بکارگیری هر نوع استراتژی تولیدی، مستلزم شناسایی و پایش وضعیت فعلی سیستم در سطوح داخلی و خارجی، از یک سو و ارائه راهبردهایی در جهت بهبود وضعیت سیستم از سوی دیگر میباشد. این مقاله با بهرهگیری از مدل میلتنبرگ (1995و2008) و با تمرکز بر5 هدف استراتژیک تولیدی (سیستم تولید چکیده کامل
بکارگیری هر نوع استراتژی تولیدی، مستلزم شناسایی و پایش وضعیت فعلی سیستم در سطوح داخلی و خارجی، از یک سو و ارائه راهبردهایی در جهت بهبود وضعیت سیستم از سوی دیگر میباشد. این مقاله با بهرهگیری از مدل میلتنبرگ (1995و2008) و با تمرکز بر5 هدف استراتژیک تولیدی (سیستم تولیدی، خروجیهای تولیدی، اهرمهای تولیدی، قابلیتهای تولیدی و آنالیز رقابتی) به معرفی مدل 3 مرحلهای استراتژی تولید پرداخته به نحوی که در مرحله اول، ابتدا نوع سیستم تولیدی باتوجه به 4 شاخص حجم وتنوع تولید، نوع چیدمان کارخانه وجریان مواد، مشخص میشود. سپس اهرمهای تولیدی ششگانه ارزیابی و قابلیتهای هرکدام تعیین خواهند شد. در مرحله دوم که به ترسیم وضعیت مطلوب شرکت در بازار میپردازد، خروجیهای مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) اولویتبندی شده و ویژگیهای سیستم تولیدی مطلوب شناسایی میگردد. همچنین به منظور بررسی جایگاه شرکت و سایر رقبا در بازار، آنالیز رقابتی انجام خواهد گرفت. در مرحله آخر، باتوجه به نتایج حاصل از مراحل قبل، استراتژی بهبود تدوین میگردد به نحوی که اگر سیستم جاری نیازمند تغییرات اساسی باشد، نوع سیستم تولیدی تغییر خواهد یافت؛ درغیر این صورت، فرآیند بهبود باتمرکز بر بهبود اهرمهای تولیدی، عملیاتی میگردد. به منظور نمایش قابلیتهای مدل ارائه شده، یک شرکت آب معدنی به عنوان مورد مطالعه انتخاب گردید. نتایج اجرای الگوی پیشنهادی نشان داد سیستم تولیدی شرکت مذکور، سیستم تولیدی مبتنی برتجهیزات بوده و خروجی تولیدی استراتژیک شرکت، عامل هزینه میباشد. به منظور تحقق اهداف استراتژیک تولیدی سازمان، پس از انجام آنالیز رقابتی مقرر شد که سیستم کنونی تولید به سیستم تولیدی جریان پیوسته تغییر یابد.
پرونده مقاله