پیشبینی تقاضـای جهانـی نفت خـام اوپک با استفـاده از مدلهـای خودرگرسیون برداری، خود توضیح جمعی و جستجوی گرانشی
محورهای موضوعی : آینده پژوهیحشمت اله عسگری 1 , محمدرضا امیدی 2 , زهرا ملکی نیا 3 , علی اکبر امیدی 4
1 - مدرس، گروه مهندسی صنایع، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 - دانشیار، گروه اقتصاد، دانشگاه ایلام، ایران(نویسنده مسئول)
mromidi_91@yahoo.com
3 - کارشناس ارشد، گروه اقتصاد انرژی، دانشگاه ایلام
4 - دانشجوی دکترا، علوم سیاسی مسائل ایران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه
کلید واژه: اوپک, تقاضای جهانی, پیشبینی,
چکیده مقاله :
آگاهی از میزان تقاضای آتی نفت به منظور تعیین اولویتها و انتخاب سیاستها در راستای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی، برای کشورهای عضو اوپک ضروری است. لذا در پژوهش حاضر، میزان تقاضای نفت اوپک را با استفاده از الگوهای سری زمانی شامل فرم ساختاری مدل خودرگرسیون برداری (SVAR)، مدل خودتوضیح جمعی میانگین متحرک ARIMAX و الگوی الگوریتم جستجوی گرانشی از دسته الگوریتمهای جستجوی ابتکاری با بهکارگیری دادههای سالانه از سال 1970 تا 2014 میلادی، پیشبینی میکند. در همین راستا برای سنجش توانایی قدرت پیشبینی از الگوهای میانگین مجموع مجذورات خطا، میانگین قدرمطلق خطا و میانگین درصد قدر مطلق خطا استفاده شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که الگوی SVAR مناسبترین پیشبینیها را برای تقاضای جهانی نفت اوپک دارد، بر این اساس با استفاده از نتایج برآورد این مدل، ﻣﺘﻐﯿﺮ خالص صادرات بر تقاضای نفت اثر مثبت و معنادار دارد و متغیرهای قیمت نفت خام اوپک و تولید غیر اوپک بر تقاضای نفت اثر منفی و معنادار دارند.
Knowledge about future oil demand is essential for OPEC member countries to set priorities and select policies in order to achieve economic growth and development. So in this study, the OPEC oil demand has been predicted using time series models Including Structural Vector Autoregressive model (SVAR), Autoregressive Integrated Moving Average model (ARIMA) and Gravitational Search Algorithm (That is one of the Innovative Search Algorithms) applying demand data from 1970 to 2014. In this regard, three criteria including Mean Sum of Squared Errors (MSSE), Mean Absolute Error (MAE) and Mean Absolute Percentage Error (MAPE) have been used to measure the predictive power of triple models. Results indicate that the SVAR model has the most appropriate prediction of OPEC global demand. According to results of this model, net export variable has a positive and significant impact on oil demand and OPEC petroleum price and non- OPEC production variables have a negative and significant impact on oil demand.
_||_
پیش بینی تقاضای جهانی نفت خام اوپک با استفاده از مدل های خودرگرسیون برداری، خود توضیح جمعی و جستجوی گرانشی
چكيده
آگاهی از میزان تقاضای آتی نفت به منظور تعیین اولویتها و انتخاب سیاستها در راستای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی، برای کشورهای عضو اوپک ضروری است. لذا در پژوهش حاضر، میزان تقاضای نفت اوپک را با استفاده از الگوهای سری زمانی شامل فرم ساختاری مدل خودرگرسیون برداری (SVAR)، مدل خودتوضیح جمعی میانگین متحرک ARIMAX و الگوی الگوریتم جستجوی گرانشی از دسته الگوريتمهاي جستجوي ابتكاري با بهکارگیری دادههای سالانه از سال 1970 تا 2014 میلادی، پیشبینی میکند. در همین راستا برای سنجش توانایی قدرت پیشبینی از الگوهای میانگین مجموع مجذورات خطا، میانگین قدرمطلق خطا و میانگین درصد قدر مطلق خطا استفاده شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که الگوی SVAR مناسبترین پیشبینیها را برای تقاضای جهانی نفت اوپک دارد، بر این اساس با استفاده از نتایج برآورد این مدل، ﻣﺘﻐﯿﺮ خالص صادرات بر تقاضاي نفت اثر مثبت و معنادار دارد و متغیرهای قیمت نفت خام اوپک و تولید غیر اوپک بر تقاضاي نفت اثر منفي و معنادار دارند.
واژههای کلیدی: اوپک، تقاضای جهانی، پیشبینی
مقدمه
آینده پژوهی یک علم است، زیرا که آینده پژوه باید در تمامی مراحل، از درک مسئله و تحلیل داده ها گرفته تا روش تحقیق و استدلال انتقادی، از روی قاعده عمل کند. از سوی دیگر، آینده پژوهی به این سبب نوعی علم محسوب می شود که یافته های آینده پژوهان دارای قابلیت تبدیل به اشکال مختلف ارزش های اجتماعی و اقتصادی است (کریستانپولر و مینوتلو 1،2016) . از جنگ جهانی دوم، دانشمندان، جامعهشناسان و فعالان حوزهی پژوهشهای عملیاتی و بسیاری دیگر از اهالی علم که خودشان را آیندهپژوه مینامیدند، بهمنظور پیشبینی عقلانی آینده، اقدام به پایهریزی و گسترش روشهای کمّی و کیفی کردند(وانگستان و چانخام2، 2016).
از این رو روش های پیش بینی همواره ابزاری مهم در دست آینده پژوهان بوده است (آسانوپولیوسو هیدمن3،2017). روش های کمی پیش بینی خود به دو دسته استفاده از دانش ریاضی و هوشمند تقسیم میشود که هرکدام دارای مزایا و معایبی می باشند. پیش بینی به عنوان یکی از عناصر کلیدی مدیریت و آینده پژوهی ، ابزاری برای آینده پژوهی پارامترها و متغیرهای لازم در یک محدوده سیستمی می باشد، فرآیند پیش بینی اطلاعات فرایند تصمیم و سناریو سازی را مهیا می سازد. پیش بینی یکی از ابزارهای مهم در جهت اخذ تصمیمات استراتژیک در بین مدیران و تصمیم گیران است( چینگ وای و همکاران4، 2017). از روش های پیش بینی در حوزه های مختلف اقتصادی و اجتماعی استفاده می شود که عمده استفاده از این روش ها در تحلیل و آینده پژوهی سیستم های انرژی است.انرژی یکی از محورهای اصلی توسعه و پیشرفت جوامع بشری به شمار می رود و به همیین دلیل از اهمیت راهبردی در روابط میان کشورها برخوردار است(پورسلیم و شیرزادی ، 1395). در این دوره انرژی به پیش نیاز تحقق برنامه های توسعه در کشورهای مختلف تبدیل شده است. انرژی و تامین آن از ارکان بنیادی هر جامعه صنعتی محسوب می شود به نحوی که بدون وجود انرژی کافی، کارآمد و در دسترس، توسعه صنعتی متصور نیست( امیدی و همکاران، 1395). به بیانی دیگر انرژی به خصوص نفت در حال حاضر به پایه قدرت و ثروت جهانی تبدیل شده است و نقش اساسی در تعیین جایگاه کشورها در سلسله مراتب قدرت و ثروت جهان ایفا می کند(ذوالنور و متین، 1394).نفت مادهای است که بهصورت فراگیر در بیشتر فعالیتهای اقتصادی و صنعتی زیربنای انجام کار قرار میگیرد و به دلیل همین نقش عمده، تقاضای این کالا و تغییرات آن (افزایش یا کاهش) در بازارهای بینالمللی سبب تغییر در قیمت و تقاضای سایر کالاها و خدمات میشود( رونالد5 و همکاارن،2015). لذا بررسی روند این تغییرات تقاضای نفت کشورهای عضو اوپک و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر میزان تقاضای آنان برای نفت خام و تلاش برای پیشبینی آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. از سال 1970 كه انرژي توجه سیاستگذاران را در اثر اولين بحران نفتي به خود جلب كرد، مطالعه و تحقيق بر روي تقاضاي انرژي بهمنظور غلبه بر دانش محدود درباره طبيعت تقاضاي انرژي و واكنش آن در مواجهه با شوكهاي خارجي، بهطور وسيعي افزايش يافت. از آن زمان، بحث پويا و زنده ميان مهندسين و اقتصاددانان فعال در زمينه انرژي منجر به تحولات مهمي در روشهايي براي غنیتر شدن فرايند تصميمگيري انرژي بهعنوان يك مجموعه كل گرديد و طيف گستردهاي از مدلها براي تحليل و پيشبيني تقاضاي انرژي ابداع و در دسترس محققين قرار گرفت(قاسان و الحاجوج6، 2016). پيشبيني تقاضاي انرژي براي برنامهريزي انرژي، تنظيم راهبرد و تعريف و توصيه سياستهاي انرژي نهتنها براي كشورهاي درحالتوسعه (كه با چالش دادههاي موردنیاز و نهادهاي لازم و مدلهاي مقتضي روبرو هستند) ضروري است، بلكه براي كشورهاي توسعهیافته (كه اين محدوديتها در آنها كمتر است) نيز يك مؤلفه اساسي بهشمار ميرود(مارک واتر7، 2017). لذا در سالهاي اخير، مطالعات فراواني در زمینهپيشبيني تقاضاي انرژي با استفاده از تكنيكهاي نوين محاسباتي در جهت غلبه بر مسائل مرتبط با روند غيرخطي و پر نوسان تقاضاي انرژي و متغيرهاي توضيحي آن انجام شده است (سهرابی وفا و همکاران ،1392).
سبد نفتی اوپک میانگین وزنی نفت خام تولید شده در کشورهای عضو اوپک است.که شامل نفت ساهاران بلند 8 کشور الجزایر ،نفت میناس9 کشور اندونزی، نفت سنگین ایران10، نفت سبک بصره11 متعلق به کشور عراق، نفت صادراتی کویت12، نفت اس سایدر13 کشور لیبی، نفت بونی14 کشور نیجریه، نفت مارین قطر15، نفت سبک عرب16 متعلق به کشور عربستان صعودی، نفت موربان17 کشور امارات متحده عربی نفت BCF17 کشور ونزوئلا و نفت اکوادور می باشد(انصاری، 2017). پيشبيني تقاضاي انواع مختلف حاملهاي انرژي از مباحثي است كه بهویژه پس از جنگ جهاني دوم موردتوجه محافل علمي و اقتصادي جهان واقع گرديده است(ژیائو چن و همکاران18، 2017). نقش مهم انرژي در رشد و توسعه اقتصادي عامل اصلي چنين توجهي بوده است و ازاینرو ادبيات تقاضاي انرژي روند روبه رشد و تكاملي را در چند دهه اخير داشته است. در ميان حاملهاي مختلف انرژي، نفت خام از اهميت بيشتري برخوردار است، چون عمده نيازهاي انرژي جهان از نفت خام تأمين ميشود (جواهری و رضایی، 1389). روشهای مختلفی برای پیشبینی متغیرهای اقتصادی وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به پیشبینیهای صورت گرفته در چارچوب تحلیلهای سری زمانی اشاره نمود. که در این میان روشهای ARIMA و VAR از پرکاربردترین روشهای پیشبینی سری زمانی میباشند. به علاوه امروزه توجه به كاربرد روشهاي هوش مصنوعي وابزارهاي مدلسازی در حوزه اقتصاد بهطور فزايندهاي در حال افزايش است. در چند دهه گذشته عناوين شبكههاي عصبي، الگوريتم ژنتيك، الگوريتم بهینهسازی انبوه ذرات و منطق فازي از موضوعاتي بودهاند که توجه بسياري از محققان را به خود جلب كرده است. الگوريتم جستجوي گرانشي روشي جديد از دسته الگوريتمهاي جستجوي ابتكاري ميباشد و به دليل برتریای كه بر ديگر الگوريتمها دارد، يكي از پركاربردترين الگوريتمها در علوم مختلف است. اين الگوريتم قدرتمند كه با الهام از قانون گرانش طبيعت، پيشنهاد شده است يك رهيافت نوين براي حل مسائل بهینهسازی است( بهرنگ و همکاران، 2011).
در این تحقیق تقاضای جهانی برای نفت اوپک در قالب سه الگوی19ARIMAX،20SVAR و GSA21 مورد پیشبینی قرار میگیرد. سپس با استفاده از سه معیار مجموع مربعات خطا (MSSE)22، میانگین قدر مطلق خطا (MAE)23 و معیار میانگین درصد قدر مطلق خطا (MAPE)24 توانایی و دقت هرکدام از این الگوها در پیشبینی تقاضا برای نفت اوپک محاسبه میشود و بهترین الگو در پیشبینی تقاضای نفت انتخاب خواهد شد. نهایتا تقاضای نفت اوپک با استفاده از سه الگو مذکور تا سال 2019 مورد پیشبینی قرار میگیرد.
مرور ادبیات
بازارهای نفتی یکی از پیچیده ترین، پرتلاطم ترین و غیرشفاف ترین بازارهای مالی بین المللی محسوب می شوند(چاندا 25و همکاران، 2017). پیشبینی قیمت، تقاضا و عضه دربهینه سازي تولید و استراتژي آینده بازارهاي مالی نقش مهمی را ایفا میکند و اینا همیت در مورد کالاي استراتژیکی مانند نفت چندین برابر میشود. در زمینه پیش بینی کمیت های اقتصادی نفت با استفاده از مدل های مختلف، مطالعات موردی گوناگونی انجام گرفته است .
شهبازی و سلیمیان (1394) به پیشبینی قیمت نفت با استفاده از روش متا آنالیز و مقایسه آن با سایر روشها پرداختند. در آن پژوهش از نتایج روشهای ARMA ، AR فازی، تاناکا فازی، حداقل مربعات فازی، شبکه عصبی، دادههای شبیهسازی شده و دادهکاوی مربوط به قیمتهای پیشبینی شده نفت در بازار بورس برنت از سال 2004تا 2013 میلادی استفاده شد. نتایج نشانداد دقت روش متا آنالیز به مراتب بالاتر از سایر روشهای خطی و غیرخطی است و کمترین میزان اختلاف با دادههای واقعی را دارد.
جوانمرد و همکاران (1393) به پیش بینی قیمت نفت خام با استفاده از مدل خاکستری پرداختند، هدف پژوهش آن ها معرفي و استفاده از مدل هاي پيش بيني خاكستري براي پيش بيني قيمت نفت خام اوپك و مقايسه دقت اين مدل ها در پيش بيني قيمت نفت خام بود نتايج حاصله نشان داد كه مدل چرخشي و مدل متداول خاكستري، مدل هاي مناسبي براي پيش بيني قيمت نفت محسوب مي شود و از دقت بالايي برخوردار است.
یوسفی و همکاران (1392) تقاضای نفت در ایران را با استفاده از روش، شبکه عصبی مصنوعی (26ANN) ، مدلسازی و پیشبینی کردهاند یافتههای تحقیق با استفاده از مدل مذکور با مدل ARMAX مقایسه گردیده تا میزان دقت پیشبینی شبکه عصبی مورد ارزیابی علمی قرار گیرد. نتیجه مطالعه نشان داد که مدل شبکه عصبی مصنوعی از دقت بیشتری در پیشبینی تقاضای نفت خام ایران برخوردار است. همچنین در این مقاله متغیرهای تعیینکننده تقاضای نفت خام در کشورهای منتخب عضو اوپک مورد مقایسه قرارگرفته است تا مشخص گردد که آیا عوامل تعیینکننده تقاضای نفت خام ایران در سایر کشورها نیز مشابه است؟ برای این کار از ضریب همبستگی رتبهای اسپیرمن استفاده شده است، نتایج حاصل نشان میدهد مقدار این ضریب برای کشورهای منتخب نسبت به ایران نزدیک به یک است که بر آن دلالت میکند که متغیرهای استفاده شده در این تحقیق در سایر کشورهای مشابه نتایج یکسانی بهدست داده است.
ابریشمی و همکاران (1392) قیمت نفت خام را با استفاده از متدولوژی جدیدی پیشبینی کردهاند. روش فوق ترکیبی از تبدیل موجک و مدلهای ARMAX، رگرسیون هارمونیک و مدل هلت-وینترز است که بهطور همزمان برای پیشبینی سری زمانی قیمت نفت خام به کار رفته شدهاند. پیشبینیهای بهدست آمده با استفاده از مدل پیشنهادی با پیشبینیهای حاصل از روش ARMAX مقایسه گردیده است. نتایج حاکی از آن است که مدل مورد استفاده در این تحقیق، پیشبینی صحیحتر و با خطای کمتری برای قیمت نفت خام ارائه میدهد.
گلستانی و همکاران (1391) میزان تقاضای نفت اوپک را با استفاده از الگوهای سری زمانی شامل مدل برداری خود رگرسیونی (VAR)، مدل خود توضیحی جمعی میانگین متحرک (ARIMA) و الگوی جایگزین، شبکه عصبی مصنوعی با بهکارگیری دادههای ماهانه از ماه اول 2001 تا ماه دهم 2010 پیشبینی کردند. برای سنجش توانایی قدرت پیشبینی الگوهای سهگانه از سه معیار مجموع مربعات خطا، میانگین قدر مطلق خطا و معیار میانگین درصد قدر مطلق خطا استفاده شد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که الگوی VAR با میزان خطای 6 درصد برای مجموع مربعات خطا، 19 درصد میانگین قدر مطلق خطا و 5 درصد میانگین درصد قدر مطلق خطا، مناسبترین پیشبینیها را برای تقاضای جهانی نفت اوپک دارد.
کرم سلطانی و همکاران(1391) رابطهی پویای نوسانات قیمت طلا و نوسانات قیمت نفت را با استفاده از مدل ARIMAX بررسی کردند، بعد از مقایسه دو روش مدلبندی ARIMA و ARIMAX برای نوسانات قیمت نفت به این نتیجه رسیدند که با اضافه کردن متغیر برونزای توضیحی و مدلبندی به روش ARIMAX میتوان قدرت پیشبینی را بالا برد و پیشبینی دقیقتری از آینده داشت.
یائو و ژانگ (2017) به پیش بینی قیمت جهانی نفت خام با استفاده از مدل ARIAM و ARIMA-GARCH پرداختند، نتایج تحقیق نشان داد که هر دو روش مورد استفاده دقت مناسبی در پیش بینی قیمت جهانی نفت خام دارد و می توان از این روش ها با اطمینان بالایی در آینده پژوهی قیمت نفت استفاده کرد.
کریستانپولر و مینوتلو 27(2016) از شبکه عصبی ANN و مدل GARCH برای پیش بینی نویانات قیمت و تقاضا نفت استفاده کردند. نتایج تحقیق نشان داد که استفاده از ترکیب این دو روش به صورت ANN- GARCH مقادیر با دقت بالاتری نسبت به پیش بینی تکی می دهد.
جوزف و باربارا 28(2016) از ساختار جدیدی از شبکه عصبی مصنوعی برای پیش بینی اصلاحی قیمت نفت استفاده کردند. نتایج تحقیق آنان نشان داد استفاده از روش جدید مقادیری پیش بینی با خطای کمتری ارائه میدهد.
توکساری29 (2007) در مقالهای تحت عنوان «برآورد تقاضای انرژی ترکیه با استفاده از روش بهینهسازی کلونی مورچگان» باهدف تخمین ارزش آتی تقاضا انرژی در ترکیه تا سال 2025، به ارائهی توابع خطی و درجه دوم تقاضا انرژی در ترکیه، با استفاده از متغیرهای تولید ناخالص داخلی، جمعیت، صادرات و واردات پرداخته است. نتایج مقایسه نشان داد که تابع درجه دوم با SSE پایینتر، راهحل بهتری را در مشاهده دادهها فراهم میکند.
مبانی نظری و مدلهای پیش بینی
هریک از تکنیک های کمی یا کیفی پیش بینی دارای معایبی می باشند که آینده پژوهی با اعمال تاثیر تکنیک های کیفی پیش بینی بر نتایج به دست آمده از تکنیک های کمی، سعی بر انطباق بیشتر نتایج پیش بینی با واقعیت دارد. آینده پژوهی را می توان در تمامی زمینه هایی که پیش بینی آینده متغیرهای پیچیده ای همچون قیمت، عرضه، تقاضا و غیره در آن مهم است، به کار گرفت. داده های مرتبط با انرژی به لحاظ حجم، قابلیت کاربرد در روش های عددی همچون سری های زمانی و خطوط روند را دارا می باشد و البته از سوی دیگر بدلیل اهمیت خاص موضوع، کارشناسان بسیاری به گمانه زنی ها و پیش بینی های کیفی در زمینه آینده پژوهی آن مشغولند( کریستانپولر و مینوتلو 30،2016) . همواره میان دو گروه از کارشناسان زمینه پیش بینی و آینده پژوهی اختلاف نظر وجود داشته است که آیا روش های کمی و متکی بر داده های تاریخی ارائه دهنده تخمین های مناسبی از آینده می باشند یا روش های کیفی و مبتنی بر قضاوت. روش های کمی را اغلب روش های بدون غافلگیری نیز می نامند زیرا تنها با استفاده از داده های تاریخی مربوط به رخدادهای بوقوع پیوسته در گذشته اقدام به پیش بینی آینده می کنند و اگر رخدادی در آینده بوقوع بپیوندد که سابقه تاریخی نداشته باشد روش های کمی توانایی پیش بینی تاثیرات آن ها را بر روند موجود ندارند و در واقع هیچگاه آماده غافلگیر شدن نیستند (ابریشمی و همکاران ،1392). منطقی بودن وعلمی بودن، پیش بینی را به دو مسیر متفاوت رهنمون کرده است. اولین مسیر فرایندی است شامل بهره گیری از دانش گذشته و حال ، تعیین الگوها، فرایندها، الگوریتم ها و چارچوب های تغییر و سپس پیش بینی آینده. این رویکرد با اتکا بر داده های گذشته تنها تلاش می کند تا الگوی جریان با تغییر درست را بیابد و آنگاه آینده را با دقت بالا پیش بینی نماید. از تکنیک های متعلق به این رویکرد می توان به همه تکنیک های اقتصاد سنجی، خطوط روند و سری های زمانی اشاره نمود. تمامی این روش های پیش بین در زمره روش های بدون غافلگیری قرار می گیرند، بدین معنی که هیچ گاه انتظاری برای رخ دادن وقایعی که در گذشته اتفاق نیفتاده است، ندارند و همواره آینده را مطابق الگوهای گذشته پیش بینی می نمایند (شهبازی و سلیمیان،1394). مسیر دوم، رویکرد کیفی به مقوله پیش بینی دار. این رویکرد بر این باور است که در بسیاری از زمینه های علمی مقدار پارامتر پیش بینی، وابسته به تعداد بسیار زیادی عامل است که هم شناخت همه آن ها امکان پذیر نیست و هم از الگوی جامع و دقیقی تبعیت نمی نماید. هدف از آینده پژوهی نزدیک کردن این رویکرد به یکدیرگر است. در فاز اول تا آنجا که میتوان بر تکنیک های کمی تکیه می شود و سپس خروجی های به دست آمده بر اساس آینده نگری ها و شهود شخصی خبرگان فن، مورد تحلیل و تاثیر نتایج قرار می گیرد تا هم ایراد غیر دقیق بودن روش های کیفی را پاسخ دهد و هم انعطاف تکنیک های کمی را به وقایع و رخدادهای بدون پیشینه تاریخی افزایش داده و حالت بدون غافلگیری خارج نماید(انصاری، 2017)..
یکی از اهداف اساسی در تخمین یک مدل رگرسیون این است که بتوان تغییرات متغیر درونزا را با مقدار معینی از متغیر برونزا پیشبینی کرد. پیشبینی فرایندی است که با استفاده از یک مدل عینی یا ذهنی بتوان یک متغیر را برای گذشته یا آینده برآورد نمود. برای پیشبینی یک متغیر اول میبایست متغیر را در داخل نمونه پیشبینی کرد و بهترین روش را انتخاب نمود. سپس متغیر را بر اساس بهترین مدل برای آینده پیشبینی کرد (آسانوپولیوسو هیدمن31،2017).
پیشبینی عمدتاً به دو دسته تقسیم میشود: پیشبینی در داخل نمونه و پیشبینی خارج از نمونه. در پیشبینی داخل نمونه میتوان متغیر موردنظر را بر اساس یک مدل ریاضی یا کیفی برآورد نمود و سپس آن را با متغیر واقعی مقایسه کرد. این امر قدرت مدلهای پیشبینی را میسنجد؛ اما پیشبینی خارج از نمونه متغیر موردنظر را برای دورههای آتی یا دورههای گذشته (خارج از نمونه) برآورد میکند. پیشبینی یک متغیر را میتوان به دو روش انجام داد:
- پیشبینی توسط مدلهای عینی مانند مدلهای ریاضی، آماری و اقتصادسنجی
- پیشبینی توسط مدلهای ذهنی مانند روشهای دلفی، کارشناسی، استفاده از تجربیات و اطلاعات خبرگان و...
در روش ذهنی نیاز به ارائه مدل ریاضی نیست و بهصورت کیفی متغیر موردنظر برآورد میشود؛ اما معمولاً برای انجام فرایند پیشبینی متغیرهای اقتصادی، یعنی برآورد تقریبی یک متغیر اقتصادی در آینده از مدلهای ریاضی و آماری استفاده میگردد. به بیان دیگر در روش عینی ارائه مدل ضروری است.
که بهترین حالت برای پیشبینی یک متغیر استفاده از تمام روشها است و پس از پیشبینی میتوان روشها را با مقیاسهای سنجش پیشبینی مقایسه کرد و بهترین روش را انتخاب و از آن برای پیشبینی استفاده کرد. در اینجا به معرفی سه روش پیشبینی مورد استفاده در این تحقیق پرداخته میشود(گلستانی و همکاران، 1391).
مدلARIMAX
مدل ARIMAX بهعنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل، هم در سری زمانی و هم اقتصادسنجی که روی مولفههای رگرسیون و ARIMA تمرکز دارد. با توجه به اینکه استفاده از روشهای معمولی اقتصادسنجی، مبتنی بر فرض مانایی متغیرهای سری زمانی موجود در مدل میباشد و از طرفی دیگر اکثر سریهای زمانی اقتصاد کلان اغلب نامانا هستند، در اینجا مدل ARIMAX را که حالت تفاضلی مدل ARMAX میباشد معرفی میشود(وانگستان و چانخام32، 2016).
یک مدل کلی که توانایی نمایندگی طبقه گستردهای از سریهای زمانی نامانا را دارد فرآیند تلفیقی اتورگرسیو میانگین متحرک ARIMA نامیده میشود. این فرآیند به صورت زیر تعریف میشود:
(1) |
|
(2) |
|
(3) |
|
(4) | D=f(GDP, P, Pg, Q, NX, POP) |
که در آن Dتقاضای جهانی برای نفت اوپک،P قیمت نفت اوپک،Q تولید نفت غیر اوپک، Pg قیمت گاز (قیمت کالای جانشین)، GDP تولید جهانی وNX خالص صادرات فرآوردههای نفتی جهان هستند.
مدل GSA
الگوريتم جستجوي گرانشي، يكي از جديدترين اعضاي خانواده الگوریتمهای هوش جمعي است كه از قوانين جاذبه ميان اجرام و حركت نيوتني الهام گرفته است. طبق قانون جاذبه نيوتن، هر جسم به اجسام ديگر نيرو وارد نموده، آنها را به سمت خود جذب میکند. بهوضوح هرچه اين اجسام بزرگتر و نزدیکتر باشند، تأثیر اين نيرو بيشتر خواهد بود و درنتیجه هر جسم با استفاده از نيروي جاذبه محل و مقدار جرم ساير اجسام را درك میکند، بنابراين میتوان از اين نيرو بهعنوان رسانهای براي تبادل اطلاعات استفاده كرد. از الگوريتم جستجوي گرانشي در حل مسائل بهینهسازی استفاده میشود. در اين الگوريتم پاسخهای موردنظر، اجرام در فضاي مسئله هستند، ميزان اجرام نيز با توجه به تابع هدف تعيين میشود. در ابتدا فضاي سيستم مشخص میشود كه شامل يك دستگاه مختصات چندبعدی در فضاي تعريف مسئله است. پس از تشكيل سيستم، قوانين حاكم بر آن مشخص میشوند. فرض میشود كه تنها قانون جاذبه و قوانين حركت بر اين سيستم حاكم هستند. صورت كلي اين قوانين تقريباً شبيه به قوانين طبيعت است و به صورت زير تعريف میشوند:
سیستم بهصورت مجموعهای از m جرم تصور میشود. موقعیت هر جرم میتواند جوابی برای مسئله باشد. موقعیت بعد d از جرم i با(t) نشان داده می شود.
(5) |
|
|
(6) |
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
(7) |
|
(8) |
|
|
(9) |
|
|
(10)
(11) |
|
|
(12) |
|
|
(13) |
|
(14) |
|
(15) |
|
(16) |
|
(17) (18) (19) |
در این روابط n تعداد پیشبینیها، خطای پیشبینی است که از تفاوت مقادیر پیشبینی شده و مقادیر واقعی بهدست میآید و مقدار واقعی است. از این سه معیار برای سنجش قدرت پیشبینی در این تحقیق استفاده خواهد شد. روش تحقیق تحقیق حاضر مقابسه ای گذشته نگر است که هدف آن پیش بینی و آینده پژوهی تقاضای جهانی نفت اوپک تست . دادههای مورد استفاده در این تحقیقدادههای سری زمانی از سال 1970 تا 2014 میباشد؛ که از سایت بانک جهانی، سایت سازمان اوپک و سایت شرکت بی پی گردآوری شده است. و برای برآورد پیشبینی تقاضای جهانی نفت خام اوپک از سه روش SVAR، ARIMAX و GSA استفاده شده است. تحلیل دادهها در دو مرحله مجزا صورت میگیرد. مرحله اول توسط مدلهای سری زمانی در نرمافزار Eviews 8 صورت میگیرد. در مرحله بعد تحلیل دادهها توسط الگوریتم جستجوی گرانشی در نرمافزار Matlab 2015 صورت میگیرد. درنهایت نتیجه این دو مرحله بهعنوان نتیجهگیری بیان میشود.
بررسی ایستایی داده ها در بررسي الگوهاي سري زماني فروضي مطرح ميباشند که اصليترين فرض چنين الگوهايي ايستايي آن ميباشد. پذيرفته شدن اين فرض براي يک الگو بدين معنا خواهد بود که ساختار الگو در طي زمان تغيير نميکند و همچنين ميانگين، واريانس، کواريانس و در نتيجه ضريب همبستگي آن در طول زمان ثابت باقي ميماند. ميتوان اين گونه بيان کرد که متغيري را مانا ميدانيم که اگر شوکي به آن وارد شود اثر اين شوک موقتي بوده و در طي زمان از بين برود و اين متغير به مقدار تعادلي بلند مدتش باز گردد. با توجه به توضيحات بيان شده استفاده از روشهاي متداول اقتصادسنجي مانند OLS در کارهاي تجربي بر اين فرض استوارند که متغيرهاي سري زماني مورد استفاده مانا هستند. از طرفي بسياري از متغيرهاي سري زماني در اقتصاد مانا نبوده لذا؛ در استفاده از اين متغيرها لازم است نسبت به مانايي و يا عدم مانايي آنها اطمينان حاصل نماييم؛ زيرا مانا بودن متغيرهاي مورد بررسي از جمله مهمترين نکات در تخمينهاي اقتصاد سنجي ميباشد. آزمون ريشه واحد ديکي فولر ADF يکي از معمولترين آزمونهایي است که امروزه براي تشخيص مانايي يک فرآيند سري زماني مورد استفاده قرار ميگيرد. در اين قسمت با استفاده از آزمون ريشه واحد ديکي-فولر ADF مانايي متغيرها بررسي شده و نتايج در جداول (1) و (2) ارائه شدهاند. جدول شماره 1 گوياي اين واقعيت است که تمامي متغيرها در سطح مانا نميباشند. جدول 1. نتايج آزمون ديکي فولر متغيرها در سطح
ماخذ: محاسبات محقق جدول 2. نتايج آزمون ديکي فولر متغيرها در تفاضل مرتبه اول
ماخذ: محاسبات محقق با توجه به جدول 1و 2 چون متغيرهاي تحقيق در سطح نامانا هستند؛ در ادامه لازم است وجود بردار بلندمدت ما بين متغيرهاي تحقيق مورد بررسي قرار گيرد. در صورت وجود چنين برداري در برآورد مدلهاي رگرسيوني نيازي به تفاضلگيري از دادههاي تحقيق وجود ندارد. جهت بررسي وجود بردار بلندمدت لازم است پسماند تابع توليد در سطح مانا باشد. نتايج اين محاسبات در جدول شماره 3 ارائه شده است.
جدول3. نتايج آزمون هم انباشتگي
ماخذ: نتايج تحقيق با توجه به مانا بودن جزء اخلال تابع تقاضاي جهاني نفت، ميتوان بيان داشت که رابطه بلندمدتي ميان متغيرهاي تحقيق وجود دارد. در نتيجه نيازي به تفاضلگيري از دادهها وجود ندارد. برآورد مدلARIMAX در مدلهاي ARMA متغير وابسته و متغيرهاي توضيحي وقفههاي متفاوت متغير وابسته(AR) و خطاهاي دوره گذشته (MA)با توجه به اينکه برآورد مدلهاي ARMA و ARIMA نياز به يافتن وقفه بهينه دارد و يافتن وقفه بهينه بر اساس مينيمم شدن شاخص آکاييک صورت ميگيرد. با توجه به نتايج جدول 1 چون متغير تقاضاي جهاني نفت نامانا است در برآورد مدل از روش ARIMA استفاده گرديد. بر اين اساس در جدول شماره 4، ابتدا نتيجه مدل ARIMA ارائه شده است. جدول 4. برآورد مدل آريماي با وقفه بهينه (4.8)ARIMA
بر اساس نتايج جدول شماره 4، وقفه بهينه در مدل تقاضاي جهاني نفت، (8 و4) ARIMAتعيين گرديد. با توجه به اينکه مدلهاي ARIMA بيانگر مدلهاي سري زماني هستند؛ بنابراين ميتوان ادعا نمود. به ترتيب وقفه اول تا چهارم متغير وابسته به اندازه 1.017، 0.118، 0.093401-و 0.165683- درصد بر متغير وابسته اثرگذار است. ﺿﺮﯾﺐ ﺗﻌﯿﯿﻦ اﯾﻦ ﻣﺪل 80/0 اﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ 80 درﺻﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﺘﻐﯿﺮ واﺑﺴﺘﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎي وقفه گذشته متغير وابسته و اجزا اخلال دورههاي گذشته، ﺣﺎﺿﺮ در ﻣﺪل ﺗﻮﺿﯿﺢ داده ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. آﻣﺎره دورﺑﯿﻦ واﺗﺴﻮن ﻫﻢ 26/2 ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ و ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ آن است ﮐﻪ ﺧﻮد- ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﯿﺎن اﺟﺰاء اﺧﻼل وﺟﻮد ﻧﺪارد. آﻣﺎره ﻧﯿﮑﻮﯾﯽ ﺑﺮازش F ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ اﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺪل به ﺼﻮرت ﮐﻠﯽ ﺗﺼﺮﯾﺢ ﺧﻮﺑﯽ دارد و ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎي ﻣﺪل ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺻﻔﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ. در ادامه اثر متغيرهاي برونزا در اين مدل بهينه سنجيده شده است:
جدول 5. برآورد مدل آريماکس با وقفه بهينه (8و4)ARMA
به علت اینکه متغیرهای درونزا بهصورت برونزا وارد مدل شدن نتوانستهاند اثر واقعی خود را نمایش دهند. در ضمن چون این مدل خطی است توانایی توضیحدهندگی روابط غیرخطی اندکی را دارد و در نهایت چون هدف پیشبینی است نه سیاستگذاری معناداری ضرایب چندان مورد اهمیت نمیباشد. در ادامه اقدام به ارائه پیشبینی بر اساس روش ARIMAX با داده واقعي نمودهايم. نمودار شماره 1. مقايسه تقاضاي جهاني واقعي و پيش بيني شده با مدل ARIMAX را نشان میدهد که در آن dتقاضای جهانی واقعی وDDF تقاضای پیشبینی شده با مدل ARIMAX را نشان میدهد.
نمودار شماره 1. مقايسه تقاضاي جهاني واقعي و پيش بيني شده با مدل ARIMAX
تخمين مدلSVAR پس از انتخاب متغيرهاي مورد استفاده در مدل و نيز تست مانايي، مسئله مهم در مدل VAR، تعيين طول وقفه بهينه است. در اين مطالعه با توجه به اينکه حجم مشاهدات کمتر از 100 است ميتوان از معيارهاي شوارتز (SC)، آکاييک (AIC)، حنان کويين (HQ)، استفاده نمود. جدول شماره 6، معيارهاي اطلاعاتي آکاييک، شوارتز و حنان کويين براي وقفههاي صفر تا پنج را به نمايش گذاشته است.
جدول شماره 6 تعيين وقفه بهينه مدل
با توجه به محدود بودن تعداد دادهها و اطلاعات از شاخص آکاييک جهت تعيين وقفه بهينه استفاده خواهد شد در نتيجه با توجه به نتيجه جدول شماره 6، وقفه بهينه 5، تعيين شده است. در ادامه اقدام به اعمال قيود در معادله رگرسيون بدون قيد مينماييم. اعمال قيود به محقق کمک مينمايد نحوه واکنش ساير بازارها را در صورت اعمال قيد بر مدل بدون قيد مشاهده کند. براي دست يافتن به اين نتيجه لازم است با توجه به وجود 7 متغير 28 قيد در معادله VAR اعمال گردد. برآورد ضرایب بلند مدت در مدل SVAR
جدول 7. برآورد ضرایب بلند مدت در مدلSVAR
در ادامه اقدام به ارائه پیشبینی بر اساس روش SVAR با داده واقعي نمودهايم. نمودار (2) تقاضای واقعی و پیشبینی شده را با استفاده از مدل SVAR نشان میدهد که d(Baseline) تقاضای واقعی و d تقاضای پیشبینی شده با استفاده از مدل SVAR را نشان میدهد.
با مقایسه نمودار1 و 2 مشاهده میگردد دقت مدل SVAR از دقت مدل ARIMAX بالاتر است، به عبارتی درونزا نمودن متغیرهای تولید ناخالص جهانی، قیمت نفت اوپک، قیمت گاز (کالای جانشین)، جمعیت، خالص صادرات فرآوردههای نفتی جهان موجب بهبود نتایج شده است. تخمين مدل GSA در ادامه بر اساس کد متلب اقدام به پيش بيني تقاضاي جهاني نفت با استفاده از روش GSA خواهد شد. نمودار 3 فرايند بهينه يابي تابع تقاضاي نفت را در دوره مورد بررسي نمايش داده است. با توجه به نمودار مشاهده میگردد با گذر زمان در طي دوره مورد بررسی (محور افقی) میزان توضیج دهندگی (محور ارتفاع) مدل بهبود يافته است.
نمودار شماره 3. مسير بهينه يابي تقاضاي جهاني نفت با GSA در ادامه اقدام به ارائه ضرايب مدل GSA نمودهايم. جدول 8. نتيجه ضرايبGSA
در ادامه مقایسه پیش بینی مدل GSA با داده واقعی ارائه شده است.
نمودار شماره 4. مقايسه تقاضاي جهاني واقعي و پيش بيني شده با مدل GSA با مقايسه نمودار شماره 4، 2 و 1 مشاهده ميشود بالاترين دقت در دادههاي تحقيق حاضر مربوط به SVAR بوده، سپس مدل GSA و در نهايت ARIMAX کمترین دقت برآورد را دارا است.
مقایسه دقت مدل های تحقیق دقت روش های پیش بینی نشان می دهد که بالاترين دقت در پیش بینی متعلق به روش SVAR، و ARIMAX کمترین دقت برآورد را دارا است. در ادامه در جدول زیر میزان خطای پیشبینی هر مدل نمایش داده شده است.
جدول 9. مقایسه ميزان خطاهای مدلها
مقالات مرتبط
حقوق این وبسایت متعلق به سامانه مدیریت نشریات دانشگاه آزاد اسلامی است. |