تطبیق میان آراء مشاهیر مفسران شیعه و نواندیشان دینی در مسئله شر
محورهای موضوعی : نامه الهیات
کلید واژه:
چکیده مقاله :
مساله شر اگرچه به عنوان یک مساله بنیادی در تقابل خداباوران و خداناباوران مطرح است اما رویکردهای متفاوتی در بین خداباوران نسبت به آن وجود دارد که می توان این تفاوت رویکردها را متاثر از ساختار اندیشه و جهانبینی های متفاوتی که در این خصوص وجود دارد دانست؛ آنچه مسلم است بن¬مایه رویکرد مفسران نقلی است و این مهم به واسطه جایگاه تفسیری آنان اجتناب ناپذیر است. اگرچه همان گونه که در بیان آرای آنان مشاهده میشود، رویکردهای فلسفی نیز به اندیشه آنان راه یافته وآنان تحت تاثیر فلسفه نوافلاطونی و اسلامی قرارگرفته اند اما مسأله این است که معرفت شناختی نواندیشان دینی مسیحی مانند (جان هاسپرس، دیوید پیلین، دیویس براین، مایکل پترسون، جان هیک و...) و نواندیشان دینی مسلمان مانند (سروش، کدیور، شبستری، ملکیان) و مفسران شیعی مانند (شیخ طبرسی، فیض کاشانی، لاهیجی، شبر، طوسی، علامه طباطبایی، مکارم شیرازی، جوادی آملی و) به مسأله شر یکسان نبوده و تفاوت ها و تناقضاتی دارند. نگاه نواندیشان دینی و مفسران شیعی به مسأله شر به طور کامل تطبیق نداشته لذا در این پژوهش هدف شناخت موضع قرآن کریم باتوجه به آرای برخی مفسران در حل مسئله شر و مقایسه آن با آراء برخی نواندیشان دینی است. چراکه نواندیشان دینی (مسیحی)شر را یا در مقابل باقدرت و توانایی خداوند فرض کردهاند یا کوشیدهاند با ارائه راه حلهایی به آن صورتی مادی بدهند؛ اما مفسران قرآن به استناد آیات الهی و روایات اسلامی، معتقدند شرور هم در مقام ذات و هم در مقام هدف و غایت، منسوب به خدا هستند و لازمه ی خیرهای برتر، وگاه خروجی اختیار انسان و مکافات عمل و یا معلول جهل آدمیان است. درنتیجه دیدگاه نواندیشان دینی در مسئله شر با آموزههای قرآنی مطابقت ندارد. روش پژوهش روش تطبیقی و کتابخانهای (با رویکرد مقایسهای) است.