بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش به طلاق عاطفی (مورد مطالعه: زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران)
محورهای موضوعی : زن و جامعهبنفشه معرفی 1 , محمد رحیمی 2 , لیلا فتحی 3 , فاطمه افراسیابی 4
1 - دانشآموخته کارشناسی ارشد پژوهش علوم اجتماعی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - گروه علوم اجتماعی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران
3 - استادیار و عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
4 - عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور، گروه علوم اجتماعی، ایران
کلید واژه: خانواده, عوامل اجتماعی, عوامل فرهنگی, طلاق عاطفی, زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره,
چکیده مقاله :
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر گرایش به طلاق عاطفی در روابط زناشویی (مورد مطالعه: زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران) انجام شده است. مواد و روشها: پژوهش فوق، از نظر هدف، تحقیقی کاربردی است و از نظر روش، توصیفی ـ تبیینی و از نوع پیمایشی است. ابزرا گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان و زنان متأهل مناطق 4، 16 و 22 شهر تهران میباشند که به منظور مشاوره خانوادگی به مراکز مشاوره این مناطق مراجعه کردهاند که تعداد آنها 1134 نفر بود. به منظور تعیین حجم نمونه در تحقیق حاضر از فرمول کوکران استفاده شد و حجم نمونه 420 نفر به دست آمد. یافتهها: نتایج نشان داد بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 56 درصد)، بین سبک زندگی مدرن زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 68 درصد)، بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 65 درصد)، بین تعارضات زناشویی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 64 درصد)، بین احساس محرومیت نسبی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 63 درصد)، بین سرمایه اجتماعی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 45 درصد)، بین سرمایه فرهنگی تجسمیافته زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 35 درصد)، بین سرمایه فرهنگی عینیتیافته زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 57 درصد)، بین سرمایه فرهنگی نهادی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 18 درصد) همبستگی معنیداری وجود دارد. بحث و نتیجهگیری: هر چه زوجین به مشارکتهای اجتماعی و مسائل فرهنگی علاقهمندی بیشتری داشته باشند و هر چه از سبک زندگی مدرن، رسانههای اجتماعی مجازی و مادیات فاصله داشته باشند امکان طلاق عاطفی بین آنها کمتر است.
Introduction:Family as the first bio-social institution in recent decades, despite some problems that result from the interaction of internal factors and conditions with external influences, has experienced great changes and developments. But despite these changes, this institution is still stable and performs its functions. Materials and Methods:This research is applied research in terms of purpose, and is descriptive and exploratory. Data collection technique is a questionnaire. The statistical population of the study consisted of all married men and women in the 4th, 16th and 22th regions of Tehran who referred to counseling centers in these areas in the second half of 1396, with a total of 1134 people. In order to determine the sample size, Cochran formula was used in this study and 420 subjects were sampled. Findings:The results showed that all the research hypotheses were confirmed, meaning that the highest number of respondents (163 people and 38.8%) have a high tendency to emotional divorce, also 108 respondents (25.7%) have a lower tendency to emotional divorce. Conclusion:It seems that interacting and talking about life's problems instead of leaving home, violence and fights can prevent emotional divorce.
References
http://www.jwss.ir/article_45299.html
http://www.jccs.ir/article_3352.html?lang=en
[DOI:10.1109/EMR.2010.5559139]
https://journals.ut.ac.ir/article_74886.html
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش به طلاق عاطفی(مورد مطالعه: زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران) |
Han Hsin Chelen, S. & sarif Mustaffa. M. (2008). Divorce in Malaysia. Faculty of Education, University Technology Malaysia. 81310. Skudai, johor. P26. https://fliphtml5.com/binv/doyy/basic
http://facultymembers.sbu.ac.ir/k_razavi/index.php/social-problems/125-93-10.html
[DOI: 297.72]
http://socialworkmag.ir/article-1-183-fa.html
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_201713.html
193 فصلنامه علمی – پژوهشی زن و جامعه. 1400؛ 12 (45): 179- 194 |
Monaadi, M. (2006). The position of qualitative method in social sciences and behavioral sciences. Quarterly Journal of Housing and University. Institute of Constituency and University. Number 47, year 12, summer.
http://method.rihu.ac.ir/article_498.html
16. Olson, David H & Defranin, John. (2006). Marriage and families. New York: Mc Graw Hill. [DOI:10.1080/03601271003608902]
[DOI: 302.542]
https://www.magiran.com/paper/1819960
https://jwdp.ut.ac.ir/article_27159.html
23.
فصلنامه علمی – پژوهشی زن و جامعه. 1400؛ 12 (45): 179- 194 194 |
Segalan, M. (2000). Historical Sociology of the Family. Translation: Hamid Elyasi, Tehran: Central Publications.[DOI: 306.85]
رحیمی و همکاران |
Shampaien, P. (2012). Pierre Bourdieu. Translated by Moaiyed Hekmat, N., Tehran: Research Institute of Humanities and Cultural Studies, P31. [DOI: 301.1]
https://www.researchgate.net/publication/289749457
https://citeseerx.ist.psu.edu/viewdoc/summary?doi=10.1.1.517.5266
_||_