یکی از چالشهای پایه‎ای در مهندسی بافت، انتخاب نوع بسپار و طراحی ساختار مناسب برای هیدروژلها است. در این بررسی، برای ساخت بسترهای هیدروژلی با قابلیت‎تزریق، حساس به گرما، ویژگی فیزیکی و مکانیکی مشابه با بافتهای نرم بدن، هیدروژل ان-ایزوپروپیل آکریل آمید/ اکریلیک چکیده کامل
یکی از چالشهای پایه‎ای در مهندسی بافت، انتخاب نوع بسپار و طراحی ساختار مناسب برای هیدروژلها است. در این بررسی، برای ساخت بسترهای هیدروژلی با قابلیت‎تزریق، حساس به گرما، ویژگی فیزیکی و مکانیکی مشابه با بافتهای نرم بدن، هیدروژل ان-ایزوپروپیل آکریل آمید/ اکریلیک اسید/ ان-اکریلوسوکسینامید/2-هیدروکسی‎اتیل متاکریلاتپلیلاکتید (NIPAAm/AAC/NAS/HEMAPLA) با روش بسپارش حلقه باز در نسبتهای مولی متفاوت ساخته شد. هیدروژل گروه 1 با نسبت مولی10/5/5/80 بهعنوان گروه ایدهال درنظر گرفته شد. برای بهبود ویژگی هیدروژل، متیل سلولز به گروه گفته‎شده، افزوده شد (گروه4). ویژگی فیزیکوشیمیایی، مکانیکی و زیستی هیدروژلها نیز موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، نسبت مولی بسپارها در افزایش آبدوستی، تخلخل، کشسانی مشابه با بافت نرم و بهبود تکثیر سلولی، نقش مهمی را ایفا می‎کند. حضور متیل سلولز نیز منجر به بهبود ویژگی‎های یادشده میشود. هیدروژلهای گروه‎های 1 و 4 در مقایسه با گروه-های دیگر، بهدلیل آب‎دوستی بالای 51 % و مدول کشسانی مشابه با بافت قلب (به‎ترتیب 22/79 % و 1/68 کیلوپاسگال) و سازگاری‎زیستی بالای 94 %، محیط ایدهالی را برای بهبود فعالیتهای سلولی ایجاد میکنند. به نظر می‎رسد هیدروژلهای یادشده (گروههای1 و 4) توانایی پیروی از بافتهای نرم مانند قلب را دارند و در روند ترمیم و بازسازی مؤثر خواهند بود. از سوی دیگر، این هیدروژلهای قابل‎تزریق و حساس به گرما امکان مخلوط‎شدن یکنواخت سلولها و عامل‎های رشد را فراهم می‎کنند و می‎توانند در سلول درمانی بافت‎های نرم نیز کاربردی باشند.
پرونده مقاله
امروزه، مهندسی بافت بهعنوان یکی از روش‎های درمانی مؤثر برای ترمیم بافتهای نرم و سخت شناخته میشود. اگرچه که طراحی بسترهایی که پیروی‎کننده الگوی رشد سلول و عملکرد زیست‎مکانیکی بافت هستند، چالشی مهم در این زمینه به‎حساب می‎آیند. در پژوهش حاضر، به&lrm چکیده کامل
امروزه، مهندسی بافت بهعنوان یکی از روش‎های درمانی مؤثر برای ترمیم بافتهای نرم و سخت شناخته میشود. اگرچه که طراحی بسترهایی که پیروی‎کننده الگوی رشد سلول و عملکرد زیست‎مکانیکی بافت هستند، چالشی مهم در این زمینه به‎حساب می‎آیند. در پژوهش حاضر، به‎منظور بررسی نقش ترکیب بسپارهای طبیعی و مصنوعی در پیروی محیطهای زیستی، داربستهای متخلخل PEPC ا(PEG/PCL) وPCPا(PEG/کیتوسان/PCL) با روش خشک‎کردن انجمادی طراحی شد. سپس، ویژگی فیزیکوشیمیایی، مکانیکی و زیستی داربستهای یاد شده با دیگر داربستهای طراحی‎شده (کیتوسان، PEG و PCL) مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ترکیب بسپارها (طبیعی/مصنوعی)، نقش اصلی را در ایجاد میکرومحیط متخلخل و کشسانی مشابه با بستر خارج سلولی بافت ایفا میکند. بهطوری که، داربست هیبریدی PCP در مقایسه با داربست چندسازه PEPC، تخلخل بیشتر (با قطر منافذ کمتر) و مدول کشش مشابه با بافت نرم (MPa 5/11) را ارائه داد. افزون ‎بر آن، حضور کیتوسان در داربست PCP منجر به افزایش تورمپذیری، کنترل سرعت تخریب و بهبود رشد سلولی(96 %) نسبت به سایر گروه‎ها شد. بنابراین، به نظر می‎رسد داربست هیبریدی PCP، از طریق پیروی رفتارهای زیست‎مکانیکی و ساختاری بافتهای نرم مانند پوست، رباط، بافت اندوتلیال و عروق خونی، میتواند نقش مهمی را در بازسازی بافت ایفا کند.
پرونده مقاله