تعیین اثربخشی آموزش روشهای معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزشها بر انتظارات هیجانی و تصمیم گیری اخلاقی دختران نوجوان
محورهای موضوعی : زن و جامعهتوران علیزاده دمیه 1 , شعله امیری 2 , محمدطاهر نشاط دوست 3 , هوشنگ طالبی 4 , محمدعلی مظاهری 5
1 - دانشجوی دکتری روان شناسی تربیتی، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان، اصفهان، ایران
2 - دانشیار دانشگاه اصفهان، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، گروه روانشناسی، اصفهان، ایران
3 - استاد دانشگاه اصفهان، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، گروه روانشناسی، اصفهان، ایران
4 - دانشیار دانشگاه اصفهان، دانشکده آمار و ریاضی،گروه آمار، اصفهان، ایران.
5 - استاد دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، گروه روانشناسی، تهران ، ایران
کلید واژه: معماهای زندگی واقعی, شفافسازی ارزشها, انتظارات هیجانی و تصمیم گیری اخلاقی,
چکیده مقاله :
این تحقیق، با هدف بررسی اثربخشی آموزش روشهای معماهای زندگی واقعی و شفافسازی ارزشها بر تصمیمگیری اخلاقی و انتظارات هیجانی دختران نوجوان صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیهی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر یاسوج در سال تحصیلی
1393-1392تشکیل میدادند. گروه نمونه شامل90 دانش آموز دختر بودند که به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه (30) نفری جایگزین شدند. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون- پس آزمون) با گروه کنترل بود. همه گروهها سناریوهای انتظارات هیجانی و تصمیم گیری اخلاقی (Malti & Keller, 2011 (، را به عنوان پیشآزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروههای آزمایش به طور مجزا 8 جلسه70 دقیقهای تحت آموزش به کمک روشهای معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزشها قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) حاکی از این است که مقدار F چند متغیری (65/6) در سطح (p<0/000)معنی دار میباشد. لذا میتوان گفت که: روشهای آزمایشی (آموزش معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزشها) با کنترل اثر پیش آزمون، بر متغیرهای وابسته (سبک انتظارات هیجانی و تصمیمگیری اخلاقی) موثر بودند.
The current study aimed to examine the effect of real life dilemmas and the morals and values clarification methods on emotional expectations and moral decision making of teenage girls. The statistical population consisted of all high school first-grade girls in the academic year of 2013-2014 in Yasouj city. The sample consisted of 90 female students selected by multistage cluster sampling method and randomly divided into three (30 people) groups. All groups completed a set of emotional expectations and moral decision making scenarios (Malti &Killer, 2011) as a pre-test and post-test. Two groups received training methods and one group was considered as the control group. One of the experimental groups was instructed by values clarification methods and the other one was instructed by real life dilemma in eight instructional sessions of 70 minutes, while the control group received no intervention. The data were analyzed by ANCOVA and MONOVA tests. The results showed that teaching methods improve students' moral decision – making and emotional expectations. Regarding the mean differences, it can be claimed that instruction by real life dilemma improves the emotional expectations and moral decision making more than the morals and values clarification. The comparison of the two methods suggested that both of them were effective in enhancing moral decision making and emotional expectations. However the differences in the means confirmed that real life dilemma was more successful in improving them.