خوانشی نقشگرایانه از ساختار روایی تمثیل های شعری سپیده کاشانی بر مبنای فرانقش اندیشگانی «با تکیه بر اشعار حوزة ادبیات پایداری و دفاع مقدس»
محورهای موضوعی : تمثیل در زبان و ادب فارسی
فریده خواجه پور
1
*
,
نرگس کوسیایی
2
1 - استادیار گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
2 - استادیار گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
کلید واژه: تمثیل, شعر دفاع مقدس, رویکرد نقشگرایی, فرانقش اندیشگانی, سپیده کاشانی.,
چکیده مقاله :
تمثیل شامل چیزی گنگ، ناشناخته و پنهان از ماست که در نقد سبک شناسانة یک اثر به عنوان رمزگان از آن یاد میشود و حتی میتواند سبک یک نویسنده را در بر گیرد. نظریة نقشگراي نظاممند، با بررسی ساختار جمله، انواع متفاوت فرایندها و کارکرد آن در پیکرة گفتمانی و معنایی جمله را تبیین میکند. پژوهش حاضر تلاش میکند به شیوة توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای به این پرسش اصلی پاسخ دهد که در ساختار متنی تمثیلهای شعری سپیده کاشانی کدام یک از فرآیندهای زبانی غلبة بیشتری دارند و این بانوی شاعر برای بازنمایی اندیشة خود در قالب تمثیل، نسبت به نامدهی اشخاص و مفاهیم از کدام حوزههای معنایی استفاده کرده است؟ هدف این پژوهش، بررسی تمثیلهای شعریِ حوزة دفاع مقدس در مجموعه اشعار سپیده کاشانی است. یافتهها و نتایج پژوهش نشان میدهد که در ساختار تمثیلهای شعری وی از میان فرآیندهای 6 گانة زبان، بیشترین بسامد متعلق به فرآیندهای«رابطهای» و«مادی» است. با توجه به این که تمثیلهای شعری وی در بستر گفتمان تعلیمی– ترغیبی شکل گرفته، ابتدا به توصیف و ابلاغ اندیشة خود پرداخته و سپس با هدف ترغیب و تهییج مخاطبان، از فرآیندهای مادی و کنشی که روحیة تعهد را در مخاطب تقویت میکند، بهره گرفته است. با توجه به این که سپیده سعی در ملموس ساختن مفاهیمی مانند«دفاع» و«شهادت» داشته، از کاربرد فرایندهای ذهنی و انتزاعی اجتناب کرده است. در اشعار وی گاه مفاهیم ملموس و گاه مفاهیم انتزاعی وظیفة انتقال اندیشة پایداری و دفاع از وطن را بر عهده دارند. شیوة نامدهی نیز در شعر وی در قالب عناصر طبیعی مانند گلها«لاله، شقایق، گل سرخ» و رنگها«سرخ، سبز» شکل گرفته است. ضرورت انجام این پژوهش را میتوان در اهمیت نوع ادبی دفاع مقدس جستوجو کرد که شاعرانی از جمله سپیده کاشانی در شکلگیری این نوع ادبی نقش بهسزایی داشتند. از سوی دیگر نیز فرانقش اندیشگانی ابزاری را در اختیار پژوهشگران قرار میدهد که بتوانند از لابهلای بافتِ متن به جهانبینی حاکم بر اثر پی ببرند.
The Systemic Functional Linguistics (SFL) theory, by examining the sentence structure, explains the different types of processes and their function in the discourse and semantic body of the sentence. This research tries to answer the main question that in the textual structure of Sepideh Kashani's allegorical poems, which of the linguistic processes have more dominance, and this female poet has used which semantic domains to name people and concepts in order to represent her idea in the form of allegory? The purpose of this research is to examine the allegorical poems of the field of resistance literature based on one of the new approaches of linguistics in the collection of Sepideh Kashani's poems. The findings show that among the six linguistic processes in her poetry, the highest frequency belongs to the processes of "relational" and "material". Considering that her poetry has taken shape in the context of educational-motivational discourse, she first describes and communicates her idea and then, in order to encourage and excite the audience, uses material and action processes that strengthen the spirit of commitment in the audience. Considering that Sepideh tried to make concepts such as "defense" and "martyrdom" tangible, she avoided the use of mental and abstract processes. In her poems, sometimes tangible concepts and sometimes abstract concepts are responsible for conveying the idea of resistance and defense of the homeland. The naming method in her poetry has also taken the form of natural elements such as flowers "tulip, poppy, red rose" and colors "red, green". The necessity of doing this research can be found primarily in the importance of the literary genre of sacred defense, which poets such as Sepideh Kashani, with their own special style, played a significant role in shaping this literary genre. On the other hand, Franco-Functionalism provides researchers with a tool to be able to trace the worldview governing the work and ultimately the social, cultural and political conditions of a particular historical period from the depths of the text's texture.
1. ایشانی، طاهره و معصومه نعمتی قزوینی، بررسی انسجام و پیوستگی در سورة صف با رویکرد زبانشناسی نقشگرا، مجلة علمی- پژوهشی انجمن ایرانی زبان و ادبیات عربی، شماره 27، تابستان 1392: صص 65 – 95.
2. رضویان، حسین و احمدی، شیوا. 1395، «نگاهی به نقش جنسیت نویسنده در ارائة جزییات داستان بر اساس دستور نقشگرا»، دو ماهنامة جستارهای زبانی، د 7، ش 6 (پیاپی 34): صص 343-370.
3. ساعدی، امان (1389)، تحلیلی بر اشعار سپیده کاشانی، روزنامة ایران، 21 اردیبهشت¬ماه: ص 4.
4. طاهری، فاطمه¬سادات (1398)، تحلیل محتوایی و ساختاری اشعار سپیده کاشانی، کاشان¬شناسی، دورة 12، ش 1: صص 257 – 286.
5. فولادوند، مرجان (1373)، درآمدی بر سبک¬شناسی شعر جنگ، مجلة شعر، ش 2: ص 32.
6. کاشانی، سپیده (1389)، مجموعه آثار، تهران: قلم ایران.
7. هلیدی، مایکل و حسن، رقیه (1393)، زبان، بافت، متن (ابعاد زبان از منظر نشانه¬شناختی اجتماعی)، ترجمة محسن نوبخت، تهران: سیاهرود.