جایگاه والد مؤثر در فرآیند بزهکار شدن نوجوان در رهیافت کنترل اجتماعی
محورهای موضوعی : تحقیقات حقوق خصوصی و کیفریسارا سالمی 1 , شادی عظیم زاده 2
1 - دانشجوی کارشناسی ارشد، حقوق کیفری و جرم شناسی، واحد تهران جنوب ،دانشگاه آزاد اسلامی ،تهران ، ایران
2 - عضو هیات علمی (استادیار) گروه حقوق ، واحد تهران جنوب ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ، ایران
کلید واژه:
چکیده مقاله :
بزهکاری نوجوانان و فرایند مواجهه با آن همواره از دغدغههای متصدیان نظام عدالت کیفری بوده و از طرفی این قشر از جامعه از شرایط اجتماعی و روانی حساستر و آسیبپذیرتری نسبت به سایرین برخوردار میباشند، لذا ضروری است تا روشی متناسب با موقعیت و شرایط این افراد اتخاذ بشود. از میان عوامل متعدد در بزهکاری افراد زیر 18 سال مهمترین و تأثیرگذارترین عامل محیط خانواده است. تراویس هیرشی (1935) در رهیافت کنترل اجتماعی در تلاش برای بیان این است که رفتارهای بزهکارانه هنگامی محقق میشود که اتصال یا پیوند نوجوان با خانواده ضعیف یا شکسته میشود. دورکیم نیز خانواده را بهمثابه محیطی که نوجوان از بدوحیات به طور غیرارادی و اجتنابناپذیر در آن حضور داشته، مهمترین نهاد بشری معرفی میکند که ارزشها، هنجارها و اعتقادات آن بر فرزندان اثر گذاشته و در شکلگیری هویت، شخصیت و طرز رفتار و آینده آن فرزند مؤثر است؛ لذا هدف این پژوهش بررسی جایگاه والد مؤثر در میزان گرایش نوجوانان به بزهکاری است؛ پس شناسایی ویژگیهای والدین تا حد نسبتاً زیادی میتواند در روشنگری علل بزهکاری نوجوانان و شناسایی حالت خطرناک و بهحداقلرساندن این حالت کمک نماید و نتایج این مطالعه حاکی از آن است که والد مؤثر باتوجهبه مؤلفههای رهیافت کنترل اجتماعی تأثیر قابلتوجهی در میزان گرایش نوجوانان به بزهکاری را دارد و در مبحث شکلگیری و تقویت خودکنترلی نوجوان، هرقدر والد مؤثر ویژگیهای مثبتی داشته باشد، کیفیت و میزان خودکنترلی افزایشیافته و در مقوله والد مؤثر با ویژگیهای منفی، شکلگیری خودکنترلی با ضعف روبهروست.