هدف این پژوهش، خوانش زبان صناعی نی نامه مثنوی مولوی بر مبنای الگوی قرائت تنگاتنگ سلینا کوش است. رویکردی که افزون بر تفسیر جزئیات زبانی و روابط متقابل آن ها، تحلیل متغیّرهای دیگری همچون بافتار، بینامتنیت، روایت و ژانر متن را نیز ضروری می شمارد. این مقاله، به شیوۀ توصیف چکیده کامل
هدف این پژوهش، خوانش زبان صناعی نی نامه مثنوی مولوی بر مبنای الگوی قرائت تنگاتنگ سلینا کوش است. رویکردی که افزون بر تفسیر جزئیات زبانی و روابط متقابل آن ها، تحلیل متغیّرهای دیگری همچون بافتار، بینامتنیت، روایت و ژانر متن را نیز ضروری می شمارد. این مقاله، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی می کوشد به این پرسشها پاسخ دهد که راهبرد شاعر در به کارگیری زبان صناعی در نی نامه مثنوی چیست؟ و کارکرد هریک از صناعات در تحقّق اهداف این متن و انسجام کلّی آن چگونه است؟ نتایج نشان می دهد که صناعات به کار رفته در نی نامه طی یک فرایند منسجم، در دو گروه کلّی جای می گیرند:1) مرتبط با بشنو؛ 2) مرتبط با نی. گروه نخست با افزایش موسیقی کلام، مخاطب را به شنیدن ترغیب می کند؛ اصل وحدت در کثرت و فناپذیری جهان اضداد را به نمایش می گذارد و گروه دوم، جلوه هایی از از خودتهیشدن، هرولۀ روح آدمی برای رهایی از قفس تن، مجازی بودن دنیای ما، غیر قابل درک بودن عشق و غیره را.
پرونده مقاله