بررسی وجوه مشترک داستانی در منظومههای «مهر و مشتری» و «ناظر و منظور» بر مبنای نظریة بیشمتنیت ژرار ژنت
محورهای موضوعی : زبان و ادبیات فارسیمحسن محمدی فشارکی 1 , مولود طلایی 2
1 - دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان
2 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
کلید واژه: نقد ادبی, ژرار ژنت, بیشمتنیت, ریفاتر, مهر ومشتری, ناظر و منظور,
چکیده مقاله :
بینامتنیت مبتنی بر این اندیشه است که متن، نظامی بسنده و مستقل نیست، بلکه پیوندی دو سویه و تنگاتنگ با سایر متون دارد، حتی میتوان ادعا کرد که در یک متن مشخص مکالمهای مستمر میان آن متن و متون دیگر وجود دارد. این متون ممکن است ادبی یا غیر ادبی باشند، همعصر همان متن باشند یا به سدههای پیشین تعلق داشته باشند. رویکرد بیشمتنیت ژرار ژنت عبارتست از بررسی رابطة میان دو متن ادبی، به گونهای که بیشمتن (Hypertexte) تفسیر پیشمتن (Hypotexte) نباشد. در این ساحت، هر متن قابلیت مقایسه با متون مشابه را پیدا میکند؛ به نحوی که افقهای جدیدی از پیوندهای ادبی ـ فرهنگی مختلف در اختیار خواننده قرار میدهد. در این مقاله کوشیدهایم تا ضمن نیمنگاهی به دیدگاههای مختلف نظریهپردازان بینامتنیت، به تشریح و توضیح ترامتنیت ژنتی بپردازیم و پس از آن با به کارگیری بخش بیشمتنیتِ این دیدگاه، مشابهتهای داستانی منظومة مهر و مشتری اثر عصار تبریزی و ناظر و منظور اثر وحشی بافقی را ارائه دهیم. شیوة مقایسه این دو منظومه بر مبنای بینامتنیت احتمالی قرار گرفته است. از عمدهترین وجوه شباهتی این دو منظومۀ عاشقانه میتوان به تناظر شخصیتها، ابتدای دو داستان، گزینش آگاهانۀ شاعران در نام گذاری شخصیتهای اصلی و فرعی، درونمایة اصلی دو اثر با عنوان عشق مذکر به مذکر، صحنههای حماسی و ساختار ادبی همسان اشاره کرد. ذکر این نکته ضروریست که تفاوتهای اندک نیز میتواند در بحث بیش متنیت متون وجود داشته باشد.