بررسی ساختار روابط ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان با استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی
مصطفی دهقانی
1
(
دکتری شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر تهران، تهران، ایران.
)
حقیقت رضا نائینی
2
(
دانشیار شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر تهران، تهران، ایران.
)
اسفندیار زبردست
3
(
استاد شهرسازی، دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
)
کلید واژه: اصفهان, تحلیل شبکه اجتماعی, مدل ماتریس قدرت- منفعت, توسعه شهری دانشبنیان, تحلیل ذینفعان,
چکیده مقاله :
تقویت اعتماد و مشارکت ذینفعان، ابزاری مناسب جهت حرکت به سوی توسعه شهری دانشبنیان است و تحلیل شبکه روابط ذینفعان کلیدی توسعه شهری دانشبنیان گام مهم و موثر اولیه برای این امر است. در این راستا، هدف این پژوهش، تحلیل شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان کلیدی توسعه شهری دانشبنیان اصفهان بهعنوان زمینه ساز انتقال و تبادل دانش، با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی است. راهبرد کلی پژوهش، مطالعه موردی و با جهتگیری پارادایمی پراگماتیستی است و از نظر هدف عملیاتی، توصیفی- اکتشافی است. نتایج پژوهش بیانگر این است که در شهر اصفهان با وجود نقش قابل توجه شورای شهر و شهرداری، بیشتر ذینفعان اصلی و مرکزی توسعه شهری دانشبنیان، سازمانهای دولتی با نقش حاکمیتی هستند. این امر بیانگر ماهیت حاکمیت تمرکزگرای دولتی، قدرت و منابع برتر دولت نسبت به دیگر بازیگران جامعه و ضعف حکمروایی شبکهای و همچنین دشواری شکلگیری فرایند از پایین به بالای ایجاد توسعه شهری دانشبنیان در شهر اصفهان است.
چکیده انگلیسی :
Today, cities are the center of development and the place of production and sharing of knowledge and play a fundamental role in knowledge-based development (KBD). However, due to the novelty of the knowledge-based Urban Development (KBUD) Studies and the lack of systematic development of its theoretical foundations, There have not been many reports of the success or failure of KBUD policies and the challenges they face in cities in developing countries. However, in order to create an integrated interaction between urban resources and stakeholders, good governance and strong political leadership, scientific and technological pioneers are needed to address the weakness of institutional arrangements and the inadequacy of governance tools. indeed, given the need for local government political will and support for increased organizational cooperation with civil society and citizens, for the KBUD stakeholders who have both the power and motivation and sufficient interest to establish and promote KBUD And it is necessary to reduce the barriers to their participation. Therefore, strengthening stakeholder trust and participation is an appropriate tool to move towards KBUD, and KBUD analysis of key stakeholder relations networks is an important and effective first step in this regard. Therefore, the present study aims to expand the participation of local stakeholders and strengthen trust and interaction between them to create institutional changes responsive to KBUD Isfahan, by analyzing communication networks, trust and participation of key stakeholders KBUD Isfahan using social network analysis method (SNA), identify and analyze the pattern of trust and participation of stakeholders that is the basis for the sharing of knowledge between them. The general strategy of the research is a case study with a pragmatic paradigm orientation and is descriptive-exploratory in terms of operational purpose. The results show that despite the great importance of the political will of the local government and its comprehensive support for the expansion of organizational cooperation with civil society and citizens in the global experience of forming KBUD, The main stakeholders who play a key role in promoting and guiding the KBUD and involvement of other stakeholders are usually the city council, the municipality, and other local non-governmental organizations and centers. This reflects the active and progressive civil society in these cities. While in Isfahan, despite the significant role of the city council and municipality, most of the main and central stakeholders of KBUD, such as the Governorate, Management and Planning Organization, Road and Urban Development Organization, government organizations with a governing role. This indicates the nature of centralized government, the power and superior resources of the government over other actors in society and the weakness of network governance, as well as the difficulty of forming the bottom-up process of creating KBUD in Isfahan. Under these circumstances, those in power in the network may organize resources to their advantage and, by controlling the public discourse of the network, provide grounds for excluding or marginalizing the weak actors of the network. Of course, it should be noted that the government plays a pivotal role in the process of knowledge-based urban development.
_||_
بررسی ساختار روابط ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان با استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی1
دکتر مصطفی دهقانی**2، دکتر غلامرضا حقیقت نائینی***3 ، دکتر اسفندیار زبردست****4
چکیده
تقویت اعتماد و مشارکت ذینفعان، ابزاری مناسب جهت حرکت به سوی توسعه شهری دانشبنیان است و تحلیل شبکه روابط ذینفعان کلیدی توسعه شهری دانشبنیان گام مهم اولیه برای این امر است. در این راستا، هدف این پژوهش، تحلیل شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان کلیدی توسعه شهری دانشبنیان اصفهان بهعنوان زمینهساز تبادل دانش، با استفاده از روش تحليل شبکه اجتماعي است. راهبرد کلی پژوهش، مطالعه موردی و با جهتگیری پارادایمی پراگماتیستی است و از نظر هدف عملیاتی، توصیفی- اکتشافی است. نتایج پژوهش بیانگر این است که در شهر اصفهان با وجود نقش قابل توجه شورای شهر و شهرداری، بیشتر ذینفعان اصلی و مرکزی توسعه شهری دانشبنیان، سازمانهای دولتی با نقش حاکمیتی هستند. این امر بیانگر ماهیت حاکمیت تمرکزگرای دولتی، قدرت و منابع برتر دولت نسبت به دیگر بازیگران جامعه و ضعف حکمروایی شبکهای و همچنین دشواری شکلگیری فرایند از پایین به بالای ایجاد توسعه شهری دانشبنیان در شهر اصفهان است.
واژههای کلیدی
توسعه شهری دانشبنیان، تحليل شبکه اجتماعي، تحلیل ذینفعان، مدل ماتریس قدرت- منفعت، اصفهان.
مقدمه
امروزه با روند رو به رشد جهانی شدن و ظهور و گسترش ابزارهای نوآورانه فناوری اطلاعات و ارتباطات و فشردگی زمان و مکان، ارزش متصل به دانش، نیروی محرک توسعه شهری و تغییر دهنده ساختار فضایی شهرها از طریق ایجاد فرصت برای تولید و مبادله دانش و نوآوری میان شهروندان مطرح گردیده است. از سویی، در پاسخ به چالشهای توسعه در شهرها، رهیافتهای نوینی چون توسعه شهری دانشبنیان1 مطرح شده است که با جذب دانشگران و توسعه فعالیتهای دانشبنیان، میتوانند محیطی پایدارتر و تابآورتر، کارآفرینتر و رقابتیتر، عادلانهتر، همبستهتر، شفافتر، مسئولیتپذیرتر و پاسخگوتر فراهم سازند (Yigitcanlar & Bulu, 2015). با توجه به اینکه فعالیتهای مرتبط با توسعه شهری دانش بنیان با نهادهای مرتبط با یادگیری و نوآوری سر و کار دارد، شناخت و بهکارگیری ابزارهای سیاستی همچون رهیافت نهادگرایی جدید در عرصهیِ سیاستگذاری توسعه شهري دانشبنیان امری اجتنابناپذیر مینماید. بر اساس رهیافت نهادگرایی، فقدان نهاد2های کارا، مناسب، معتبر و دارای ظرفیت لازم برای کمک به توسعه شهری، موجب ناپایداری توسعه شهری میگردد (Amin, 1998). در این رهیافت، هرگونه اقدام سیاستگذاری برای توسعه شهری باید مبتنى بر ظرفیت نهادی3 محلی در سطوح مختلف فردی، اجتماعی، سازمانی، شبکه سازمانی و حکمروایی عمومی و شامل دانش محلّي، روابط رودررو گروههای مختلف اجتماعی، كيفيت سازمانهاي محلّي، هنجارها و عادات اجتماعي باثبات محلّي و تعاملات اجتماعي باشد (Sorensen, 2017). بدین ترتیب، تحقق توسعه شهری دانشبنیان نیازمند تغییرات نهادی کارا و بر پایه نیازها، ارزشهای خاص و هویت شهر است. افزایش ظرفیت نهادی محلی از طریق گسترش تعامل ذینفعان محلی میتواند زمینهساز و موتور محرک تغییرات نهادی برای توسعه شهری گردد (Penco et al., 2020). این امر نیازمند فراهم بودن الزامات فرایند چرخه دانش و انباشت آن، بویژه روابط گسترده ذینفعان میباشد. بدینترتیب، تحلیل روابط و مشارکت ذینفعان، ابزاری مناسب برای پایش چگونگی وضعیت شهر در راستای تغییرات پارادایمی به سوی توسعه شهری دانشبنیان محسوب میگردد. از این رو، با تحولات جهانی شدن و چرخشهای فضایی و فرهنگی، «تحلیل شبکه اجتماعی» در مواجه با پیچیدگیها و عدم قطعیتهای سیستمهای شهری و برای کشف و ردیابی بسیاری از اتصالات شبکهها و روابط بین تکثری از مجموعه کنشگران در مطالعات شهری استفاده میگردد.
در سالهای اخیر، سیاستهای شتابزده توسعه شهری دانش بنیان در برخی از شهرها، مانند دوبی، سینچو و سایبرجایا، بدون در نظر گرفتن شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی و محیطی این شهرها، موجب گسترش منافع انحصاری نخبگان و حاد شدن مشکلات اجتماعی مانند نابرابری و افزایش شکاف دیجیتالی و در نظر نگرفتن عموم شهروندان شده است (De-Oliveira & Rodil-Marzábal, 2019). همچنین تلاشهای توسعهای این شهرها، به جای پویایی سنتهای فرهنگی و تقویت هویت شهری و وفاداری به شهر، بهنوعی موجب فرهنگ نخبهسالاری شده است (Pancholi et al., 2018). برای جلوگیری از اتلاف منابع و عدم تکرار تجارب ناموفق مذکور در شهر اصفهان، لازم است محیط نهادی شهر اصفهان برای ایجاد ابتکارهای مناسب محلی و فرایند سیاستگذاری توسعه شهری دانش بنیان مورد مداقه قرار گیرد. با توجه به اینکه اصفهان اولین شهر ایران است که توسعه شهری دانش بنیان را در طرحهای توسعه شهری خود مد نظر قرار داده است (فرهنگی، 1392) و در سالهای اخیر، تلاشهایی برای ایجاد محیطی مناسب برای جذب و حفظ دانشگران و استفاده از ظرفیتهای دانش برای توسعه شهری از طریق همکاری ذینفعان علمی و اجرایی صورت گرفته است، با اینحال، این رویکرد به دلیل روابط ناپایدار بین ذینفعان نهادینه نشده است. بنابر این پژوهش حاضر برآنست که در راستای گسترش مشارکت ذینفعان محلی و تقویت اعتماد و ارتباط متقابل بین آنها برای ایجاد تغییرات نهادی پاسخگوی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، با تحلیل شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان کلیدی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان با استفاده از روش تحليل شبکه اجتماعي4، الگوی اعتماد و مشارکت ذینفعان که زمینه ساز انتقال و تبادل دانش بین ایشان است را شناسایی و تحلیل نماید.
پیشینه پژوهش
با توجه به اینکه مطالعات توسعه شهری دانش بنیان هنوز در مراحل ابتدایی خود است و مبانی نظری این حوزه هنوز به طور سیستماتیک توسعه نیافته است (Carrilloet al., 2014) و اینکه تاکنون گزارش چندانی از موفقیت یا شکست سیاستهای توسعه شهری دانش بنیان و چالشهای رویاروی آنها در شهرهای کشورهای در حال توسعه ارائه نشده است (Yigitcanlar & Bulu, 2015)، در جدول 1، برخی از مطالعات تجربی مرتبط با امکانپذیری تحقق توسعه شهری دانش بنیان و نتایج آنها در خصوص روابط نهادی ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان مورد بررسی قرار گرفته است.
جدول 1. برخی از مطالعات تجربی مرتبط با امکانپذیری و تحقق توسعه شهری دانش بنیان
محققان | عنوان پژوهش | نتایج |
Mostafa & Mohamed (2016) | رهیافتی برای ارتقای ظرفیتهای شهرسازی و معماری برای حمایت از اقتصاد دانشبنیان شهر بریسبون | این مطالعه، بر ضرورت ارتقای ظرفیتهای معماری و شهرسازی از طریق توسعه زیرساختهای اصلی، نهادهای دانشبنیان و زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی تاکید میکند. و نشان میدهد که چگونه تحقق این امر در شهر بریسبون استرالیا، منوط به طراحی مکانیزم فعالسازی و ارتقای نهادهای موثر بر تصمیم گیری شهری است. |
Jacobson (2012) | یک مرکز شهر منسجم از دیدگاه شهر دانش | این مطالعه، با بررسی دو بخش جدا شده مرکز شهر جونکوپینگ در سوئد، نشان میدهد که چگونه میتوان از طریق ایجاد انسجام اجتماعی و فضایی در فضاهای شهری، زمینه تحقق نوآوری شهری و توسعه شهری دانش بنیان را فراهم نمود. |
Roose & Lepik (2015) | ارزیابی توسعه شهری دانش بنیان در منطقه شهری شهرهای دوقلو تالین- هلسینکی | این مطالعه، با مرور تکامل برنامهریزی فضایی راهبردی مناطق شهری، به بررسی برنامههای همکاری و فرایندهای انتقال دانش برای توسعه شهری دانش بنیان شهرهای دوقلو تالین- هلسینکی پرداخته و نشان میدهد که این امر بهدلیل تفاوت ترتیبات نهادی، فرهنگ سیاسی و اداری متفاوت دو کشور استونی و فنلاند بسیار مشکل است. و همکاری شبکههای دانش در در هر دو کشور از طریق ایجاد چارچوب نهادی مشترک، حمایت کارآفرینی با همکاری دانشگاه و نهادهای پژوهش و توسعه و مشارکت سرمایهگذاران عمومی و خصوصی در توسعه فعالیتهای مشترک دانشبنیان میتواند زمینهساز تحقق توسعه شهری دانش بنیان گردد. |
Kacar & Gezici (2016) | ظرفیت توسعه شهری دانشبنیان در استانهای ترکیه | این مطالعه، میزان آمادگی و ظرفیت استانهای ترکیه برای پذیرش و انطباق با راهبردهای توسعه شهری دانش بنیان در جهت سیاستگذاری کلان کشور در زمینه توسعه دانشبنیان میسنجد. در این راستا، یکی از مهمترین ابعاد سنجش ظرفیت توسعه شهری دانش بنیان، میزان توسعه نهادی شامل مولفههای رهبری، همکاری و رضایت ذینفعان است. |
Elenaa (2015) | ساخت شهرهای دانش در رومانی | این مطالعه، وضعیت شش شهر بزرگ رومانی را در مورد زمینه شکلگیری شهرهای دانش و در قالب ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، محیطی و حکمروایی سنجش و مقایسه نموده است. و مهمترین مولفه تحقق شهرهای دانش در رومانی را تعیین راهبرد بلند مدت یکپارچه و منسجم برای اقتصاد سالم تشخیص داده است. همچنین بر نقش ابعاد حکمروایی بویژه ظرفیت نهادی و چشم انداز نهادها تاکید شده است. |
Yigitcanlar et al. (2008) | ساخت شهرهای دانش: تجربه توسعه شهری دانشبنیان ملبورن | این مطالعه، با مرور تجربه موفق شهر ملبورن در تحقق شهر دانش، بر اهمیت نقش همکاری و تعریف رابطه منسجم بین نهادهای مختلف شامل دانشگاه ها، نهادهای تحقیقات و توسعه، دولت فدرال استرالیا، سیاستگذاران محلی مانند شورای شهر ملبورن، شرکتهای بینالمللی، شرکت و سازمانهای کارآفرین محلی تاکید میکند |
Wang (2009) | توسعه شهری دانشبنیان در چین | این مطالعه، بر این امر تاکید دارد که ساخت شهرهای دانش به توانایی درگیر ساختن کل جامعه برای ساخت یک مکانیزم نهادی کارآمد و توسعه یک چارچوب سیاستگذاری محلی بستگی دارد که مشوق و تسهیلگر ایجاد محیط دانش یکپارچه بویژه ارتقاء دانش شهر و پرورش فرهنگ منسجم برای انتقال و استفاده از دانش برای توسعه شهری پایدار در زمینه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی باشد. و نشان میدهد که تحقق توسعه شهری دانش بنیان در چین منوط به ایجاد ارتباط و هماهنگی بین منابع خلق، انتقال و بهرهگیری از دانش محلی همه ذینفعان شهری است. |
Yigitcanlar & Bulu (2015) | دبی سازی استانبول: درسهایی از سیر توسعه شهری دانش بنیان در یک اقتصاد محلی نوظهور | این مطالعه، به بررسی چالش های اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، محیطی و نهادی به کارگیری رهیافت توسعه شهری دانش بنیان در استانبول میپردازد و آن را مبتنی بر تدوین ساز و کار مشارکت و همکاری همه جانبه همه ذینفعان شهری در فرایند سیاستگذاری (مانند الگوهای موفق منچستر و ملبورن در استقرار نهادهای توسعه شهری دانش بنیان بر اساس دیدگاه همکارانه و مشارکتی) میداند. همچنین با اشاره به جو سیاسی– اجتماعی نامطلوب و ضعف حقوق دموکراتیک در ترکیه، فقدان شفافیت و پاسخگویی در فرایند سیاستگذاری محلی را بزرگترین چالش به کارگیری رهیافت توسعه شهری دانش بنیان در استانبول می داند. |
Maccarty et al., (2010) | نقش ظرفیت نهادی در دگرگونی دانش بنیان بریسبون | این مطالعه، با بررسی ظرفیت نهادی بریسبون برای تحقق شهر دانش، چالش نهادی توسعه شهری دانش بنیان را اعتماد پایین نهادها، عدم اتفاق نظر در مورد محدودیتها، قیود و موانع عملکردی نهادها، فقدان چشمانداز و درک روشن نهادها از فرایند رسیدن به اهدافشان میداند و بر ظرفیتسازی نهادی بهعنوان ابزاری برای رفع موانع نهادی و اصلاح نظاممند چارچوب نهادی توسعه شهری دانش بنیان تاکید میکند. |
نتیجه مطالعات تجربی مذکور در زمینه امکانپذیری و تحقق توسعه شهری دانش بنیان نشان میدهد که همگی این مطالعات، مهمترین چالش رویارویی تحقق شهرهای دانش را ضعف حکمروایی و چارچوبهای نهادی ناکارآمد، پایین بودن ظرفیت و سرمایه نهادی و همکاری ضعیف نهاد- سازمانها و اعتماد پایین بین آنها میدانند. همچنین علیرغم نیاز به سازمانهای کارکردی بومی مانند سرمایه دانش، اداره سرمایه دانش ملبورن و بارسلونا اکتیوا برای ایجاد همافزایی و تشریک مساعی در تسهیل انتقال پیوسته دانش و قانونگذاری رفتار توسعه برای توسعه پایدار اجتماعی، اقتصادی، و محیطزیستی شهر، از قدرت دولتی (بعضا بدون وجود مشروعیت و ساختارهای قانونی) برای تسهیل مکانیکی فرایندهای دانش استفاده میکنند. با این وجود، هیچ یک از مطالعات مذکور به طور مستقل، ابعاد نهادی توسعه شهری دانشبنیان را در دستور کار پژوهش قرار ندادهاند. در ایران نیز بجز مواردی معدود مانند محمودپور (1394) و فرهنگی (1392)، که یافتههای آنان نیز بر اهمیت و لزوم پرداختن به ابعاد نهادی جهت تحقق توسعه شهری دانش بنیان در کنار سایر ابعاد، تاکید نمودهاند، در مطالعات دانشگاهی و ادبیات شهرسازی کشورمان توجه چندانی بدان نشده است. برای دستیابی به اهداف توسعه شهری دانش بنیان در شهر اصفهان باید چارچوب نهادی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان را مبتنی بر تلقی درونی و بومی از شهر دانش و بر اساس ویژگیها و اولویتهای محلی و نیز نظرسنجی از نخبگان محلی آگاه به موضوع ارائه گردد و الگوی روابط نهادی ذینفعان مرتبط با توسعه شهری دانش بنیان و کیفیت این روابط برای دستیابی به اهداف توسعه شهری دانش بنیان در شهر اصفهان ارزیابی و تحلیل گردد. همچنین با توجه به اینکه تاکنون گزارش چندانی از موفقیت یا شکست سیاستهای توسعه شهری دانش بنیان و چالشهای رویاروی آنها در شهرهای کشورهای در حال توسعه ارائه نشده است (Yigitcanlar & Bulu, 2015)، نتایج این پژوهش میتواند تا حدودی این خلاء را پر نماید.
مبانی نظری پژوهش
توسعه شهری دانش بنیان
توسعه شهری دانشبنیان را میتوان فرم، رهیافت و پارادایم جدیدی برای پایداری شهرها و توسعه در دورهی دانش دانست که هدف نهایی آن ایجاد شهر دانش است. در واقع، شهر دانش، تبلور توسعه شهری دانش بنیان است (Yigitcanlar & Bulu, 2015). توسعه شهری دانش بنیان در پی تحقق توسعه پایدار، ارتقای هوشمندی اجتماعی، کیفیت بالای زندگی از طریق توسعه اقتصاد دانش، زیرساختهای دانش، امکانات خلق و انتشار دانش و حضور شهروندان دانش است. ویژگیهای متمایز که شهر دانش باید داشته باشد عبارتند از: محیط مرئی و نامرئی جذاب؛ حضور دانشگران و طبقه خلاق؛ مکانیسمی برای خلق دانش، انتقال، و بهرهبرداری؛ محیطی فرهنگی که دانش در آن ارزش است. تحول مفهومی توسعه شهری دانش بنیان را میتوان در سه نسل تبیین کرد:(Yigitcanlar & Inkinen, 2019) نسل اول KBUD یا رویکرد «محصول محور»، مبتنی بر ویژگیهای عینی توسعه (به عنوان مثال، دانش/ محصول تولید شده) است و توجه کمتری به دانشگران و استعدادها دارد؛ نسل دوم KBUD یا رویکرد «استعداد محور»، مبتنی بر ویژگیهای عاملین توسعه مانند ساختارهای تولید دانش (به عنوان مثال، نقشها، سلسله مراتب و شبکهها) و همچنین دانشگران و استعدادها است؛ نسل سوم KBUD یا رویکرد «جامعه محور»، مبتنی بر متن، معنا و ارزش است و تاکید زیادی بر سرمایههای ناملموس (مانند سرمایههای اجتماعی، انسانی، معنوی و داراییهای دانش) و شبکه ارتباطات در جامعه و نوآوریهای اجتماعی و دانش میان شهروندان در کنار سرمایههای ملموس یا سنتی (مانند سرمایههای فیزیکی و پولی) میگردد.
تحلیل ذینفعان
تحلیل ذینفعان به درک بهتر پویایی قدرت و منافع متناقض ذینفعان و ارتقای شفافیت و برابری تصمیمگیری در پروژههایی که تأثیر زیادی بر همه ذینفعان دارد، کمک میکند و اطلاعاتی در خصوص شناسایی ذینفعان و پیشبینی نوع تاثیر مثبت یا منفی و توسعه راهبردهایی برای دریافت بیشترین حمایت موثر ممکن برای پروژه و کاهش هرگونه موانع موفقیت پیاده سازی فراهم مینماید (Friedman & Miles, 2006, 49). در این پژوهش، مراد از ذینفع، فرد یا گروهی است که براقدامات، سیاستها، برنامهها یا اقدامات یک سازمان تاثیر میگذارد یا از آن تاثیر میپذیرد. همچنین تحلیل ذینفعان به عنوان فرایندی که افراد، گروهها و سازمانهای موثر بر یا تحت تأثیر یک تصمیم یا اقدام را شناسایی میکند و اولویت آنها برای مشارکت در فرایند تصمیمگیری را مشخص مینماید، در نظر گرفته میشود.
حکمروایی شبکهای
شبکهها، الگوهای روابط اجتماعی میان کنشگران به هم وابسته هستند که تصمیمگیریهای سیاسی را هماهنگ میکنند و تنظیمات و منابع مشترک را نشان میدهند و در کاهش هزینههای مبادله و تعامل، کاهش عدم قطعیت در تصمیم گیری، ارتقای فرهنگ نوآوری و یادگیری از طریق تعامل، افزایش اعتماد و همکاری، تسهیل و تسریع دسترسی به اطلاعات و دانش، و همچنین ارائه راه حلهای حل مشکلات برای ذینفعان، نقش موثری دارند (Olsson, 2009). از سویی در دو دهه اخیر، مفهوم حکمروایی شبکهای در راستای دخیل کردن سازمانهای مردم نهاد، بخش خصوصی، شبکهها و سازمانهای بینالمللی برای سیاستگذاری و اجرای کارویژههای مختلف و ایجاد هم افزایی میان شایستگیها و منابع دانش بهمنظور برخورد با مسائل پیچیده و در هم تنیده شکل گرفته است. کارآیی و مطلوبیت شبکه حکمروایی نیز به عوامل مختلفی بستگی دارد. برخی معتقدند که تنوع بیشتر در انواع بازیگران شبکه منجر به نوآوری بیشتر در شبکه میشود. برخی نیز معتقدند که هر چه ارتباطات نزدیک میان برخی از بازیگران بیشتر باشد، اعتبار، اعتماد و همکاری در شبکه بیشتر میشود و هر چقدر تراکم شبکه (نسبت ارتباطات واقعی میان بازیگران به ارتباطات ممکن میان آنها) کمتر باشد، احتمال ظرفیت همکاری، هماهنگی و حل مسئله در شبکه کاهش مییابد .(Luthe et al., 2012)
عوامل موثر بر روابط ذینفعان توسعه شهری
شناسایی و تحلیل الگوی شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان، امری مهم در برنامه ریزی توسعه شهری دانش بنیان محسوب می شود. چرا که تبادل دانش بین ذینفعان وابسته به میزان سرمایه اجتماعی است. در واقع، هر چه افراد بیشتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به یکدیگر بیشتر اعتماد کنند، با یکدیگر بیشتر در فرایند تولید، به اشتراک گذاری و استفاده از دانش در توسعه شهری مشارکت می کنند. سرمایه اجتماعی را میتوان وسیلهای جهت تبیین نحوه همکاری و تعاون افراد با یکدیگر برای توسعه اجتماعی دانست. در نظریههای کلمن، پاتنام و فوکویاما، اعتماد نقش مهمی را در سرمایه اجتماعی بازی میکند و پیش شرط اصلی مشارکت است و در شرایط وجود اعتماد اجتماعی بالا، میتوان انتظار تحقق مشارکت اجتماعی را داشت (فیلد، 1388، 23-29). از این رو، لازم است که ساختار شبکه روابط ذینفعان اصلی توسعه شهری دانشبنیان شهر اصفهان با استفاده از روش تحليل شبکه اجتماعي مورد تحلیل قرار میگیرد و الگوی شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان که زمینه ساز انتقال و تبادل دانش بین ایشان است، شناسایی و تحلیل گردد.
روش پژوهش
چارچوب کلی روش شناختی پژوهش بر تفکر نهادگرایی استوار است و راهبرد کلی پژوهش، مطالعه موردی و با رویکردی ترکیبی5 از روشهای کمی و کیفی است. پژوهش حاضر در دو گام و با هدف کلی کاربردی و هدف عملیاتی توصیفی- اکتشافی صورت گرفته است. در گام اول، با بهرهگیری از نمونهگیری نظری و غیر احتمالی (روش گلوله برفی) و مراجعه به خبرگان حوزه توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، فهرستی اولیه از ذینفعان شامل 83 ذینفع احتمالی با توجه به الزامات توسعه شهری دانش بنیان تهیه شده است. بهطوریکه با مراجعه به 23 نفر از خبرگان در حوزه توسعه شهری دانش بنیان در شهر اصفهان (11 نفر از اساتید دانشگاه، 7 نفر از مدیران شهری و 5 نفر از کارشناسان و متخصصان)، اشباع نسبی در تنظیم لیست بدست آمده است. در گام دوم، با استفاده از روش غربالگری فازی6 و مدل ماتریس قدرت- منفعت7 و تکمیل پرسشنامه بسته توسط خبرگان مذکور (که به ذینفعان مختلف امتیازی از 1 تا 5 برای میزان قدرت و میزان منفعت ایشان اختصاص دادهاند) و تحلیلهای آماری، 14 ذینفع کلیدی که میانگین هر دو امتیاز قدرت و منفعت آنها بیشتر از 3 بودند، شناسایی گردیده است. در گام دوم، ساختار شبکه روابط ذینفعان اصلی توسعه شهری دانشبنیان شهر اصفهان با استفاده از روش تحليل شبکه اجتماعي مورد تحلیل قرار میگیرد و الگوی شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان که زمینه ساز انتقال و تبادل دانش بین ایشان است، شناسایی و تحلیل میگردد.
تمرکز تحلیل شبکه اجتماعی، میانِ و نه درونِ مردم است و توجه ویژهای به روابط پیوندهایی که افراد را به هم متصل میکنند، دارد (جدول 2).(Helms et al., 2010) تحلیل شبکههای اجتماعی مبتنی بر نظریه ریاضی گراف و ابزاري کمّي قدرتمندی برای تحلیل الگوی ارتباطات میان اعضای یک گروه یا شبکه که متشکل از گرهها (نشاندهنده بازیگران فردی درون شبکه) و روابط (نشاندهنده روابط بین افراد مانند دوستی، خویشاوندی، موقعیت سازمانی و غیره) است. تمایز تحلیل شبکه در پژوهشهای علوم اجتماعی و رفتاری با سایر روشها از فرضیه زیربنایی آن مبتنی بر ارتباط بین واحدهای کنش متقابل و اهمیت مفاهیم و اطلاعات رابطهای بین آنهاست (جدول 3). در تحلیل شبکه اجتماعی هر کنشگر با یک گره و ارتباطات میان کنشگرها بوسیله پیوند میان گرههای متناظر نمایش داده میشود. با استفاده از تحلیل شبکه، میتوان مجموعه پیچیدهای از روابط را به مثابه نقشههایی (گراف یا نگارههای گروهی) از سمبلهای متصل تجسم نمود و سنجههای دقیق اندازه شکل و تراکم شبکه را به مثابهی یک کل و موقعیت هر عنصر را درون آن محاسبه کرد.
جدول 2. بررسی تطبیقی روش تحلیل شبکه با سایر روشهای پژوهش ( Helms et al., 2010؛ et al., 2009 Source: Brandes)
روش پژوهش | وجه تمایز با روش تحلیل شبکه (ضعف نسبت به روش تحلیل شبکه) | |
کمی | گروه سنجی | عدم امکان شناسایی الگوی پیوندهای اجتماعی بین کنشگران یک شبکه بزرگ مشخص نکردن تعداد اجتماع در شبکه مورد نظر |
پیمایش | تحلیل ساختار روابط بین اعضا | |
شبیه سازی | عدم امکان شناسایی ساختار اجتماعی بین کنشگران یک شبکه بزرگ به علت محدودیت دسترسی به همه کنشگران | |
کیفی | مطالعه موردی | عدم شناسایی میزان شاخص های شبکه کامل |
تحلیل محتوا | وابستگی اندازه شبکه به متن و عدم امکان شناسایی سایر کنشگران خارج از متن |
جدول3. نقاط قوت و ضعف روش تحليل شبکه اجتماعي برای تحلیل روابط ذینفعان (Helms et al., 2010 ؛ et al., 2009 Source:Brandes)
نقاط قوت | نقاط ضعف |
· آشکارسازی و تصویرسازی مجموعههای پیچیدهای از روابط ذینفعان · امکان بهره گیری از معیارهای متنوع تحلیل ذینفعان · امکان کمی سازی و تحلیل عینی ویژگیهای ذینفعان · امکان طبقهبندی خلاقانه ذینفعان با توجه به اهداف خاص تحلیل ذینفعان برای اجرای سیاستی خاص · نمایش گرافیکی جذاب در خصوص چگونگی تاثیرگذاری ذینفعان در شبکه روابط · دستیابی به بینش درون مرز شبکه ذینفعان و ساختار شبکه | · پیچیدگی و زمانبر بودن مدل و نیاز به متخصص · دشواری سیاستگذاری نوع مشارکت هر طبقه از ذینفعان با توجه به طبقه بندی خلاقانه این مدل |
تحلیل شبکههای اجتماعی روشی برای تحلیل حجم و الگوهای روابط اجتماعی است که بازیگران را به یکدیگر پیوند میدهد و همچنین روشی برای نظریه پردازی ساختار اجتماعی و تأثیرات آن بر رفتار است. این امر از طریق شاخصهای مختلفی صورت میگیرد که با توجه به اهداف پژوهش، شاخصهای مهم مورد استفاده در این پژوهش در جدول 4 معرفی شده است.
جدول 4. شاخصهای مورد استفاده در تحلیل شبکه اجتماعی ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان (Source:Hanneman & Riddle, 2011, 19; Hanneman, 2005, 61)
تحلیل | شاخص | تعریف | کاربرد |
تحلیل موقعیت ذینفعان | مرکزیت درجه8 | مرکزیت درجه: تعداد ارتباطات مستقیم یک ذینفع با سایر ذینفعان در یک شبکه است. | هرچه میزان مرکزیت درجه یک ذینفع بیشتر باشد، دسترسی آن به منابع بیشتر میشود و همچنین از قدرت بالاتري نیز برخوردار است. |
درجهي ورودي9: تعداد پیوند دریافت شده از دیگران | درجه ورودی بیشتر به معناي دریافت منابع بیشتر از شبکه و بیانگر شهرت و اقتدار ذینفع است. | ||
درجه خروجی10: تعداد پیوند صادر شده به دیگران | درجه خروجی بیشتر به معناي ارائه منابع بیشتر به شبکه و بیانگر نفوذ ذینفع است. | ||
مرکزیت بردار ویژه11 | تعداد همسایگان مرکزی یک گره یا به عبارتی دیگر مرکزیت درجه خالص | شاخص مرکزیت بردار ویژه نماد قدرت، نفوذ و تاثیرگذاری بیشتر یک گره است و معمولا برای پیدا کردن عناصر قدرت و نفوذ پشت پرده در یک شبکه به کار میرود. | |
تحلیل تعاملات و روابط ذینفعان | دو سویگی پیوندها12 | میزان روابط متقابل و دوطرفه ذینفعان | بالا بودن دوسويگي پیوندها بیانگر پايداري بیشتر در شبکه و ميزان اعتماد و مشارکت متقابل ذینفعان است. |
تراکم13 شبکه | نسبت تعداد کل پيوندهاي ارتباطي موجود در بين افراد به حداکثر پيوندهاي ارتباطي ممکن در شبکه است. | هر چه تراكم شبكه بیشتر باشد، گرهها در شبكه پيوندهاي زياد و ارتباطات نزديكي و انسجام14 بیشتری با یکديگر دارند. این امر، افزايش اعتماد و تسهيل در به اشتراک گذاشتن اطلاعات و منابع و همچنين افزايش مشارکت و همکاري بين ذينفعان را در پي خواهد داشت. | |
تحلیل ساختاری شبکه روابط ذینفعان | مرکز ـ پیرامون15 | تقسیم همه اعضا به دو دسته مرکز و پیرامون (ذینفعان مرکزی- ذینفعان حاشیهای) | کدام گرهها (ذینفعان) در مرکز و کدام گرهها در پیرامون شبکه واقع شدهاند. ذینفعان مرکزی باهم ارتباط زیادی دارند و بیشتر میتوانند کنشهایشان را هماهنگ کنند. |
ضریب خوشهبندی16 | ضریب خوشهبندی میانگین ضریب خوشهبندی محلی برای همه گرههای موجود در گراف و یا شبکه است. | ضریب خوشهبندی بیانگر میزان توزیع روابط میان ذینفعان در ساختار شبکه است و بزرگتر بودن آن به این معنی است که شبکه در اطراف چند گره معدود خوشهبندی شده است. | |
کانون قدرت و قطبی17 | کانون قدرت یا مرجع: گروههایی که بسیاری از ذینفعان به سمت آنها گرایش دارند. کانون قطبی یا محور: ذینفعانی که به سمت مرجع گرایش دارند. | این شاخص بیانگر نقش ذینفعان در توزیع و تولید منابع یا منافع در ساختار شبکه و چگونگی روابط از کانونهای قطبی (محور) به سمت کانونهای قدرت (مرجع) است. |
واحد تحلیل در تحلیل شبکه، رابطه است. دادههای شبکهای، بر روابط کنشگران تاکید دارند.(Brandes et al., 2009) شناسایی حجم نمونه نیازمند شناسایی و تعیین مرزهای شبکه (اینکه چه کسانی در شبکه حضور دارند) است که این شناسایی از طریق تکنیکهای گوناگونی مانند گلوله برفی صورت میگیرد که در اینجا مرز شبکه در مرحله پیشین از طریق فرایند شناسایی و تحلیل ذینفعان مشخص شده است. نمونههای مورد نظر در این مرحله 157 نفر (شامل حداقل 10 نفر از هر 14 ذینفع اصلی) هستند. روش گردآوری دادههای مربوط به شبکه کامل (یعنی شناسایی همه روابط دو به دو اعضای شبکه) از طریق مصاحبه ساختار یافته یا پرسشنامه با ذینفعان اصلی توسعه شهری دانش بنیان شهر اصفهان صورت میگیرد و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار UCINET6 انجام میشود.
یافتههای پژوهش
جهت انجام تحلیلهای شبکه اجتماعی ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، بر اساس جدول 5 اقدام به تهیه ماتریس ارزشگذاری دو به دویی ذینفعان در سه شبکه اجتماعی ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان برمبنای اطلاعات مستخرج از پرسشنامههای تکمیل شده توسط نمونهها- نمایندههای ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، شده است.
جدول 5. ارزشگذاری سطح روابط ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان
مشارکت | اعتماد / ارتباط | ||||
چگونگی مشارکت | سطح | امتیاز پیوند | چگونگی اعتماد / ارتباط | سطح | امتیاز پیوند |
ارتباط محدود به مکاتبه، درخواست، استعلام و اطلاع رسانی | بسیار ضعیف | 1 | اعتماد: اعتماد برای بهاشتراکگذاری اطلاعات، همکاری و مشارکت با آنها و اتخاذ تصمیمات مشترک و انجام اقدامات مشترک ارتباط: میزان ارتباط با هر یک از ذینفعان (از طریق مکاتبه، استعلام، جلسات، تماس تلفنی، ایمیل و ...) | بسیار کم | 1 |
برگزاری جلسات مشترک محدود، منقطع، موردی و یکسویه | ضعیف | 2 | کم | 2 | |
برگزاری جلسات مداوم و گفتگوهای متقابل و تفاهمنامههای همکاری | متوسط | 3 | متوسط | 3 | |
برگزاری جلسات مشترک پیوسته و انجام برخی اقدامات مشترک | قوی | 4 | زیاد | 4 | |
مشارکت تعاملی در سطوح عالی برای تصمیمگیری و اقدام مشترک | بسیار قوی | 5 | بسیار زیاد | 5 |
در جدول 6 ماتریس ارزشگذاری روابط دوبهدویی ذینفعان در شبکه اجتماعی ارتباط ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان ارایه شده است. اعداد هر یک از سلولهای جداول، میانگین امتیازاتی است که توسط نمونهها- نمایندههای ذینفعان نسبت به دیگران اختصاص داده شده است.
جدول 6. ماتریس ارزشگذاری روابط ذینفعان در شبکه ارتباط ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان
ذینفعان | استانداری | راه و شهرسازی | میراث فرهنگی | فرهنگ و ارشاد | سازمان مدیریت | مخابرات | شورای شهر | شهرداری | اتاق بازرگانی | دانشگاهها | شهرک علمی | رسانه | نخبگان | مراکز و انجمنها |
استانداری | 0 | 1/4 | 1/4 | 3/4 | 5/4 | 4 | 6/4 | 8/4 | 1/4 | 3/4 | 3/4 | 5/4 | 5/4 | 4/4 |
راه و شهرسازی | 6/4 | 0 | 8/3 | 4/2 | 7/3 | 8/1 | 2/4 | 6/4 | 3 | 3/3 | 7/2 | 1/3 | 9/2 | 9/2 |
میراث فرهنگی | 2/4 | 7/3 | 0 | 3/2 | 3/3 | 2/1 | 7/2 | 3 | 5/1 | 5/1 | 5/1 | 5/2 | 5/1 | 5/1 |
فرهنگ و ارشاد | 2/3 | 4/2 | 3/3 | 0 | 6/2 | 3/2 | 7/2 | 8/2 | 5/2 | 4/2 | 3/2 | 3 | 3 | 9/2 |
سازمان مدیریت | 9/4 | 4 | 6/3 | 5/2 | 0 | 9/1 | 4 | 4 | 1/4 | 1/4 | 8/3 | 8/3 | 8/3 | 8/3 |
مخابرات | 8/2 | 8/1 | 8/1 | 8/1 | 2 | 0 | 4/2 | 6/2 | 6/1 | 9/1 | 6/1 | 2 | 8/1 | 9/1 |
شورای شهر | 2/3 | 3/3 | 1/3 | 8/2 | 2/3 | 9/1 | 0 | 2/4 | 2/3 | 4/3 | 2/3 | 4/3 | 3/3 | 9/2 |
شهرداری | 4/3 | 2/3 | 0/3 | 8/2 | 2/3 | 8/2 | 7/3 | 0/0 | 6/2 | 5/3 | 3/3 | 4/3 | 0/3 | 8/2 |
اتاق بازرگانی | 7/3 | 9/2 | 1/3 | 3/2 | 9/3 | 7/2 | 3 | 7/3 | 0 | 3/4 | 4/4 | 3/4 | 4/3 | 6/3 |
دانشگاهها | 2/3 | 2/3 | 8/2 | 2/2 | 1/3 | 9/1 | 4/3 | 9/3 | 3/2 | 0 | 2/3 | 3/3 | 3 | 1/3 |
شهرک علمی | 8/2 | 2 | 5/2 | 8/1 | 4/2 | 9/1 | 3 | 9/2 | 5/3 | 3/3 | 0 | 9/2 | 2/3 | 3 |
رسانه | 1/4 | 6/3 | 8/3 | 6/3 | 6/3 | 1/3 | 7/3 | 9/3 | 7/3 | 6/3 | 1/3 | 0 | 8/3 | 8/3 |
نخبگان | 8/2 | 7/2 | 4/2 | 9/1 | 2/2 | 7/1 | 2/3 | 2/3 | 2 | 6/2 | 3/2 | 3/2 | 0 | 4/2 |
مراکز و انجمنها | 8/2 | 3/3 | 5/2 | 2/2 | 9/2 | 9/1 | 2/3 | 6/3 | 6/2 | 8/2 | 8/2 | 7/2 | 5/2 | 0 |
ماتریس روابط ذینفعان، وزندار است و روابط ذینفعان نیز نامتقارن18 (عدم برابری درجه ورودی یا مراجعهکننده با درجه خروجی یا مراجعه به سایر) است. همچنین مشابه جدول 6، ماتریس ارزشگذاری روابط دو به دویی ذینفعان در شبکه اعتماد و مشارکت ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان محاسبه شده است.
مرکزیت درجه19: اندازهگیری شاخص مرکزیت درجه در دو حالت درجه ورودی و خروجی صورت پذیرفته است.
درجه ورودی و خروجی شبکه ارتباط: شهرداری، استانداری، شورای شهر و رسانهها، بیشترین توجه و مراجعه را از سوی سایر ذینفعان دارند. این امر، نشاندهنده اعتبار این ذینفعان در هدایت توسعه شهری دانش بنیان اصفهان است. درحالیکه شرکت مخابرات، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرک علمی و تحقیقاتی، کمترین توجه را از سایر ذینفعان دارند و علیرغم ماهیت خود، نتوانستهاند در حوزه تولید، بهاشتراکگذاری و استفاده از دانش و به عبارتی دیگر در سیاستگذاری دانش در شهر، مرجع و مخاطبی مهم برای دیگر ذینفعان تلقی شوند. از سویی، استانداری و اداره کل مدیریت و برنامه ریزی به دلیل قدرت سیاستگذاری و اعمال حاکمیت از طریق صدور مجوزها، بخشنامهها و دستورالعملها، دارای بیشترین نفوذ بر سایر ذینفعان هستند و توان تاثیرگذاری بیشتری بر تصمیمات و اقدامات دیگران دارند. درحالیکه شرکت مخابرات، نخبگان سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی، اداره کل میراث فرهنگی، صنايع دستي و گردشگري و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي کمترین تلاش برای ارتباط با دیگر ذینفعان داشتهاند. این امر بیانگر عدم توفیق این مراجع در نفوذ و تاثیرگذاری بر سایر ذینفعان است. برای مثال، شرکت مخابرات بهعنوان متولی توسعه زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات برای بهاشتراکگذاری و استفاده از دانش، تلاش چندانی برای برقراری ارتباط با دیگر ذینفعان نداشتهاند و از این رو نمیتوانند نفوذ و تاثیر قابل توجهی بر سایر ذینفعان داشته باشند.
درجه ورودی و خروجی شبکه اعتماد: دانشگاهها، شهرک علمی و تحقیقاتی، اتاق بازرگانی و استانداری، رسانهها دارای بیشترین مرجعیت اعتماد از طرف سایر ذینفعان میباشند که بیانگر اعتبار و قدرت این کنشگران در جلب اعتماد سایر ذینفعان است. برای مثال، شهرک علمی و تحقیقاتی بهعنوان پل ارتباطی دانشگاه و بازار و ایجاد زمینه برای تجاریسازی دانش موجود، توانسته است اعتماد سایر ذینفعان برای بهاشتراکگذاری دادهها و اطلاعات، همکاری و مشارکت با آنها و اتخاذ تصمیمات مشترک و انجام اقدامات مشترک را بدست آورد. در حالی که شرکت مخابرات، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، شهرداری و رسانهها، کمترین سطح اعتماد سایر ذینفعان را نسبت به خود دارند. در این میان، شهرداری، با توجه به تضاد منافع و مناقشات عموما اقتصادی با دیگر ذینفعان، سطح اعتماد پایینی را به خود جلب کرده است. از سویی، اعتماد زیاد استانداری و اداره کل مدیریت و برنامه ریزی به سایر ذینفعان متاثر از نقش حاکمیتی و انتظار آنان از دیگر ذینفعان است.
درجه ورودی و خروجی شبکه مشارکت: شهرداری، استانداری، شورای شهر و دانشگاهها دارای بیشترین سطح مشارکت پذیری از سوی سایر ذینفعان میباشند. این امر بیانگر اعتبار و قدرت این ذینفعان برای جلب مشارکت و دریافت پیشنهادهای مشارکت بیشتر از سوی سایر ذینفعان است. درحالیکه شرکت مخابرات و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي کمترین سطح مشارکت پذیری و یا میزان توجه سایر ذینفعان برای مشارکت در شناسایی مسائل مشترک و تصمیمگیری و اقدام مشترک دارند. این امر، بیانگر عدم توفیق این مراجع در مخاطب قرار گرفتن و مهم تلقی شدن از سوی سایر ذینفعان برای تصمیمگیری و اقدام مشترک است. از سویی، استانداری، اداره کل مدیریت و برنامه ریزی، رسانهها و اتاق بازرگانی دارای بیشترین سطح مشارکت جویی و انجام اقدامات و اخذ تصمیمات مشترک با سایر ذینفعان هستند. بدین ترتیب، درخواست مشارکت از سوی ذینفعان دارای نقش حاکمیتی برای هدایت توسعه شهری دانش بنیان اصفهان صورت میگیرد.
مرکزیت بردار ویژه: در هر سه شبکه ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، استانداری، قدرتمندترین و بانفوذترین ذینفعان است. اداره کل مدیریت و برنامه ریزی، شهرداری و اتاق بازرگانی نیز از موقعیت قدرتمند و با نفوذی در هر سه شبکه ارتباط، اعتماد و مشارکت برخوردارند. شاخص مرکزیت بردار ویژه نشان می دهد که شرکت مخابرات، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، اداره کل میراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري و نخبگان سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی، به ترتیب در هر سه شبکه ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، ضعیفترین و کمنفوذترین ذینفعان هستند. دانشگاهها نیز علیرغم جایگاه برتر در شبکه اعتماد، از موقعیت ویژهای در شبکه ارتباط و مشارکت برخوردار نیست. این امر نشان میدهد که دانشگاه نتوانسته است از حسن اعتماد دیگر ذینفعان به خود برای گسترش ارتباط و مشارکت با دیگران استفاده نماید.
دوسویگی پیوندها (پیوندهای متقابل): دوسویگی روابط میتواند هم بیانگر تعادل و هم درجه و شکل سلسله مراتب در یک شبکه باشد. نتایج جدول 7 نشان میدهد که در شبکه ارتباط بین ذینفعان، استانداری و سازمان مدیریت و پس از ان راه و شهرسازی و میراث فرهنگی، کمترین میزان دو سویگی در پیوندها را دارند. این سازمانها روابطی عموما یکسویه و با ماهیت سلطه دارند و مکاتبات بیشتری با دیگر ذینفعان دارند که معمولا از جنس اعمال حاکمیت مانند صدور بخشنامهها، دستورالعمل و ... هستند. در حالیکه شورای شهر، بیشترین پیوندهای دو سویه را برقرار کرده است و پس از آن شهرک علمی و تحقیقاتی و شرکت مخابرات با وجود روابط محدود با دیگر اعضای شبکه، روابط نسبتا دوسویهای با سایر ذینفعان برقرار کردهاند.
جدول 7. میزان دوسویگی پیوندها شبکه های ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان
درصد دوسویگی پیوندهای شبکه | ذینفعان | درصد دوسویگی پیوندهای شبکه | ذینفعان | |||||||
مشارکت | اعتماد | مشارکت | مشارکت | اعتماد | ارتباط | |||||
46 | 54 | 31 | شهرداری | 15 | 46 | 15 | استانداری | |||
46 | 39 | 31 | اتاق بازرگانی | 54 | 54 | 23 | راه و شهرسازی | |||
77 | 39 | 31 | دانشگاهها | 39 | 46 | 23 | میراث فرهنگی | |||
62 | 54 | 62 | شهرک علمی | 46 | 39 | 46 | فرهنگ و ارشاد | |||
69 | 85 | 39 | رسانه | 39 | 69 | 15 | سازمان مدیریت | |||
69 | 69 | 39 | نخبگان | 69 | 46 | 62 | مخابرات | |||
62 | 69 | 46 | مراکز و انجمنها | 62 | 62 | 77 | شورای شهر |
تراکم شبکه: این شاخص که زیر مجموعه شاخصهای مربوط به انسجام شبکه است، گرایش ذینفعان به اشتراکگذاری منابع را نشان میدهد. تراکم و فشردگی بالای شبکه، بیانگر انسجام زیادتر و بالعکس تراکم و فشردگی پایین شبکه، نشانه انسجام کمتر میان ذینفعان شبکه است.
جدول 8. تراکم شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان
شبکه | ارتباط | اعتماد | مشارکت |
مقدار تراکم شبکه | 7/38 | 37 | 6/35 |
بر اساس جدول 8 انسجام شبکه در الگوی شبکه اعتماد بیشتر از شبکه مشارکت و کمتر از شبکه ارتباط است. به بیانی دیگر، میزان مشارکت ذینفعان کمتر از میزان اعتماد ذینفعان به یکدیگر و ارتباط آنها با یکدیگر است. پایین بودن تراکم در هر سه شبکه، بیانگر پایین بودن ظرفیت همکاری، هماهنگی و احتمال حل مسئله در شبکه است.
شاخص مركز – پيرامون: در جدول 9، با استفاده از شاخص مرکز- پیرامون، بلوكبندي (دستهبندی) زيرگروههاي مركزي و پيراموني در سه شبکه ارتباط، اعتماد و مشاركت ذینفعان ارائه شده است. نتایج جدول مذکور نشان میدهد استانداری، اداره کل مدیریت و برنامهریزی و شورای شهر بهعنوان حوزههای سیاستگذاری توسعه شهری دانش بنیان اصفهان نقش تعیین کنندهای در تنظیم تعاملات و روابط دیگر ذینفعان دارند. رسانهها نیز با توجه به میزان بالای اعتماد دوسویه با دیگر ذینفعان، به اعتماد، به انسجام پیوندهای شبکه مشاركت ذینفعان کمک شایانی مینماید. این در حالی است که چهار ذینفع اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، اداره کل میراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، شرکت مخابرات، نخبگان سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی (که کمترین مقدار مرکزیت بردار ویژه را هم در شبکههای ارتباط، اعتماد و مشاركت ذینفعان دارند)، همواره در پیرامون شبکههای ارتباط، اعتماد و مشاركت ذینفعان قرار دارند.
شبکه | ذینفعان مرکزی | ذینفعان پیرامونی |
ارتباط | استانداری، اداره کل مدیریت و برنامه ریزی، اداره کل راه و شهرسازی، اتاق بازرگانی، شورای شهر، رسانهها و شهرداری | اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، اداره کل میراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، دانشگاهها، شهرک علمی و تحقیقاتی، شرکت مخابرات، نخبگان سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی و مراکز، انجمنها و کانونهای علمی، فرهنگی و هنری |
اعتماد | استانداری، اداره کل مدیریت و برنامهریزی، اداره کل راه و شهرسازی، دانشگاهها، شهرک علمی و تحقیقاتی، اتاق بازرگانی، مراکز، انجمنها و کانونهای علمی، فرهنگی و هنری، رسانهها و شورای شهر | شهرداری، اداره کل میراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، شرکت مخابرات، نخبگان سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی |
مشارکت | استانداری، اداره کل مدیریت و برنامهریزی، اداره کل راه و شهرسازی، دانشگاهها، شورای شهر، اتاق بازرگانی، شهرداری و رسانهها | اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، اداره کل میراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، شهرک علمی و تحقیقاتی، شرکت مخابرات، نخبگان سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی و مراکز، انجمنها و کانونهای علمی، فرهنگی و هنری |
ضریب خوشهبندی: ضریب خوشهبندی، معیاری بسیار کارآمدتر از تراکم است که هر چه بزرگتر باشد، به این معنی است که شبکه در اطراف چند گره معدود خوشهبندی شده است.
جدول 10. ضریب خوشهبندی در شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان
شبکه | ضریب خوشهبندی شبکه |
ارتباط | 978/2 |
اعتماد | 868/2 |
مشارکت | 802/2 |
همانطور که در جدول 10 نشان داده شده است، ضریب خوشهبندی در شبکه اعتماد (با مقدار 978/2) کمتر از ضریب خوشهبندی در شبکه ارتباط (با مقدار 868/2) و بیشتر از ضریب خوشهبندی در شبکه مشارکت (با مقدار 802/2) است. میتوان گفت که شبکه مشارکت ذینفعان، نسبت به شبکههای ارتباط و اعتماد ذینفعان، گستردگی پیوندها و انسجام کمتری دارد.
کانونهای قطبی (محور) و قدرت (مرجع): گروههایی که بسیاری از ذینفعان به سمت آنها گرایش دارند و یا ناظر بر عملکرد سایر ذینفعان هستند، مرجع و یا کانون قدرت نامیده میشوند. ذینفعانی که گرایش از سمت آنها به مرجع حرکت میکند، محور یا کانون قطبی هستند. پس روابط از کانونهای قطبی (محور) به سمت کانونهای قدرت (مرجع) است. مرجعها به محورهای بالا گرایش دارند و محورها نیز به مرجع بالا متمایلاند. اما محورها در مقایسه با مرجعها تقویت کنندهتر هستند. به تعبیر دیگر، یک کانون قدرت، کانونی است که بسیاری از کانونهای دیگر به سمت آن گرایش دارند و جهت پیوندها به سمت آنها هدایت میشود.
ذینفعان | ارتباط | اعتماد | مشارکت | |||
کانونهای قطبی (محور) | کانونهای قدرت (مرجع) | کانونهای قطبی (محور) | کانونهای قدرت (مرجع) | کانونهای قطبی (محور) | کانونهای قدرت (مرجع) | |
استانداری | ۳۳ | ۲۲ | ۳۴ | ۲۸ | ۳۷ | ۲۹ |
راه و شهرسازی | ۲۹ | ۲۱ | ۳۱ | ۲۵ | ۳۰ | ۲۷ |
میراث فرهنگی | ۲۲ | ۲۸ | ۲۲ | ۲۷ | ۲۰ | ۲۷ |
فرهنگ و ارشاد | ۲۴ | ۳۰ | ۲۲ | ۲۲ | ۲۲ | ۲۳ |
سازمان مدیریت | ۳۲ | ۲۸ | ۳۰ | ۲۷ | ۳۲ | ۲۵ |
مخابرات | ۲۱ | ۱۸ | ۲۲ | ۲۲ | ۱۸ | ۲۲ |
شورای شهر | ۲۵ | ۲۹ | ۲۶ | ۲۷ | ۲۷ | ۲۹ |
شهرداری | ۲۵ | ۳۳ | ۲۸ | ۲۶ | ۲۸ | ۲۹ |
اتاق بازرگانی | ۲۹ | ۲۶ | ۲۹ | ۲۷ | ۲۸ | ۲۵ |
دانشگاهها | ۲۵ | ۲۸ | ۲۵ | ۳۲ | ۲۵ | ۲۸ |
شهرک علمی | ۲۴ | ۲۷ | ۲۳ | ۳۰ | ۲۵ | ۲۷ |
رسانه | ۳۱ | ۲۷ | ۲۸ | ۲۶ | ۲۹ | ۲۶ |
نخبگان | ۲۳ | ۲۸ | ۲۷ | ۲۷ | ۲۴ | ۲۸ |
مراکز و انجمنها | ۲۶ | ۲۸ | ۲۶ | ۲۶ | ۲۴ | ۲۸ |
نتایج جدول 11 نشان میدهد که استانداری و اداره کل مدیریت و برنامهریزی، بهعنوان سیاستگذاران کلان در کنار رسانهها که ماموریت آگاهیبخشی و اطلاعرسانی، مهمترین کانونهای قطبی (محور) در شبکههای ارتباط و مشارکت ذینفعان هستند و نقش بسزایی در ایجاد روابط، مشارکتجویی و جهتدهی پیوندهای شبکهای ایفا میکنند. شهرداری و پس از آن شورای شهر نیز مهمترین کانونهای قدرت (مرجع) در شبکههای ارتباط و مشارکت ذینفعان هستند. چرا که مجری بخش عمدهای از سیاستها در ارتباط با توسعه شهری دانش بنیان اصفهان هستند. همچنین، استانداری، اداره کل راه و شهرسازی و اداره کل مدیریت و برنامهریزی، مهمترین کانونهای قطبی (محور) در شبکه اعتماد ذینفعان و زمینه ساز گسترش پیوندهای اعتماد بین دیگر اعضای شبکه هستند. دانشگاهها نیز بهعنوان کانونهای اصلی تولید دانش، مهمترین کانونهای قدرت (مرجع) در شبکه اعتماد ذینفعان هستند.
بحث
ابزارهای شبکهسازی از طریق گسترش تعامل ذینفعان محلی برای ایجاد تغییرات نهادی برای تحقق توسعه شهری دانشبنیان اصفهان، تقویت اعتماد و همکاری و انسجام شبکه روابط ذینفعان اصلی، ابزاری مناسب جهت تغییرات پارادایمی به سوی توسعه شهری دانشبنیان محسوب میگردد. در این راستا، برای تحلیل الگوی روابط نهادی ذینفعان برای توسعه شهری دانشبنیان اصفهان، شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان کلیدی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان با استفاده از روش تحليل شبکه اجتماعي در جهت گسترش مشارکت ذینفعان محلی و تقویت اعتماد و ارتباط متقابل بین آنها برای ایجاد تغییرات نهادی پاسخگوی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، تحلیل شده است و الگوی اعتماد و مشارکت ذینفعان که زمینه ساز انتقال و تبادل دانش بین ایشان است، شناسایی و تحلیل گردیده است.
یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که با وجود اهمیت زیادِ اراده سیاسی حکومت محلی و حمایت همه جانبه او از گسترش همکاریهای سازمانی با جامعه مدنی و شهروندان در تجارب جهانی شکلگیری توسعه شهری دانش بنیان، ذینفعان اصلی که نقش اساسی در پیشبرد و راهبری توسعه شهری دانشبنیان و جلب مشارکت دیگر ذینفعان را دارند، معمولا شورای شهر و شهرداری و سایر انجمنها و مراکز غیردولتی محلی هستند. این امر بیانگر جامعه مدنی فعال و پیشرو در این شهرهاست. از جمله این ذینفعان کلیدی میتوان به انجمن هلسینکی و هیئت مشورتی هلسینکی در فنلاند (Van winden et al., 2010)، شورای شهر و شهرداری دلفت به همراه اتاق بازرگانی و دانشگاه دلفت در هلند، شهرداری مونترال در کانادا، شهرداری استکهلم و شهرداری آیندهوفن در هلند (Fernandez-Maldonado & Romein, 2010)، اتاق بازرگانی آستین در تگزاس (Baum et al., 2007)، شورای شهر بارسلون، شهرداری ملبورن به همراه وزارت اجتماعات ویکتوریا، شورای شهر بریسبون (Yigitcanlar, 2011)، اتاق بازرگانی دوبلین در ایرلند (Ergazakis & Metaxiotis, 2011)، و آژانس اجرایی سرمایه دانش منچستر که با شورای شهر، دانشگاهها و شرکتهای تجاری همکاری میکنند، اشاره نمود. در حالی که در شهر اصفهان با وجود نقش قابل توجه شورای شهر و شهرداری، بیشتر ذینفعان اصلی و مرکزی توسعه شهری دانش بنیان، مانند استانداری، اداره کل مدیریت و برنامهریزی، اداره کل راه و شهرسازی، سازمانهای دولتی با نقش حاکمیتی هستند.
همچنین یافتههای پژوهش حاضر، نتایج مطالعات محمودپور (1394) در خصوص روابط همکارانه میان دستاندرکاران توسعه شهری دانشبنیان در تهران را برای شهر اصفهان نیز تایید میکند. وی با تاکید بر عدم وجود روابط همکارانه میان عاملان تصمیمگیری فضایی و بخشی، دلیل این مشکل را در چهار زمینه شامل وجود ساختار تصمیم گیری متمرکز و سلسله مراتبی تصمیمگیری (مشابه نتایج شاخصهای مرکز- پیرامون و قطبی محوری در یافتههای تحلیل شبکه اجتماعی ذینفعان در این پژوهش)؛ نبود تعهد و اطمینان در به اشتراک گذاری منابع و دانش میان بخشهای درگیر در توسعه شهری دانشبنیان (مشابه نتایج شاخصهای تراکم و دو سویگی در شبکه روابط اعتماد بین ذینفعان)؛ نبود ساز و کارهای قانونی و الزام آور همکاری میان دستاندرکاران یا عاملان درگیر در تصمیمسازی و تصمیمگیری و برتری تصمیمهای سازمانی خود بر تصمیمهای مشترک و همکارانه؛ و نبود ساز و کارهای رسمی دستیابی به همرایی میان دستاندرکاران عاملان درگیر در تصمیمسازی و تصمیمگیری به دلیل اهداف سازمانی و سطوح تصمیمگیری متفاوت و گاه متضاد میداند. همچنین ذینفعان اصلی توسعه شهری دانش بنیان در کشورهای توسعه یافته، معمولا طیف متنوعی از انواع قدرت و منافع مورد انتظار هستند. در حالی که ذینفعان اصلی توسعه شهری دانشبنیان در شهر اصفهان، عمدتا دارای قدرت سیاسی و قانونی هستند و منافع سیاسی و عملکردی را پیگیری میکنند. توصیههای نمایندگان این ذینفعان در مورد نحوه اعمال قدرت (اولویت اقدامات و پیشنهادهای اجرایی) و چگونگی تامین منافع مورد انتظار ایشان نیز موید این امر است.
نتیجهگیری
با توجه به ضرورت اراده سیاسی حکومت محلی و حمایت از گسترش همکاریهای سازمانی با جامعه مدنی و شهروندان، برای توسعه شهری دانشبنیان، مشارکت ذینفعانی که هم قدرت و هم انگیزه و منافع کافی برای ایجاد و پیشبرد توسعه شهری دانش بنیان داشته باشند و کاهش موانع مشارکت ایشان، امری ضروری است. در این راستا، برای تحلیل الگوی روابط نهادی ۱۴ ذینفع اصلی توسعه شهری دانش بنیان در شهر اصفهان، شبکههای ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان کلیدی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان با استفاده از روش تحليل شبکه اجتماعي در جهت گسترش مشارکت ذینفعان محلی و تقویت اعتماد و ارتباط متقابل بین آنها برای ایجاد تغییرات نهادی پاسخگوی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، تحلیل شده است و الگوی اعتماد و مشارکت ذینفعان که زمینهساز انتقال و تبادل دانش بین ایشان است، شناسایی و تحلیل گردیده است. نتایج نشان میدهد که استانداری، اداره کل مدیریت و برنامهریزی، اداره کل راه و شهرسازی، اتاق بازرگانی، شورای شهر و رسانهها، همواره در هسته شبکههای ارتباط، اعتماد و مشاركت ذینفعان قرار دارند. استانداری، اداره کل مدیریت و برنامهریزی و شورای شهر بهعنوان حوزههای سیاستگذاری توسعه شهری دانش بنیان اصفهان نقش تعیین کنندهای در تنظیم تعاملات و روابط دیگر ذینفعان دارند. رسانهها نیز با توجه به میزان بالای اعتماد دوسویه با دیگر ذینفعان، به انسجام پیوندهای شبکه مشاركت ذینفعان کمک شایانی مینماید. در حالیکه چهار ذینفع اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، اداره کل میراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، شرکت مخابرات، نخبگان سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی (که کمترین مقدار مرکزیت بردار ویژه را هم در شبکههای ارتباط، اعتماد و مشاركت ذینفعان دارند)، همواره در پیرامون شبکههای ارتباط، اعتماد و مشاركت ذینفعان قرار دارند. از سویی، شهرداری با توجه به جایگاه مرکزی در شبکههای ارتباط و مشارکت، در پیرامون شبکه اعتماد قرار دارد. این امر بیانگر این است که علی رغم قدرت و نفوذ بالای خود در شبکه روابط ذینفعان، در جلب اعتماد سایر ذینفعان موفق نبوده است. از سویی دیگر، دانشگاهها، شهرک علمی و تحقیقاتی و مراکز، انجمنها و کانونهای علمی، فرهنگی و هنری، با وجود جایگاه مرکزی در شبکه اعتماد ذینفعان، در پیرامون شبکههای ارتباط و مشارکت قرار دارند. این امر نشان میدهد که این ذینفعان نتوانستهاند بهصورت مناسبی از مقبولیت خود در میان سایر اعضای شبکه، برای گسترش روابط با دیگر ذینفعان استفاده کنند. از نظر موقعیت و جایگاه ذینفعان نیز، در هر سه شبکه ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، استانداری، قدرتمندترین و بانفوذترین ذینفعان است. اداره کل مدیریت و برنامه ریزی، شهرداری و اتاق بازرگانی نیز از موقعیت قدرتمند و با نفوذی در هر سه شبکه ارتباط، اعتماد و مشارکت برخوردارند. در حالیکه دانشگاهها علیرغم جایگاه برتر در شبکه اعتماد، از موقعیت ویژهای در شبکه ارتباط و مشارکت برخوردار نیست. و این امر نشان میدهد که دانشگاه نتوانسته است از حسن اعتماد دیگر ذینفعان به خود برای گسترش ارتباط و مشارکت با دیگران استفاده نماید.
در رابطه با متقابل بودن پیوندها در شبکه ذینفعان، استانداری و سازمان مدیریت و پس از ان راه و شهرسازی و میراث فرهنگی، روابطی عموما یکسویه و با ماهیت سلطه دارند و مکاتبات بیشتری با دیگر ذینفعان دارند که معمولا از جنس اعمال حاکمیت مانند صدور بخشنامهها، دستورالعمل و ... هستند. در حالیکه شورای شهر، بیشترین پیوندهای دو سویه را برقرار کرده است و پس از آن شهرک علمی و تحقیقاتی و شرکت مخابرات با وجود روابط محدود با دیگر اعضای شبکه، روابط نسبتا دوسویهای با سایر ذینفعان برقرار کردهاند. از سویی، در شبکه اعتماد بین ذینفعان، رسانهها بیشترین اعتماد متقابل را نسبت به دیگر ذینفعان دارند. پس از آن نخبگان سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی و مراکز، انجمنها و کانونهای علمی، فرهنگی و هنری، با وجود سطح پایین اعتماد در رابطه با دیگر اعضای شبکه، توانستهاند پیوندهای اعتماد دوسویهای را با ذینفعان محدودی برقرار سازند. در حالیکه اتاق بازرگانی، دانشگاهها و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، کمترین میزان دو سویگی در پیوندهای اعتماد را دارند. از سوی دیگر، در شبکه مشارکت بین ذینفعان، دانشگاهها اگر چه اعتماد چندانی به دیگر اعضای شبکه ندارند ولی در فرایند مشارکت دوسویه فعالند و این امر از طریق تفاهم نامه های همکاری و پروژه های مطالعاتی صورت گرفته است. این در حالی است که مشارکت استانداری، اداره کل مدیریت و برنامه ریزی و اداره کل میراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، کمتر مبتنی بر خواست و اراده سایر ذینفعان است و عمدتا به صورت یکجانبه و غیرداوطلبانه، ناپایدار و زیر سایه روابط سلسله مراتبی حاکمیتی انجام میشود.
استانداری، اداره کل مدیریت و برنامهریزی و شورای شهر بهعنوان حوزههای سیاستگذاری توسعه شهری دانش بنیان اصفهان نقش تعیین کنندهای در تنظیم تعاملات و روابط دیگر ذینفعان دارند. رسانهها نیز با توجه به میزان بالای اعتماد دوسویه با دیگر ذینفعان، به اعتماد، به انسجام پیوندهای شبکه مشاركت ذینفعان کمک شایانی مینماید. این در حالی است که چهار ذینفع اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، اداره کل میراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، شرکت مخابرات، نخبگان سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و ورزشی، همواره در پیرامون شبکه های ارتباط، اعتماد و مشاركت ذینفعان قرار دارند. از سویی، شهرداری با توجه به جایگاه مرکزی در شبکههای ارتباط و مشارکت، در پیرامون شبکه اعتماد قرار دارد. این امر بیانگر این است که علی رغم قدرت و نفوذ بالای خود در شبکه روابط ذینفعان، در جلب اعتماد سایر ذینفعان موفق نبوده است. از سویی دیگر، دانشگاهها، شهرک علمی و تحقیقاتی و مراکز، انجمنها و کانونهای علمی، فرهنگی و هنری، با وجود جایگاه مرکزی در شبکه اعتماد ذینفعان، در پیرامون شبکههای ارتباط و مشارکت قرار دارند. این امر نشان میدهد که این ذینفعان نتوانستهاند بهصورت مناسبی از مقبولیت خود در میان سایر اعضای شبکه، برای گسترش روابط با دیگر ذینفعان استفاده کنند.
پژوهش حاضر نشان میدهد که با وجود اهمیت زیادِ اراده سیاسی حکومت محلی و حمایت همه جانبه او از گسترش همکاریهای سازمانی با جامعه مدنی و شهروندان در تجارب جهانی شکلگیری توسعه شهری دانش بنیان، ذینفعان اصلی که نقش اساسی در پیشبرد و راهبری توسعه شهری دانشبنیان و جلب مشارکت دیگر ذینفعان را دارند، معمولا شورای شهر و شهرداری و سایر انجمنها و مراکز غیردولتی محلی هستند. این امر بیانگر جامعه مدنی فعال و پیشرو در این شهرهاست. در حالی که در شهر اصفهان با وجود نقش قابل توجه شورای شهر و شهرداری، بیشتر ذینفعان اصلی و مرکزی توسعه شهری دانش بنیان، مانند استانداری، اداره کل مدیریت و برنامه ریزی، اداره کل راه و شهرسازی، سازمانهای دولتی با نقش حاکمیتی هستند. این امر بیانگر ماهیت حاکمیت تمرکزگرای دولتی، قدرت و منابع برتر دولت نسبت به دیگر بازیگران جامعه و ضعف حکمروایی شبکهای و همچنین دشواری شکلگیری فرایند از پایین به بالای ایجاد توسعه شهری دانش بنیان در شهر اصفهان است. در این شرایط، ممکن است صاحبان قدرت در شبکه، منابع را به نفع خود سازماندهی کرده و با کنترل گفتمان عمومی شبکه، زمینههای طرد یا حاشیهای کردن بازیگران ضعیف شبکه را فراهم کنند. از این رو، با توجه به نقش محوری دولت در فرایند توسعه شهری دانش بنیان، پیشنهاد میگردد از طریق اقداماتی مانند تشویق و تقویت تشکیل نهادهای مدنی؛ تقویت و غنیسازی آموزشهای عمومی؛ تامین امنیت شهروندان درجهت حضور داوطلبانه در نهادهای اجتماعی؛ پرهیز از تصدیگری بخشهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و واگذاری فعالیتهای مربوطه به نهادهای مردمی برای جلب مشارکت آنها در فعالیتها و زمینهسازی ایجاد و تقویت نهادهای اجتماعی و شبکههای اعتماد بین آحاد مختلف مردم، زمینههای تحقق توسعه شهری دانش بنیان فراهم گردد.
فهرست مراجع
1. فرهنگی، مرجان، (1392). تبیین اصول و ویژگیهای فضایی توسعه شهری دانشمبنا؛ مطالعه موردی شهر اصفهان، رساله دکتری شهرسازی، دانشگاه تهران، تهران.
2. فیلد، جان (1388). سرمایه اجتماعی، (غلامرضا غفاری و حسین رمضانی، مترجم) تهران: انتشارات کویر، چاپ دوم.
3. محمودپور، ئسرین (1394). چارچوب انگاشتی برنامهریزی شهری دانشپایه در شهر تهران، رساله دکتری برنامهریزی شهری و منطقهای، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
4. Amin, A. (1999). An institutionalist perspective on regional economic development. International journal of urban and regional research, 23(2), 365-378.
5. Baum, S., Yigitcanlar, T., Horton, S., Velibeypgdu, K., & Glesson, B. (2007) The Role of Community and Lifestyle in the Making of a Knowledge City. Brisbane: Griffith University.
6. Brandes, U., Kruse, R., & Spiliopoulou, M. (2009). Community Analysis in Dynamic Social Networks, Unpoblished Phd thesis in Faculty of Computer Science the Otto von Guericke, Magdeburg University Press.
7. Carrillo, J., Yigitcanlar, T., Garcia, B., & Lonnqvist, A. (2014). Knowledge and the city: concepts, applications and trends of knowledge-based urban development, Washington, DC: Routledge.
8. De-Oliveira, F., & Rodil-Marzábal, Ó. (2019). Structural characteristics and organizational determinants as obstacles to innovation in small developing countries. Technological Forecasting and Social Change, 140, 306-314.
9. Elenaa, C. (2015). Themaking of knowledge cities in Romania. Procedia Economics and Finance, 32, 534-541.
10. Ergazakis, K., & Metaxiotis, K. (2011). The knowledge-based development agenda: A perspective for. 2010‐2020. VINE: The Journal of Information and Knowledge Management System, 41 (3), 358-377.
11. Fernandez-Maldonado, A., & Romein, A., (2010). the role of organisational capacity and knowledge-based development, International Journal of Knowledge-Based Development, 1(1/2), 79-96.
12. Friedman, A. L., & Miles, S. (2006). Stakeholders: Theory and practice. New York: Oxford university Press.
13. Hanneman, R. A., & Riddle, M. )2005(. Introduction to Social Network Methods. California: University of California, Riverside.
14. H. anneman, R. A., & Riddle, M. )2011(. Concepts and Measures for Basic Network Analysis in J. Scott & P. J. Carrington (Ed.), The SAGE Handbook of Social Network Analysis (pp.198–209), New York: SAGE Publications.
15. Helms, R., Ignacio, R., Brinkkemper, S., & Zonneveld, A. (2010). Limitations of Network Analysis for Studying Efficiency and Effectiveness of Knowledge Sharing, Electronic Journal of Knowledge Management, 8 (1), 53-68.
16. Jacobson, A. (2012). A Cohesive Downtown from a Knowledge City Perspective - A Study in Urban Planning, Final phd Thesis Essay, the School of Engineering in Jönköping in the subject area of Building Projects with Architectural Technology, Sweden: Jönköping.
17. Kacar, S.M., & Gezici, F. (2016). Knowledge-based urban development potential of Turkish provinces, Int. J. Knowledge-Based Development, 7 (2), 160–183.
18. Luthe, T., Wyss, R., & Schuckert, M. (2012). Network governance and regional resilience to climate change: empirical evidence from mountain tourism communities in the Swiss Gotthard region. Regional Environmental Change, 12(4), 839-854.
19. McCartney, R., Yigitcanlar, T., & Keast, R. (2010). The role of organisational capacity in the knowledge-based transformation of Brisbane, Australia. Third Knowledge Cities World Summit: From Theory to Practice, 854-863.
20. Mostafa, A. M., & Mohamed, K. Y. (2016). An approach for promoting urban and architectural potentials for supporting knowledge economy, case study: Brisbane. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 216, 20-29.
21. Olsson, A. R. (2009). Relational rewards and communicative planning: understanding actor motivation. Journal of Planning Theory, 8 (3), 263–281.
22. Pancholi, S., Yigitcanlar, T., & Guaralda, M. (2018). Attributes of successful place-making in knowledge and innovation spaces: evidence from Brisbane’s Diamantina knowledge precinct. Journal of urban design, 23(5), 693-711.
23. Penco, L., Ivaldi, E., Bruzzi, C., & Musso, E. (2020). Knowledge-based urban environments and entrepreneurship: Inside EU cities. Cities, 96, 102-123.
24. Roose, A., & Lepik, K-L. (2015). Assessment of knowledge-based urban development in the cross-border twin-city: a Tallinn-Helsinki case study, Int. J. Knowledge-Based Development, 6 (4), 299–313.
25. Gunder, M., Madanipour, A., & Watson, V. (Eds.). (2017). The Routledge handbook of planning theory. NewYork: Routledge.
26. Van Winden, W., Carvalho, L. D., Van Tuijl, E., Van Haaren, J., & Van den Berg, L. (2010). Creating knowledge locations in cities: Innovation and integration challenges. Rotterdam: The Netherlands: Euricur.
27. Wang, X. (2009). Knowledge-based urban development in China, Unpoblished Phd Thesis Essay, Newcastle University, the School of Geography, Politics, and Sociology.
28. Yigitcanlar, T., & Bulu, M. (2015). Dubaization of Istanbul: insights from the knowledgebased urban development journey of an emerging local economy. Environment and Planning A, 47 (1), 89-107.
29. Yigitcanlar, T., & Inkinen, T. (2019). Theory and Practice of Knowledge Cities and Knowledge-Based Urban Development. In Geographies of Disruption (pp. 109-133). Springer, Cham.
30. Yigitcanlar, T., O’Connor, K., & Westerman, C. (2008). The making of knowledge cities: Melbourne’s knowledge-based urban development experience. Cities, 25 (2), 63-72.
[1] *این مقاله از رساله دکتری نگارنده اول با عنوان» چارچوب نهادی توسعه شهری دانشبنیان؛ مطالعه موردی شهر اصفهان» در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر تهران، به راهنمایی دکتر غلامرضا حقیقت نائینی و مشاوره دکتر اسفندیار زبردست استخراج شده است.
[2] ** دکتری شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر تهران، تهران، ایران. (مسئول مکاتبات) Mostafa2936@gmail.com Email:
[3] *** دانشیار شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر تهران، تهران، ایران. haghighatreza@yahoo.com Email:
[4] **** استاد شهرسازی، دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران. zebardst@ut.ac.ir Email:
[1] Knowledge-Based Urban Development
[2] Institution
[3] Institutional Capacity
[4] Social Network Analysis
[5] Mixed Method
[6] Fuzzy Screeningکه آن را روش تصمیم گیری چند معیاره با چند فرد خبره نیز مینامند.
[7] Power interest matrix
[8] Degree Centrality
[9] In- Degree Centrality
[10] Out- Degree Centrality
[11] Eigenvector
[12] Reciprocity
[13] Density
[14] Cohesion
[15] Core- periphery
[16] Clustering Coefficient
[17] Hub and Authority
[18] Asymmetric
[19] Degree Centrality