هدف اصلی از این پژوهش، شناسایی عوامل دانش آفرینی در مؤسسات آموزش عالی برخط بود.این مطالعه در چارچوب رویکرد کیفی اکتشافی انجام شده است. تعداد 14نفر ازخبرگان دانشگاهی و مطلع نسبت به دانش آفرینی و یادگیری الکترونیک به صورت هدفمند و با راهبرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و چکیده کامل
هدف اصلی از این پژوهش، شناسایی عوامل دانش آفرینی در مؤسسات آموزش عالی برخط بود.این مطالعه در چارچوب رویکرد کیفی اکتشافی انجام شده است. تعداد 14نفر ازخبرگان دانشگاهی و مطلع نسبت به دانش آفرینی و یادگیری الکترونیک به صورت هدفمند و با راهبرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرارگرفتند. درنهایت برای هر یک از طبقات عنوانی که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب گردید. در نتیجهی این مطالعه 16 مؤلفه در چهار بعد عوامل مدیریتی، سازمانی ، فردی وفنآوری شناسایی شد. این عوامل در بعد مدیریتی ؛ عوامل مدیریتی(سبک مدیریت و سلسله مراتب)، نظام توانمند سازی، تفکر سیستمی، تعامل اجتماعی و مشارکت، سیستم های مدیریت یادگیری مجازی در بعد سازمانی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، شبکه دانش، مخازن و منابع دانشی در بعد فنآوری؛ محیط یادگیری الکترونیکی، فنآوری شبکه، زیرساخت های فنآوری اطلاعات، ابزار یادگیری الکترونیکی و در بعد فردی؛ حل مسأله، یادگیری فردی، خلاقیت و نوآوری است
پرونده مقاله
هدف پژوهش بررسی ارتباط فنآوری اطلاعات و سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و طراحی الگوی ارتباطی مربوطه می باشد. این پژوهش یک تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری، مدیران منابع انسانی و دست اندرکاران فنآوری اطلاعات آموزش و پرورش فارس به تعداد 210 نفر و نمونه آماری چکیده کامل
هدف پژوهش بررسی ارتباط فنآوری اطلاعات و سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و طراحی الگوی ارتباطی مربوطه می باشد. این پژوهش یک تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری، مدیران منابع انسانی و دست اندرکاران فنآوری اطلاعات آموزش و پرورش فارس به تعداد 210 نفر و نمونه آماری طبق فرمول کوکران 136 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. جهت جمع آوری دادهها از دو پرسشنامهی فنآوری اطلاعات و سیستم برنامه ریزی منابع سازمان استفاده شده است که روایی صوری آنها توسط صاحب نظران و متخصصان مربوطه مورد تأیید قرارگرفته و پایایی آنها با استفاد از فرمول آلفای کرونباخ به ترتیب برابر91/0 و 87/0 به دست آمد. جهت بررسی و تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری توصیفی وتحلیل عاملی تأییدی به کمک نرم افزار SPSS و smart PLS استفاده و الگوی تحلیلی پژوهش تدوین شد.بر اساس نتایج حاصله، ضریب مسیر فنآوری اطلاعات به سیستم برنامه ریزی منابع سازمان برابر 677/0 و مقدار آماره t برای این مسیر 793/9 میباشد که با توجه به بزرگتر بودن این مقدار از 96/1، نشان دهندهی معناداری ضریب برآورد شده است. در نتیجه فنآوری اطلاعات، تأثیر مثبت و معناداری بر سیستم برنامه ریزی منابع سازمان دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل هدایت تحصیلی کارآمد دانشآموزان مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات بود. رویکرد پژوهش آمیخته و با طرح اکتشافی بود. در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمّی از روش توصیفی نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل صاحبنظران نظام هدا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل هدایت تحصیلی کارآمد دانشآموزان مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات بود. رویکرد پژوهش آمیخته و با طرح اکتشافی بود. در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمّی از روش توصیفی نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل صاحبنظران نظام هدایت تحصیلی در استان گلستان و در بخش کمّی مشاوران، مدیران مدارس و معاونان آموزشی شهرهای گرگان و آققلا به تعداد 650 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بودند. روش نمونهگیری در بخش کیفی هدفمند و در بخش کمّی بر اساس شغل مشارکتکنندگان از نوع تصادفی طبقهای بود. نمونه آماری در بخش کیفی با توجه به قانون اشباع نظری، تعداد 17 نفر و در بخش کمّی، بر اساس فرمول کوکران تعداد 242 نفر بود. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته با 39 سؤال بود. در بخش کیفی برای دستیابی به روایی از چک کردن بهوسیله مشارکتکنندگان و برای تعیین پایایی از راهبرد تائید همکاران پژوهشی استفاده شد. در بخش کمّی بهمنظور بررسی روایی از نظرات خبرگان استفاده شد، نتیجه آزمون آلفای کرونباخ 96/0 به دست آمد که نشاندهنده پایایی بالای پرسشنامه بود. نتایج نشان داد که وجود بانک اطلاعاتی جامع، سهولت دسترسی به اطلاعات، مشاوره برخط، سابقه کاوی، بهرهگیری از سیستمهای خبره و شبیهسازی از عوامل دستیابی به هدایت تحصیلی کارآمد دانشآموزان هستند.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، تبیین میزان گرایش به استفاده از فنآوری های ارتباطی اداری بر اساس مؤلفه های شخصیت و خودکارآمدی رایانه بود. پژوهش حاضر از نظر ماهیت دادههای جمعآوری شده جزء مطالعات کمی و از نظر شیوه، یک مطالعهی همبستگی است. نمونه مورد بررسی 184 نفر(86 زن و 98 مرد) از چکیده کامل
هدف این پژوهش، تبیین میزان گرایش به استفاده از فنآوری های ارتباطی اداری بر اساس مؤلفه های شخصیت و خودکارآمدی رایانه بود. پژوهش حاضر از نظر ماهیت دادههای جمعآوری شده جزء مطالعات کمی و از نظر شیوه، یک مطالعهی همبستگی است. نمونه مورد بررسی 184 نفر(86 زن و 98 مرد) از کارکنان دانشگاه خوارزمی تهران (پردیس کرج) بودند که با شیوهی در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های شخصیتی NEO، خودکارآمدی رایانه و نگرش به فنآوری های اداری برای سنجش متغیرها استفاده شد. در تجزیه و تحلیل دادهها، پس از انجام مقدمات توصیفی دادهها به منظور بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و برای پیش‎بینی متغیر ملاک از تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافتههای پژوهش عبارتند از: نگرش به فنآوری با روانرنجورخویی، سن آزمودنی ها و سابقه آنان همبستگی منفی معنادار و با برون گرایی، توافق، گشودگی، وظیفهشناسی و خودکارآمدی رایانه همبستگی مثبت معنادار دارد؛ خودکارآمدی رایانه با روان رنجورخویی، سن آزمودنی ها و سابقه آنان همبستگی منفی معنادار و با برون گرایی، توافق، گشودگی، وظیفهشناسی و نگرش به فنآوری همبستگی مثبت معنادار دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر استفاده از فناوری واقعیت افزوده بر یادگیری دانش آموزان نارسا خوان پایه دوم ابتدایی شهر تهران صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش بود و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نارساخوان پ چکیده کامل
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر استفاده از فناوری واقعیت افزوده بر یادگیری دانش آموزان نارسا خوان پایه دوم ابتدایی شهر تهران صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش بود و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نارساخوان پایه دوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود، که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به دو گروه تقسیم شدند. ابتدا پیش آزمون یادگیری بر روی دو گروه اجرا شد، پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل (فناوری واقعیت افزوده) قرار گرفت و گروه کنترل به روش سنتی آموزش داده شدند و از هر دو گروه پس آزمون یادگیری به عمل آمد. ابزار اندازه گیری یادگیری پرسشنامه محقق ساخته یادگیری بود. برای تجزیه و تحلیل پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کواریانس) استفاده شد. به طور کلی نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد به کارگیری فناوری واقعیت افزوده با اطمینان 95/0 در افزایش یادگیری دانش آموزان نارساخوان موثر است و می توان از این فناوری به عنوان ابزاری در یادگیری دانش آموزان نارساخوان استفاده کرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی با قلدری سایبری و بی موبایل هراسی در دانشجویان انجام شد. روش تحقیق، توصیفی ازنوع همبستگی می باشد. جامعه آماری، دانشجویان علوم پزشکی دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران در سال 1398بود که تعداد340 نفر نمونه با استف چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی با قلدری سایبری و بی موبایل هراسی در دانشجویان انجام شد. روش تحقیق، توصیفی ازنوع همبستگی می باشد. جامعه آماری، دانشجویان علوم پزشکی دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران در سال 1398بود که تعداد340 نفر نمونه با استفاده ازجدول کرجسی-مورگان به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای اعتیاد به شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل خواجه احمدی و همکاران(1395)، قلدری سایبری مینه سینی و همکاران (2011) و نوموفوبیا ییلدریم و کوریا(2015)جمع آوری و از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون های همبستگی پیرسون و اسییرمن) تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد که بین اعتیاد به فضای مجازی با قلدری سایبری به میزان37/0 رابطهی متوسط مثبت وجود دارد. همچنین اعتیاد به فضای مجازی به میزان تقریبا قوی52/0 با بی موبایل هراسی در ارتباط بوده است(05/0=P). نتیجه آن که آموزش ارتقاء سطح سواد رسانه ای جامعه به ویژه نسل جوان کشورمان، فرهنگ انتخاب و استفاده درست از رسانههای نوین به آنان در قالب کارگاههای آموزشی پیشنهاد می گردد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر یادگیری سیار بر خود کارآمدی، خود کنترلی، خود تنظیمی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروههای آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری، متشکل از کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم د چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر یادگیری سیار بر خود کارآمدی، خود کنترلی، خود تنظیمی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروههای آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری، متشکل از کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در ناحیه 1 آموزش و پرورش شهر ساری به تعداد 855 نفر بوده که تعداد 47 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای آزمودنی های گروه آزمایش، آموزش مبتنی بر یادگیری سیار،اجرا شد. ابزار اندازه گیری در پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامههای خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982)، خودکنترلی تاجنی و همکاران (2004)، پینتریچ و دی گروت (1990) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) بود. یافته ها نشان داد آموزش مبتنی بر یادگیری سیار بر خود کارآمدی، خود کنترلی، خود تنظیمی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباطات میان توانمندسازی روانشناختی و پرسهزنی اینترنتی در بخش بهداشت و درمان است. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه درنظرگرفته شده است. جامعه آماری پژوهش، 165 نفر از کارکنان شبکه بهداشت و درمان شهرستان بابلسر در سال 1397 چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباطات میان توانمندسازی روانشناختی و پرسهزنی اینترنتی در بخش بهداشت و درمان است. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه درنظرگرفته شده است. جامعه آماری پژوهش، 165 نفر از کارکنان شبکه بهداشت و درمان شهرستان بابلسر در سال 1397 هستند، که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامههای استاندارد توانمندسازی روانشناختی (PE) اسپریتزر (1995)، و پرسهزنی اینترنتی (CL) لیم (2002) بودند. تحلیل دادهها و آزمون فرضیات نیز بهوسیله آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گامبهگام با استفاده از نرمافزار SPSS انجام گردید. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین توانمندسازی روانشناختی و پرسهزنی اینترنتی رابطه منفی معنیداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیر توانمندسازی روانشناختی، 24 درصد از تغییرات متغیر پرسهزنی اینترنتی را تبیین مینماید. اگرچه ابعادتوانمندسازی روانشناختی روابط معنادارجداگانهای با رفتار پرسهزنی اینترنتی داشتهاند، ولیکن ازآن میان، فقط متغیر احساس معناداری بهطور منفی و معنادار قدرت پیشبینی و تأثیرگذاری بر رفتار پرسهزنی اینترنتی کارکنان را دارد. براساس یافتههای پژوهش به مدیران سازمان پیشنهاد میشود تا با استفاده از فنون افزایش توانمندسازیروانشناختی در کارکنان، بتوانند از ظرفیتهای آنان در جهت مثبت (کاهش سطح پرسهزنی اینترنتی) بهترین استفاده را داشته باشند.
پرونده مقاله