماهیــت آن را شــکل مــی دهــد ]16[.
مارتین هایدگر (2010)، به خانه به عنوان «جایی» اشاره میکند که در آن وجود انسان تجربه میشود. او به خانه نگریسته و آن را به عنوان محیطی انسان محور معرفی میکند که در آن انسان با جهان ارتباط دارد و تجربه میکند. هایدگـر مفهوم ســکونت را بــا رســیدن بــه آرامــش كــه زمینــه رشــد و پــرورش آدمــی اســت، تعریــف مــی كنــد ]17[.
جان پل سارتر (1905)، به خانه به عنوان «فضای زندگی» اشاره میکند که در آن انسان با مسئولیتها و آزادیهای خود در جهان روبرو میشود. خانه به عنوان محلی برای اعمال آزاد انسان به تصمیمات و مسئولیتهای خود معرفی میشود ]18[.
پیتر زومتور (2010)، به خانه به عنوان یک مکان شخصی و حسی نگریسته و تلاش میکند تا در طراحیهایش، ارتباطات عاطفی و حسی میان ساکنان و محیط زندگی خود را تقویت کند. او در طراحی خود به ارزشهای محلی، مواد محلی، و جزئیاتی که به تجربه فیزیکی افراد ارتباط میدهند، توجه ویژهای دارد. توجه زومتور به جزئیات، استفاده از نور طبیعی، و ایجاد حس فضاهای آرام و زیبا به عنوان عناصر اساسی در طراحی خانههایش معروف است ]19[.
کریستوفر الکساندر به خانه نقش مرکزی در زندگی فردی و اجتماعی انسانها اختصاص میدهد. او معتقد است که خانه نباید تنها یک ساختمان فیزیکی باشد، بلکه باید فضایی باشد که به افراد احساس امنیت، راحتی و تعامل با محیط زیست اطراف را بدهد. او معتقد است که یک خانه باید احساس گرما، دلنشینی و تعامل با طبیعت را به افراد القا کند. یکی از مهمترین جنبههای تعریف الکساندر از خانه، تأکید بر تداوم با محیط زیست و فرهنگ است. او به ایجاد خانههایی که با معماری محلی و تاریخی هماهنگ باشند، تا زمانی که افراد در آن زندگی میکنند، اهمیت میدهد. همچنین الکساندر به شناخت نیازهای اساسی و انسانی هر فرد در تعریف خانه تأکید دارد. او به دنبال ایجاد فضاهایی است که نه تنها به نیازهای جسمی بلکه به نیازهای اجتماعی و روحی هم پاسخ میدهند. به طور کلی، الکساندر به دنبال ایجاد معماریای است که زندگی را تسهیل کرده، احساسات مثبت را تقویت کند و با محیط زیست و فرهنگ محلی هماهنگ باشد ]20[.
کیفیت فضای مسکونی
به طور کلی کیفیت واژه ای است که در تمامی دانش ها و زمینه های مرتبط با زندگی انسان به شکل شهودی (درون ذهنی) درک و به صورت مستمر در چارچوب گفتمان حوزه های مربوطه به کار برده می شود ]21[.
واژه کیفیت بعضی اوقات به عنوان متضاد واژه «کمیت5» به کار گرفته میشود ، که در این حالت برخلاف مفهوم کمیت که به خصوصیتی فیزیکی ارجاع دارد، به خصوصیتی غیر ملموس اشاره مینماید. مراد از واژه «کیفیت»، هنگامی که به عنوان درجه و میزان خوبی یک شیئی به کار میرود، این است که درجه خوبی آن شیئی «زیاد» است. به عبارت دیگر واژه کیفیت در زبان انگلیسی چنانچه بدون قید و اضافات به کار رود به مفهوم کیفیت خوب است. لذا کیفیت یک شیئی از این نظر به «درجه و میزانی که یک شیئی از شیئی دیگر بهتر است» اشاره دارد. به عقیده گلکار، کیفیت یک شیئی از دو منبع یا دو عرصه سرچشمه می گیرد: عرصه «ذهنی» فرد و عرصه «عینی» شیئی ]22[.
بر اساس این نظریه، کیفیتهایی که متعلق به عرصه ذهنی هستند کیفیتهایی بـه شـمـار مـی رونـد که درون «ضمیر» فرد ساکن هستند. متقابلاً کیفیتهایی مرتبط با عرصه « عين» كيفيات متعلق به شیئی هست که به شکل موجودیتی خارجی در معرض ذهن قرار گرفته و با حقایق جهان خارج سروکار دارند. کیفیتهای ضمیری را میتوان به عنوان ارزشهایی که به دشواری قابل کمی شدن بوده و به سختی میتوان آنها را اندازه گیری نمود معرفی کرد. برخلاف کیفیتهای ضمیری، کیفیتهای حقیقی اشیاء را میتوان به عنوان کیفیاتی که ماهیتی قابل اندازه گیری دارند و به ظرفیتهای قابل سنجشی نظیر ،وزن ارتفاع و سرعت ارتباط دارند، معرفی نمود ]22[.
تامین کیفیت خانه و مسکن یکی از اهداف اصلی در برنامههای مسکن در کشورهای توسعه یافته است. در ایران که فرایند مدرنیزاسیون را با شتاب تجربه کرده، چگونگی تامین کیفیت در مسکن یکی از چالشهای جدی فراروی برنامهها و سیاستهای مسکن است. هدف این سیاست گذاریها توانمند ساختن هر خانوار برای دسترسی به مسکن مناسب با کیفیت حقوق متناسب با نیازهایش در محیطی حدالمقدور مناسب و با تصرفی که مایل است میباشد ]23[.
معیارها کیفیت خانه از دیدگاه پدیدارشناسی
با بررسی دیدگاه پدیدارشناسی پیرامون ویژگی های خانه می توان بیان داشت که در تعاریف پدیدارشناسی ویژگی ها و کیفیاتی مانند امنیت، وجود فضای تعامل، وجود عناصر هویت بخش، ارتباط با محیط و طراحی بر اساس ادراک انسانی و به طور کلی طراحی فضایی پاسخگوی نیازهای انسانی مورد تاکید و توجه است. این ویژگی ها و پیشینه بررسی شده می توان معیارهای کیفی مسکن را در چهار دسته بندی کارایی، ایمنی، زیبایی و دسترسی تفکیک نمود. (شکل1)
شکل 1: استخراج معیارهای کیفی مسکن از ویژگی ها
معیار |
ویژگی ذهنی و عینی خانه |
زیبایی
|
وجود عناصر هویت بخش
|
کارایی
|
دارای فضای تعامل
|
امنیت-زیبایی
|
فصایی برای تعالی
|
زیبایی
|
دارای ارتباط با طبیعت
|
امنیت-دسترسی
|
فضایی امن
|
امنیت- کارایی-زیبایی- دسترسی
|
توجه به ادراک و ذهنیات
|
روش پژوهش
پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی است و ازلحاظ ماهیت از نوع آمیخته است. نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات اولیه از طریق مطالعات کتابخانهای صورت پذیرفته است. جمعآوری دادهها در این پژوهش بهصورت مطالعات اسناد میراث فرهنگی و بررسی تصاویر خانه ها و بازترسیم نقشه خانه های دوره قاجار و پهلوی در نرم افزار اتوکد می باشد. برای خانه های امروزی نیز روش جمع اوری داده ها به صورت بررسی میدانی و نیز تهیه نقشه های اجرایی آن از سازندگان و استناد به آنها می باشد. در بخش تحلیل از روش میدانی و مطالعه موردی استفاده گردیده است. با این توضیحات در پژوهش حاضر از روش ترکیبی استفاده گردیده است. بخش شناخت عمدتاً توصیفی و با تصویربرداری و یا مطالعه اسناد و مدارک موجود خانه های بومی انجامگرفته است. بخش شناخت خانه های امروزی با مشاهده و بازدید میدانی صورت پذیرفته است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار depthmap صورت پذیرفته است. مراحل انجام پژوهش در شکل 2نشان داده شده است.
شکل 2: نمودار عملیاتی پژوهش
شاخص های پژوهش و روش سنجش آنها نیز در جدول 1 آورده شده است.
جدول1: معیارها و شاخص های پژوهش و نحوه سنجش در نرم افزار depthmap
کارایی | تعامل فضاها | همپیوندی |
ارتباط مناسب میان فضای باز، نیمه باز وبسته | ||
تناسب ابعاد و اندازه خانه | قابلیت دید | |
تناسب فضای باز به بسته | ||
تناسبات بخش بندی | قابلیت دید- ارتباط | |
ایمنی | قابلیت دید | قابلیت دید |
محرمیت | عمق قابل پیمایش- ارتباط بصری | |
امنیت | ارتباط فضا | |
نفوذ پذیری و شفافیت | ارتباط بصری | |
دسترسی | سیرکلاسیون حرکتی | ارتباط فضا |
تعاملات اجتماعی | عمق قابل پیمایش | |
زیبایی | یکپارچگی فضایی | همپیوندی بصری |
نظم فضایی | آنتروپی بصری | |
هندسه تعریف شده |
معرفی نمونه های مورد مطالعه
در این پژوهش 5 خانه تاریخی مرتبط با دوره قاجار، 5 خانه مرتبط با دوره پهلوی و 5 خانه امروزی در شهر مشهد به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند که در جدول 2 آورده شده است.
جدول 2: خانه های مورد مطالعه در پژوهش
| کد | خانه |
---|---|---|
قاجار | G1 | خانه امیری |
G2 | خانه بلخاست | |
G3 | خانه توکلی | |
G4 | خانه حناساب | |
G5 | خانه داروغه | |
پهلوی | P1 | خانه بنی هاشمی |
P2 | خانه بهزادیان | |
P3 | خانه موسوی (پریشانی) | |
P4 | خانه مجیدیان | |
P5 | خانه مولوی | |
امروزی | E1 | خانه رحیمی |
E2 | خانه رضوی | |
E3 | خانه زحمتی | |
E4 | خانه خلیلیان | |
E5 | خانه خوش چهره |
اطلاعات خروجی در نرم افزار Space Syntax یعنی Ucl depthmaps به صورت تحلیل های گرافیکی که بیانگر آیتم هایی همچون عمق قابل پیمایش ، هم پیوندی بصری، قابلیت دید بصری ، ارتباط بصری و آنتروپی بصری (بی نظمی فضایی) است و در قالب یک نقشه از طیف رنگی ،که در هر یک از نمودارها ، شاخص توسط رنگ از قرمز به نمایندگی (به عنوان مثال، حداکثر مقدار) به رنگ آبی (به عنوان مثال، حداقل ارزش) تلرانس دارد، نمایش داده می شود. در جدول 3 چگونگی تحلیل داده های نرم افزار نحو فضا در پژوهش نشان داده شده است.
جدول 3- راهنمای چگونگی تحلیل های کالبدی در باب خوانش نحوی فضاها (تفسیر داده های کمی نرم افزار )
شاخص نحو فضا | محدوده تغییرات | میزان | نمود کالبدی معماری این شاخص و تاثیر آن بر ارتقاء کیفیت فضایی |
---|---|---|---|
ارتباط | کمتر از 15 | محدوده پایین | عدم وجود فضای ارتباط گسترده بخش بندی متراکم توده شفافیت پایین فضاها امنیت بالای فضاها نفوذپذیری پایین سیرکولاسیون حرکتی ضعیف |
15-30 | محدوده متوسط | متناسب بودن فضای ارتباطی و سیرکولاسیون حرکتی بخش بندی متوسط توده در تقابل با فضا متناسب بودن شفافیت، امنیت و نفوذ پذیری | |
بیش از 30 | محدوده بالا | وجود فضای ارتباط گسترده بخش بندی غیر متراکم توده شفافیت بالای فضاها امنیت پایین فضاها نفوذپذیری بالا وجود فضای مرکزی در تعاملات اجتماعی سیرکولاسیون حرکتی قوی | |
عمق قابل پیمایش نسبی | 1-1.5 | محدوده پایین | کوچک بودن بخش بندی های توده به لحاظ بعد تعاملات اجتماعی بالا امنیت فضایی پایین محرمیت فضایی پایین |
1.5-1.8 | محدوده متوسط | متناسب بودن بخش بندی های توده به لحاظ بعد تعاملات اجتماعی متوسط امنیت و محرمیت فضایی متوسط | |
1.8-2.2 | محدوده بالا | بزرگ بودن بخش بندی های توده به لحاظ بعد تعاملات اجتماعی پایین امنیت فضایی بالا محرمیت فضایی بالا | |
هم پیوندی بصری | 5-13 | محدوده پایین | نامتناسب بودن عناصر فضای داخلی خانه با عملکرد تفکیکی فضاها به لحاظ فضای باز و بسته و نیمه باز عدم یکپارچگی فضاهای خانه و جدا شدن آنها توسط دیوار عدم تعامل فضاها با یکدیگر (حداقل ارتباط فضاها) |
13-20 | محدوده متوسط | تفکیک عناصر فضای داخلی خانه یعنی اتاق ها به عنوان فضای بسته ، حیاط به عنوان فضای باز و تراس یا ایوان به عنوان فضای نیمه باز دارد تناسب فضاهای بصری خانه به لحاظ یکپارچگی فضایی تعامل متوسط فضاها با یکدیگر | |
20-30 | محدوده بالا | ارتباط تنگاتنگ بین سه عنصر فضای داخلی خانه یعنی اتاق ها به عنوان فضای بسته ، حیاط به عنوان فضای باز و تراس یا ایوان به عنوان فضای نیمه باز دارد. یکپارچگی فضاهای خانه تعامل فضاها با یکدیگر(حداکثر ارتباط فضاها) | |
آنتروپی بصری | 0.5-1 | محدوده پایین | اتاق ها دارای روزنه های محدودی به واسطه ارتباط بصری هستند به لحاظ بصری منظم می باشند دارای هندسه تعریف شده می باشند به لحاظ فضایی دارای عدم شفافیت می باشد از امنیت بالایی به لحاظ بصری برخوردار است دارای نفوذپذیری پایینی است |
1-1.5 | محدوده متوسط | متناسب بودن نسبت روزنه ها در فضای اتاق فضا در محدوده منظم تا نامنظم به لحاظ فضایی دارای شفافیت متوسط می باشد از امنیت متوسطی به لحاظ بصری برخوردار است دارای نفوذپذیری متوسطی است | |
1.5-2 | محدوده بالا | اتاق ها دارای روزنه های نامحدودی به واسطه ارتباط بصری هستند به لحاظ بصری نامنظم می باشند دارای هندسه تعریف نشده می باشند به لحاظ فضایی دارای شفافیت می باشد از امنیت پائینی به لحاظ بصری برخوردار است دارای نفوذپذیری بالائی است | |
قابلیت دید بصری | کمتر از 15 | محدوده پایین | کوچک بودن خانه به جهت ابعاد و اندازه (در نظام خرده پیمون قرار می گیرد) عدم تناسب توده و فضا ( کوچک بودن فضا نسبت به توده) غیر متراکم بودن فضاهای بسته در توده ( به واسطه کم بودن تقسیم بندی ها) ارتباط بصری پائین بین فضاهای بسته نسبت به فضای باز ( به واسطه کم بودن نسبت فضا در برابر توده) عدم محدودیت در سیرکولاسیون حرکتی داشتن بخش بندی های محدود ( تعداد فضاهای محدود در خانه) عدم وجود محرمیت در فضاها |
15-30 | محدوده متوسط | متناسب بودن خانه به جهت ابعاد و اندازه (در نظام پیمون کوچک قرار می گیرد) تناسب توده و فضا ( رعایت نسبت 50 به 50) توده دارای بخش بندی متناسب بوده و حرکت در آن از انسجام بالائی برخوردار است. ارتباط بصری متوسط بین فضاهای بسته نسبت به فضای باز ( به واسطه ارتباط تنگاتنگ بین توده و فضا) سیرکولاسیون حرکتی متناسب | |
بیش از 30 | محدوده بالا | وقتی قابلیت دید در محدوده بالایی باشد نشانگر وسیع بودن محدوده بصری می باشد که از دلایل آن می توان به موارد زیر اشاره کرد: وسیع بودن خانه به جهت ابعاد و اندازه (در نظام پیمون بزرگ قرار می گیرد) عدم تناسب توده و فضا ( بزرگ بودن فضا نسبت به توده) متراکم بودن فضاهای بسته در توده ( به واسطه بخش بندی های متعدد) ارتباط بصری بالا بین فضاهای بسته نسبت به فضای باز ( به واسطه احاطه شدن توده توسط فضا و یا بلعکس) محدودیت در سیرکولاسیون حرکتی داشتن بخش بندی های نامحدود ( تعداد فضاهای نامحدود در خانه) وجود محرمیت در فضاها |
همچنین اگر همپیوندی در بین فضاهای داخلی و دارای مقادیر نزدیک به هم و بالا باشد ؛ یعنی ارتباط فضاهای داخلی و خارجی تفکیک شده است ، بنابراین آن خانه درونگرا می باشد .
اگر همپیوندی در بین فضاهای خارجی و داخلی دارای مقادیر نزدیک به هم و بالا باشد ؛ یعنی ارتباط فضاهای داخلی و خارجی به صورت تفکیک ناپذیر باشد ، نتیجه می گیریم آن خانه برونگراست.
اگر بی نظمی فضائی دارای مقادیر نزدیک به هم و بالا در بین فضاهای خدماتی نسبت به فضاهای اصلی باشد؛ یعنی خانه دارای محرمیت بالائی بوده و میتوان آنرا جزء خانه های درونگرا محسوب کرد و بالعکس .
اگر همپیوندی دارای مقادیر نزدیک به هم و تقریباً متوسط در بین فضاهای خدماتی باشد ؛ یعنی این فضاها در تعاملات اجتماعی خانوار دخالت داده شده اند و بالعکس اگر مقدار آن نسبتاً پائین باشد ؛ یعنی این فضاها از چرخه تعاملات اجتماعی حذف گردیده اند.
اگر قابلیت دید دارای مقادیر نزدیک به هم و بالا در بین فضاهای داخلی باشد ؛ یعنی خانه دارای سیرکولاسیون حرکتی منظم و محدود بین فضاها می باشد و میتوان آنرا جزء خانه های درونگرا محسوب کرد و بالعکس اگر مقدار آن در بین فضاهای خارجی و داخلی بالا باشد ؛ یعنی سیرکولاسیون حرکتی دارای سیالیت فضائی است و محدودیت فضائی ندارد ، بنابراین می توان آنرا جزء خانه های برونگرا محسوب کرد .
بحث و یافته ها
به منظور خوانش نحو فضای خانه ها، پلان این خانه ها در فرمت DXF در نرم افزار DEPTHMAP تحلیل شد و گرافها و اعداد خروجی نرم افزار در زمینه ارتباط فضا، عمق قابل نسبی قابل پیمایش، قابلیت دید، همپیوندی و یکپارچگی بصری و بینظمی یا آنتروپی بصری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحلیل ها در جداول 3 تا 5 آورده شده است.
جدول 3: بررسی آیتم های خروجی نرم افزار depthmap برای خانه های قاجاری
جدول 4: بررسی آیتم های خروجی نرم افزار depthmap برای خانه های پهلوی
جدول 5: بررسی آیتم های خروجی نرم افزار depthmap برای خانه های امروزی
با میانگین گیری از اعداد کمی خروجی نرم افزار در زمینه ارتباط فضا، عمق نسبی قابل پیمایش، همپیوندی بصری، آنتروپی بصری و قابلیت دید و مشخص نمودن محدوده هریک از این مولفه های بررسی شده می توان کیفیات مستخرج از این اطلاعات کمی را در خانه های بومی و امروزی تفسیر کرد. این نتایج در نمودار شکل 3 آورده شده است.
شکل 3: مقایسه تغییرات نحو فضا در خانه های بومی و معاصر (مقایسه سه دوره)
مقایسه ارتباط فضایی در خانه های بومی و امروزی
ارتباط در فضای خانه های امروزی نسبت به خانه های بومی افزایش داشته است. این افزایش ارتباط نشان دهنده وجود فضای ارتباط گسترده، بخش بندی غیر متراکم توده و سیرکلاسیون حرکتی قوی در خانه های امروزی است. همچنین بالا رفتن میزان ارتباط در خانه های امروزی نشانه شفافیت بالای فضاها است که سبب نفوذ پذیری بالا و کاهش امنیت و محرمیت در فضاها گردیده است. در خانه های بومی شفافیت کمتر بوده که سبب نفوذ پذیری پایین تر و امنیت بالاتر فضاها شده است.
مقایسه عمق نسبی قابل پیمایش در خانه های بومی و امروزی
بالا رفتن عمق نسبی در خانه های امروزی نشان دهنده بزرگ شدن بخش بندی های توده به لحاظ بعد می باشد. خانه های بومی دارای بخش بندی متراکم توده بودند و این موضوع سبب تعاملات اجتماعی بیشتر در خانه های بومی می گردید. در خانه های امروزی این افزایش بخش بندی توده سبب کاهش تعاملات اجتماعی گردیده است.
مقایسه همپیوندی (یکپارچگی) بصری در خانه های بومی و امروزی
در خانه های امروزی همپیوندی بصری نسبت به خانه های بومی کاهش یافته است. در خانه های بومی میزان همپیوندی بصری در محدوده بالایی قرار داشته در حالی که در خانه های امروزی این مولفه در محدوده متوسط قرار گرفته است. این موضوع نشان دهنده یکپارچگی متوسط فضاهای خانه های امروزی و تعامل متوسط فضاها با یکدیگر است. در خانه های بومی اما بالا بودن محدوده همپیوندی بصری نشان دهنده ارتباط تنگاتنگ بین سه عنصر فضای داخلی خانه یعنی اتاق ها به عنوان فضای بسته، حیاط به عنوان فضای باز و ایوان به عنوان فضای نیمه باز بوده است. همچنین در خانه های بومی یکپارچگی فضایی بیشتر بوده و فضاها تعامل بالاتری با یکدیگر داشتند.
مقایسه آنتروپی (بی نظمی ) بصری در خانه های بومی و امروزی
در خانه های امروزی میزان بی نظمی بصری نسبت به خانه های بومی افزایش یافته است. در خانه های بومی بی نظمی بصری در محدوده پایینی قرار داشته است. در حالی که در خانه های امروزی میزان بی نظمی بصری در محدوده متوسط قرار دارد. این موضوع به دلیل شفافیت متوسط و بالای خانه های امروزی می باشد. همچنین فضا در خانه های امروزی در محدوده منظم تا نامنظم قرار می گیرد و نظم فضایی خانه های بومی در خانه های امروزی به چشم نمی خورد. این بالا رفتن شفافیت در خانه های امروزی سبب نفوذ پذثیری بالا و کاهش امنیت به لحاظ بصری گردیده است.
مقایسه قابلیت دید بصری در خانه های بومی و امروزی
میزان قابلیت دیددر خانه های امروزی نسبت به خانه های بومی کاهش یافته اما همچنان در محدوده بالا قرار دارد. در واقع خانه های امروزی و بومی دارای محدوده بالا در قابلیت دید می باشند اما این میزان در خانه های امروزی کمی کاهش داشته است. این موضوع می تواند به دلیل کاهش فضای حیاط (فضای باز) در خان های امروزی باشد. در خانه های بومی قاجار فضای حیاط بیش از توده بود. در دوره پهلوی نیز خانه ها عموما یا دارای فضای باز بزرگتر از توده بودند و یا توده و فضای باز برابر بودند. در خانه های امروزی عموما به دلیل گرانی زمین و بهره برداری بیشتر میزان فضای باز کاهش یافته (به 40%) و این موضوع می تواند یکی از علل کاهش قابلیت دید در خانه های امروزی باشد.
نتیجه گیری
کیفیات کاهش یافته بررسی شده در خانه های امروزی در این پژوهش میتواند در راستای اتخاذ تدابیر مربوطه در طراحی خانه ها بسیار حائز اهمیت باشد. با توجه به کیفیات کاهش یافته در خانه های امروزی نسبت به خانه های بومی به عنوان دستاورد نهایی پژوهش می توان راهبردهایی در جهت تعدیل و یا تصحیح این کیفیات در خانه های امروزی با تاکید بر چگونگی تحقق آنها در خانه های بومی ارائه نمود که در جدول 6 آورده شده است.
کیفیات کاهش یافته در خانه های امروزی | علل کاهش کیفیت در خانه های امروزی | راهکارهای قابل ارائه |
کیفیت مرتبط با زیبایی | پایین آمدن نظم و یکپارچگی فضایی هندسه تعریف نشده کاهش نظم بصری
| استفاده از دیوارهای متحرک و کشویی جهت تفکیک برخی فضاها تا امکان گسترش فضاها در صورت نیاز و یکپارچگی بیشتر فضا فراهم گردد. استفاده از فرم های هندسی ساده، کامل و خوانا در طراحی پلان، تفکیک فضاها، طراحی سقف و جداره ها در نظر گیری فضای میانی مشجر و ایجاد تراس و بالکن به سمت فضای میانی |
کیفیات مرتبط با ایمنی | عدم محصوریت فضای خصوصی (کاهش امنیت) نفوذ پذیری بالا شفافیت بالا کاهش امنیت | در نظر گیری فضای باز میانی و تقسیم ساختمان به دو بخش محدود کردن بازشوهای سمت معبر اصلی در نظرگیری توده ساختمانی در بخش میانی زمین به منظور فاصله گرفتن از خیابان استفاده از تابش بند متحرک در پنجره ها که در صورت تمایل بتوان دید به داخل را محدود کرد. استفاده از دیواره هایی با منافذ باز (آجر چینی همراه با روزنه) در قسمت باز تراسها و بالکنها به منظور کاهش نفوذ پذیری و همچنین کاربردی تر کردن این فضا |
کیفیت مرتبط با کارایی | عدم تعامل فضاها با یکدیگر عدم تناسب فضای باز و بسته ارتباط نامناسب میان فضای باز، نیمه باز و بسته | ایجاد تراسهای سراسری به طوری که چند فضا را به یکدیگر مرتبط کند. کاهش زیر بنای ساختمان و افزایش مساحت حیاط تقسیم ساختمان به دو توده و ایجاد اتباط میان دو توده با پل ارتباطی نیمه باز تقسیم ساختمان به دو بخش و در نظر گیری فضای میانی رو باز در میانه ساختمانها و در نظر گیری پل ارتباطی نیمه باز برای اتصال میان ساختمانها با عبور از فضای میانه |
کیفیت مرتبط با دسترسی | - | کیفیت دسترسی در خانه های امروزی افزایش یافته است. |
منابع:
1. Nazimi, E. (2011). Investigating suitable housing quality indicators in Mehr Housing Plan. Qazvin: The first national conference on architecture over time.
2. Asefi, M. & Imani, E. (2015). Redefining ideal Iranian-Islamic housing design patterns with qualitative assessment of traditional houses. Journal of Islamic Architecture Research. No. 11. Pp 58-75.
3. Quaid Rahmati, S.; Meshkini, A.; Grossi, A. (2016). Evaluation of housing quality indicators in housing planning (case study: urban areas of Nazarabad, Alborz province). Geography and development of urban space, - No. 10, Pp 243-262.
4. Heydari, A.A. (2017). Investigating residential desirability criteria in three scales of apartment unit, residential building and neighborhood (case example: Mashhad city), Haft Hesar Environmental Studies, No. 23, pp 19-33.
5. Mimardzfouli, S.; Taban, M.; Masoudinejad, M.; Mazhari, M. I. (2019). Explanation of the concepts of the organizer of the optimal housing in the oil city company, a case example: New Site Ahvaz residential complex. Culture of Islamic Architecture and Urbanism, No. 10, pp 153-171.
6. Qalambor Dezfuli, M. & Qalambor Dezfuli, R. (1402). "qualitative features of housing". Tehran.
7. Hillier, B., Penn, A., Hanson, J., Grajewski, T., & Xu, J. (1993). Natural movement: or, configuration and attraction in urban pedestrian movement. Environment and Planning B: planning and design, 20(1), pp 29-66.
8. Kamalipour, H.; Memarian, Gh.; Faizi, M. and Mousaviyan, M. F. (2011). Shape composition and spatial configuration in native housing (comparative comparison of guest space arrangement in traditional houses of Kerman), Village Housing and Environment, 31 (138): 16-3.
9. Klarqvist, B. (1993) A Space Syntax Glossary. Nordisk Arkite kturforskning.
10. Penn, A. (2011). Space Syntax and Spatial Cognition or, Why the axial Line? Procceding. 3rd International Space Syntax Symposium, Atlanta.
11. Memarian, Gh. (2002). Syntax of architectural space. Safa, 12(2), -.
12. Haq, S., & Zimring, C. (2003). Just down the road a piece: The development of topological knowledge of building layouts. Environment and behavior, 35(1), 132-160.
13. Merleau-Ponty, M. (1951). Le philosophe et la sociologie. Cahiers internationaux de sociologie, 10, 50-69.
14. Bachelard, G. (1966). La philosophie du non. Paris: Presses universitaires de France.
15. Schultz, Ch. N., (2018). The concept of dwelling - towards an allegorical architecture. (Translation: Mahmoud Amir Yara Ahmadi). Tehran: Nash Agh.
16. Pallasmaa, J. (2024). The eyes of the skin: Architecture and the senses. John Wiley & Sons.
17. Heidegger, M. (2010). Being and time. Suny Press.
18. Sartre, J. P. (1905). Jean-Paul Sartre. Dialektik bei Marx and Engels 1 Philosophie 8 Das Elend der Philosophie 35 Das Kapital 40 Historischer Materialismus 47, 177.
19. Zumthor, P. (2010). Thinking architecture. In Thinking Architecture. Birkhäuser.
20. Alexander, Ch. (2002). architecture and immortality; The timeless way of making (Mehrdad Ghayomi Bidhandi, translator) Tehran: Shahid Beheshti University.
21. Barati, N., & Kakavand, E. (2013). Comparative evaluation of the environmental quality of residential place with an emphasis on citizens' image*(case study: Qazvin city). Journal of Fine Arts: Architecture & Urban Planning, 18(3), 25-32.
22. Golkar, Korosh. (2001). Components of urban design quality. Safa, 11(32), 38-65.
23. Ahari, Z. & Amini jaded, Sh. (1996). Experiences of different countries in providing housing. Tehran: National Land and Housing Organization.
Explaining Strategies for Improving Housing Quality from a Phenomenological Perspective by Studying the Space Syntax of Traditional Houses (Comparison of Qajar, Pahlavi and Contemporary Houses in Mashhad City)
Atefeh Jabari, Maryam Kalambar Dezfouli*, Hossein Moradi Nasab, Mahmoud Nikkhah Shahmirzadi
Abstract
The home space is one of the most important human living spaces. In recent years, the constructions in Iran have created poor quality spaces. These spaces are not in accordance with the lifestyle and cultural roots of humans. Continuation of this style of space design can fuel human mental and emotional problems. The aim of this research is to study the architectural space of Traditional houses in Mashhad, to use the qualities of these houses in formulating strategies to improve the quality of modern houses.
The current research is applied in terms of purpose and mixed in nature. The type of descriptive-analytical research and the collection of primary information has been done through library studies. A case study has been used in the analysis section. The recognition part is mainly descriptive and is done by photographing or studying the existing documents and documents of traditional houses. The knowledge section of today's houses has been done by observation and field visit. Data analysis was done using depthmap software.
The findings of the research show that the quality of modern houses has decreased in terms of efficiency, beauty and safety compared to traditional houses, and the quality of contemporary houses has increased in terms of accessibility.
Finally, in this research, according to the comparison of the reduced qualities in today's houses, solutions have been presented to create order and spatial integrity and increase visual order, increase security and interaction of spaces with each other, and create spatial proportions.
Key words: native houses, phenomenology, space syntax, Mashhad city
[1] 1 پژوهشگر دکترای معماری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سمنان، ایران……….………………………… Atjabbari@yahoo.com
[2] استادیار گروه شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد پردیس،ايران)مسئول مكاتبات………………) Mary.ghalambor@iau.ac.ir
[3] دانشیار گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سمنان، ایران….… ……………………... Moradinasab_h@yahoo.com
[4] استادیار گروه مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سمنان، ایران………....... ..…………… Nik-khah@yahoo.com
این مقاله برگرفته از رساله دکتری نویسنده اول تحت عنوان" تدوین چارچوب نظری – راهبردی ارتقاء کیفیت فضای خانه های امروزی با بهره گیری ازخوانش نحو فضای خانه های بومی شهر مشهد" که به راهنمایی خانم دکتر مریم قلمبر دزفولی و آقای دکتر حسین مرادی نسب و مشاوره دکتر محمود نیکخواه شهمیرزادی در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان در حال انجام است.
[5] quantity