ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻋﻮاﻣﻞ تسهیل کننده و بازدارنده تربیت کارآفرینی هنرجویان به منظور ارائه مدل مناسب.
محورهای موضوعی : کارآفرینی
1 - دانشگاه آزادتبریز
کلید واژه: بازدارندگی کارآفرین, شناسایی, کارآفرینی, تسهیل کارآفرینی,
چکیده مقاله :
ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻋﻮاﻣﻞ تسهیل کننده وبازدارنده تربیتِ کارآفرینی هنرجویان در استانهای شمال غرب کشورونواحی 15-18-5 تهران بوده است. نوع پژوهش آمیخته وروش نظریة داده بنیاددراین پژوهش ملاک عمل بوده است. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ را اﻋﻀﺎی هنرآموزان دانشگاههای فنیوحرفهای، صنعتی وهنرآموزان هنرستانهاوکارشناسان وکارشناس مسئولان ادارجات، آموزش پرورش ﺗﺸﮑﯿﻞ دادﻧﺪ. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری هدفمند تا جایی ادامه یافت که پژوهشگربا استفاده ازمصاحبة نیمه ساختاریافته سرجمع با25نفرازاعضای نمونه به اشباع نظری رسید. محقق ازروش تحلیل محتوابه ﻣﻨﻈﻮر جمع آوری اطّلاعات استفاده کرده است.برای اعتبارسنجی و بدست آوردن روایی داده ها از دوروش بازبینی مشارکت کنندگان وسه سویه سازی درپژوهش و پایایی مصاحبه ها به روش پیاده سازی عینی ودقیق گفتارمصاحبه شوندگان استفاده کرده است. با استفاده از نتایج حاصل ازبررسی مبانی نظری وپیشینة پژوهش وتجزیه وتحلیل محتوای مصاحبههای انجام گرفته، شاخصها و معیارهای اولیة عوامل تسهیل کننده وبازدارنده تربیت هنرجویان درهنرستانهای فنی وحرفهای شناسایی شده وتعداد140کدبازِاشباع شده استخراج وازتلفیق آنهاتعداد32کد محوری وازتلفیق آنهانیز تعداد29کدانتخابی احصاءگردید.محقق پس ازطی سه مرحلة کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کد گذاری انتخابی،مدل پارادایمی یاالگوی مطلوب، درﻗﺎﻟﺐ ﯾﮏ ﭘﺎراداﯾﻢ اراﺋﻪ شده است. درمرحله کمّی ازآزمون کولموگروف-اسمیرنوف برای نرمال بودن دادههاوازآزمون علامت برای معنی داربودن سوالات پرسشنامه، آزمون پراکندگی دادهها، آزمون کشیدگی وچولگی دادهها، آزمون تحلیل عاملی باشاخص کیمیووبارتلت، مولفههای عامل درماتریس چرخیده شده ونشده شناسایی شد، محقق برای پایایی پرسشنامه ازآزمون آلفای کرونباخ استفاده کرده است. درپایان مدل کلی تحقیق به همراه ،مدل استاندارد، مدل مفهومی ،مدل تی ولیو با برازندگی (برارزش)مدل توسط نرم افزارلیزرل طراحی شده است.
The aim of this research was to identify the facilitating and hindering factors of entrepreneurship education of students in the northwestern provinces of the country and districts 5, 15 and 18 of Tehran. The present study is a mixed research and data theory method has been the basis of this research. The statistical population of this research includes the students of technical and professional universities, industrial universities and students of conservatories, and experts as well as officials of education departments. Purposive sampling method continued was used until the researcher reached theoretical saturation by using a semi-structured interview with 25 members of the sample. The researcher used the method of content analysis in order to collect information. The methods of reviewing the participants and triangulation in the research were used to obtain the validity of the data, and the reliability of the interviews was checked by implementing the objective and accurate speech of the interviewees. Using the results obtained from the study of the theoretical bases and the research process and analysis and analysis of the content of the conducted interviews, the primary indicators and criteria of facilitating and inhibiting factors in the education of students in technical and vocational schools were identified, and 140 saturated open codes were extracted and and 32 central codes were calculated after combination of them and finally by combining them, 29 optional codes were obtained.
_||_
عُنوان: شناسایی عوامل تسهیلکننده و بازدارنده تربیت دانشآموزان کارآفرین در هنرستانهای فنی حرفهای بهمنظور ارائه یک مدل مناسب.
محمّدحسین عهدی هوجقان1 صادق ملکي آوارسين2.جهانگیریاری حاج عطالو3
چکیده
باتوجّه به ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ ﻋﻮاﻣﻞ تسهیلکننده و بازدارنده تربیتِ کارآفرینی هنرجویان دراستانهای شمال غرب کشور و نواحی 18-15-5 تهران مورد ﺷﻨﺎﺳﺎیی شد. جهت جمعآوری اطّلاعات از روش تحلیل محتوای کیفی به عنوان روش تحقیق استفاده شد. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری را اعضای اساتید شاغل در دانشگاههای فنی و حرفهای، صنعتی و هنرستانهای آموزشوپرورش ﺗﺸﮑﯿﻞ دادﻧﺪ. روش نمونهگیری بهصورت نمونهگیری هدفمند تا جایی ادامه یافت که با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته با 25 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. برای اعتبارسنجی و بهدستآوردن روایی دادهها از دو روش بازبینی مشارکتکنندگان و سه سویهسازی استفاده شد. پایایی مصاحبهها به روش پیادهسازی عینی و دقیق گفتار مصاحبهشوندگان انجام شد. نگارنده جهت اطمینان از پایایی از روش توافق بین دو کدگذار بهره برده است. ضریب پایایی بین دو کدگذار 96/0 بود. با استفاده از نتایج حاصل از بررسی دادهها و تجزیهوتحلیل محتوای مصاحبههای انجامگرفته، شاخصها و معیارهای عوامل تسهیلکننده و بازدارنده تربیت هنرجویان در هنرستانهای فنی وحرفهای شناسایی شد. تعداد 140 کدباز اشباع شده استخراج و از تلفیق آنها تعداد 32 کد محوری و از تلفیق آنها نیز تعداد 4 کد انتخابی احصاء گردید. پس از طی سه مرحلة کدگذاری الگو ارائه گردید.. نتایج بهدستآمده کلاً چهارعامل در نوع تربیت هنرجو مؤثر نشان داد. عوامل شناسایی شده عبارتاند از 1- عوامل فردی2- عوامل ساختاری3- عوامل محیط بیرونی 4- عوامل محیط درونی است. مطابق آزمونهای صورتگرفته مهمترین و بیشترین عامل تأثیرگذار درجهت کارآفرینی عامل فردی با میزان بارعاملی برابر با 76 /0 بود.
کلیدواژه: کارآفرینی، شناسایی، تسهیل کارآفرینی، بازدارندگی کارآفرینی،هنرستان فنی وحرفهای.
1. [1] دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران (مسئول مکاتبات) Email: ahd.57ali20@gmail.com
2- [2] دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایران (نویسنده مسئول*) Email: s. s.maleki@iaut.ac.ir
3- [3] استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایران Email: John_yari@yahoo.com
مقدّمه
امروزه نیاز به دانشآموختگان کارآفرین افزایش یافته و هدف بسیاری از هنرستانهای معتبر جهان پرورش دانشآموختگان کارآفرین است. لذا این مقوله به عنوان دستور کار ملی به منظور توسعه کارآفرینی موردتوجه سیاستگذاران قرارگرفته است(یوسفیمحمدی ودیگران،1396،ص2). کارآفرین شخصی است که با خلّاقیّت خود و تولیدات، از راهپیداکردن محصول یا خدمات موردنیاز جامعه سرآمد میشود (تاز، کاراول1،2020، ص1). کارآفرین نقش اساسی درمُوَفّقیّت اقتصادی و ثبات اجتماعی بسیاری از کشورهای توسعهیافته را دارد (جنا، 22020،ص1). دراینخصوص آنچه یک فرد کارآفرین انجام میدهد، کارآفرینی نامیده میشود (گوندوگدو3،2012،ص4). مسئله کارآفرینی یک موضوع مهم و پربحث در حوزه اقتصاد و توسعه است. کارآفرینی مفهومی شبیه آفتابپرست دارد که هرکسی آن را بهگونهای خاص درک میکند (الوانی و دیگران به نقل ازسدلر4،1390،ص3) .ازنظر (سیکولا - لینو5،2018). کارآفرینی در مفهوم بهعنوان توانایی فرد برای یافتن ایده کسبوکار و تبدیل آن به عمل تعریف میشود. شین6کارآفرینی را بهعنوان «فعالیتی که شامل کشف، ارزیابی و بهرهبرداری از فرصتها» تعریف میکند، او این تعریف را بهعنوان یکی از تعاریف مُدرن و قابلقبول از کارآفرینی در اقتصاد معاصر بیان میکند (زو7،2018،ص12). کارهای اوّلیّه بر روی کارآفرینی دارای رویکرد اقتصادی بودند، بعدها رویکردهای، روانشناسی، جامعهشناسی نیز به آن اضافه شدند (احمدپور داریانی،1383). بدین ترتیب در روانشناسی بر ویژگیهای شخصیّتی فرد و در جامعهشناسی به عوامل فرهنگی و اجتماعی پرداخته شد (ظهیری،1390، ص11). محققان رویهمرفته چهار ویژگی کلیدی یک فرد کارآفرین را در انگیزه، شناسایی فرصت، ریسک و عدماطمینان و توانایی در شبکههای کامپیوتری مورد شناسایی قرار دادهاند (ریگی، رونقویز8،2010، ص3). همه این ویژگی کلیدی بیان کننده ویژگیهای فردی هستند. دراین زمینه یکی از بزرگترین مسائل کلیدی تربیت کارآفرینی هنرجو، توجه به ویژگیهای فردی است. در این زمینه اولین عامل فردی آموزش هنرآموز درهنرستان است. مقوله آموزش هنرآموز بیشترین تأثیر درتربیت کارآفرینی دارد. در واقع مهمترین عملکرد آموزش تربیت است و این به عنوان امری بدیهی در سراسر جهان پذیرفته شده است. دراینجاسوال مطرح میشود و آن این که برای تربیت کارآفرین نحوه آموزش واستفاده از ابزارهاچگونه باید باشد؟ مسئله دیگر بروز فرصتهای کسبوکار است. فرصتهای کسبوکار میتوانند از مشکلات و نیازها در بازار، پیشرفتهای تکنولوژیک، تغییرات در سیستمهای قانونی یا حتی مواردی مانند تغییر سلیقه و رفتار مشتریان بهوجود آیند. اما دیدن و یافتن و شناسایی این فرصتها میتواند چالشهایی داشته باشد و نیازمند دانش، تحلیل و بررسی دقیق بازار و محیط کسبوکار است.
مسئله دیگر که معمولاً در کارآفرینی هنرجو مطرح میشود، به بهرهبرداری از فرصتها و تبدیل آنها به کسبوکار است. ایده برای یک کسبوکار میتواند جذاب و نوآورانه باشد، اما برای رشد و پیشرفت بیشتر، نیازمند تواناییهای کارآفرین برای ساختاردهی، مدیریت، بازاریابی و مقابله با رقبا و چالشهای مختلف است. همچنین، منابع مالی و تأمین سرمایه نیز یک مسئله مهم در کارآفرینی است. برای راهاندازی، توسعه و رشد یک کسبوکار، نیاز به سرمایه و منابع مالی قابل اعتماد است. اما در عمل، کارآفرینان ممکن است با محدودیتهای مالی، دستیابی به منابع لازم را دشوار یا غیرممکن بیابند. دامنه تأثیرات کارآفرینی بر جامعه بسیار وسیع است. این اثرات عبارتاند از ایجاد ثروت، اشتغالزایی، ایجاد و توسعه فناوری، ترغیب و تشویق سرمایهگذاری، شناختِ ایجاد و گسترشِ بازارهای جدید، افزایش رفاه، ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع است (محمّدیان و دیگران، 1395،ص8). از آنجایی که کارآفرینی باعث ایجاد تغییرات مثبت در جامعه و راهاندازی کسب و کار جدید میشود درنتیجه اهمیت بسیار زیادی در توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد. کارآفرینی مهمترین نقش در تغییر سطح زندگی از ساده به رفاه، تجملی دارد. در این میان توجّه به عوامل تسهیلکننده کارآفرینی برای تربیت هنرجویان، نقش مهمّی در تسریع، ارتقاء و پیشرفت و ادامه اقتصاد خود و درنهایت اقتصاد یک کشور به همراه دارد. از منظر تربیتی، چه از بعد تئوری و چه از بعد عملی، کاربردی میتوان با روشهای مختلف آموزشی، به تربیت هنرجویان همّت گماشت. بدین منظور باید اقدام به شناسایی عوامل تسهیل و بازدارنده کارآفرینی نمود. شناسایی عوامل مذکور مستلزم شناخت اصول برگرفته از فلسفه تأسیس هنرستان است. مطابق اساسنامه فلسفة تأسیس هنرستان در تأمین نیروی انسانی ماهرو نیمهماهر است (شرفی،1389،ص16). لیکن اصول برگرفته از فلسفه تضمینکننده موفّقیّت کارآفرینی است (ولتر و همکاران9،2017،ص2). ازاینرو، باید به دنبال شناسایی راهی باشیم که برگرفته از اصول کارآفرینی برای تسهیل تربیت آنان باشد. درعمل اجرای اصول فعلی چندان کارآمد نمیباشد. بر اساس گزارش باشگاه خبرنگاران و مرکز آمار، ایران در حوزه کارآفرینی از میان 137 کشور جهان در سال (2022). دارای رتبه 72 است. نرخ اشتغالزایی فارغالتحصیلان هنرستانهای بخش صنعتی در سال (1400). برابر 2/33 درصد بوده است. برابر گزارش منتشر شده مرکز آمار ایران در سال (1401). کل هنرجویان بیکار 6/40 است. 83 درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی دیدهبان کسبوکار معتقدند در سال (1401)، هزینه کسبوکارها به دلیل افزایش سطح عمومی قیمتها افزایشیافته است. به طور معمول افزایش هزینهها باعث کاهش کارآفرینی میگردد .32% درصد شرکتکنندگان نیز معتقدند در سال (1401)، میزان فعالیت کارآفرینی کاهش یافته است. میزان فعالیتهای کارآفرینانه در ایران طی پنج سال گذشته تقریباً10درصدبوده است (کردنائیج وهمکاران،1392). وضعیت موجود توصیف شده نشاندهنده وضعیت نامطلوب بیکاری هنرجویان است. این وضع نشاندهنده ضعف عملکرد کشور در زمینه تربیت هنرجوی کارآفرین است. وضعیت موجود با اهداف تأسیس هنرستان و اهداف تربیتی مغایرت دارد. مطابق آمارهای صورتگرفته فوقالذکر میتوان نتیجه گرفت که مشکل اصلی عدم توانایی کافی هنرجویان در کارآفرین شدن است. عدم توانایی هنرجویان از یکسری مؤلفهها ویژگیها و عوامل مجهول نشئت میگیرد. مجهول بودن عوامل ناشناخته بر تربیت هنرجویان سایه افکنده و باعث وخیم شدن اوضاع بیکاری میگردد. دراینخصوص از پیامدهای عدم توجه به تربیت کارآفرینی میتوان به مهاجرت افراد شغلهای کاذب و بیکاری گسترده را نام برد (پناهی و همکاران،1395،ص1). پیامد منفی بیکاری در بین اکثریت فارغالتحصیلان دنیا شمول جهانی یافته است و حالت پاندمی به خود گرفته است.
از نظر نگارنده دلایل مهم این تحقیق شامل 1-باعث عدم توجّه صرف هنرجو به وضعیت مالی است. بهخاطر همین هنرجو به این امر واقف میگردد که با هیچ هم میتوان ارزش ایجاد کرد و اقدام به کارآفرینی نمود.2- باعث خوداشتغالی هنرجو میشود.3- موجب دگرگونی ارزشها و تحول ماهیت آنها میشود.4-. موجب گذار از رکود اقتصادی، جبران عقبماندگیهای اقتصادی و آسانشدن روند رشد و توسعه کشور میشود. باتوجهبه نقش و اهمیت کارآفرینی و سابقه درخشان کارآفرینان در توسعه بسیاری از کشورها پس اشاعه مفهوم کارآفرینی بهمنظور تربیت هنرجوی کارآفرین برای تمامی جوامع بخصوص برای جوامع درحالتوسعه از اهمیت ضرورت حیاتی برخوردار است. بدین منظور شناخت ویژگیهای مجهول تربیت هنرجویان بستری مُناسب را برای جذب و رشد هنرجویان در راستای کارآفرینی اوّلین قَدَم و اساسیترین عوامل ایجادکننده مسئله محسوب میشوند. ازاینرو هرکدامم از این عوامل ناشناخته بهوجودآورنده، ماهیّت مسئله پژوهش هستند. در این زمینه شناسایی عوامل مذکور، برای فراهمسازی شرایط جهت تسهیلکنندگی و شناخت عوامل بازدارنده برای تربیت کارآفرینی حیاتی و ضروری بوده و میتواند، برای هنرستانهای فنیوحرفهای کشور راهگشا باشد. بنا به دید متخصصان کارآفرین عوامل تسهیلکننده باعث راهاندازی سریع کسبوکار، در حداقل زمان ممکن میشود. همچنین بر موفقیت کارآفرین در رشد و توسعه کارآفرینی و ثمربخش هست. عوامل تسهیلکننده دستیابی به نتایج مثبت را سرعت میبخشد. از سویی دیگر عوامل بازدارنده باعث جلوگیری از کارآفرین شدن فرد هنرجو می گرد؛ بنابراین الزامی است تربیت، در هریک عوامل گوناگون ناشناخته به لحاظ کارآفرینی مورد پژوهش قرارداد تا حد تسهیلکنندگی و بازدارندگی هریک از عوامل تعیین گردد. ازآنجاییکه راهکارهای انجام شده در این زمینه به دلایل گوناگون از اثربخشی کمّی برخوردار بوده است. بدین منظور محقق در این تحقیق به دنبال شناسایی مؤلفهها و ابعاد و شاخصهای عوامل تسهیلکننده و بازدارنده در زمینه تربیت هنرجوی کارآفرین است. در این باره بدیهی که پرسش اساسی این باشد که آیا همه عوامل تسهیلکننده و بازدارنده تاکنون برای تربیت هنرجویان کارآفرین در هنرستانها مورد شناسایی قرار گرفته شده است؟ باتوجهبه اهمیّتی که کارآفرینی در رفع معضل بیکاری هنرجویان هنرستانهای فنی و حرفهای و رشد اقتصادی دارد، الگو و مدل مناسب برای عوامل تسهیلکننده و بازدارنده تربیت هنرجویان چگونه است؟ علاوه بر این کدام عامل نقش مهمتری نسبت به سایر عوامل دارد. بیشک در ﻛﺎرآﻓﺮﻳن شدن هنرجویان، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدی دﺧﻴﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺿﺮورت دارد، ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺷﻮﻧﺪ تا درجهات اثرگذاری ﻫﺮﻳﻚ از آنها مشخص ﮔﺮدد.
نتایج محتملِ تحقیق میتوان بَر رَوند فعلی امور و سیاستگذاریها و برنامهریزیهای درسی و آموزشی مرتبط با امر کارآفرینی در سطح تحصیلات هنرستانها عملاً مورد استفاده و بکار گرفته شود، تا میزان اثربخشی و بهرهوری کارکرد هنرستانها در راستای تربیت هنرجویان افزایش یابد.
مبانی نظری وپیشینه تحقیق :
کارآفرینی درفرهنگ فارسی عمیدبه معنی ایجادکنندۀ شغل است. کارآفرینی مفهومی است، که همراه با خلقت بشروجودداشته است. مفهوم کارآفرینی معنای گُستردهای دارد، به حدی که چارچوبهای مُختلفی برای توضیح مفهوم درطول زمان تدوین شده است (متالووهمکاران،2020،ص1). واژةکارآفرین نُخُستين باراز سوی اقتصاددان قرن هیجده میلادی توسط ریچارد کانتلیون10مُعرّفي شُد. وی کارآفرین راعاملی میداندکه ابزارهای تولیدرابه بهای مُعيّني میخرد، تاباترکیب آنها محصول جدیدی راتولیدکند (علیدوستی، خسرو جردی،1391،ص23). آدام اسمیت ازنُخُستین اقتصاددانانی بودکه به طورغیرمستقیم تئوری کارآفرینی را مُعرفی کرد (مورنوسانچز11،2018،ص5). درسیرفرآیندتبیین مفهوم کارآفرینی ویژگیها، کارکردها و فعالیتهای متنوعی به فرد هنرجو نسبت داده میشوند. کارآفرینی واژهای نسبتاً قدیمی است که ریشه فرانسوی دارد. ازاین سواصطلاح کارآفرین درقرن پانزدهم خط اصلی درفرانسه بودوبه منظورتوصیف فرماندهای که سربازان رابه نبرد هدایت میکند. ازاین اصطلاح استفاده شده است(کینیاس12،2013،ص2). در تعریف دیگر میتوان گفت که کارآفرین طبق گفته پتر اکیس13سال (2008). شخصی است که منابع ضروری را فعال کرده و به طور مؤثر از آنها برای تحقق فرصت کارآفرینی باهدف دستیابی به سود استفاده میکند؛ بنابراین، کارآفرین تصمیم میگیرد و خطرات را نیز به عُهده میگیرد. او همچنین عوامل تولید را با مؤثرترین روش برای رسیدن به بزرگترین نتیجه ممکن سازماندهی میکند (کینیاس،2013،ص2). کارآفرینی معمولاً به عنوان توانایی یک فرد برای تبدیل ایده ها به سرمایه گذاری های جدید قابل دوام تعریف می شود(ادیل14 ودیگران،2023،ص1). کارآفرینی یک وضعیت پویا است که از طریق تعامل مداوم عوامل متعدد اجتماعی و فردی تحقق مییابد نه یک حالت ثابت که مجموع خصوصیات فردی است (گیل مارتین و همکاران،2019،ص3). بهطورکلی ازلحاظ تاریخی بسیاری از تعاریف مربوط به کارآفرینی حول محور کارآفرین فردی است (مک، پتزشل،2014،ص8). البته پیچیدگی کارآفرینی مستلزم آن است که هنرجویان بتوانند با یک محیط نامطمئن کنار بیایند، بنابراین، هنرآموزان مسئول مشارکت در توسعه مهارت های خود برای کشف، برنامه ریزی و اجرا هستند(ادیل ودیگران،2023،ص2) کارآفرینی برای بسیاری از مطالعات بهعنوان یک پدیده مهم در نظر گرفته شده است (یورتکرو15 همکاران،2014،ص1). جوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال (1934). که همزمان با رکود اقتصادی بزرگ بود، سبب شد تا ایدههایش پیرامون نقش کلیدی کارآفرینان و پدیده کارآفرینی در ایجادِ سود بهبود و پیشرفت اقتصادی، موردتوجه همگان قرار گیرد و به همین جهت به او لقب پدر کارآفرینی دادهاند (محقرو همکاران،2013، ص4). تاکنون مطالعات متعددی در رابطه با کارآفرینی صورتگرفته است، اکثریت مطالعات در خصوص کارآفرینی تجربی بوده و تحقیقات نظریهای بسیار کم هست به دلیل جدید بودن موضوع، شناسایی عوامل تسهیلکننده و بازدارنده کارآفرینی مطالعات دقیقی که بیانکننده مفهوم دقیق این عبارت باشد، در ادبیات جهانی و داخلی کمتر بوده است.. بیشتر تلاش و کوشش دانشمندان و محققان گذشته در جهت پاسخ به سؤالاتی نظیر وجه تمایزی ویژگیهای اصلی افراد کارآفرین چیست؟ چرا بعضی از هنرستانها توانستهاند، از سایر هنرستانها پیشی بگیرند؟ درنهایت چرا بعضی از کشورها از کشورهای دیگر پیشرفت قابلتوجهتری داشتهاند؟ پاسخگویی به این سوالها سبب پدیدآمدن علم کارآفرینی شد که درون رویکرد رفتاری و ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان از منظرهای اقتصادی، روانشناسی و جامعهشناسی مورد بررسی قرار گرفت؛ به لحاظ متفاوت بودن موقعیت و امکانات آموزشی و از همه مهمتر وجود نیروری انسانی متخصص باعث تغییر در رسیدن به اهداف تربیتی میشود. از این جهت شرایط کارآفرین شدن هنرجویان در بین سایر هنرستانها عمومیت ندارد. در این خصوص مفهوم کارآفرینی بر مبنای موقعیت و محیط به ویژگیهایی از جمله دسترسی به منابع و قواعد و تسهیل در روابط اجتماعی و امکانات مالی و اقتصادی جامعه مربوط است (بخشایی،1391،ص3). البته نباید از این نکته غافل شدکه توسعه توانایی کارآفرینی در بین هنرجویان مستلزم تسلط معلمان بر مفاهیم است (میچو16 وکانگو،2023،ص1). به هر حال سرمایه انسانی کارآفرینی با مفهوم گستردهتری از سرمایه انسانی ارتباط دارد مشخصاً سرمایه انسانی کارآفرینی مجموعهای از دانش و مهارتهایی است که برای ایجاد و بهرهبرداری از فرصتهای بازار با خود همراه میآورند( مقیمی و داریانی،2008). سرمایه انسانی تربیت شده مهمترین رکن هنرستان درکارآفرینی است. بنابراین تربیت نیروی انسانی آموزش دیده به عنوان مهمترین رسالت آموزش و پرورش به شمار می رود و بر اساس اسناد بالادستی، سند تحول بنیادین و بیانیه گام دوم انقلاب اصلیترین عامل خودسازی، جامعهسازی و تمدنسازی نیروی انسانی محسوب میگرد(باشگاه خبرنگاران جوان،1402). مسئله توجه به نیروی انسانی به عنوان یک ثروت ملی و بالاتر از هر ثروت ملی دیگری نظیر زمین دریا و سایر منابع طبیعی در محوراندیشه های اقتصاد دانان بزرگ بوده است وبه حق توسعه یک ملت را در گرو توسعه منابع انسانی دانسته اند(صمدزاده،1375). امروزه تربیت نیروی انسانی جایگاه بسیار مهمی در پیشبرد اهداف یک سازمان دارد. .به همین دلیل مدیران منابع انسانی تلاش میکنند تا با بهکارگیری روشهای مختلف، به تربیت نیروی متخصص بپردازند و از این طریق، سرعت رسیدن به هدفهایشان را افزایش دهند(فانی،بی تا). تربیت و آموزش، عملی کاملاً آگاهانه و ساختاری است که باهدف انتقال بهبود و ارتقاء دانش، مهارت و تکنیک، درک و نگرش یک فرد در راستای مطلوب صورت میگیرد(احمدی مقدم،سالاری،1398،ص7). از سویی مهمترین عملکردآموزش تربیت است. آموزش کارآفرینی ، دانش ، انگیزش و مهارت لازم برای شروع و پیشبرد روند امور یک کسب و کار موفق را فراهم می کند(دهمرده ودیگران،1394،ص2). شواهد موجود نشان می دهد که کارآفرینی می تواند درنتیجه برنامه های آموزشی ، پرورش یابد(شیفمن ودیگران، 2004). مطالعات در اروپا در این باره نشان داده است که چنین آموزش هایی توانسته است افراد را مسئولیت پذیرتر به بار آورد و آنها را تبدیل به کارآفرین یا متفکران حوزه کارآفرینی کند. تیم گورمن (1997) به کار باندورا اشاره می کند که استدلال کرده، آموزش می تواند اصلی اساسی در ارتباط با شروع تاسیس یک کسب و کار باشد.ارائه مجموعه ای از مواد آموزشی تدوین شده شامل دانش ،مهارت ها و نگرش های کارآفرینانه به افراد است تا با وجود ریسک ، فرصت هایی را که دیگران نادیده گرفته اند ، شناسایی کنند و با بینش و اعتماد به نفس در جاهایی که دیگران تعلل کردهاند ، فورا دست به کار شوند و کسب و کار خود را راه اندازی کنند(هاینس ودیگران ،2004). چندین مطالعه قبلی تأثیر مثبت برنامههای آموزش کارآفرینی در هنرستانها بر امکانپذیری شروع سرمایهگذاری جدید یا حتی بر فعالیت واقعی کسب و کار نشان میدهد(گریونیتز 17ودیگران،2010،ص3). برای ایجاد شغل، آموزش کارآفرینی به عنوان یک جزء جدایی ناپذیر در سیستم اموزشی هنرستان است (وسپر18 ودیگران،1987،ص1). آموزش کارآفرینی فرآیندی است که به افراد توانایی تشخیص فرصتهای تجاری، عزت نفس، دانش و مهارتهایی برای عمل کردن بر اساس آنها را میدهد(جونز19 ودیگران،2004، ص1) .اخیراً یادگیری تجربی به عنوان رویکردی برای آموزش کارآفرینی مورد استفاده قرار گرفته است زیرا تأثیر مثبتی بر توسعه مهارتها و شایستگیهای کارآفرینی دارد(موتا20 و گالینا،2023،ص1). در واقع آموزشهای هنرستانی منجرب تربیت هنرجو میشود. حال باید به بررسی این پرداخت که چه عوامل و ویژگیهایی باعث تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد در هنرستانها شروع میشود؟ فرآیند آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمدچگونه باشد؟ آیا آموزش بر کسب دانش مربوط به کارآفرینی موثر است؟ آیا آموزش بر کسب مهارت در استفاده از فنون تحلیل فرصتهای اقتصادی تاثیر دارد؟ به طور کلی، مهارتهایی که سبب ارتقا سطح کیفی عملکرد یک هنرجو میشوند، در دو دسته تخصصی و عمومی جای دارند. علومی که با تخصص فرد در ارتباط هستند، به صورت کارگاهی یا کلاسهای عملی- تئوری دریک دوره آموزشی ارائه میشوند. دریک شرایط ایدهآل، آموزش کارآفرینی یکی از دورههایی است که درک وآموزش مهارتهای هنرجویان رافراهم میکند (روسمین، 212018 ،ص2).. در کل هنرجو یکسری پارامترهایی را برای تربیت شدن در رشته خاصی سپری میکند. یعنی تربیت نیروی انسانی باید با ارتقاء حرفهای در طول زمان و دستیابی به مهارتهای جدید و اثربخشی درزمینههای مختلف شغلی صورت گیرد (اوزمان گلووهمکاران،2010،ص1). یک نیروی انسانی زمانی میتواند برای یک کسب و کار ارزشآفرینی کند که در کنار دانش از مهارتهای لازم برای انجام حرفه خود برخوردار باشد(مجمع خیرین توسعه و ترویج آموزش فنی و حرفهای،1401). مهارتهای کارآفرینی شامل آن دسته ازفعالیتها یادانش عملیاتی است که برای استقرار و اداره یک کسب وکار اقتصادی موفق موردنیازاست(دربان آستانه ودیگران،1391،ص13). برای شروع کسبوکار باید مهارتهای خاصی آموخت به طور کلی چهار مهارت مهم در بین کارآفرینان مشترک هست این مهارتها شامل ویژگیهای شخصیتی، مهارتهای بین فردی، مهارتهای تفکر انتقادی و خلاقانه، مهارتهای عملی میباشند(درجزینی،بی تا). وانگ و دیگران در هنرستان شاندونگ چین طی تحقیقی در سال (2022). با عنوان مسیرآموزش کارآفرینی هنرجویان تحت اسناد علّی از دیدگاه روانشناسی کارآفرینی. به این نتیجه رسیدند که وضعیت آموزش کارآفرینی برای هنرجویان درحد قوی میباشد. آگوستینو، موچون، فریجاتی در هنرستان نوسانتارا اندونزی به سال (2022). با عنوان پژوهش عبارت بود از تلاشها برای ارتقای شخصیت کارآفرینی دانشآموزان از طریق پیش آموزش در مواجهه با تغییرات انقلاب صنعتی. آنها به این نتیجه رسیدند که فعالیتهای کارآفرینی قبل از ارایه آموزش تأثیر مثبتی بر روحیه کارآفرینی دانشجویان در جهت کارآفرین شدن میگذارد. شیندینا22و همکاران از دانشگاه ایالتی اورال جنوبی روسیه (2015). طی پژوهشی با عنوان تربیت کارآفرینان در جامعه نوآورانه در کشور روسیه به این نتیجه رسیدند که در شرایط فعلی وجود برنامههای مشاوره برای شروع کسبوکار به عنوان یک نکته مثبت در تربیت کارآفرینان برای جامعه نوآورانه الزامی است. امینی روشن و دیگران در سال (1401). از شهر مشهد طی پژوهشی با عنوان ارائه مدل ویژگی شخصیتی و انگیزه کارآفرینی بر قصد راهاندازی کسبوکارهای کوچک و متوسط ورزشی به این نتیجه رسیدند که آگاهی از ویژگیهای شخصیتی و انگیزه دانشجویان کارآفرین عواملی مؤثر در راهاندازی کسب وکارهای کوچک و متوسط ورزشی میباشند. آن چیزی که در اینجا مهم است، تربیت کارآفرین است. تربیت بهعنوان یک فرایند برنامهریزی شده برای اصلاح نگرش، دانش، مهارت یا رفتار از طریق تجربه یادگیری برای دستیابی به عملکرد مؤثر در یک فعالیت یا طیف و سعی از فعالیتها تعریف میشود (میلهم، ابوشمسیه،آروستگی،2014،ص1). تربیت هنرجوی کارآفرین در روش سُنتی بهصورت تجارب موجود در کسبوکار خانوادگی و دسترسی به سرمایه مالی بیشتر است (رودیکالوکا، کازان،2011، ص2). هنرجوی تربیت یافته باید یاد بگیرد که چگونه فرصتها را کشف و از آنها بهرهبرداری کند. بهرهبرداری از فرصت نیز مستلزم داشتن مهارتهای خاص کارآفرینی است (مارلی23،2005،ص536). به طور عام، به توفیقها یا رفتارهایی گفته میشوند که به واسطة عمل یا آموزش به دست میآیند (چونگ24،2009،ص10). در این میان مهارتها به منزله اجزای ساختمانی شغل آینده است. توانایی مدیریت توسعه و رشد، یافتن شیوههای جدید، رقابت و حفظ موقعیت در بازار و یافتن بازارهای جدید نیز از جمله مهارتهای موردنیاز کارآفرین بعد از راهاندازی کسبوکار است (ویسی، کریمزاده،2019،ص9). در این میان مهمّترین مهارتهای لازم برای تربیّت هنرجوی کارآفرین عبارت است از 1- مهارتهای تفکر انتقادی و خلاقانه 2-مهارت بینفردی 3- مهارت عملی. به طور عام توجّه و تحقیق راجعبه بُعد انسانی باعث شناسایی ویژگیهای روانشناختی میشود. همچنین تحقیق نسبت به سایر ابعاد نیز باعث شناسایی سایر ویژگیها میگردد. به طور کلی یک تربیت زمانی اثربخش است که هنرجو بخوبی مهارتهای تجربی یادگرفته باشد. اغلب نظریهها توصیفی ازتبیین کنندههای ویژگیهای فردی، ساختاری و محیطی هستند که بر تصمیمات هنرجو تأثیر میگذارند. برهمین اساس جهت درک عمیق از فرآیند کارآفرینی برای تربیت هنرجو در ایجاد کسب و کارهای جدید عوامل و ویژگیهای فردی، ساختاری و محیطی برای کارآفرینی به همراه برخی از مهمترین نظریات مبانی نظری در زیر ارایه شد.
روش پژوهش کیفی:
روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا مبتنی بر پژوهش آمیخته همگرا است. در مرحله اوّل بر اساس اهداف و سوالات پژوهشی محتوا و متون مصاحبه انتخاب شد. در مرحله دوم از طریق جمعآوری اطلاعات، دادههای مصاحبهها جملات کلیدی مضامین براساس توصیف آشکار ویژگیهای فردی،ساختاری و محیطی ساخته شد. در مرحله سوم برای سازماندهی مضامین مشابه دریک دسته قرارگرفت و براساس مشابهت کدگذاری باز صورت گرفت. درمرحله چهارم جهت ساختن کدگذاری محوری ارتباط و همبستگی مقولات فرعی با مقولات اصلی درجهت شناسایی الگو مشخص شد. در این راستا، نحوه ارتباط مفاهیم از نگاه سوژهها کشف شد. در مرحله پنجم، به منظور سازماندهی مجدد برای تلخیص و کدگذاری انتخابی دادهها ارتباط و همبستگی مقولات اصلی نسبت به مقوله تربیت در دستههای جداگانه ای قرار گرفت. درمرحله ششم ویژگیهای اصلی به همراه مقولات فرعی جهت صحت کدگذاری توسط اعضاء شرکت کنندگان درتحقیق به صورت سیاه رفتار(چک لیست)کنترل وتأیید شد. درمرحله هفتم روایی تحلیل کیفی به کمک ضریب کاپای کوهن محاسبه شد. درمرحله هشتم تچزیه و تحلیل دادهها به کمک کامپیوترشد. در مرحله نهم به منظور تایید یا رد مقولات از روش آمیخته همگرا استفاده شد.
جامعه آماری پژوهش:
جامعه پژوهش شامل25نفراز اساتید و هنرآموزان دانشگاهی و هنرستانی است.
روش نمونهگیری کیفی: محقق باتوجهبه هدف پژوهش و انتخاب مشارکتکنندگان بر اساس مرتبط بودن به مسئله و داشتن آگاهی نسبت به اطلاعات غنی مشارکتکنندگان در مصاحبهها از طریق نمونهگیری هدفمند اقدام به نمونهگیری نموده است. ازاینجهت محقق بیشترین اطلاعات را در مورد موضوع تحقیق و شناخت پدیده موردنظر در اختیار داشته است. بهخاطر همین اعضای شرکتکننده در تحقیق نقش کلیدی در پژوهش داشتند.
ابزار گردآوری دادهها: محقق بهمنظور گردآوری اطّلاعات در جهت شناسایی عوامل تسهیلکننده و بازدارندة تربیت کارآفرینی هنرجویان در هنرستانها از روش مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده کرده است. بدین منظور باتوجهبه هدف پژوهش ضمن پرسیدن سؤالات اصلی پژوهش کیفی بر حسب پاسخ مصاحبهشونده سؤالات فرعی گوناگونی نیز پرسیده شد. در این روش پژوهشگر مصاحبهاش را با اساتید دانشکدهها و دانشگاهها و هنرآموزان تا اشباع دادهها انجام داده است. هدف اصلی از این کار استخراج مؤلفهها بوده است. پس از ضبط فایل صوتی مصاحبهها جهت پیادهسازی محتواهای صوتی مصاحبهها را به متن نوشتاری تبدیل کرده است. با استفاده از کدگذاری باز مقولههای پژوهش را شناسایی نموده است. برای تحلیل تفسیری متن مصاحبه، زیر گفتههای اساسی خط کشیده شده است، همچنین گفتههای تکراری، جملههای معترضه، گفتههای انحرافی و سایر دادههای نامربوط نادیده گرفته شد. برخی از گفتههای مشابه که به نظر میرسد چیز تازهای را مطرح میکند مشخص گردید. هنگامی که تمام متن مصاحبه مرور شد، پژوهشگر دوباره به متن اولیه برگشته، آنها را مرور نموده تا اطمینان یابد در خط کشیدن گفتههای اصلی و اساسی، دچار غفلت نشده است. مقولههای اصلی شناسایی شده شامل 1- ویژگیهای فردی 2- ویژگیهای ساختاری 3- ویژگیهای محیط بیرونی4- ویژگیهای محیط درون هنرستان بودند. پس از بررسی شباهتها و ویژگیهای مشابه مقولات انتخابی به دلیل جامعیت شناسایی شد. رویهمرفته چهار مقوله انتخابی شناسایی شد. این مقولات انتخابی شامل عوامل فردی، عوامل اشتغالزایی، عوامل ساختاری، عوامل محیطی بودند. ارتباط سایر مقولهها با مقولات انتخابی در پنج عنوان شرایط علی، راهبردها، کنش، زمینه، شرایط مداخلهگر و پیامدها تحقق یافت. مقولات مداخلهگر نیز نسبت به شرایط و وضعیتی شناسایی شد. مقولات مداخلهگر به دلیل تشابه بیشتر نسبت به عوامل و ویژگیهای محوری در قالبهای (فردی، ساختاری، محیطی). طبقهبندی شد.
روایی پژوهش کیفی: برای سنجش روایی از یکسری چکلیست آماده که در آن مقولهها با کدهای اصلی و ابعاد نوشته شده جهت بررسی و تأیید و کنترل به اعضاء شرکتکننده در تحقیق بعد از مصاحبه داده شد. همچنین از روش سه سویه سازی دادهها برای گردآوری دادهها، ارزشیابی و داوری بر روی دادهها، و بازنمایی یافتهها استفاده شد، تا تبیینهایی منطقی و معتبرتر از پدیده کارآفرینی ساخته شود.
پایایی پژوهش کیفی: محقق برای پایایی پژوهش کیفی از پایایی توافق بین دو کدگذار استفاده نموده است. در این پژوهش ضریب توافق بین دو کدگذار بر اساس خروجی نرمافزار 96/0 بود.
روش تجزیهوتحلیل دادههای کیفی: اساساً تجزیهوتحلیل استقرایی در مقام یکی از روشهای تحلیل شواهد تجربی درصد بازگوکردن و نشاندادن معنای نهفته در متن یا واقعه درون زمینه است. برای پیداکردن معنای نهفته متن مصاحبهها جهت شناسایی ویژگیهای هریک از شاخصههای متغیرهای فردی، ساختاری و محیطی افراد کارآفرین از روش تجزیه تحلیل استقرایی به کمک نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. بهمنظور طراحی مدل یکی از مقولهها که در اینجا تربیت کارآفرینی است بهعنوان مقوله اصلی در نظر گرفته شده و ارتباط بقیه مقولهها با آن تعیین شد. در این پژوهش سعی شده بر اساس فهم پژوهشگر از متن پدیده موردمطالعه یعنی کارآفرینی، چارچوب مدل بهصورت تحلیل محتوایی به شکل ترسیمی نشان داده شود. نتایج مراحل بالا در قالب شکل به شماره 1-1 ارائه شده است. در شکل زیرفرایند كدگذاری و تقلیل دادهها در چهارمقاله نشاندادهشده است.
شکل 1-1 فرایند کدگذاری و تقلیل داده ها
یافتههای پژوهش: پس از جمعآوری اطلاعات از جامعه موردمطالعه، مصاحبهها بررسی و پیادهسازی شد. برای درک و تبیین فرایند تربیت کارآفرینی با استفاده از شیوههای منظم گردآوری دادهها، به تشخیص مقولهها، مضمونها و برقراری رابطه میان این مقولهها پرداخته شد، تا مدلی برای تبیین فرایند تربیت کارآفرینی هنرجویان در هنرستان عرضه شود. بدینسان ارتباط سایر مقولهها با مقولة انتخابی در پنج مقوله تحت عنوان شرایط علی، راهبردها، کنش، زمینه، شرایط مداخلهگر و پیامدها تحقق یافت. ازاینجهت رونوشت مصاحبهها برای یافتن مقولههای کلی، مقولههای محوری و مقولههای فرعی به طور منظم بررسی شد. طی این فرایند کدگذاری تعداد 140 کدباز استخراج و اشباع شد و از تلفیق آنها تعداد 32 کد محوری و از تلفیق آنها نیز تعداد 4 کد انتخابی در چهار مقولة اصلی احصاء گردید. مقولة شرایط علی شامل مقولات فردی، ساختاری، محیطی هستند. بدین ترتیب مقولة علی فردی شامل (1-اشتغالزایی هنرجو و سایر افراد 2- کسب دانش، تجربه و مهارت 3- انجامدادن مراحل کار 4- خلاق و نوآور بودن هنرجو) بوده و مقولة علی ساختاری شامل (1- مجهز بودن کارگاه 2-بروکراسی روشن) بوده و مقولة علی محیطی شامل 1- راهاندازی کسبوکار 2- سرمایه مالی 3- فرهنگ رایج است.
شکل1-2ارتباط عوامل باسازه
مقولات مداخلهگر در بعد (فردی)شناسایی شد. مقولات مداخلهگر فردی شامل (بیعلاقگی هنرجو) است. بیعلاقگی هنرجو اوّلین و مهمترین مقوله مداخلهگر فردی است. بیعلاقگی هنرجو باعث تمرین کمتر آموزشهای فراگرفته میشود؛ ازاین جهت بعد از تمرین، روحیه و خلاقیت هنرجو تغییر نمیکند.درنتیجه مهمترین عامل بازدارندگی درکارآفرین شدن هنرجواست. از نظر مشارکتکنندگان تحقیق دلیل بازداندگی به بیعلاقگی و غامض بودن(پیچیده) محتوای یادگیری دروس بر میگردد. بهعبارتدیگر اگر هنرجو نتوانسته باشد درس را یاد گیرد نسبت به درس بیعلاقه میشود. در واقع هنرجویی که پایه علمی ضعیفی دارد، توانایی کمی از درک وفهم محتوای آموزشی دارد. درنتیجه محتوای آموزشی راغامض میپندارد. چهارچوب کدگذاریها در تحلیل دادههای سؤال اول درزیرنشان داده شد.
جدول 1-3 چهارچوب کدگذاریها در تحلیل دادههای سؤال اوّل
سازه اصلی | ابعاد | مقوله کلّی | مقولههای محوری | نمونه مقولههای فرعی |
تسهیلکننده تربیت | فردی | عوامل فردی | ویژگیهای فردی | داشتن هنرآموز مجرب، هنرآموز، انگیزه زیاد و علاقه بالای هنرجو، استعداد فنی |
| ساختاری | عوامل ساختاری | ویژگیهای ساختاری | وجود قوانین شفاف، سیستم آموزشی مطلوب، وجود توجه کافی، امکانات فنی هنرستان، |
محیطی | عوامل محیطی
| ویژگیهای محیط بیرون | تبلیغ از صداوسیما، دسترسی به منابع مالی،تسهیلات و اعتباراتمالی،وجودپول، ارتباط باکارخانه،شناخت و مهیانمودن زمینه کار، بازدید علمی،حمایت ازهنرجو، حمایت مالی،شناخت واشتغال خانواده ،فراهم نمودن زمینه کار،راهنمائی هنرجو | |
عوامل محیطی درونهنرستان | ویژگی های درونی محیط هنرستان | زیرساخت فنی هنرستان، داشتن زیرساخت،داشتن تکنولوژی به روز،داشتن وسایل کارگاهی،فضای آموزشی سازنده |
محقق بر اساس گفتهها و اظهارات مصاحبه شوندگان با پیاده سازی آن به صورت مکتوب اقدام به کدگذاری باز از متن گفتگوها نموده است. در ادامه کدگذاری سایر مقوللات شناسایی و اشباع شد. بعد برحسب ویژگیهای هر کد انتخابی با زیر مقوله هایش اقدام به استخراج مقولههای مشترک شد. منطبق نظر مصاحبه شوندگان و برحسب روابط منطقی بین مقولههای انتخابی باسایر مقولات شاخصههاکشف و جداگانه طبقهبندی شد. تا ابعاد هر شاخص نسبت به اظهارات مصاحبه شوندگان پژوهش نشان داده شود. همه این مراحل حول مرکزیت سازه اصلی تربیت سازماندهی شد.
جدول 1-4 نمونه مصاحبه ازسوال اول پژوهش
سوال 1 | به نظرشماعوامل تسهیل کننده تربیت دانش آموزان کار آفرین در هنرستانهای ایران کدامند؟ | کدگذاری |
کد | متن مصاحبه | کدگذاری باز |
1 | ما باید دانش آموزان را طوری تربیت کنیم که بتوانند در راستای مهارت آموزی و یادگرفتن فنون کار تلاش کنند در هنرستان ها پایه ها را یادبگیرند | مهارتآموزی،یادگرفتن فنونکار، یادگیری پایهای دروس |
2 | دانش آموزکار آفرین ازنظرمن دانش آموزی گفته می شودکه این بعدازفارغ التحصیل شدن ازهنرستان بتوانددرواقع باآن آموزش هایی که توهنرستان فراگرفته برای خودکارایجادکند. عوامل تسهیل کننده یکی اینکه این به نظرمن این مقررات دست وپاگیر حذف بشود. | فارغ التحصیل شدن ، یادگرفتن آموزشها ،ایجادکار ،حذف قوانین دست پاگیر |
مصاحبه شونده دوّم نقل میکند که آموزش نیروی انسانی هنرستانهای ما تسهیل کنندهاند. هنرستانهایمان را به جایگاهی برسانیم که بتوانند دانشآموزان کارآفرین در واقع آموزش بدهد ربیت کنند باید شرایطی را فراهم کنیم مخصوصاً مدیر که بتواند به مسائل مهم آموزشی تو هنرستان اش فکر کند. مصاحبه شونده پنجم نقل میکند هنرآموز قبل از هر چیز کارآفرینی تدریس کند. مصاحبه شونده ششم نقل میکند که بود جه ها را ما میتوانیم به عنوان عامل تسهیل کننده در خلاقیت و نوآوری و پیشروبودن مدارس در نظر بگیریم. مصاحبه شونده ششم نقل میکند که هنرآموزان ایجاد انگیزه میکنند با مطالب جدید و اطلاعات روز در کلاس حاضر میشوند و میتوانند مطالب جدید بدهند. مصاحبه شونده هشتم نقل میکند که به نسبت علاقهای که داشتم به مراکز فنیوحرفهای میرفتم، من آنجاهم آموزش میدیدم، کار میکردم این چیزی نیست که به هنرجو تزریق بشود، هنرآموز باید حس بکند تا با توجّه به حسی که دارد آن را به دانشآموز منتقل کند. مصاحبه شونده یازدهم نقل میکند که آموزش باید در حدی باشد که طرف بتواند این پروژه را از صفر تا صد انجام دهد حالا باید سرفصلهای کتاب آن را پوشش بدهد. مصاحبه شونده دوازدهم نقل میکند که دانشآموزان برای اینکه چیزی یاد بگیرندازاستادان مجرّب استفاده بکنند. مصاحبه شونده چهاردهم نقل میکندکه دانشآموزان باید در رشته و شغل خودشان به صورت مشخصتر با کارگاهها، کارخانههاو افراد کارآفرین در ارتباط مداوم باشند یعنی علاوه براینکه در محیط هنرستان دارند آموزش می بینند خارج از محیط هنرستانها هم بروندوآموزش ببیند. سوال دوم درباره شناسایی عوامل بازدارنده تربیت دانشآموزان کارآفرین درهنرستانهای ایران هست؟ محقق براي پاسخگویی به این سؤال پس از کشف مفاهیم و اشباع کدها به این یافته دست یافت که در حال حاضر مقولات بازدارنده کلّی در پدیده کارآفرینی هنرجویان (عوامل فردی، عوامل ساختاری، عوامل محیطی) میباشند در این میان اوّلین مقوله کلّی بازدارنده به نام عوامل فردی دارای یک مقوله محوری به نام ویژگیهای فردی بوده است. این مقوله محوری دارای مقولات فرعی اشباع شده (آموزش سنتی، پایه علمی پایین هنرآموز، علاقه کم هنرجو، بی علاقگی هنرجو، انگیزه پایین هنرجو، نبود انگیزه) میباشند. مقوله کلّی عوامل فردی به دلیل عام بودن مقوله درذات افراد انسانی در بعد فردی قرار داده گرفته شد. این مقوله محوری به دلیل روابط مفهومی و مشترکی که با سایر مقولات فرعی خود دارد، در مقوله مشترک ویژگیهای فردی سازماندهی شده است. این مقوله کلّی به دلیل جامعیت و مقایسه پذیری و تفسیر پذیری در شاخص فردی قرار گرفته شد. نتایج مقوله این پژوهش همسو است با نتایج کیفی کاظمی، قاسمی، رستم بخش سال (1390) با نتایج پژوهش کیفی میرزامحمدی، پورطهماسبی، تاجورسال (1387) آنان به این نتیجه رسیدند که کاربردی نبودن آموزشها، هماهنگ نبودن دانش و مهارتها با بازار کار، محدود بودن اختیار مدیران در زمینه برگزاری دروس کارآفرینی برای اشتغالزایی، نبود ارتباط با مراکز تولیدی وصنعتی، عدم آگای از طراحی طرح کسبوکار از موانع کارآفرینی هستند. همچنین کاظمی، قاسمی، رستم بخش طی تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که ویژگیهاي شخصیتی از موانع رفتاري کارآفرینی سازمانی هست. دومین مقوله کلّی کشف شده برحسب روابط مفهومی عوامل ساختاری است. مقوله کلّی کشف شده برحسب روابطمفهومی عوامل ساختاری دانسته است. این مقوله دارای یک مقوله محوری به نام ویژگیهای ساختاری دارد مقوله محوری نام برده شده دارای مقولات فرعی(کتاب درسی به روزنشده، نظری بودن محتوا، سیستم آموزشی نامطلوب،کمبود بودجه هنرستان، افزایش هزینه کرد، کمبود امکانات) اشباع شده است. مقوله کلّی عوامل ساختاری به دلیل ماهیت ساختاری در بعد ساختاری قرار داده گرفته است. مقوله محوری این مقوله کلّی ویژگیهای ساختاری است، که به دلیل روابط مفهومی و مشترکی که با سایر مقولات فرعی خود دارد، در مقوله مشترک ویژگیهای ساختاری سازماندهی شده است. سوّمین مقوله کلی کشف شده برحسب روابط مفهومی عوامل محیطی دانسته است. این مقوله دارای دارای یک مقوله محوری به نام ویژگیهای محیطی دارد. مقوله محوری ویژگیهای محیطی دارای مقوله فرعی اشباع شده (عدم حمایت خانواده هنرجو، مسایل مالی) هست. محقق در آخر تمام این مراحل را حول مرکزیت سازه اصلی عوامل بازدارنده تربیت کارآفرینی سازماندهی نموده است.
جدول 1-5 چهارچوب كدگذاري ها در تحليل داده ها ی سوال دوم
سازه اصلی | مقوله کلی | مقوله محوری | نمونه مقوله های فرعی(کدگذاری باز) |
بازدارندگی های تربیت هنرجو | عوامل فردی | ویژگیهای فردی | آموزش ستی به هنرجو،تدریس تئوری محور،پایه علمی پایین هنرآموز،علاقه کم هنرجو،بی علاقگی هنرجو،سرمایه کم هنرجو،انگیزه پایین هنرجو،نبود انگیزه |
عوامل ساختاری | ویژگیهای ساختاری | سیستم آموزشی نامطلوب،کتاب درسی به روزنشده، نبودبودجه،کمبودبودجه، | |
عوامل محیطی | ویژگیهای محیطی | عدم حمایت ازهنرجو،عدم حمایت مالی،عدم حمایت خانواده هنرجو،مسایل مالی، کمبود امکانات، نبود امکانات، |
مصاحبه شونده هشتم نقل میکند که امکانات خوب در اختیار دانشآموزان قرار نمیدهند. بعد عدم اهمیّت به کارهای فراگیران و عدم تشویق شان است. مصاحبه شونده نهم نقل میکند که کمبود امکانات یک بخش است. آن امکاناتی را که میخواهیم نداریم. دانشآموز متأسفانه فقط تئوری میخواند. دانشآموز وقتی بعد از فارغ التحصیل شدن به بازار رفت به دلیل سواد تئوری نمینوانند یک کاری انجام دهند، پس بر میگردنند و این برایشان تبلیات منفی می شود. مصاحبه شونده دهم نقل میکند که امکانات نیست بعد امکانات کارگاهی خیلی خیلی کم است. واقعاً کم است تعارف هم نداریم. امکانات کارگاهی تقریباً به صفر رسیده است، به اضافه دید منفی نسبت به دانشآموزآن هنرستان است.مصاحبه شونده یازدهم نقل میکند که نبود امکانات کمبود امکانات کارگاهی است. بسترهای نرم افزاری و سخت افزاری که باید تو هنرستانها باشد زیاد به روز نیست، وسایلمان به روز نیست. سیستم آموزشی مان یک جوری است که اهمیّتی به هنرستان نمیدهد.
جدول 1-6 نمونه مصاحبه ازسوال دوم پژوهش
سوال2 | در حال حاضر عوامل بازدارنده تربیت دانش آموزان کار آفرین در هنرستانهای ایران کدامند؟ | کدگذاری |
کد | متن مصاحبه | کدگذاری باز |
1 | عوامل بازدارنده تربیت نمی توانیم بگوئیم یک مورد دارد. موردیکی خود خانواده است. اصلااستعداد فرزندانش رانمیتواند انجام بدهدیاسواد این چنین چیزی راندارد تحت تاثیر عوامل محیطی قرارمی گیرد. ناخودآگاه هدایتش می کند. به سمتی که اصلا تو ذات بچه نیست. | خانواده هنرجو- عدم شناسایی استعداد،نبود سواداستعدادیابی،تحت تاثیرعوامل،هدایت نادرست |
2 | محیط هنرستان یک محیطی باشدکه دانشآموز را کارآفرین بار بیاورد اما مشکل اصلی دز محیط فراهم نبودن شرایط برای تربیت هنرجوی کارآفرین است. | محیط هنرستان، فراهم نبودن شرایط،امکانات هنرستان |
نگارنده بعدازاشباع، مقولات (آموزش به هنرجو، سیستم آموزشی، کتاب درسی، امکانات هنرستان، تجهیزات هنرستان، بودجه هنرستان، ایده هنرجو، علاقههنرجو، انگیزه هنرجو، عدم حمایت از هنرجو، منابع مالی)اشباع شده را به عنوان زیر مقولات پذیرفته است. در طول فرآیند برحسب ویژگیهای مشترک و روابط مفهومی نزدیک بین مولفه های فرعی اقدام به عنوان دهی مقولات فرعی در قالب مقوله محوری نموده است. این عمل طوری انجام گرفته که همپوشانی خوبی بین مقولات فرعی و محوری ایجاد شود از اینرو محقق مقولات محوری (آموزش هنرآموز، ویژگی های ساختاری، ویژگیهای هنرجو، ویژگیهای محیطی، مشکلات مالی) را به عنوان مقولات محوری انتخاب نموده است. محقق برحسب ویژگیهای مشترک و روابط مفهومی نزدیک بین مولفههای محوری اقدام به عنوان دهی مقولات محوری تحت مقوله انتخابی نموده است. در پایان تمامی این مقولات را برحسب سازه اصلی مربوط به سوال را مشخص کرده است. بعد محقق برحسب ویژگیهای هر کد انتخابی با زیر مقوله هایش اقدام به استخراج مقوله های مشترک نموده است. محقق همه این مراحل را حول مرکزیت سازه اصلی تربیت سازماندهی نموده است. خلاصه بندی یافته های تحقیق: با توجه به توضیحات داده شده، مقوله هسته ای (کدگزینشی یاانتخابی) تربیت هنرجویان کارآفرین شد. این مقوله کلیه مقولات دیگر را تحت پوشش قرار میدهد. مدل ارتباطی این تبین در شکل شماره چهار ارائه شده است.
شکل1-3مدل ارتباطی داده ها
همانطور که در شکل دوّم نمایش داده شده، مدل ارتباطی این پژوهش از یک سری شرایط که شامل شرایط علّی، شرایط زمینه ای و شرایط میانجی میباشد، تشکیل شده که منجر به بروز کنشها و تعاملات میشود. پیامد این کنشها و تعاملات، تربیت هنرجویان کارآفرین در نظام آموزشی است.
بحث ونتیجهگیری : اکثریت مشارکتکنندگان این مطالعه مردان با میزان (4/76) تشکیل داده بودند. کل مقولات در چهار پدیدة محوری تحت عنوان (1-ویژگیهای فردی 2- ویژگیهای ساختاری 3- ویژگیهای محیط بیرونی 4-ویژگیهای محیط درونی) سازماندهی شد. از نظر اکثریت مشارکتکنندگان در تحقیق اولین مؤلفه انتخابی مقوله ویژگیهای فردی است. این مؤلفه مهمترین و اثرگذارترین مقوله در تربیت کارآفرین شدن هنرجویان است. زیرمقوله آموزش بیشترین نقش و تأثیر در تربیت مهارتی، شناختی هنرجویان دارد. در این باره اولین مؤلفه محوری کشف شده آموزش هنرآموز دربعد فردی میباشد. این مؤلفه به ترتیب از ریزمقولات اثرگذار( 1-آموزش مهارتی2-آموزش به روز-آموزش کاربردی هنرجو4- آموزش نظری) در پدیده تربیت کارآفرینی هنرجویان درست شدند. بر این اساس آموزش مهارتی اثرگذارترین ریزمقوله تربیتی میباشد. مثل نظریه بلوم آموزش مهارتی به دلیل استفاده ازاعضای بدن درحین یادگیری باعث یادگیری عمیق میشود. این یادگیری با آموزش به روز منجرب تربیت مهارتی میگردد. آموزش نظری نیز به خاطر سطحی بودن آموزش وعدم توجه به یادگیری مادام العمر باعث تربیت شناختی میگردد. همه ریزمقولات ذکر شده با سطوح نظریه یادگیری بنجامین بلوم همسوهست. از سویی دیگر مقوله پایه ضعیف علمی نقش بازدارندگی درتربیت هنرجودارد. این نتیجه همسو با پژوهش مرادی ،محمد. عمانی، احمد رضا (1397) است. با این شباهت که ضعيف بودن هنرجويان در دروس پايه، كم توجهي به كيفيت بخشي به آموزش، کم بودن طول دوره تحصیلی و عدم تنوع در فعالیتهای آموزشی از مهمترین موانع و مشكلات نظام آموزشی برای کارآفرینی هنرجویان است. پژوهش آنها از لحاظ نا اميدي و نگرانی هنرجو نسبت به آينده شغلي با پژوهش حاضر تفاوت داشت. دومین عامل اثرگذار درتربیت هنرجوی کارافرین ساختار سیستم آموزشی هنرستان است. حال آن که سیستم آموزشی کارآمد محور برطبق آموزشوپرورش تأثیراتی شگرفی در ساختار نظام آموزشی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی میگذارد. سیستم آموزش فعلی متعادل گونه هست. برای داشتن سیستم آموزشی مطلوب وکارآمد محور باید تغییرات شگرفی دراهداف و برنامه راهبرد عملیاتی آن داشت. این تغییرات باید سیستم رابه سوی سیستم آموزشی توانا سوق دهد.تاپاسخگوی نیازهای هنرجویان باشد. نتایج مقوله این مؤلفه همسو است با نتایج پژوهش کیفی یوسفی حاجیوند، خسروی پور در سال (1391) آنها ویژگیهای ساختاری مانند استراتژی،کارایی و فرهنگ سازمانی و ارتباطات برای کارآفرینی لازم دانستهاند. از نظر آنان عوامل بازدارنده به خاطر تاکید بیش از حد برقوانین و مقررات خشک رسمی، سلسله مراتب انعطاف ناپذیر، نبود آزادی عمل، برنامه های رسمی و نقشهای سخت و محکم کادر آموزشی است. ازنظرمشارکت کنندگان مهمترین واثرگذارترین مؤلفه عامل محیطی در بعد محیطی میزان حمایت مالی ازهنرجو است.به نظرآنان حمایت مالی بیشتربرابرکارآفرینی بیشتراست. عکس قضیه رانیزصادق میشمارندبه باورآنان میزان حمایت مالی مشخصکننده درصد کارآفرینی هنرجویان میدانند. البته آنان تأثیربیشترمحیط درونی در با کیفیت بودن تدریس مهم میشمارند. امّا بحث دراین است که باتوجه به چندبعدی بودن کارآفرینی برطبق آخرین نظریه در زمینه تربیت کارآفرین بایدبیشتربه مقوله آموزش تجربی پرداخته شود. یعنی تربیت مهارتی عامل اصلی تربیت هنرجویان باشد. حال آن که به لحاظ ساختار ومحیط آموزشی اثرگذار گوناگون تربیت هنرجوبایدبه صورت اقتضایی باشد. یعنی تربیت مهارت محورنیزصرفاًعامل اصلی درتربیت هنرجویان دخیل نیست. یعنی باتوجه به نظریه استونردرسال (1995) تربیت بایدبه شکل اقتضایی باشد. به عبارت دیگر در جایی که آموزش باعث تحریک سطوح بالای انگیزه و مشارکت هنرجو درفعالیتهای کارگاهی شود از تربیت مهارتی استفاده شود. برای این که ازنظرمشارکت کنندگان این نوع تربیت باعث ایجاد یادگیری عمیق میشود. امّا درجایی که محتواقابل فهم وفارغ از امکانات آموزشی باشدتربیت شناختی کارآمدتر است. به عبارت سادهتریک واحددرسی را هنرآموز باتوجه محتواوشرایط موقعیتی میتواندبه شکل مهارت محوری تدریس کند. هنرآموز دیگر همان واحددرسی به لحاظ متغییربودن شرایط موقعیتی بااستفاده ازتکنیک سادهسازی به شکل شناخت محورتدریس کند. به طور کلی عوامل فردی، ساختاری ومحیط آموزشی تعیین کننده نوع تربیت آموزشی است. ازنظرمشارکت کنندگان پژوهش مقوله امکانات آموزشی نقش تسهیل کننده دریادگیری وتربیت هنرجودارد. ازطرف دیگرعدم استفاده ونبودامکانات آموزشی نقش بادارنده درتربیت هنرجودارد. در راستای پژوهش باقری فر، صالحی ( 1395) به این نتیجه رسیدند که تناسب نداشتن تجهیزات کارگاهی با فناوري و دانش روز، بروز نبودن کتب درسی، ناکافی بودن منابع مالی، روز نبودن اطلاعات و روشهاي آموزشی، عدم اختصاص زمان کافی براي مهارت آموزي، عدم ارتباط لازم بین مهارت آموخته شده با نیازهاي بازار کار از موانع مهم کارآفرینی است. نتایج مقوله این پژوهش همسو است با نتایج پژوهش کیفی ملکی ورستمی (1392) با این شباهت که در بررسی موانع کارآفرینی سه مقوله به صورت برجسته ضعف نظامهای آموزشیوپژوهشی را نشان میدهند. این مقولات شامل 1- کمبود زیرساختهای اطاعرسانی وفناوریها 2- موانع ساختاری و تشکیلاتی نظامهای آموزشی 3- ضعف کارآمدی وروز آمدی اعضای کادر آموزشی بودند.
پیشنهاداجرایی: به لحاظ تعیین کنندگی نقش شرایط درتربیت هنرجوی کارآفرین توصیه میشودباتغییرمیزان عوامل فردی،ساختاری ومحیطی ازروشهای گوناگون برای تربیت هنرجوی کارآفرین استفاده شود.به همین منظور هنرجویان هرماه ارزیابی شوندتاحداکثرکارایی راداشته باشند. منطبق برهمین رویه هنرجو هم فرصت بین میباشدوهم باتغییرعوامل یادشده فرصتساز است.
فهرست منابع
احمدپورداریانی، محمود , & ابراهیمی، صبا (1396). کارآفرینی یک دقیقهای: درهزار نکته کارآفرینانه. چاپ اول. ویراستار: سیدعلیاکبر میرجعفری. انتشارات محراب قلم.
امینی, پرهیزگار, رضوانی, مهران, & فرجام. (1394). طراحی مدل مفهومی کارآفرینی ارزش آفرین (موج چهارم). تحقیقات بازاریابی نوین, 5(ویژه نامه چهارمین همایش ملی مدیریت و کارآفرینی), 19-30.
ظهیری،هوشنگ(1390).فراتحلیل مطالعات کارآفرینی واشتغال.چاپ اول.تهران:انتشارات جامعه وفرهنگ.
علیدوستی، سیروس, & خسرورجردی، محمود (1391). ﻣﺒﺎﻧﻲاﻃﻼع فرینی: ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻨﻲ بااطلاعات ودراطلاع رسانی. وزارت ﻋلوم، تحقیقات وفناوری. وﻳﺮاﺳﺘﺎر: زهرا ﺗﻬﻮری. پژوهشگاه علوم وفناوری اطلاعات ایران چاپ اول. تهران: نشرچاپار.
محقر، علی؛ هاشمی پرودی، سیدحمید, & فیروزجائیان مجتبی (2013). تجزیه وتحلیل موانع کارآفرینی در ایران با استفاده از (DEMATEL)فازی. گروه مدیریت صنعتی، دانشگاه تهران.
محمّدیان، محمد مهدی؛ سمیع علی آبادی، محمد مهدی, & رسولی، هلیا (1395) ارتباط میان کار آفرینی اجتماعی، اقتصادی وسازمانی. کنفرانس بین المللی نخبگان مدیریت.تهران.سالن نمایشهای بین المللی دانشکده شهیدبهشتی
شرفی, محمد, مقدم, & مذبوحی. (2011). برنامه درسی آموزش کارآفرینی: هدف، محتوا، روش تدریس و شیوه ارزشیابی. ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی, 1(3), 97-136.
الوانی، سیدمهدی؛ صفری، سعید، کهن هوشنژاد، رضا, & خدامرادی، سعید (1395). عوامل موثربر کارآفرینی سازمانی (مورد مطالعه صنایع غذائی). مطالعات مدیریت (بهبود وتحول). 25(82).
ویسی, & کریم زاده. (2019). توسعه فرهنگ کارآفرینی؛ عوامل و راهکارها (مطالعه موردی: دانشگاه پیام نور استان مازندران). فصلنامه برنامه ریزی و بودجه, 15(2), 159-182.
وفائی نژاد, یوسف زاده, یوسفی, & محمدی ورزنه. (2014). مدیریت توزیع آب در شبکههای آبیاری و تخصیص الگوی کشت بهکمک سیستم اطلاعات مکانی و برنامهریزی خطی (نمونۀ موردی: اراضی پاییندست سد آغچای). اکوهیدرولوژی, 1(2), 123-132.
کردنائیج, اسدالله, زالی, بهامین, & ماجد. (1392). راهکارهای ساختاری توسعه کارآفرینی در ایران. فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی, 6(2), 95-114.
منابع انگلیسی
.Education, T. T. (2018). Preparation of a Learning Module for Entrepreneurship Course at Economic Education Study Program of Faculty of Teacher Training and Education Sriwijaya University. International Education Studies, 11(5).
Adeel, S., Daniel, A. D., & Botelho, A. (2023). The effect of entrepreneurship education on the determinants of entrepreneurial behaviour among higher education students: A multi-group analysis. Journal of Innovation & Knowledge, 8(1), 100324.
Berry, Berry, J. W., & Sanchez, J. (2019). Perceiving entrepreneurs: Job title comparisons in warmth and competence. Journal of Business Venturing Insights, 12, e00145.
Devlin, J. G. (2015). An introductory course in music entrepreneurship (Doctoral dissertation, University of Maryland, College Park).
Gilmartin, S. K., Thompson, M. E., Morton, E., Jin, Q., Chen, H. L., Colby, A., & Sheppard, S. D. (2019). Entrepreneurial intent of engineering and business undergraduate students. Journal of Engineering Education, 108(3), 316-336
Gündoğdu, M. Ç. (2012). Re-thinking entrepreneurship, intrapreneurship, and innovation: A multi-concept perspective. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 41, 296-303.
Jena, R. K. (2020). Measuring the impact of business management Student's attitude towards entrepreneurship education on entrepreneurial intention: A case study. Computers in Human Behavior, 107, 106275.
Kinias, I. G. (2013). The importance of the entrepreneurial background in the detection and the utilization of the information. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 73, 564-572.
Mack, J., & Pützschel, J. (2014). The Influence of Contextual Factors on the Entrepreneurial Process: A Multiple-Case Study of Sustainability-oriented and Commercial Entrepreneurship in Central America.
Metallo, C., Agrifoglio, R., Briganti, P., Mercurio, L., & Ferrara, M. (2020). Entrepreneurial behaviour and new venture creation: The psychoanalytic perspective. Journal of Innovation & Knowledge, 6(1), 35-42.
Miço, H., & Cungu, J. (2023). Entrepreneurship Education, a Challenging Learning Process towards Entrepreneurial Competence in Education. Administrative Sciences, 13(1), 22.
Moreno Sanchez, A.(2018). Environmental Factors That Affect The Entrepreneurial Intention. University UAB.Universitat Autonoma de Barcelona.Date: May 26 th , 2018.
Rönnqvist, R., & Rigley, B. (2010). Entrepreneurship Education and its Outcomes: A study investigating students' attitudes and motivations after completing an entrepreneurial program
Taze, M., & Karayol, M. (2020). Investigation of entrepreneurship levels and employability perception of undergraduate students studying sports sciences. International Education Studies, 13(5), 35-43.
Uzmanoğlu, S., İşgören, N. Ç., Çınar, A., Tektaş, N., Oral, B., Büyükpehlivan, G., ... & Polat, Z. (2010). Evaluation of educational and technical structure at vocational schools. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 2(2), 3447-3451.
Welter, F., Baker, T., Audretsch, D. B., & Gartner, W. B. (2017). Everyday entrepreneurship—a call for entrepreneurship research to embrace entrepreneurial diversity. Entrepreneurship Theory and Practice, 41(3), 311-321.
Xue, Y. (2018). The role of the entrepreneurial-oriented university in stimulating women entrepreneurship (Master's thesis, University of Twente)..
Yıldırım, A., & Baştuğ, İ. (2010). Teachers’ views about ethical leadership behaviors of primary school directors. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 2(2), 4109-4114.
Yuen Sze Goh, A. (2014). Insights from a Bourdieusian lens: The relationship between college-based and workplace learning in becoming a vocational-technical education teacher in Brunei. Journal of Workplace Learning, 26(1), 22-38.
Yurtkoru, E. S., Acar, P., & Teraman, B. S. (2014). Willingness to take risk and entrepreneurial intention of university students: An empirical study comparing private and state universities. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 150, 834-840.
Yurtkoru, E. S., Acar, P., & Teraman, B. S. (2014). Willingness to take risk and entrepreneurial intention of university students: An empirical study comparing private and state universities. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 150, 834-840.
[1] TAZE, Mustafa. KARAYOL, Metin
[3] Gündoğdu, Mehmet Çağrı
[4] Sadler
[5] Seikkula-Leino, J
[6] Shane
[7] Xue, Yitong
[8] - Brian Rigley Ramona Rönnqvist
[9] - Welter et al
[10] Richard Cantillon
[11] Moreno Sanchez
[12] Kinias, Ioannis G
[13] Petrakis
[14] Shahzada Adeel , Ana Dias Daniel , Anabela Botelho
[15] Yurtkoru, E Serra. Acar, Pınar. Seray Teraman, Begüm
[16] Heliona Miço, ORCID andJonida Cungu
[17] Georg von Graevenitz , Dietmar Harhoff , Richard Weber
[18] Karl H. Vesper, William B. Gartner
[19] ) Jones, C. and English, J.
[20] Victória Figueiredo Motta, Simone Vasconcelos Ribeiro Galina
[21] Firmansyah& RusminF
[22] - Tatyana Shindina, Yevgeniy Lysenko, Nina Orlova
[23] ,Marrelli
[24] Chong