بررسی وضعیت مولفههای توسعه کسبوکار کارآفرینانه موثر بر مدل حکمرانی
محورهای موضوعی : کارآفرینیابوالفضل انصاری 1 * , فریدون رهنمای رودپشتی 2 , غلامرضا معمارزاده طهران 3 , فاطمه حمیدیفر 4
1 - دانشجوی دکتری تخصصی، گروه مدیریت دولتی، واحد امارات، دانشگاه آزاد اسلامی، دبی، امارات متحده عربی.
2 - 2. دانشیار، گروه مدیریت بازرگانی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. (نویسنده مسئول)
3 - 3. دانشیار، گروه مدیریت دولتی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
4 - 4. استادیار، گروه مدیریت آموزشی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه: کلید واژهها: حکمرانی, توسعه کسب و کار, کسب و کار کارآفرینانه.,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت مولفههای توسعه کسبوکار کارآفرینانه موثر بر مدل حکمرانی بود. روش پژوهش عبارت بود از روش مدل معادلات ساختاری به روش کمی و همچنین جامعه پژوهش عبارت بودند از کلیه مدیران مراکز دولتی و بخش خصوصی کارآفرین بزرگ در سال 1400، با استفاده از فرمول کوکران 292 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود. تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده، به دو روش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داد وضع موجود و وضع مطلوب در یک سطح نبوده و اختلاف دارند، به این ترتیب مشخص شد که باید فاصله بین وضع موجود و مطلوب کاهش یابد. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت مولفههای توسعه کسبوکار کارآفرینانه موثر بر مدل حکمرانی بود. روش پژوهش عبارت بود از روش مدل معادلات ساختاری به روش کمی و همچنین جامعه پژوهش عبارت بودند از کلیه مدیران مراکز دولتی و بخش خصوصی کارآفرین بزرگ در سال 1400، با استفاده از فرمول کوکران 292 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود. تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده، به دو روش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داد وضع موجود و وضع مطلوب در یک سطح نبوده و اختلاف دارند، به این ترتیب مشخص شد که باید فاصله بین وضع موجود و مطلوب کاهش یابد.
The aim of the current research was to investigate the status of entrepreneurial business development components affecting the governance model. The research method was the structural equation model method using a quantitative method, and the research population consisted of all managers of government centers and the private sector of large entrepreneurs in 1400, 292 people were selected using Cochran's formula. The research tool was a researcher-made questionnaire. The analysis of the collected data was done in two descriptive and inferential methods using SPSS 16 and Smart PLS software. The results showed that the current situation and the desired situation are not at the same level and have differences, thus it was determined that the gap between the current and desired situation should be reduced.The aim of the current research was to investigate the status of entrepreneurial business development components affecting the governance model. The research method was the structural equation model method using a quantitative method, and the research population consisted of all managers of government centers and the private sector of large entrepreneurs in 1400, 292 people were selected using Cochran's formula. The research tool was a researcher-made questionnaire. The analysis of the collected data was done in two descriptive and inferential methods using SPSS 16 and Smart PLS software. The results showed that the current situation and the desired situation are not at the same level and have differences, thus it was determined that the gap between the current and desired situation should be reduced.
بررسی وضعیت مولفههای توسعه کسبوکار کارآفرینانه موثر بر مدل حکمرانی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت مولفههای توسعه کسبوکار کارآفرینانه موثر بر مدل حکمرانی بود. روش پژوهش عبارت بود از روش مدل معادلات ساختاری به روش کمی و همچنین جامعه پژوهش عبارت بودند از کلیه مدیران مراکز دولتی و بخش خصوصی کارآفرین بزرگ در سال 1400، با استفاده از فرمول کوکران 292 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود. تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده، به دو روش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داد وضع موجود و وضع مطلوب در یک سطح نبوده و اختلاف دارند، به این ترتیب مشخص شد که باید فاصله بین وضع موجود و مطلوب کاهش یابد.
کلید واژهها: حکمرانی، توسعه کسب و کار، کسب و کار کارآفرینانه.
Investigating the status of entrepreneurial business development components affecting the governance model
Abulfazl Ansari1, Fereydon Rahnema Rudpashti2, Gholamreza Memarzadeh Tehran3, Fatemeh Hamidi Far4
1. Ph.D. student, Department of Management, UAE Branch, Islamic Azad University, Dubai, United Arab Emirates.
mohammadreza.ansari@alum.sharif.edu
2. Professor, Department of Management, Tehran Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran. (Corresponding Author)
roodposhti.rahnama@gmail.com
3. Professor Department of Management, Tehran Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
gmemar@gmail.com
4. Assistant Professor, Department of Management, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
fatemehhamidifar@gmail.com
The purpose of the current research was to investigate the status of entrepreneurial business development components that are effective on the governance model. The research method was the structural equation model method using a quantitative method, and the research population consisted of all managers of government centers and the private sector of large entrepreneurs in 1400, 292 people were selected using Cochran's formula. The research tool was a researcher-made questionnaire. The analysis of the collected data was done in two descriptive and inferential methods using SPSS 16 and Smart PLS software. The results showed that the current situation and the desired situation are not at the same level and have differences, thus it was determined that the gap between the current and desired situation should be reduced.
Keywords: governance, business development, entrepreneurial business.
1- مقدمه
کارآفرینی به عنوان پدیده ای نوین در اقتصاد، نقش موثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها ایفا می کند. امروزه کار آفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار، دارای نقش کلیدی است. به عبارت دیگر، در یک اقتصاد پویا، ایده ها، محصولات و خدمات همواره در حال تغییر می باشند و در این میان کارآفرین و سازمان های کارآفرین الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان می آورد. در این میان، یکی از شاخه های اصلی کارآفرینی، کارآفرینی سازمانی است که بدون شک سهم چشمگیری در توفیق و تعالی سازمان ها دارد. کارآفرینی سازمانی مفهومی است که بر سازمان، نه افراد و بر فرهنگ ها و فرایند های سازمانی متمرکز است. کارآفرینی سازمانی دربردارنده یادگیری است و به وسیله همکاری، خلاقیت و تعهد افراد پرورش می یابد. (دیانتی و زارع زیدی، 1396) با عنایت به محیط پویا و در حال تغییر امروزی و رقابت بسیار بر سر دستیابی به مزیت رقابتی پایدار سازمان ها باید به خلاقیت و نوآوری دست یابد. یکی از مهم ترین راه های دستیابی به این مزیت، کارآفرینی سازمانی می باشد و سازمان ها می توانند با استفاده از کارآفرینی سازمانی به رشد و بقای خود در این محیط ادامه دهند. از طرف دیگر تلاش های کارآفرینی در سازمان با سرمایه فکری، که همان دارایی های ناملموس و با ارزش سازمانی است اثر بخش تر گشته و عملکرد کلی شرکت را بهبود می بخشد. (خالوزاده مبارکه و همکاران، 1394) در سال های اخیر، رقابت شدید در میان سازمان ها و تغییرات در صنایع، سازمان ها را مجبور به نوآوری های مداوم جهت رقابت موفقیت آمیز در بازارها نموده است. بنابراین سازمان ها نه تنها برای بهتر شدن یا افزایش کیفیت و ارتقاء بلکه برای سازگار شدن و ادامه حیات و بقای خود همواره به خلاقیت و نوآوری و در نتیجه کارآفرینی نیازمند هستند. لذا چنین شرایطی موجب افزایش کارآفرینی سازمانی یا کارآفرینی درون سازمانی که شامل ایجاد فرهنگ کارآفرینی در کسب و کار و افزایش ظرفیت نوآورانه می باشد، شده است. در واقع هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه کارآفرین در داخل یک سازمان انجام بگیرد، به آن کارآفرینی درون سازمانی گفته می شود، در این حالت فرد یا گروه کارآفرین از قابلیت ها و امکانات یک سازمان استفاده کرده و اقدام به فعالیت کارآفرینی به عنوان فعالیتی با وابستگی سازمانی می نماید. از طرفی دیگر در طول سه دهه اخیر، تحقیقات اندکی اما رو به رشدی در زمینه ارتباط بین شیوه های مدیریت منابع انسانی و کارآفرینی سازمان صورت گرفته است (دهقان دهنوی و همکاران، 1390). نیروی انسانی گرانبهاترین منبع سازمان برای شکوفاسازی استعدادها و دستیابی مستمر به عملکرد عالی محسوب می شود. کارفرمایان پیشرو، در مواجهه با فشارهای محیط رقابتی جدید، می کوشند تا حتی المقدور استعداد نیروهای انسانی خود را به طور کامل شکوفا سازند. بازتاب این تلاش در شعارهایی نظیر نیروی انسانی مهمترین سرمایه سازمان است و کارکنان ما، مهمترین وجه تمایز این سازمان از سایر سازمان ها به شمار می آیند، ملاحظه می شود. چنین اعترافاتی مکرراً در روزنامه ها، تبلیغات تصویری، گزارش های سالانه، مطالب آموزشی سازمان ها، سخنرانی مدیران اجرایی و خبرنامه های سازمانی مطرح می شوند. همه این موارد حاکی از وجود یک ادراک و شناخت کاملاً ویژه اند: اگر سازمان بخواهد حتی با برخورداری از رسالتی روشن و راهبردهایی مطلوب و ساختارهای سازمانی کارآمد و طراحی شغل مناسب، به طور کامل به هدف های خود دست یابد، به نیروی انسانی توانمند و متعهد نیز نیاز خواهد داشت. امروز فشار رقابت جهانی و تغییرات اجتماعی به نوعی انقلاب در مدیریت منابع انسانی منجر شده است که انواع سازمان ها را تحت الشعاع خود قرار می دهد. نکته قابل تامل آن است که تحولات ناشی از این انقلاب استمرار دارند و واقعاً وضع موجود را تحت تاثیر قرار می دهند (رضائیان، 1379). به عبارتی دیگر اهمیت نوآوری بر اقتصاد و توسعه چیزی نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد. تغییرات محیطی و افزایش روز به روز رقابت میان سازمان های تجاری دلیلی است بر پافشاری این سازمان ها بر نوآوری دائمی تا موجب حیات و موفقیت آنها گردد. در این زمینه سازمان ها می توانند از طریق افزایش روحیه ی کارآفرینی در کارکنان خود به مزیت رقابتی و انعطاف پذیری دست یابند (آرمان و خوراکیان، 1394).
2- ادبیات و مبانی نظری
کارآفرینی: فعالیتهای کارآفرینانه بعنوان یکی از مهمترین عوامل پیشبینی مزیتهای اقتصادی و ظرفیتهای نوآوری به شمار میآیند (گالیندو و مندز1، 2014؛ پاگانو، پتروسی و باکنچلی2، 2018؛ روتگر و همکاران3، 2012). براساس مطالعات و بررسیهای صورت گرفته، آموزشهای کارآفرینانه در سطح جهانی تاثیر معناداری بر روی توسعه اقتصادی داشتهاند (براش، برون و ولتر4، 2009؛ کاتز5، 2003).
کارآفرینی و مبانی کارآفرینانه: با توجه به اهمیت مبحث توسعه اقتصادی و رشد پایدار کسب و کارها، آموزش کارآفرینانه یکی از مهمترین پیشنهادات دول مختلف بوده است. در این مطالعه که مبتنی بر مطالعات و نتایج و یافتههای ژینهاوو و همکاران6 (2019) میباشد، 3 مولفهی اصلی برنامههای آموزشی7، محیط قاعدهمند آموزش8 و منابع محیط اجتماعی9 مورد مطالعه، از مهمترین منابع مطالعاتی و تاثیرگذار بر روی آموزش کارآفرینی مدنظر قرار گرفته شدهاند (سیکوریا ایدروس10، 2013). كارآفرين عاملي است كه تمامي ابزار توليد را تركيب ميكند و مسئوليت ارزش توليدات، بازيافت كل سرمايه هزينه شده و سود و زيان حاصل از آن را بر عهده ميگيرد. محققان، افراد كارآفرين را نيروي محركه اصلي در توسعه اقتصادي مي دانند و از نگاه آنان نقش كارآفرين در سازمان منحصر به فرد و منجر به نوآوري است (صمدي و همكاران، 1391). كارآفريني به طور سنتي بر فرد كارآفرين متمركز است. افراد متهور و خلاق با استفاده از فرصتها و منابع فراهم شده توسط محيط، شروع به كسب و كار جديد يا گسترش وضع موجود بصورت موفقيتآميز مينمايند. كارآفرينان با اضافه نمودن به منابع دروني محيط سازمان، فرصتهاي موجود را بهينه مينمايند. واژه كارآفرين به افرادي اطلاق ميشود كه موتور اقتصادي شركت بوده و مسئول ايجاد مشاغل و فرايندها و محصولات ابتكاري جديد ميباشند (هارتوگ11 و همكاران، 2007). کارآفرینی به طور سنتی بر فرد کارآفرین متمرکز است. افراد متهور با استفاده از فرصتها و منابع فراهم شده توسط محیط شروع به کسب و کار جدید یا گسترش وضع موجود بصورت موفقیت آمیز مینمایند. کارآفرینان با اضافه نمودن به منابع درون محیط فرصتهای موجود را بهینه مینمایند (کوتای،12 2016: 21). واژه کارآفرین به افرادی اطلاق میشود که درگیر فعالیتهای مستقل یا کارآفرینی سازمانی میگردند (کریسمن13، 2017). کار آفرینان به عنوان موتور اقتصادتعریف میشوند که مسئول ایجاد مشاغل و فرآیندها و محصولات ابتکاری جدید میباشند (هارتگل، برینک14، 2017: 52). لروی و سایرین (2016) در تحقیقشان بیان میکنند که در اروپا به نظر میرسد تفاوت مهمیدر ویژگیهای کارآفرینی از مردان در مقابل زنان وجود دارد .مردان به نظر میرسد ترجیح میدهند کارآفرینی به عنوان ابزاری برای پیشرفت و حل محدودیتهای مالی باشد در حالی که زنان ترجیح میدهند کارآفرینی به عنوان وسیله ای برای دیدن قابلیتهای شخصیشان باشد. در آغاز انقلاب صنعتی، کارآفرینان انواع واسطهها بودند، آنها به ندرت به تولید میپرداختند. سپس آنها تبدیل به سنگ بنای توسعه اقتصادی شدند و با ریسکپذیری، شروع به تولید و نوآوری نمودند . علاوه بر این، کارآفرینان به عنوان گروهی که تأثیر عمدهای بر اقتصاد و پیشرفتهای اجتماعی ملتها داشتهاند شناخته میشوند (ازبیلگین15، 2009).
تعاریف مختلف کارآفرینی: امروزه كارآفريني از عوامل رشد و توسعه اقتصادي به شمار ميرود، به طوري كه در غرب و برخي كشورهاي ديگر، دو دهه اخير دوران طلايي كارآفريني نام گرفته است. كارآفريني از منابع مهم و پايان ناپذير همه جوامع بشري است. منبعي كه به توان خلاقيت انسانها بر ميگردد كه از يك سو ارزان و از سوي ديگر بسيار ارزشمند و بيانتهاست (نايبي و همكاران، 1390). پيتر دراكر در خصوص كارآفريني چنين ميگويد: اكثر چيزهايي كه درباره كارآفريني مي شنويد و آمريكا را پيشرو در تفكر مديريتي قلمداد ميكنيد، گزافهاي بيش نيست. نه سحري در ميان است و نه ربطي به ژن دارد. كارآفريني يك علم است و همچون علوم ديگر ميتوان آن را فرا گرفت(كوراتگو و همكاران، 1393). كارآفريني فرايندي است كه منجر به ايجاد رضايت مندي و يا تقاضاي جديد مي شود. كارآفريني عبارت است از فرايند ايجاد ارزش از راه تشكيل مجموعه منحصر به فردي از منابع، به منظور بهره گيري از فرصتها(سعيدي كيا، 1397). همچنين كارآفريني را فرآيند خلق ارزش همراه با منابعي منحصر به فرد جهت بهره برداري از يك فرصت ميدانند(شهركي پور و همكاران، 1389). مفهوم کارآفرینی طیف گسترده ای از معانی را دربر میگیرد که از آن جمله تحمل عدم اطمینان ، بکاربردن ترکیب جدیدی از منابع تولید، پرکردن کمبود بازار از طریق فعالیتهای تکمیل ورودی، توانایی مقابله با عدم تعادل و توانایی تصمیمگیری وقضاوت در خصوص هماهنگی استفاده از منابع کمیاب را میتوان ذکر نمود(صفاک یاری، نوین، 2012). از این رو، کارآفرینی اغلب اقدامات خلاق و نوآور است که حلقه گم شده بین سرمایه گذاری در دانش جدید و رشد اقتصادی است. کار آفرینی با خدمت به عنوان یک وسیله برای سرریز دانش، یک مکانیزم مهم برای نفوذ از فیلتر دانش و تسهیل استفاده از دانش لبریز شده و در نهایت خلق و تولید رشد اقتصادی است(ژانگ، هیو و وانگ، 2009: 88). حال یک تعریف کاربردی و مفید از مفهوم کارآفرینی که توسط سیرک موکنیک بیان شده ارائه مینماییم. او معتقد است کارآفرینی یک فعالیت است که شامل کشف، ارزیابی و بهره برداری از فرصت برای معرفی محصولات و خدمات جدید، روشهای سازماندهی بازار و سازماندهی فرایندها و مواد اولیهای که قبلاً وجود داشته میگردد.
فرصت کارآفرینانه: زمانی که ارتباط بین افراد، شرکت ها و محیط مطرح می شود ، معنی ضمنی آن این است که کارآفرینی با (فرصت ها) کلید می خورد . اگر فردی می خواهد اقدام به فعالیت کارآفرینی نماید او ابتدا باید فرصت های پیش روی خود داشته باشد . شناسایی و بهره برداری مناسب از فرصت ها، از جمله توصیه های ارزشمندی است که همواره از سوی ائمه بزرگوار اسلام مورد تاکید قرار گرفته است . امام صادق در همین زمینه می فرمایند : هیچ کس به کامیابی نرسد، هرچند که کارها بر وفق مرادش باشد ، جزآن که در میان سختی ها به دست آورده باشد وهرکه به انتظارفرصتی بهتر، فرصت در دسترس را از دست بدهد، روزگار فرصت بهتر را نیز او در رباید چرا که از نشانه های روزگار فرصت ربایی است و راه و رسم زمانه از دست دادن فرصت است ( تحف العقول ; 65). از دیدگاه کرزنر (2013) فرصت های کارآفرینانه، در شرایط عدم تعادل اقتصادی وجود دارند که با بهره برداری از آنها، اقتصاد از حالت عدم تعادل به حالت تعادل سوق پیدا می کند. وی معتقد است که فرصت ها به این علت وجود دارند که مشارکت کنندگان و دست اندرکاران بازار نسبت به این حالت عدم تعادل غفلت ورزیده و کارآفرینان افراد خاصی هستند که از این بازارهای ناکارآمد با داشتن اطلاعاتی که دیگران نمی دانند، کسب امتیاز می نمایند. معنای ضمنی این مساله آن است که فرصت ها همواره در همه زمان ها و مکان ها وجود دارند، اما فقط افرادی که گرزنر آنها را (هوشیار) می پندارد توانایی شناسائی آنها را دارند. وسپر (2013) فرصت را به عنوان شکاف بین وضعیت جاری و آینده بالقوه تلقی می کند که پل زدن روی این شکاف توسط اقدامات کارآفرینان انجام می گیرد، همچنین بارون (2013) فرصتهای کارآفرینانه را ایده هایی که نو، معقول، امکانپذیر، قانونی و بازارپسند بوده و سودهای بالقوه در آن وجود دارد، تعریف می کند ( قلی پورو همکاران 1398) . تشخیص فرصت مهمترین مرحله در فرایند کارآفرینی است . اصطلاحات زیادی جهت توصیف درک فرصتها ارائه شده است: کشف فرصت، ایجاد فرصت، شناسایی فرصت و از همه عمومی تر و بیشتر تشخیص فرصت می باشد. از دیدگاه کریستنسن و همکاران (2009) ، تشخیص فرصت کارآفرینانه، درک شرایطی جهت سودآوری بالقوه از طریق تاسیس و شکل گیری کسب و کار جدید یا بهبود کسب و کار موجود تعریف می شود. از نظر بای گریو (2009) ، تشخیص فرصت، درک یک فرصت و خلق یک سازمان جهت تعقیب آن می باشد . تشخیص فرصت به عنوان توانایی تشخیص یک ایده خوب و انتقال آن به کسب و کار، به گونه ای که ارزش افزوده و درآمد تولید کند، تعریف شده است . تشخیص فرصت فرآیندی است که از طریق آن کارآفرینان ایده های جدیدی که منجربه فرصتهای کسب وکار می شود را جستجو می کنند، در دست می گیرند و پالایش می کنند . تیمونز معتقد است یک فرصت مناسب باید : جذاب باشد ، به موقع باشد، بادوام باشد و برای خریداریا مصرف کننده نهایی ارزش افزوده خلق کند ( کردنائیج و همکاران ، 1398 ( . تشخیص فرصت های کارآفرینانه از منابع مختلفی سرچشمه می گیرند که به برخی از مهمترین آنها اشاره می شود : شبکه های اجتماعی : شبکه های اجتماعی مجموعه ای از الگوهای ارتباطی بین افراد ، گروه ها و سازمانهاست که می تواند رابطه کارآفرینان را با منابع ، اطلاعات و فرصت ها ، تسهیل نماید. مطالعات فراوانی در سالهای اخیر به نقش شبکه های اجتماعی در تشخیص فرصت کارآفرینانه پرداخته اند. شبکه های اجتماعی اطلاعاتی : را برای کارآفرینان فراهم می آورند که در ارائه ایده و تشخیص فرصت به آنها کمک می نماید. هر چقدر این شبکه ها، وسیع تر بوده و تعداد تماسهای افراد بیشتر باشد، کارآفرینان فرصت های بیشتری را تشخیص می دهند ( همان ماخذ ; 135 و 136 ) . مربیان : مربیان کسانی هستند که راهنمایی ها ، مشاوره ودانش و تجربه لازم را در اختیار کارآفرینان قرار می دهند. مربیان برای افراد تازه کار ارزش زیادی دارند، زیرا به این افراد کمک می کنند که از خطرات و دام هایی که بر سر راهشان وجود دارد، اجتناب کنند و آنها را در اکتساب دانش و مهارت مفید یاری می کنند. کاچون و کاتون (2017) معتقدند که بیشتر کارآفرینان موفق دارای مربی بوده اند. به نظرمی رسد برخی از کارآفرینان به این دلیل شروع به راه اندازی کسب وکار می نمایند که مربیانی دارند که تجربه بیشتری از آنها داشته و به آنها در اجتناب از خطرات و دام ها کمک می نمایند. مربیان نگرشی بوجود می آورند که درک بالقوه کارآفرینان از فرصت های بالقوه را توسعه می دهند. براساس تئوری شبکه اجتماعی، داشتن یک مربی ممکن است به افراد در تماس ها و برخوردهای اجتماعی با تامین کنندگان، مشتریان و سرمایه گذاران کمک کرده و دانش خاص در حوزه آن صنعت را افزایش داده و دستیابی به تجربه و تصمیم گیری آگاهانه را افزایش دهد. بنابر این دستیابی به مجموعه ای از تجربه ها و مهارت ها از طریق ارتباط با مربی در حوزه ای خاص، منابع، ابزارها و اطلاعات لازم را برای کارآفرینان بالقوه فراهم نموده و احتمال کشف فرصت های کارآفرینانه را افزایش می دهد. به عبارت دیگر مربیان، کارآفرینان را نسبت به فرصتهای کسب و کار جدید هوشیار ساخته و تشخیص فرصت برای آنها را تسهیل می کنند . ( همان ماخذ; 137و138). سواد اطلاعاتی : کشف فرصت ها شامل دانشی است که کارآفرین برای تعیین تصمیمات استفاده می کند و اغلب نشات گرفته از اطلاعات و تجربیات پیشین اوست . وجه مشترک اغلب تحقیقات در حوزه تشخیص فرصت، حاکی از نقش اساسی اطلاعات در این فرایند می باشد. رویکردها و دیدگاههای متفاوت، برروی این موضوع اتفاق نظردارندکه به منظور شناسایی فرصت جهت ایجادکسب وکارهای جدید، کارآفرینان می بایستی به طریقی اطلاعات مربوط به صنایع خاص ، تکنولوژی ، بازارها ، سیاستهای دولت و عوامل دیگررا جمع آوری ، تفسیرو به کاربرند. چنین اطلاعاتی ، نقش مهمی هم دربررسی اولیه فرصت وهم در بررسی امکان سنجی فرصت کشف شده برای خلق کسب وکار جدید خواهد داشت . تغییرات : فرصت های کارآفرینانه ی مهم ، در فضای تغییرات سریع در خصوصیات کلیدی محیط کسب وکار، تکنولوژی ها ، قوانین و مقررات و راه و رسم کسب وکار به وجود می آیند. تغییر، فرصت را بوسیله فراهم کردن روش های بهتر برای انجام فعالیت های موجود، انحلال راه و رسوم پایه گذاری شده کسب وکار و ارتباطات، خلق نیازها و بخش های بازار و تسهیل ورود به بازار، تغذیه می کند . گسستگی : گستگی وعدم تداوم در محیط کسب و کار فرصتی برای فروش کالا یا ارائه خدمات با قیمت کمتر و زمان تحویل و دسترس پذیری سریع تر فراهم می آورد . فرصت های بازار : تغییرات سبک زندگی و جمعیت شناختی، فرصت های کارآفرینانه ای درخلق بازارهای مشتریان جدید ایجاد می کنند. تغییراتی که بازارها را باز می کنند، شامل: خصوصی سازی، کاهش تعرفه ها، انقضای حق ثبت اختراع و رژیم های قانونی می باشند . بررسی تکامل صنعت : استفاده از سیرتکامل صنعت نیز به عنوان منبع فرصت تلقی می شود. همه صنایع مسیر تکامل یکسانی را دنبال نمی کنند، اما بررسی تغییرات صنایع برای شناسایی فرصتهای کارآفرینانه و بهره برداری کامل از آنها مفید است (کرد نائیج و همکاران، 1398) . کارآفرینی شامل جست وجوی فرصت و سپس جستجوی منابع مورد نیاز است. فرصت ها پیدا نمی شوند، بلکه ایجاد می شوند و پایدار و همیشگی نیز نیستند. پنجره های فرصت همیشه باز نیست، بلکه هنگامی که باد وزیدن می گیرد، باز و سپس بسته می شود . تصور کنیدکه شما در حال انجام یک بازی هستید که طی آن توپ هایی را از یک پنجره که به صورت تصادفی باز و بسته می شود، پرتاب می کنید. برای هر توپی که از پنجره باز رد می کنید، پاداش می گیرید و اگر توپ به پنجره بسته اصابت کند، تنبیه می شوید. برای این که پاداش بگیرید، باید منتظر بمانید و زمانی که پنجره شروع به باز شدن می کند، توپ را با هدف گیری مناسب، پرتاب کنید. تعیین این که پنجره کارآفرینانه چه موقعی در حال باز شدن است و چه موقعی درحال بسته شدن، در بسیاری از موارد، کاری مشکل است . برای شناخت پنجره ی کارآفرینانه و کشف فرصت ها، کارآفرین بایدبا افرادمختلفی ارتباط برقرار کند. در شبکه های غیررسمی و فعالیت های داوطلبانه شرکت کند و اطلاعات مربوط به کسب و کار مورد علاقه ی خود را از طریق شبکه های اطلاعاتی در بخش های مختلف صنعتی، کشاورزی و خدماتی به دست آورد (احمدپورداریانی و همکاران،1393) .
عوامل فردی و محیطی موثر برتشخیص فرصت های کارآفرینانه: اکثر محققان حوزه کارآفرینی تایید می کنند که بین کارکنان یک سازمان، تفاوت های فردی در نحوه تشخیص فرصت از سوی آنها وجود دارد، براساس نظریه های مرتبط با تشخیص فرصت، این تفاوت ها حاصل جنبه مختلف شناختی و روان شناختی در فعالیت های فردی افرادطی فرآیند کارآفرینانه آنان است. همین تفاوت هاست که باعث می شود تنها برخی افراد قادر به کشف و بهره بردای از فرصت های بکر کارآفرینانه باشند. به اعتقاد آلوار زوبو سنیتز (2014) ، مهم ترین تفاوت ها در نحوه تفسیر تحولات و تغییرات محیطی این است که به شکلی متفاوت از سوی کارآفرینان در مقایسه با سایرکارگزاران اقتصادی اعمال می شود . به عبارت دیگر، درحالت کلی بعضی کارآفرینان فرصت های بیشتری را شناسایی می کنندو این فرصت ها برای آنها منافع برتری ایجاد می کند که دیگران موفق به انجام چنین کاری نمی شوند. وجود ناهمگونی در میان کارآفرینان در چگونگی شناسایی فرصت، تناوب شناسایی فرصت، ماهیت و کیفیت فرصت های شناسایی شده می تواند علت این موضوع باشد. تشخیص فرصت های کارآفرینی پدیده ای با ابعاد متعدد است که درسال های اخیر عوامل موثر بر آن مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است . اینکه چرا ، چه وقت وچگونه افرادی فرصت ها را کشف و مورد بهره برداری قرار می دهند به نظر می رسد که تابعی از متغیرهای فردی و محیطی باشد. شومپیتر(2014) بر این باور است، زمانی که فرد مبتکرانه محیط را تحت تاثیر قرار می دهد واسطه پدیده کارآفرینی است. ولی از سوی دیگر کرزنر (2013) معتقد است که در میان عدم تقارن و ناهماهنگی در محیط (بازار) ، این هوشیاری فردی است که نقش یک مولفه تصمیم گیرنده را ایفا می کند . ( مهدی تاج پور و همکاران; 1397) بنابر این در مورد عوامل فردی موثر بر فرآیند کارآفرینی دو رویکرد ذیل مورد ارزیابی قرار می گیرند: فرد را در حالت ایستا و ساکن تصورکنیم و عوامل روان شناختی و غیر روانشناختی که منابع اصلی او را می سازند، بررسی کنیم . نسبت به مسئله دیدگاهی پویا داشته باشیم. در این دیدگاه تصور بر ان است که فرد در تمام مدت و در همه مکان هایی که در حال کشف و بهره برداری از فرصت ها است همه حرکاتش را نشانه گذاری کنیم و از آنجایی که فرد در خلا نمی تواند عمل کند لذا می بایست چهارچوبی از اجزای محیط در نظر گرفت که این چارچوب عبارتند از : شرایط اقتصادی، سیاسی، صنعتی و فرهنگی (فدریک،2017). بررسی ادبیات موجود نشان می دهد پژوهش های صورت گرفته در حوزه تشخیص فرصت توسط کارافرینان را می توان به دو دسته ذیل تقسیم نمود : الف عوامل وابسته به فرایند نظیر پژوهش های گاگلیو و تاب (2012)، هیلز (2015)، شین و ونکاترامن (2010) شین (2013)، فدریک (2018) که این محققین شناسایی فرصت را به مثابه یک فرایند تلقی نموده اند. ب عوامل وابسته به فرد نظیر دانش و تجربه پیشین ، شبکه اجتماعی، هوشیاری کارافرینانه که محققینی نظیر شین (2010) که در این ارتباط مطالعه داشته اند. عوامل متعددی وجود دارند که فرایند تشخیص و توسعه فرصت را تحت تاثیر قرار می دهند. مهم ترین این عوامل در یک دسته بندی عبارتند از : هوشیاری کارافرینانه، دسترسی اطلاعاتی و دانش پیشین، شبکه های اجتماعی و خودکارامدی (آردیچ ویلی16 و همکاران، 2013)
هوشیاری کارآفرینانه : آردیچولی و همکاران (2003) ، مدلی از تشخیص فرصت ارائه کردند که هوشیاری کارافرینانه به عنوان عاملی بسیار مهم در نشخیص فرصت در نظر گرفته شده است. آنها پیشنهاد کردند که ویژگی های شخصیتی کارافرین، شبکه های اجتماعی و دانش پیشین به عنوان پیشایندهای هوشیاری کارافرینانه برای فرصت های کسب و کار هستند و متعاقبا هوشیاری کارافرینانه یک شرط لازم برای موفقیت تشخیص فرصت است. هوشیاری عبارت است از یک حالت پیشگام، برمبنای شماری از ظرفیت ها و فرآیندهای شناختی ماند پیشین و تجربه، الگوی شناختی، مهارت های پردازش اطلاعات و تعاملات اجتماعی. (آردیویل و همکاران، 2003؛ بارون، 2006؛ شان، 200317). برخی از رویکرد ها ، هوشیاری را در زمینه تشخیص فرصت، کشف فرصت و خلق فرصت در نظر می گیرند (Sarasvathy et al, 2003). کرزنر بیان می کند هوشیاری و فرآیند و دیدگاهی است که به برخی از افراد کمک می کند تا نسبت به تغییرات، فرصت ها و احتمالات نادیده گرفته شده، آگاهی بیشتری داشته باشند و به انها اجازه می دهد با استفاده از سر نخ های محدود ، شکاف های موجود در محیط را تشخیص می دهند: بنابراین هوشیاری مفهومی است که به طور چشمگیری منجر به افزایش درک ما از چگونگی دستیابی به ایده های جدید و دنبال کردن آنها می شود (Tang et al, 2012) . همچنین به افراد در زمینه سازمان دهی و تفسیر اطلاعات در حوزه های مختلف دانش مربوط به توسعه فرصت های جدید کمک می کند (Gaglio and Katz, 2001) . هوشیاری دارای سه بعد مکمل است: پویش و جستجوی محیطی برای اطلاعات جدید، مرتبط کردن اطلاعات نامنجانس پیشین و ارزیابی اینکه آیا اطلاعات جدید ارائه دهنده یک فرصت هستند. زمانی که فرصت های جدید اشکار می شوند یک پویش و جستجوی هوشیار بطور مداوم بدنبال جسنجوی محیطی برای اطلاعات جدید تغییرات تقاضاهایی است که توسط دیگران نادیده شده است. این بعد شامل دانش پیشین، آمادگی و حساسیت به فرصت های جدید است. بعد دوم، ارتباط و اتصال هوشیار شامل هماهنگ کردن بخش های ناهمگون اطلاعات با یکدیگر و ارتباط دادن انها بهم بصورت منسجم و بعد سوم، شامل ارزیابی و حرکت در جهت تغییرات، اطلاعات و تصمیمات جدیدی که منعکس کننده یک فرصت کسب و کار سودآوراست ،نیازمند کشف نشانه ها ، اطلاعات جمع آوری شده و ارزیابی است. (Tang et al, 2012).
دسترسی اطلاعات ودانش پیشین : در مورد دانش پیشین فرد و تاثیر آن بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه مطالعات زیادی صورت گرفته است (Fuentes et al, 2010) . به طورکلی دانش پیشین فرد، نتیجه کاری و عمومی فرد، تحصیلات، آموزش و یا ابزارهای دیگر می باشد، این دانش می تواند از طریق یادگیری تجربی نیز انباشته گردد. همان طور که افراد از طریق تجربه در یک زمینه خاص آگاه ترمی شوند، آنها یاد می گیرند تا توجه خود را بر ابعاد کلیدی متمرکز کنند افراد با دانش پیشین همچنین به یک روش شهودی تر فکرمی کنند، به این معنی که تصمیمات خود را به یک روش خودکارتر نسبت به روش های آگاهانه تر و پردازش نظام مند گام به گام انجام می دهند این پردازش خودکار اغلب سریع تر است، بنابراین دانش پیشی توانایی فرد برای تشخیص فرصت های بیشتر را افزایش می دهد، بنابراین مشخص می شود که دانش پیشین می تواند توانایی افراد راهم برای ایجاد فرصت های بیشتر و همسطح نوآری این فرصت ها بالا ببرد (shepherd& detienne,2015 ) . تحقیقات نشان می دهندکه افزایش دانش در یک زمینه خاص این امکان و توانایی را به اشخاص می دهد که مزیت های مهمی کسب کنند دانش و دارایی های نامشهود را به عنوان مهم ترین عامل تولید و مزیت رقابتی (Massa& Testa,2017 ) و همچنین به عنوان مهم ترین منبع نوآوری برای سازمان ها شناخته شده است (Harris et al ,2013). علاوه براین، شین (2000) ، معتقد است به دلیل اینکه دانش پیشین کارآفرینان، ارزش اطلاعات جدید را تعیین می کند لذا کارآفرینان فرصت ها را کشف کرده و آن را تبدیل به مزیت رقابتی برای خود و سازمانشان می کنند. از نظر او کارآفرینان، تنها فرصت هایی را کشف می کنند که مرتبط با دانش پیشین آن ها باشد . او همچنین بیان می کند که مجموعه دانش های پیشین هر فردی یک (کرویدور دانش ) ایجاد می کند که شخص اجازه می دهد، فرصت های خاصی را که دیگران قادر به دیدن آن نیستند را شناسایی کنند، شین، سه بعد از دانش پیشین را در فرآیند تشخیص فرصت شناسایی نموده است . این سه بعد عبارت انداز: دانش پیشین بازار، دانش پیشین در مورد روش های خدمت کردن به بازار و دانش پیشین مربوط به مشکلات مشتریان (Shane,2014 ) . شکل زیر تاثیر دانش پیشین برتشخیص فرصت های کارآفرینانه از دیدگاه شین را به تصویر کشیده است :
مدل مفهومی تاثیر دانش پیشین بر تشخیص فرصت (شین)
به هر حال دانش چه از طریق جربه کاری و چه از طریق آموزش و تحصیل، نقش مهمی در تشخیص فرصت های کارآفرینانه دارد.) مهدی تاج پور و همکاران ; 1397)
سیاست های خاص توسعه کسب و کار کارآفرینانه: امروزه نهادهای بین المللی (مانند بانک جهانی) بر این باورند که رفع موانع توسعه بخش خصوصی یا همان بهبود محیط کسب و کار بر توسعه فعالیت های کارآفرینانه تاثیر دارد (Soriano & martin,2012). چرا که لازمه توسعه کسب و کارها، ایجاد محیط کسب و کار مطلوب بوده و در آن دولت از رقابت اقتصادی حمایت کرده و قوانین با ثبات و روشنی را ایجاد و به طور اثرگذار موانع اداری بازدارنده کارآفرینی را به حداقل می رساند. درک مثبت جامعه از محیط کسب و کار امکان دارد علاقه بیشتری را برای شروع کسب و کار ایجاد کند که می تواند منجر به نرخ بالاتر GDP و نرخ اشتغال بالاتر شود (Belas et al,2015). بررسی بانک جهانی نشان می دهد که بین راه اندازی کسب و کار و محیط کسب و کار رابطه مستقیمی وجود دارد. در جایی که نهادهای قوی مانند حمایت از حقوق مالکیت، نظام مالیاتی و حاکمیت قانون اثربخش باشد، به احتمال زیاد کارآفرینی از نوع مولد شکل خواهد گرفت. به عبارتی شرایط و چارچوب محیطی موجب افزایش فعالیت های کارآفرینانه می شود (Stenholm et al,2013). در زمینه تعریف کارآفرینی و عوامل فردی و محیطی اثرگذار بر کشف و بهره برداری فرصت ها تفاوت دیدگاه وجود دارد. برخی از پژوهشگران بر کارآفرینی توسط یک فرد با ویژگی های مشخص تمرکز کرده اند و عده ای دیگر از پژوهشگران اهمیت عوامل محیطی نظیر قوانین و فرهنگ ملی را مورد توجه قرار داده اند. ادبیات سیاست های عمومی برای کارآفرینی می تواند به بخش های مختلفی تقسیم شود. سیاست های کارآفرینی در ابتدا بر ایجاد یک محیط مناسب برای شرکت های کوچک و متوسط تاکید داشته اند. نوع دیگری از سیاست های کارآفرینی بر حوزه های فردی به منظور تشویق کارآفرینی مانند آموزش تمرکز دارند (Murdock,2012). اما صرف تدوین سیاست های توسعه کارآفرینی، بیانگر پیشرفت و افزایش سطح کارآفرینی نیست و مداخله های سیاسی در چارچوب محیط کسب و کار نیز باید مورد توجه قرار گیرد (Storey,2008). از این رو توجه به بهبود فضای کسب و کار علاوه بر اجرای سیاست های کارآفرینی از ضرورت های سیاست های کارآفرینانه اثرگذار و پایدار است. نقش دولت ها در توسعه کارآفرینی با دو جهت گیری شامل کاهش موانع کارآفرینی و تشویق کارآفرینی تعیین می شود. مقایسه تطبیقی سیاست های کارآفرینی در کشورهایی شامل استرالیا، تایوان، ایالات متحده، کانادا، فنلاند، ایرلند، اسپانیا، هلند،سوئد و انگلستان نشان می دهد که ابعاد سیاست های توسعه کارآفرینی را می توان در 6 گروه دسته بندی کرد که عبارتند از: 1-ارتقای (ترویج) کارآفرینی 2-آموزش کارآفرینی در نظام آموزشی 3- کمک به ورود، بقاء و رشد و خروج آسان شرکت های نوپا به وسیله کاهش ضرورت های اداری و نظارتی، 4- تامین سرمایه اولیه و راه اندازی 5- پشتیبانی از شرکت های نوپا،افزایش کمیت و کیفیت حمایت از کسب و کارها برای کارآفرینان در حال ظهور و جدید 6-افزایش نرخ های راه اندازی کسب و کار بین گروه های هدف خاص (مانند جوانان و زنان) و یا کارآفرینان نوآور (Lundstorm & Stevenson,2005). البته این سیاست ها می تواند در دو گروه سیاست های گسترده و محدود یا کلان و خرد نیز گروه بندی شود (Lundstorm et al.2014). سیاست های کارآفرینی بر آموزش کارآفرینی و اقدام های حمایتی و پشتیبانی متمرکز است تا سطح فعالیت های کارآفرینانه در جامعه افزایش یابد (Arshed et al.2014). کشورها به طور معمول بر ابعاد آموزش کارآفرینی،کمک های مالی،خدمات حمایتی،توسعه شرکت های کوچک و متوسط و حمایت از گروه های خاص و تدوین سیاست های کارآفرینی تاکید دارند. با بهبود شرایط توسعه کارآفرینی، در نهایت تعداد شرکت های راه اندازی شده جدید و تعداد اختراعات ثبت شده توسط شرکت های نوآور در یک کشور یا منطقه افزایش می یابد (Unece,2008). محدوده زمانی اجرای سیاست های کارآفرینی 42 ماه بعد از راه اندازی در نظر گرفته می شود. شواهد نشان می دهد که شرکت های جدیدی در طول سه تا پنج سال اول کسب و کار بسیار آسیب پذیرند (OECD,2007) و بعد از دو سال اول، شانس بقاء یک شرکت بهبود می یابد. در طول این دوره اولیه، لازم است کارآفرینان تا حدود زیادی از مشاوره تخصصی،شبکه ها و سایر منابع سود ببرند. همچنین شرکت های دارای رشد بالا اغلب مسیر رشدشان را در سال های اولیه پیشرفت آغاز می کنند و سیاست های کارآفرینی بایستی به رفع موانع در همان سال های اول کمک کنند (Lundstorm & Stevenson,2005). نتایج توسعه کارآفرینی میتواند در دو بخش کوتاه مدت و بلند مدت بررسی شود (OECD.2016). توسعه کوتاه مدت شامل تاسیس شرکت های جدید و غیره است. با تحقق اهداف کوتاه مدت بستر لازم برای توسعه پایدار و بلند مدت شامل بهبود رشد اقتصادی، کاهش اقتصاد زیرزمینی و افزایش عدالت اجتماعی فراهم می شود.
اکوسیستم کارآفرینی و شاخص های سنجش : طبق تعریف شین و ونکاتارامن (2000) کارآفرینی فعالیتی شامل کشف، ارزیابی و بهره برداري از فرصت ها به منظور معرفی کالا و خدمات جدید، روش هاي سازماندهی، بازارها، فرآیندها و مواد خام جدید از طریق سازماندهی بدیع است که قبلا وجود نداشته است (Shane and Venkataraman,2000). سنجش کارآفرینی در یک منطقه یا کشور از طریق شاخصهاي متفاوتی انجام ي شود. به عنوان مثال تعداد استارتاپ هاي شکل گرفته، میزان محصولات و یا خدمات جدید ارائه شده، حتی نرخ اشتغال ایجاد شده و یا رشد اقتصادي پویا همه می توانند از نتایج رشد کارآفرینی محسوب شوند. هرچند در بسیاري از سنجش هایی که اخیرا انجام شده است از رویکرد اکوسیستم کارآفرینانه استفاده می شود. اکوسیستم یک سیستم طبیعی شامل مجموعه ای از موجودات زنده است که در یک ناحیه مشخص با همه عوامل و اجزاي فیزیکی غیر زنده محیط در تعامل هستند و در ارتباط با یکدیگر یک سیستم را خلق می کنند؛ بنابراین چارچوب مفهومی اکوسیستم کارآفرینانه شامل افراد و مجموعه عواملی در محیط است که افراد را ترغیب به کارآفرینی می نماید. استام (2015) به این نکته اشاره می کند که هرچند چرخه اکوسیستم کارآفرینی با کارآفرینان آغاز می شود و تاکید آن بر بستر تولید کارآفرینی است؛ اما صرفا خروجی کارآفرینی مطرح نیست بلکه کارآفرینان علاوه بر نقش کارآفرینی در فرایند خلق این اکوسیستم نیز نقش دارند و بنوعی حفظ سلامت اکوسیستم کارآفرینی برعهده آنهاست (stam,2015). شاخص هاي متفاوتی توسط پژوهشگران براي اکوسیستم کارآفرینی معرفی شده است. سورش و رامراج (2012) فاکتورهاي اصلی اکوسیستم کارآفرینی را در قالب 8 گروه پشتیبانی اخلاقی، پشتیبانی مالی، پشتیبانی فناوري، پشتیبانی بازار، پشتیبانی اجتماعی، پشتیبانی شبکه، پشتیبانی دولت و پشتیبانی محیطی دسته بندی نمودند (.(Suresh and Ramraj, 2012 اشپیگل (2017) نیز 11 زیر شاخص را در سه گروه فرهنگی (شامل نگرش فرهنگی و تاریخچه کارآفرینی)، اجتماعی (شامل شبکه ها، سرمایه مالی، رهبر ها، روابط و استعدادها) و منابع ملموس (شامل دانشگاه ها، خدمات و امکانات پشتیبانی، سیاست، دولت و بازارهاي آزاد) دسته بندي نموده است (Spigel,2007). استام (2015) در پژوهش خود درخصوص لزوم شکل گیري رویکرد اکوسیستم کارآفرینانه به این موضوع اشاره می کند که در حال حاضر سیاستهاي منطقه اي کارآفرینی از افزایش تعداد کارآفرینی به سمت افزایش کیفیت کارآفرینی در حال تغییر است. این بدان معنی است که اقدامات آتی، تبدیل سیاست هاي کارآفرینی به اقتصاد کارآفرینی خواهد بود (stam,2015). بنابراین موسسه جهانی کارآفرینی و توسعه با رویکرد ایجاد و حفظ اکوسیستم کارآفرینی در هر کشور هر سال به جمع آوري داده هاي موثر بر شکل گیري اکوسیستم و حفظ می پردازد (Cusi & Bernal,2020). سه موسسه مطرح جهانی که هر ساله تهیه گزارش شاخص هاي کارآفرینی را با معیارهاي متفاوت در سطح ملی، منطقه ای و جهانی را به عهده دارند: موسسه جهانی کارآفرینی و توسعه18، شبکه جهانی کارآفرینی19، و دیده بان جهانی کارآفرینی20 می باشند که با جمع آوري آمار سالیانه از کشورهاي مختلف نسبت به سنجش و رتبه بندي شاخصهاي موثر در کارآفرینی اقدام می نمایند و گزارش سالانه خود را به صورت عمومی منتشر میکنند. دیده بان جهانی کارآفرینی در نهایت از 12 شاخص براي رتبه بندي و مقایسه کارآفرینی در کشورهاي مختلف استفاده می کند که شامل دسترسی به تامین مالی کارآفرینانه، سیاستهاي دولت چه به شکل حمایتی و چه به شکل ارتباطی، برنامه هاي دولت مانند مالیات، برنامه هاي کارآفرینی دولت، آموزش کارآفرینی در دوران مدرسه، آموزش کارآفرینی بعد از دوران مدرسه، انتقال تحقیق و توسعه، زیرساخت هاي قانونی و تجاري، زیرساختهاي فیزیکی، پویایی هاي بازار داخلی، توان بازار داخلی با مقررات ورود و هنجارهاي اجتماعی و فیزیکی میباشد. شاخص اصلی دیده بان جهانی کارآفرینی، فعالیتهاي کارآفرینی نوپا21 در کشورهای مختلف می باشد. لازم به ذکر است که این شاخص صرفا تعداد فعالیتهاي کارآفرینی نوپا و خوداشتغالی را براي افرادي که مسیر دیگري براي کسب درآمد در بازار ندارند را نشان میدهد و امکان نشان دادن کیفیت اشتغال را ندارد. تا همین اواخر، به رسمیت شناختن کارآفرینی در سراسر جهان عمدتاً به دلیل سهم آن در رشد اقتصادي بود. به همین دلیل، در بسیاري از کشورها تنها به بعضی از بخشهاي جامعه توجه شده است. در حال حاضر، مشخص شده که جوامع از ارزش بیشتري درخصوص کارآفرینی برخوردار میشوند و بنابراین سازمانهاي خود را به گونه اي سازماندهی می نمایند که فعالیت کارآفرینی انجام شود. در واقع وقتی به جامعه اي ارزشی افزوده شود، هم به رفاه عمومی و هم توزیع ارزش در گروه هاي خاص، می انجامد. موسسه جهانی کارآفرینی و توسعه، از شاخص جهانی کارآفرینی استفاده میکند که معتبرترین شاخص براي سنجش و رتبه بندي کارآفرینی است و در واقع امتیازي است که بر اساس کیفیت و پویایی هاي اکوسیستم کارآفرینی ارزیابی میشود. این ارزیابی بر اساس سنجش سه مجموعه با محتواي مجموعا 14 شاخص شامل 1- نگرشهاي کارآفرینانه (درك فرصت، مهارتهاي استارتاپی، پذیرش ریسک، شبکه سازي، حمایت فرهنگی) 2- توانمندي هاي کارآفرینانه (استفاده از فرصت، جذب تکنولوژي، سرمایه انسانی، سطح رقابت) 3-آرمانهاي کارآفرینانه (نوآوري محصول،نوآوري فرایند، رشد بالا، بین المللی سازي، برخورداري از سرمایه ریسک) تشکیل میشود. در واقع موسسه جهانی کارآفرینی با تاکید بر اکوسیستم کارآفرینانه که آن را بر پایه سه اصل بنگاه، نهادها و خود سیستم می داند در صدد است نگاهی به کیفیت کارآفرینی و شکل گیري اکوسیستم کارآفرینانه داشته باشد (ظهیرالدینی و حسن زاده،1399).
شاخص های دیده بان جهانی کارآفرینی: تعریف معیارهاي 12 گانه گزارش دیده بان جهانی کارآفرینی بر این اساس است: زیرساخت فیزیکی: در گزارش دیده بان جهانی کارآفرینی در سال 2019، زیرساخت فیزیکی منعکس کننده شرایطی است که از فرایند کارآفرینی حمایت کند؛ آیا جاده ها، میزان دسترسی و سرعت اینترنت، فراهم بودن مکان فیزیکی و هزینه آن براي کارآفرینان مناسب حال کارآفرینان است؟ دسترسی به سرمایه کارآفرینانه: آیا بودجه کافی براي استارتاپ هاي جدید در قالب سرمایه گذاري غیررسمی، وامهاي بانکی، امتیازهاي دولتی و یا سرمایه گذار خطر پذیر در دسترس است؟ بسیاري از افراد سرمایه کافی شخصی براي فعالیت کارآفرینانه در اختیار ندارند. دسترسی ناکافی به سرمایه ممکن است بسیاري از کارآفرینان را با دسترسی محدودي که به سرمایه شخصی یا شبکه اي از سرمایه گذاران غیررسمی ندارند، از بین ببرد. دسترسی به وام هاي بانکی و امتیازهاي دولتی، دسترسی به سرمایه رسمی محسوب می شوند، در حالیکه دسترسی به سطوح سرمایه گذاري غیررسمی، تامین منابع لازم را نیز ممکن می سازد. سرمایه گذاري غیر رسمی زمانی اتفاق می افتد که فردي در کسب و کار جدید شخص دیگري سرمایه گذاري کند. سیاست دولتی شامل حمایت و ارتباط: آیا سیاست هاي دولتی کارآفرینی را ترویج میکند و از شروع یک کسب و کار خطر پذیر حمایت میکند؟ سیاست دولتی شامل مالیات و بوروکراسی: آیا مالیات ها و هزینه هاي کسب وکار براي بنگاه اقتصادي مقرون به صرفه است؟ آیا قوانین و مقررات باعث سهولت مدیریت میشود و یا اینکه بار اضافی تحمیل میکند؟ برنامه هاي کارآفرینانه دولت: آیا برنامه هاي حمایتی مناسب براي کارآفرین جدید در سطوح محلی، منطقه اي و ملی وجود دارد؟ آموزش کارآفرینی در مدرسه: آیا مدارس ایده هاي کارآفرینانه را معرفی می کنند و آیا ارزشهاي کارآفرینانه نظیر پرسیدن، شناخت فرصت و خلاقیت به دانش آموزان تفهیم می شوند؟ آموزش کارآفرینی پس از مدرسه: آیا دانشگاه ها و مدارس کسب و کار، دوره هاي موثري را براي معرفی سرفصل هاي کارآفرینی برگزار میکنند و در کنار آن به شکل عملی چگونگی شروع یک کسب و کار را تمرین میکنند؟ انتقال تحقیق و توسعه: یافته هاي تحقیقاتی مراکز تحقیقاتی و دانشگاه ها تا به چه اندازه قابل انتقال به فضاي کسب و کار است؟ زیرساخت هاي قانونی و تجاري: آیا دسترسی مقرون به صرفه خدمات حرفه اي وکلا و حسابداران، در چارچوب حقوق مالکیت، براي حمایت از سرمایه گذاري خطر پذیر وجود دارد؟ پویایی بازار داخل: آیا بازارهاي آزاد، باز و در حال رشد بدون کنترل ورود و قیمتی کسب و کارهاي بزرگ وجود دارند؟ مقررات ورود یا ظرفیت بازار داخل: آیا مقررات ورود به بازارها بیش از آن که محدود کننده ورود به بازار باشند، تسهیل کننده ورود به آن هستند؟ زیرساخت هاي فیزیکی: شرایطی که از فرایند کارآفرینی حمایت کند؛ آیا جاده ها، میزان دسترسی و سرعت اینترنت، فراهم بودن مکان فیزیکی و هزینه آن براي کارآفرینان مناسب حال کارآفرینان است؟ عرف اجتماعی و فرهنگی: فرهنگ عمومی جامعه مانند الگوهاي اجتماعی و پذیرش و درك ریسک پذیري باعث سرکوب کارآفرینان میشود و یا اینکه آنها را تشویق میکند (Bosma and Kelley,2019).
موسسه جهانی کارآفرینی و توسعه: موسسه جهانی کارآفرینی و توسعه از سه گروه کلی و مجموعا 14 شاخص که باز هر کدام از آنها بر اساس زیر شاخص هایی در سطح فردي و نهادي مورد سنجش قرار میگیرند، براي بررسی وضعیت کارآفرینی هر کشور استفاده میکند. همچنین هر شاخص بطور مجزا در سطح نهادي و شخصی مورد سنجش قرار می گیرد. این شاخص ها عبارتند از:
1. نگرشهاي کارآفرینانه: درك فرصت: با دو معیار تشخیص فرصت (سطح فردي) و تراکم بازار (سطح نهادي) مورد سنجش قرار می گیرد. معیار تشخیص فرصت، نسبت جمعیتی را اندازه می گیرد که میتوانند فرصتهاي خوبی براي شروع یک کسب و کار در منطقه اي که در آن زندگی می کنند را شناسایی کنند. هرچند، ارزش این فرصت ها نیز به تراکم بازار بستگی دارد. مهارت هاي استارتاپی: این شاخص در سطح فردي به شکل درك مهارت و در سطح نهادي به شکل مهارت هاي کسب و کار که طی دوره هاي آموزشی در مدارس یا دانشگاه ها تدریس می شود، سنجیده میشود. پذیرش ریسک: در سطح فردي بصورت درك ریسک و در سطح نهادي بصورت ریسک کسب و کار مورد سنجش قرار می گیرد. در بین ویژگی هاي شخصی کارآفرینانه، ترس از عدم موفقیت یکی از مهمترین موانع شروع به کار می باشد. دوري از پروژه هاي پر ریسک می تواند موجب تاخیر در کارآفرینی نوپا گردد. درك ریسک درصد جمعیتی است که اعتقاد دارند ترس از عدم موفقیت مانع شروع به کار نمی شود. شبکه سازي: با معیار هاي استفاده از اینترنت (در سطح نهادي) و شناخت کارآفرینان (در سطح فردي) مورد سنجش قرار می گیرد. شبکه سازي به دانش و قابلیت هاي افراد براي برقراري ارتباط با دیگران در سطح کشور یا دنیا اشاره می کند. افرادي که شبکه سازي بهتري دارند بهتر می توانند فرصتها را تشخیص دهند و همچنین به منابع بیشتر و بهتري دسترسی پیدا کنند. حمایت فرهنگی: با معیارهاي فساد سیستم (سطح نهادي) و وضعیت شغلی (سطح فردي) سنجیده میشود. این معیار دیدگاه ساکنین یک کشور به کارآفرینان از نظر وضعیت شغلی و انتخاب شغل را نشان می دهد و همینطور، اینکه چگونه میزان فساد در یک کشور بر این دیدگاه تاثیر می گذارد. بدون حمایت فرهنگی قوي، بهترین و روشنفکرترین افراد نمی خواهند کارآفرین باشند و تصمیم می گیرند (ظهیرالدینی و حسن زاده،1399).
2. توانمنديهاي کارآفرینانه: استفاده از فرصت: این شاخص در سطح نهادي با آزادي اقتصادي و در سطح فردي با انگیزش فرصت مورد سنجش قرار می گیرد. استفاده از فرصت به شکل شروع به کار می باشد که توسط افرادي است که با انگیزه از فرصت استفاده می کنند اما ممکن است با نوار قرمز و پرداخت مالیات روبرو شوند. انگیزه کارآفرین براي شروع یک کسب و کار، یک سیگنال مهم براي کیفیت کارآفرینی است. انگیزه فرصت به عنوان درصدي از کل فعالیت هاي کارآفرینی است که با بهره گیري از یک فرصت خوب، با انگیزه افزایش درآمد و یا تحقق اهداف شخصی شروع به فعالیت می کنند در برابر فعالیت کارآفرینانه افرادي که گزینه دیگري براي فعالیت نداشته اند. جذب تکنولوژي: همانطور که توسط مجمع جهانی اقتصاد گزارش شده است. توسعه فناوري جدید و قابلیت جذب آن براي بنگاههاي نوآور با پتانسیل رشد بالا بسیار مهم است. بطور کلی در اقتصاد مدرن، فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات نقش اساسی در توسعه اقتصادي دارند. هرچند میزان و سطح نیاز به فناوري براي بقا و یا رشد تمام کسب و کارها یکسان نیست. در سطح نهادي، میزان جذب فناوري و در سطح فردي سطح فناوري، مورد سنجش قرار می گیرد. سرمایه انسانی: سرمایه انسانی با کیفیت بالا بخصوص براي سرمایه گذاري هایی که بسیار نوآور هستند و براي رشد به نیروي کار تحصیل کرده، با تجربه و سالم نیاز دارند، بسیار مهم است. ویژگی مهم یک سرمایه گذاري با پتانسیل رشد بالا سطح تحصیلات کارآفرین است که در سطح فردي، براي این شاخص مطرح می شود و کیفیت کارآفرینان را مشخص می سازد بطوریکه کارآفرینان داراي مدرك تحصیلی بالاتر، توانایی و مأموریت بیشتري براي شروع و مدیریت مشاغل با رشد بالا دارند. براي سطح نهادي، متغیر آموزش کارکنان مطرح مورد سنجش قرار می گیرد، بطوریکه آموزش کارکنان سطح سرمایه گذاري یک کشور در آموزش مهارت هاي کسب و کار و توسعه نیروي انسانی را نشان میدهد. می توان انتظار داشت که سرمایه گذاري بر کارکنان باعث افزایش کیفیت آنان می شود. سطح رقابت: براي این شاخص در سطح فردي از متغیر رقبا و و در سطح نهادي از متغیر نفوذ در بازار استفاده می شود. رقابت یک معیار محصول یا تجارت منحصر به فرد بازار است، همراه با قدرت بازار مشاغل موجود و گروه هاي تجاري و اثربخشی تنظیم ضد انحصار. متغیر رقبا به عنوان درصد کسب و کارهاي کارآفرینانه اي است که ارائه دهنده همان محصول یا خدمت هستند.
3. آرمان های کارافرینانه: نوآوري محصول: محصولات جدید نقش اساسی در اقتصاد کشورها دارند. درحالیکه، زمانی تنها چندین کشور توسعه یافته منشا بیشتر محصولات جدید بودند، امروزه کشورهاي در حال توسعه محصولاتی تولید می کنند که به طور چشمگیري ارزان تر از نمونه هاي معادل خود در کشورهاي غربی هستند. براي سنجش این شاخص در سطح فردي، متغیر محصول جدید درنظر گرفته می شود. این متغیر، پتانسیل یک کشور براي سنجش تولید محصولات جدید و یا تقلید از محصولات موجود را نشان میدهد. لیکن به منظور تعیین میزان پتانسیل نوآوري در محصولات جدید، به نظر می رسد متغیر نهادي مرتبط با فناوري و انتقال نوآوري مرتبط باشد؛ بنابراین براي سنجش این شاخص در سطح نهادي از متغیر انتقال فناوري استفاده می شود. نوآوري فرایند: بکارگیري و یا ایجاد فناوري جدید یکی دیگر از ویژگیهاي مهم کسب و کارهاي با پتانسیل رشد بالا است. متغیر سطح فردي این شاخص، فناوري جدید است که درصد مشاغلی است که فناوري زیربنایی اصلی آنها کمتر از پنج سال عمر داشته باشد. با این حال، بیشتر کسب و کارهاي کارآفرینانه فقط از فناوري جدید استفاده نمی کنند، بلکه آن را ایجاد می کنند. مشکل اینجاست که در حالی که بسیاري از کسب و کارها در کشورهاي در حال توسعه ممکن است از جدیدترین فناوري که (GERD) استفاده کنند، اما بیشتر تمایل دارند آن را خریداري یا کپی کنند. یک متغیر نهادي مناسب در اینجا مورد استفاده قرار می گیرد، معیار پیچیده اي است که ترکیبی از تحقیق و توسعه، کیفیت نهادهاي علمی در یک کشور و وجود دانشمندان و مهندسین است. رشد بالا: رشد بالا یک اندازه گیري ترکیبی از درصد کسب و کارهاي با رشد بالا است که قصد دارند حداقل 10 نفر را استخدام کنند و همچنین بیش از 50 درصد در پنج سال رشد کنند که این دو ویژگی مبناي تعریف متغیر غزال22 (شرکت با رشد بالا) در سطح فردي می شود. متغیر نهادي این شاخص، استراتزي کسب و کار می باشد. استراتژي کسب و کار به "توانایی شرکتها در پیگیري استراتژیهاي متمایز" اشاره دارد که شامل برخورداري از جایگاه سازي متمایز و مفاهیم نوآورانه تولید و خدمات می باشد. بین المللی سازي: اعتقاد بر این است که بین المللی سازي معیار اصلی تعیین کننده رشد می باشد؛ که صادرات از علایم نشان دهنده آن است. صادرات قابلیتهایی بیش از آنچه که براي بازارهاي داخلی، مورد نیاز است، مطالبه می کند؛ بنابراین متغیر نهادي شاخص بین المللی سازي، صادرات در نظر گرفته شده است. همچنین در سطح نهادي، متغیر جهانی شدن مورد سنجش قرار داده میشود (Bosma & Kelley.2019,Lafuente et al. 2020).
کارآفرینی فناورانه: کارآفرینی فناورانه برگرفته از ترکیب دو مفهوم اصلی کارآفرینی و فناوری است که میتواند به عنوان شناخت، کشف و حتى خلق فرصت های کارآفرینانه از محل توسعه فناوری های جدید در نظر گرفته شود. در واقع این مفهوم یک سبک رهبري کسب وکار است که شامل شناسایی فرصت هاي فناورانه و داراي قابلیت رشد بالا، جمع آوري منابع و در نهایت مدیریت رشد سریع و ریسک قابل توجه آن با به کارگیري مهارت هاي تصمیم گیري ویژه می شود (درف و بیرز،2005). این مفهوم به فرآیندهایی اختصاص دارد که طی آنها کارآفرینان، منابع سازمانی و سامانه هاي فنی و راهبردها را براي دستیابی به فرصت ها در سازمان های کارآفرین به کار میگیرند (شاین و همکاران،2003). پرودن (2007) نشان داد اجزاي تأثیرگذار در کارآفرینی فناورانه را می توان شامل دانشگاه ها، سازمان ها و شرکتها ، مشاوران، دولت، بازار و مشتري و سرمایه دانست. بورگلمن و همکاران (1996) کارآفرینی فناورانه را به شکل ترکیبی از تجاري سازي و فناوري طرح کردند و آن را به مثابۀ بنیان فرایند نوآوري فناورانه تلقی نمودند. مقایسه اي نیز بین کارآفرین سنتی و کارآفرین فناور انجام شد. کارآفرین سنتی فردي است که توان تشخیص فرصت و استفادة تجاري از محصول یا خدمت جدید را داشته باشد و کارآفرین فناور فردي است که توان شناسایی بازار را براي فناوري بکارگرفته شده داشته باشد که این امر نهایتاً به نوآوري هاي فناورانه و توسعۀ محصول جدید منجر می شود. بنابرتحقیقات بلانکو (2007) کارآفرینی فناورانه یکی از مهمترین منابع خلق ارزش اقتصادي و توسعه است. پنگ و ژانگ (2008) در مطالعات خود به تبیین نقش حاکمیت بر کارآفرینی سازمانی فناورانه پرداخته اند. به اعتقاد ایشان، بنگاه ها براي کسب مزیت از فرصت هاي در حال ظهور کسب وکار و حفظ آن، باید راهبردهاي انعطاف پذیر و نوآورانه اي را اتخاذ کنند تا بتوانند با محیط رقابتی و نامطمئن و همچنین تقاضاهاي متغیر مشتریان کنار آیند. کارآفرینی فناورانه دو رسالت عمده را دنبال می کند می کند، نخست آنکه، قصد دارد با سرعت بخشیدن به روند تبدیل علوم و دانش جدید به فناوري، بتواند نیازهاي جامعه را حل کند؛ دوم آنکه، به دنبال آن است که با بکارگیري این فناوري ها و کاربردها، به ایجاد یا توسعه و مدیریت بهتر سازمان ها بپردازد (رضوانی و همکاران،1390). منزل و همکاران ( 2007 )، معتقدند اغلب درسازمانها، خلاقیت و مهارت هاي فردي مورد غفلت قرار میگیرد. ایشان در مباحث خود به تشریح چگونگی تبدیل مهندسان فعال در حوزه تحقیق و توسعه به کارآفرینان سازمانی در سازمان های فناور پرداخته اند. در نهایت باید گفت بخش مهمی از کارآفرینی فناوری بر مفهوم تجاری سازی منطبق می باشد. تجاری سازی به معنای فرآیند تبدیل تحقیق و توسعه علمی به محصولات و یا خدمات سودمند می باشد. فرآیند تجاری سازی فناوری را می توان بهره برداری از دانش علمی و فناورانه جوامع تحقیقاتی و علمی به منظور حمایت از توسعه نوآوری در محصولات و خدمات دانست. فرآیند تجاری سازی فناوری، مراحل انتقال فناوری از آزمایشگاه به بازار را در بر میگیرد. این فرآیند تلاش برای گذر از دره مرگ نوآوری را شامل میشود (مزیدی و همکاران،1399).
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل نقش سرمایه انسانی در تقویت کارآفرینی سازمانی است. روش این تحقیق از نظر هدف کاربردی است و به روش اکتشافی انجام شده است. و نحوه گردآوری دادهها به روش کمی صورت گرفته است و ابزار گرد آوری دادهها نیز پرسشنامه بود. از روش تحلیل استنباطی و توصیف دادهها و استفاده از تحلیل عاملی، برای تحلیل داده های پرسشنامه و ارائه نتایج استفاده شد. جهت محاسبه حجم نمونه از یکی از پر کاربرد ترین روشها یعنی فرمول کوکران23 استفاده شد. لذا بر همین اساس، حجم نمونه به تعداد 292 در این پژوهش همکاری کردند. در این پژوهش برای جمعآوری دادههای مربوط به ادبیات و مبانی نظری، تدوین فرضیهها و ارائه الگوی اولیه موضوع از روشهای کتابخانهای (مطالعهی کتابها، مقالات، مجلات، طرحهای پژوهشی و بانکهای اطلاعاتی (اینترنتی) و همچنین دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی پرسشنامه: از آن جا که محتوای پرسشنامه، مولفههایی را نشان می دهد که دارای بالاترین ضریب اهمیت می باشند، با توجه به تایید سوالات توسط خبرگان، روایی محتوای پرسشنامه مورد تایید قرار گرفته است. پایایی پرسشنامه: در ابتدا جهت انجام آزمون های آماری، جهت تائید قابلیت اعتماد یا پایایی پرسشنامه کرونباخ آلفا محاسبه شده است. کرونباخ آلفا برای سنجش میزان تک بعدی بودن نگرشها، قضاوتها و سایر مقولاتی که اندازهگیری آنها آسان نیست به کار میرود. هرقدر همبستگی مثبت بین سؤالات بیشتر شود، میزان کرونباخ آلفا بیشتر خواهد شد و بالعکس هر قدر واریانس میانگین سؤالات بیشتر شود آلفای کرونباخ کاهش پیدا خواهد کرد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که ضریب آلفای کل پرسشنامه 98% میباشد که ابزار استفاده شده از پایایی مطلوبی برخوردار است. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، به دو روش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS 16 و Smart PLS انجام شد. در این تحقیق برای توصیف دادهها از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد فراوانی، جدول توزیع فراوانی، ترسیم نمودارها و همچنین توصیف ویژگیهای پاسخ دهندگان به پرسشنامه استفاده شد. و در تحلیل استنباطی به روش تحلیل عاملی، به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته شد.
4- یافته ها
بررسی انجامشده درزمینة جنسیت پاسخدهندگان منتخب در نمونه نشان میدهد 73.6 درصد پاسخگویان پاسخدهندگان زن، 26.0 درصد پاسخگویان پاسخدهندگان مرد و در نهایت 0.3درصد پاسخگویان پاسخدهندگان نامشخص هستند؛ بنابراین پاسخدهندگان زن فراوانی بیشتری در این پژوهش دارند.بررسی انجامشده درزمینة سن پاسخدهندگان منتخب در نمونه نشان میدهد: 1.4 درصد سن پاسخدهندگان بین 30-20 سال، 47.6 درصد سن پاسخدهندگان بین 31-40 سال، 41.8 درصد سن پاسخدهندگان بین 41-50 سال، و 9.2 درصد سن پاسخدهندگان 50 سال به بالا می باشد. بررسی انجامشده درزمینة سطح تحصیلات پاسخدهندگان منتخب در نمونه نشان میدهد: 1.0 درصد پاسخدهندگان دارای تحصیلات دیپلم، 2.7 درصد پاسخدهندگان دارای تحصیلات لیسانس، 69.5 درصد پاسخدهندگان دارای تحصیلات فوقلیسانس، و در نهایت 26.7 درصد پاسخدهندگان دارای تحصیلات دکتری، میباشند. بررسی انجامشده درزمینة سابقه خدمت پاسخدهندگان منتخب در نمونه نشان میدهد: 14.0 درصد پاسخدهندگان زیر 5 سال، 53.1 درصد پاسخدهندگان بین 6 تا 12 سال، 21.9 درصد پاسخدهندگان بین 13 تا 20 سال، 6.5 درصد پاسخدهندگان بیش از 21 سال، و در نهایت 4.5 درصد پاسخدهندگان سابقه خدمت نامشخص دارند. در تحلیل پرسشنامه صورت پذیرفته توسط محقق در خصوص عوامل، ابعاد و مولفههای الگوی حکمرانی توسعه کسب و کار کارآفرینانه، دو وضعیت موجود و مطلوب از دیدگاه پاسخدهندگان مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن در ذیل آمده است. برای فرضها و آماره آزمون محاسبه فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب در انجام آزمون میانگین نمونه تکی (که دارای توزیع t-student است) و فرضهای صفر و مقابل استفاده شد. همانطور که دیده میشود مقدار Sig با احتساب دادههای گمشده برای هر دو گروه (وضع موجود و وضع مطلوب) کمتر از 0.05 است. بنابراین فرض صفر رد میشود یعنی وضع موجود و وضع مطلوب در یک سطح نبوده و اختلاف دارند. به این ترتیب مشخص است که باید فاصله بین وضع موجود و مطلوب کاهش یابد. از طرفی با نگاه به فاصله اطمینان در میابیم که احتمال مشاهده مقدار tدر دو حالت، کمتر از بازه بالایی وضع موجود و وضع مطلوب و بیشتر از بازه پایینی وضع موجود و وضع مطلوب برابر با صفر (0) میباشد در واقع میتوان نتیجه گرفت که نمیتوان فرض یک (برابری وضع موجود و وضع مطلوب) را قبول کرد و این یعنی بین وضع موجود و وضع مطلوب اختلاف معناداری وجود دارد. در فرضیه بالا حد بالا و پایین هر دو مثبت هستند بنابراین میانگین گروه دوم یعنی وضع مطلوب بزرگتر از میانگین گروه اول یعنی وضع موجود است و تایید شد که این اختلاف از نظر آماری معنادار است.
جدول آمار تک نمونه ای
مولفه ها | وضعیت | تعداد | میانگین | انحراف استاندارد | میانگین خطای استاندارد |
عوامل اقتصادی (اصلاح ساختارهای بانکی) | وضعیت موجود | 292 | 6.14486301 | 1.858760529 | 0.108775732 |
وضعیت مطلوب | 292 | 9.14965753 | 0.64921302 | 0.037992318 | |
ایجاد مزیت رقابتی بین المللی | وضعیت موجود | 292 | 6.1640411 | 1.866941958 | 0.109254514 |
وضعیت مطلوب | 292 | 9.10547945 | 0.780499516 | 0.045675279 | |
حذف نهادهای موازی | وضعیت موجود | 292 | 6.0335274 | 1.938630142 | 0.113449748 |
وضعیت مطلوب | 292 | 9.16578767 | 0.730982766 | 0.042777531 | |
نوسازی بدنه دولت | وضعیت موجود | 292 | 6.53797945 | 1.871675938 | 0.109531549 |
وضعیت مطلوب | 292 | 9.13119863 | 0.564224616 | 0.033018748 | |
عوامل اقتصادی (اصلاح ساختارهای بانکی) | وضعیت موجود | 292 | 6.34914384 | 1.958034892 | 0.114585325 |
وضعیت مطلوب | 292 | 9.08017123 | 0.554916456 | 0.032474029 | |
ایجاد زیرساختها (سختافزاری نرمافزاری) | وضعیت موجود | 292 | 6.15140411 | 1.933790968 | 0.113166557 |
وضعیت مطلوب | 292 | 9.00208904 | 0.724836338 | 0.042417838 | |
نفود در بازارهای بین المللی | وضعیت موجود | 292 | 5.86986301 | 1.293593512 | 0.075701834 |
وضعیت مطلوب | 292 | 8.89794521 | 0.475512988 | 0.027827293 | |
جوان سازی بدنه دولت | وضعیت موجود | 292 | 6.06715753 | 1.018064906 | 0.059577742 |
وضعیت مطلوب | 292 | 9.03527397 | 0.249295075 | 0.014588891 |
جدول آزمون t تک نمونه ای
مولفه ها | وضعیت | t | درجه آزادی | اختلاف میانگین | فاصله اطمینان 95% | |
بازه پایینی | بازه بالایی | |||||
عوامل اقتصادی (اصلاح ساختارهای بانکی) | وضعیت موجود | 56.491 | 291 | 6.144863014 | 5.9307761 | 6.35894992 |
وضعیت مطلوب | 240.83 | 291 | 9.149657534 | 9.07488297 | 9.2244321 | |
ایجاد مزیت رقابتی بین المللی | وضعیت موجود | 56.419 | 291 | 6.164041096 | 5.94901187 | 6.37907032 |
وضعیت مطلوب | 199.35 | 291 | 9.105479452 | 9.01558367 | 9.19537523 | |
حذف نهادهای موازی | وضعیت موجود | 53.182 | 291 | 6.033527397 | 5.81024133 | 6.25681347 |
وضعیت مطلوب | 214.27 | 291 | 9.165787671 | 9.08159509 | 9.24998025 | |
نوسازی بدنه دولت | وضعیت موجود | 59.69 | 291 | 6.537979452 | 6.32240498 | 6.75355392 |
وضعیت مطلوب | 276.55 | 291 | 9.13119863 | 9.0662128 | 9.19618446 | |
عوامل اقتصادی (اصلاح ساختارهای بانکی) | وضعیت موجود | 55.41 | 291 | 6.349143836 | 6.12362278 | 6.57466489 |
وضعیت مطلوب | 279.61 | 291 | 9.080171233 | 9.01625749 | 9.14408498 | |
ایجاد زیرساختها (سختافزاری نرمافزاری) | وضعیت موجود | 54.357 | 291 | 6.15140411 | 5.9286754 | 6.37413282 |
وضعیت مطلوب | 212.22 | 291 | 9.002089041 | 8.91860439 | 9.08557369 | |
نفود در بازارهای بین المللی | وضعیت موجود | 77.539 | 291 | 5.869863014 | 5.72087048 | 6.01885555 |
وضعیت مطلوب | 319.76 | 291 | 8.897945205 | 8.84317693 | 8.95271348 | |
جوان سازی بدنه دولت | وضعیت موجود | 101.84 | 291 | 6.067157534 | 5.94989963 | 6.18441544 |
وضعیت مطلوب | 619.33 | 291 | 9.035273973 | 9.00656085 | 9.06398709 |
5- بحث و تفسیر
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت مولفههای توسعه کسبوکار کارآفرینانه موثر بر مدل حکمرانی مورد بررسی قرار گرفته است.در این پژوهش به منظور شناخت بهتر موضوع در زمینه نقش سرمایه انسانی در تقویت کارآفرینی سازمانی و همچنین شناسایی ابعاد و مولفههای آن، از طریق تکنیک دلفی با نظرسنجی از خبرگان دانشگاهی و صاحبنظران، متخصصین و افراد آگاه در زمینه نقش سرمایه انسانی در تقویت کارآفرینی سازمانی میپردازند.در پژوهش حاضر معیار اعتبار پذیری تا حد امکان رعایت شد.بدین شکل که پژوهشگر در تمام مراحل پژوهش، هدف و سؤال پژوهش را در نظر داشت و خطمشی خود را بر اساس آن تعیین کرد تا دسترسی به اطلاعات معتبر از خبرگان را مقدور سازد؛ پژوهشگر طی فرآیند جمعآوری و تحلیل دادهها دیدگاه و استراتژی خود را مورد بازبینی قرار داد.همچنین، در این پژوهش نیز تلاش شد تا اصل اعتماد تا حد امکان رعایت شود.مراحل انجام پژوهش و تحليل دادهها به روشنی توصيف شد تا هر خواننده و منتقدی بتواند آن را مورد حسابرسي قرار دهد.در نهایت شاخصها شناسایی شد که به صورت پرسشنامه محقق ساخته در اختیار حجم نمونه قرار گرفت.به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی ظاهری، محتوایی و سازه استفاده شد.در این پژوهش پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی محاسبه شد.روش تحليل دادهها در بخش کیفی تکنیک دلفی بود و در بخش کمی نیز در قسمت استنباطی برای پاسخ به سؤالهای پژوهش از آزمونهایی نظیر تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Smart PLS نیز بهره گرفته شد.همانگونه که در بیان مسئله نیز بیان شد، دیدهبان جهانی کارآفرینی هر ساله آماری از وضعیت کارآفرینی در کشورهای زیادی از دنیا ارائه میدهدکه وضعیت کارآفرینی را در شاخصهای متنوعی در سراسر دنیا نشان میدهد اما در عین حال بیان میکند که هر کشوری با توجه به وضعیت فاکتورهای محیطی و زمینه ای خود، در سطح مشخصی فعالیت کارآفرینانه را خواهد داشت. از طرف دیگر در حالی که دیدگاههای رایج در مورد کارآفرینی غالباً روی استارتاپهای مستقل متمرکز است، GEM توجه به ثبات و ارزش مداوم و همچنین چالشهای مربوط به کسبوکارهای بالغ و نیاز به کارآفرینی در انواع مختلف مشاغل مانند کسبوکارهای خانوادگی، کارآفرینی سازمانی، و کارآفرینان انفرادی را مورد توجه قرار میدهد. بر اساس گزارش این سازمان در سال 2018، با وجود اینکه نرخ فعالیت های استارتاپی در ایران از ۱۳ درصد در سال ۲۰۱۷ به ۱۰ درصد در سال ۲۰۱۸ کاهش یافته است، اما جامعه کارآفرینی ایران همچنان قوی است. همچنین طبق گزارش سال 2019 این سازمان، 37.9%، مردم ایران در صدد راه اندازی کسب و کار جدید خودشان در3 سال آتی هستند (شاخص قصد کارآفرینانه) و در میان 50 کشور فعال عضو این کنسرسیوم پژوهشی، ایران در این شاخص در جایگاه یازدهم قرار دارد که جایگاه خوبی است. به تازگی نرخ اهداف کارآفرینانه در بین جوانان ، به ویژه موارد با تحصیلات دانشگاهی افزایش یافته است که این موضوع به دلیل تاکید دولت بر ترویج فرهنگ کارآفرینی در آموزش عالی و آموزش و پرورش است. لذا در حوزه کسب و کارهای کارآفرینانه، پتانسیل خوبی برای بهبود و توسعه وجود دارد و توجه و سرمایه گذاری در این زمینه برای تحقق رشد و شکوفایی اقتصادی کشور، ضرورتی انکارناپذیر است. این در حالی است که از میان افرادی که در یک بازه زمانی سه ساله در کشور، قصد کارآفرینی داشتند، تنها ۱۷ درصد وارد مرحله کارآفرینی نوپا شده اند و در بین آنان تنها ۷ درصد به مرحله ثبات رسیده و ۴ درصد از کسب و کار خود خارج شده اند. این آمار نشان می دهد عملکرد مطلوبی به لحاظ سیاست گذاری در حوزه کسب و کار وجود نداشته است، چرا که بی توجهی به ایجاد و توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه به معنای از دست دادن فرصت های رونق اقتصادی است که شاید هیچگاه دوباره تکرار نشوند. همچنین از سوی دیگر توسعه کارآفرینی نقش شایستهای برای حضور فعال در بازارهای جهانی، اشتغالزایی پایدار، نوسازی بدنه سازمان با توجه به ظرفیت سرمایه انسانی ، کاهش فقر و حل مشکلات جامعه دارد. کارآفرينان در همه کشورها و فرهنگها وجود دارند. ولی سطح و میزان کارآفرينی در جوامع مختلف يکسان نیست. بنابراین سوال اصلی محقق این بود که مدل نقش سرمایه انسانی در تقویت کارآفرینی سازمانی در ایران چگونه است؟ لذا محقق پس از انجام پژوهش به این سوالات پاسخ داده و دغدغه خود را که در بیان مسئله به آن اشاره کرد را از نتایج تحقیق، مرتفع کرد. در ادامه می توان گفت نتایج محقق با مطالعات دوتا و میریکز (2021)، النعیمی و همکاران (2021)، دهری و همکاران (2021)، امجد و همکاران (2020)، هی و همکاران (2020)، جوادی و همکاران (1400)، سلاطین (1398)، شنگه و همکاران (1398)، فهام و پرهیزگار (1397)، کشاورز (1397)، علیزاده (1397)؛ همسو است. همچنین نتایج محقق در این پژوهش با نتایج تحقیقات و مطالعات گوتودوسکا (2017)، پیج و همکاران (2017)، آدیا و همکاران (2016)، وانگ وآپ (2013)، ردفورد (2012)، بابایی هزه جان و همکاران (1396)، صفریان و امام جمعه زاده (1396)، یاری (1395)، کریمی و همکاران (1393)، مدرسی عالم و داودی (1393)، منطقی و ثاقبی سعیدی (1393)، حاجی حیدری و سید جوادین (1392)؛ همسو است و البته محقق گستردهتر وجامعتر عمل کرده است.
6- ساز و کارهای مناسب و پيشنهادات مبتنی بر یافتهها
با توجه به آنچه تا کنون گفته شد، از جمله سازوکارهای مناسب برای کاهش وضعیت موجود و مطلوب مولفههای توسعه کسبوکار کارآفرینانه موثر بر مدل حکمرانی، میتوان چنین برشمرد: برنامهریزی به منظور ساختاردهی مجدد به فرایندها در راستای حذف فرایندهای غیرضروری؛ برنامهریزی به منظور اصلاح فرایندهای زائد موجود و توسعه فرایندهای کاری جدید جهت شناسایی و بهره برداری از فرصتها؛ برنامهریزی به منظور آموزش و ارتقای مهارتهای کارکنان جهت پذیرش تکنولوژی؛ برنامهریزی به منظور گسترش حوزه فعالیت در قسمتهای جدید زنجیره ارزش؛ برنامهریزی به منظور افزایش تطابق پذیری با نیازها از طریق عملیاتی سازی فرایند نوآوری باز؛ انجام اقدامات لازم در راستای جلوگیری از رشد بی رویه واحدها و طراحی ساختار سازمانی براساس نیازهای واقعی سازمان؛ انجام اقدامات لازم در راستای ایجاد فرهنگ خودکنترلی در سازمان و کاهش حیطه نظارت مدیران واحدهای مختلف؛ انجام اقدامات لازم در راستای بررسی مستمر ساختار سازمانی و تطبیق ساختار با تغییرات محیطی؛ برنامهریزی به منظور استانداردسازی فرایندهای سازمانی و کنترل فرایندها با رویکرد ایجاد شفافیت سازمانی؛ برنامهریزی به منظور ارزیابی و پایش مستمر فعالیتهای سازمان و مقایسه با دیگر سازمانهای موفق؛ انجام اقدامات لازم در راستای اصلاح الگوی سرمایه گذاری های خرد و بی هدف؛ برنامهریزی به منظور وجود امکانات و الزامات اطلاع رسانی و دسترسی سریع به آنها؛ برنامهریزی به منظور افزایش کیفیت بستر سازی شبکه اطلاع رسانی؛ برنامهریزی به منظور دسترسی سریع به مراکز مرتبط و مکمل فعالیت های سازمان؛ برنامهریزی به منظور توسعه زیرساخت های انرژی مرتبط با فعالیت؛ انجام اقدامات لازم در راستای پایین آوردن هزینه ها از طریق فناوری، هوش تجاری و نوآوری؛ انجام اقدامات لازم در راستای ارائه آموزش های لازم جهت تقویت استانداردهای سازمان در سطح بین المللی؛ انجام اقدامات لازم در راستای افزایش ارتباطات سازمانی و شبکه های کسب و کار بین المللی؛ انجام اقدامات لازم در راستای ایجاد، توسعه و تعمیق برند و نام تجاری در سطح ملی و بین المللی؛ برنامهریزی به منظور رشد اقتصاد داخلی جهت جذب تقاضا و ایجاد بنگاه بین المللی؛ برنامهریزی به منظور ارتقای ظرفیت تولید و فعالیت های تحقیق و توسعه؛ برنامهریزی به منظور گرایش استراتژیک سازمان ها برای بهره برداری از فرصت های کارآفرینی بین المللی؛ برنامهریزی به منظور ایجاد قوانین و مقررات حمایت کننده برای بین المللی شدن فعالیت های سازمان؛ برنامهریزی به منظور حمایت از سرمایه گذاری های فناورانه.
1. امامی، محمد و استوارسنگری، کوروش(1398)، حقوق اداری، تهران: انتشارات میزان، پاپ 9.
2. آدمیت، فریدون(1351)، اندیشه ترقی و حکومت قانون، عصر سپهسالار، تهران: خوارزمی.
3. آدینهوند، علیاصغر؛ علیان، مهدی (1395). حکمرانی خوب شهری در ایران: اولویتبندی مؤلفهها و معرفهها. فصلنامه علمی راهبرد، 25(4)، 32-51.
4. آهنی، منا؛ موسی خانی، مرتضی؛ نجف بیگی، رضا؛ افشارکاظمی، محمدعلی (1398). تحلیل خوشهای جایگاه ایران در جهان و روندهای آتی مبتنی بر مؤلفههای حکمرانی خوب. آیندهپژوهی مدیریت، 30(1)، 99-118.
5. بازرگان، عباس و همکاران. 1398. روشهای تحقیق در علوم رفتاری. تهران: انتشارات آگاه. چاپ چهارم، ص405.
6. بهرامی، محمدباقر؛ اکبرزاده، فریدون؛ شهابی، روحاله؛ جلالپور، شیوا (1399). حاکمیت قانون و پیامدهای حقوقی حکمرانی خوب در ایران. فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، 10 (1)، 29-47.
7. بیکر، ترز. ال، (1397)، نحوه انجام تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران: نشر نی.
8. پاداش، حمید؛ خداپناه، بهمن (1394). برآورد تأثیر شاخصهای حکمرانی خوب بر اقتصاد دانش بنیان در کشورهای منتخب. فصلنامه برنامه ریزی و بودجه، ۲۰ (۳)، ۱۸۷-۱۶۵.
9. پرخیده، احمد(1397)، حکمرانی خوب فرصتی برای امنیت اقتصادی، گزارش ویژه مطالعات امنیت اقتصادی، شماره 11(چاپ اول)، تهران: انتشارات تدبیر.
10. خسرو آبادی، محمد؛ زایندهرودی، محسن؛ شکیبایی، علیرضا (1395). رابطه حکمرانی خوب با نابرابری درآمدی در کشورهای
11. منتخب جنوب غربی آسیا و کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه. رفاه اجتماعی، ۱۶ (۶۱)، ۱۸۵-۱۵۹.
12. دانایی فرد، حسن و آذر، عادل و صالحی، علی(1398)، قانون گریزی در ایران: تبیین نقش عوامل سیاسی، اقتصادی، قانونی، مدیریتی و اجتماعی – فرهنگی، فصلنامه دانش انتظامی، سال یازدهم، شماره سوم.
13. رزمی، محمد جواد و صدیقی، سمیه(1391)، الزامات تحقق حکمرانی خوب برای دستیابی به توسعه، مجموعه مقالات چهارمین همایش ملی اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر.
14. شمسینی غیاثوند، حسن؛ یوسفی ثابت، حسین (1400). بررسی تأثیر کرونا بر حمکرانی خوب با تاکید بر شفافیت. فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، 17(55)، 117-137.
منابع انگلیسی
15. System. Resource Management in Police Journal of the Management Dept, 1400(1), 91-128. (in Persian)
16. Jensen, L. (2015). Image of accountability in Danish public sector reform, Discussion Paper For IPMM Conference At Macquari School Management.
17. Kagundu, P. (2016). The Quality of Governance, Composition of public Expenditures, and Economic Growth: An Empirical Analysis. Dissertation, Georgia State University.
18. Kamenski, Jack (2016). Trust in government. In Measure of Public attitudes,ed. J.R. Robinson, P.R. Shaver, and L.S.Wrightsman,465-532.San Diego, CA: Academic Press.
19. Kandari, N., Mahmoudi, J. (2019). Presenting framework for investigating effects of e-governance indicators on sustainable human development, Strategic Management Thought, 13(2), 277-302. (in Persian)
20. Keping, Y. (2018). Governance and good governance: A new framework for political analysis. Fudan Journal of the Humanities and Social Sciences, 11(1), 1-8.
21. Pomeranz, E. F., & Decker, D. J. (2017). Resident Perceptions of Good Governance for Community-Based Deer Management in Trumansburg and Cayuga Heights, New York.
22. Potter, D. (2000). Democratization, good governance and development. Poverty and development: into the, 21, 365-382.
23. Quinney, R. 1974, Critiqueof Legal Order: Crime Control in Capitalist Society,Boston, Little Brown and Co 12.
24. Raszkowski, A., & Bartniczak, B. (2018). Towards sustainable regional development: economy, society, environment, good governance based on the example of Polish regions. Transformations in Business & Economics, 17(2), 28-41.
25. Raz, J., (2017). The concepts of a legal system, Oxford, OUP.
26. Raz, Joseph (2016). The Authority of Law: Essays on Law and Morality, New York, Oxford University Press, pp. 214-18.
27. Roberts, C. 2019, Putting Prevention into Action, tape recorded Speech, USA. Robertson, D. (2019). The YALP- Archive of SIDwww.SID.ir PCYC Connection: A Report to the Law Foundation of NSM and the Federation of Police Citizens Youth Clubs, University of Wesatern Sydney, Macarthur, New South Wales.
28. Shahabadi, A., Ganji, M. (2015). Impact of Good Governance on Economic Freedom in MENA Countries. Journal of Economics and Regional Development, 22(9), 246-288.
(in Persian)
29. Shamsini Ghiyasvand, H., Yousefi Sabet, H. (2021). A review of Corona's commentary on Good governance with an emphasis on transparency. Political Science Quarterly, 17(55), 117-137. (in Persian)
30. Smith, C., (2013). Politics and Administration: Eoodrow Wilson and American Public Administration. A research report of the national study of youth and religion.
31. Stewart,John and Stewart Ranson (2014). Management in the public domain. In Public Sector Management. ed. D. McKevitt and A. Lawton, 54-70 London: Sage
[1] Galindo & Mendez
[2] Pagano, Petrucci, & Bocconcelli
[3] Rotger, Gortz, & Storey
[4] Brush, Bruin
[5] Katz
[6] Xinhua Doua, Xiajing Zhua,⁎,1, Jason Q. Zhangb,1, Jie Wang
[7] curricular
[8] regulatory environment
[9] social environment resources
[10] Syukurriah Idrusa
[11] Hartog
[12] Kotey
[13] Chrisman
[14] Hartog J. and Brink
[15] Ozbilgin
[16] Ardichvili
[17] ardichivili et al, 2003, Baron, 2006 :shane.2003
[18] GEDI
[19] GEN
[20] GEM
[21] TEA
[22] Ghazelle
[23] Cochran formula