تحلیل شخصیت های تمثیلی شاهنامه از منظر گفتمان انسان شناسانه فردوسی
محورهای موضوعی : تمثیل در زبان و ادب فارسی
سیده مریم (رودابه) موسوی
1
,
ثوراله نورزی داودخانی
2
*
,
علی محمد مؤذنی
3
,
نصرالله زیرک گوشلوندانی
4
1 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3 - استاد، رشته زبان و ادبیات فارسی، عضو هیات علمی، دانشگاه تهران
4 - گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، رشت، ایران
کلید واژه: شاهنامه, فردوسی, تمثیل, Shahnameh, Ferdowsi, تحلیل گفتمان, Discourse Analysis, Anthropology, انسانشناسی, allegory,
چکیده مقاله :
شاهنامه فردوسی در نگاه اول شاید به قول محمود حدیث رستم و داستان همآوردی ها باشد اما اندکی آشنایی با بیان تمثیلی ـ اسطوره ای و گفتمانی که فردوسی در آن، شاهنامه را سروده، باعث پرسش هایی می شود: فردوسی از بیان تمثیلی در شاهنامه چگونه و چرا استفاده می کند؟ و آیا رستم به صورت تمثیلی از منظر گفتمان انسان شناسی فردوسی می تواند نمونه ی اعلای یک هویت انسانی باشد که در روح جمعی و توانش فرهنگی جامعه ایران تأثیر داشته است ؟ یا این هویت انسانی به صورت تمثیل های متنوع در مجموعه ای از شخصیت های شاهنامه نمود یافته است؟ این پژوهش با هدف پاسخ به این سؤالات و فهم آنچه فردوسی رمز و معنای(تمثیل) شاهنامه گفته، انجام شد. شناخت معماری تمثیل های فردوسی که نشان دهنده ذهن و زبان اوست، ضروری می نماید. این پژوهش ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ـ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای، در ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮﯾﻪ تحلیل گفتمان انجام شد و یافته ها نشان داد که فردوسی با بیانی تمثیلی جهان بینی و اندیشۀ انسانشناسانۀ خود را به نصویر کشیده است. تمثیل های شاهنامه هویت انسان ایرانی ـ اسلامی را بیان کرده است، فردوسی در پردازش شخصیت های داستان های شاهنامه آگاهانه دو نوع شخصیت خیر و شر را مبتنی با گفتمان های دوره معرفی می کند. هر یک از شخصیت ها می توانند به صورت تمثیلی نموداری از چهره های منفی و مثبتی باشند که به سبب جهانبینی طبقاتی و روابط قدرت حاکم پدیدار شده اند. رستم و افراسیاب کلان تمثیل دو گروه از شخصیت های خوب و بد در گفتمان فردوسی هستند که زوایای دیگر آن در شخصیتهایی مانند ضحاک ماردوش، سیاوش، گردآفرید، سودابه، پیران ویسه و... نمودار می شود. تمثل نه تنها به متن شاهنامه مفهومی چندلایه و گسترده می بخشد بلکه آن را به متنی نشانه ای ـ نمادین بدل می کند.
Ferdowsi's Shahnameh is a hypertext that depicts the identity of Iranian-Islamic man from pre-Islamic to the fifth century in an allegorical way. In processing the characters of Shahnameh stories, Ferdowsi consciously introduces two types of characters, good and evil, based on the discourses of the period. Each of the characters can be allegorically represented as a Scheme of negative and positive figures that have emerged due to class worldviews and power relations. Rostam and Afrasiab, as representatives of two groups of characters, due to the change in the literary type of the text and Ferdowsi's discourse with these characters, show an allegory of good and bad human components. Using allegory, Ferdowsi gives an allegorical form to some of the characters of Shahnameh and considers each of them as an allegory of one or more concepts, such as Rostam, Zahak, etc., each of which is an allegory of different concepts such as good and evil. Love, wisdom, religion, wisdom, etc. are other concepts that Ferdowsi, with an allegorical look, depicts his content and thoughts in order to manifest his anthropological thought
_||_